محمد امین نوبهار*: پیرمرد کبریت را آتش می‌زند و به طرف کوره می‌رود. کوره آرام در گوشه‌ی «کِلَگَ» خفته است. آتش کوچک کبریت ناگهان شعله می‌افکند و گرم می‌کند و داغ می‌شود و می‌سوزاند و به طرف چهره‌ی پیرمرد زبانه می‌کشد. کوره ناگهان بیدار می‌شود.

Kelaga

هر کس جای پیرمرد باشد نمی‌تواند این گرما را تحمل کند، چه رسد به آنکه چند دقیقه بعد ملاقه‌ی بزرگ و سنگین را به دست بگیرد و خرماها را هم بزند. همه‌ی این کارها را پیرمرد در کِلَگَ انجام می‌دهد تا طعم شیرین و خوشمزه خرما را برای یک‌سال دیگر ذخیره کند.

«دیشاب» عصاره خرماست که طعم خرما را در هر فصلی، به خصوص شب‌های سرد زمستان، برای ما به ارمغان می‌آورد. در گراش «کِلَگَ» Kelaga را برای شیره‌پزی سنتی استفاده می‌کنند. یک کِلَگَ سنتی ساده و معمولی از یک کوره دیگ‌مانند که در زیر آن شعله‌های آتش قرار می‌گیرند و چندین گونی خرمای اضافه تشکیل شده است. در شهر ما گراش و دیگر شهرها که رو به سوی پیشرفت دارند، با از بین رفتن علاقه‌ی جوانان به کار سخت و پر مشقت پرورش نخل و تولید خرما، به تدریج فن و صنعت کهن شیره‌پزی رو به سوی خاموشی و تاریکی نهاده و اندک اندک شعله‌هایش خاموش می‌شود.

با توجه به کم‌شدن درخواست و نیاز مردم به این عصاره‌ی تیره‌رنگ شمار شیره‌پزی‌ها به تعداد انگشت‌شماری رسیده است. این شیره‌پزی‌های سنتی اغلب به نخل‌داران تعلق دارد و دیگر کمتر جوانی به آنها سرک می‌کشد و فقط پیرمردانی سخت‌کوشند که در اوج سرما، اوج گرما را به جان می‌خرند تا نهایت استفاده را از خرما‌های اضافی‌شان ببرند. این پیرمردان در کنار پخت دیشاب، بچه‌ها و کودکان را با محصول دیگر به نام «کاف» kaf که همان کف روی شیره‌ی خرما است شاد و خوشحال می‌کنند. همچنین «کُوئت» Kovæta یکی از محصولات دستان توانای این مردان کهن است که نوعی شیرینی و یا به عبارتی بهتر حلوایی است که از خرما تهیه می‌شود. «کوئت» با طعم کنجد و دیشاب با طعم وصف ناشدنی‌اش، زمستانی شیرین را به ارمغان آورده و طعمی فراموش نشدنی در ذهن‌ها به یادگار می‌نهد.

همچنین تفاله‌ی خرمایی که شیره‌اش گرفته شده را «ماز» می‌نامند که مرکب از هسته و پوست خرما است و پس از پهن کردن در آفتاب و خشک شدن، به عنوان غذای دام استفاده می‌شود. بوی ترش ماز در جاهایی که پهن شده‌اند کمی آزار دهنده است. سوخت و ساخت «کلگ» در گذشته و حال تفاوت‌هایی دارد. در قدیم برای ساخت کلگ از دیگ مسی بزرگ و کاه‌گل برای پوشاندن و نصب کردن دیگ استفاده می‌شد و بیشتر سوخت مصرفی آن پِهِن حیوانات و شاخ و برگ خود نخل بوده است. اما امروزه برای نصب دیگ بیشتر از سیمان، و برای رعایت مسائل بهداشتی از سرامیک و کاشی در اطراف آن استفاده می‌کنند؛ و سوخت آن نیز صنعتی بوده و از گازوئیل و گاز استفاده می‌شود. سرعت و دقت در شیره‌پزی و رعایت بهداشت و حمل و نقل آسان‌تر و استفاده از ظروف پلاستیکی از مزایای امروزه این فن و صنعت دیرینه می‌باشد. در گذشته برای حمل و نفل آن از «پیپ و کندر» و خمره استفاده می‌کرده‌اند که مشکلات خاص خودش را به همراه داشت.

امروزه ما شاهد صادرات دیشاب به شهرهای هم‌جوار و حتی کشورهای حوزه خلیج فارس و نیز بعضی استان‌های دیگر کشور هستیم. اما کندی تولید آن نتوانسته بازار را اشباع کند. اهل فن باید راهی برای تسریع و سرعت بخشیدن به تولید و بسته‌بندی صحیح و بهداشتی ارائه نمایند.

به نظر می‌رسد باید به حمایت از این شغل برخیزیم و تمهیداتی را برای بیمه کردن کسانی که در این شغل مشغول فعالیت و کسب معاش هستند فراهم نمائیم تا این یادگار کهن برای ما زنده بماند.

شب شده است و شعله‌های زرد و سرخ همچنان صورت پیرمرد را نقاشی می‌کند. انگار همان‌گونه که آتش شیره جان خرما را گرفته است، سال‌ها تلاش بی‌پایان شیره جان او را گرفته باشد.

این گزارش آذرماه ۱۳۸۷ در شماره ۲۶ نشریه صحبت‌نو ویژه گراش منتشر شد