«منور اقتداری» اولین خانم معلم گراشی

هفت‌برکه – مریم مالدار: آشناترین توصیف برای معلم، شمعی است که می‌سوزد و دنیا را روشن می‌کند. «منور»، نخستین زن معلم گراشی، نوری بود که سال ۱۳۶۲ خاموش شد ولی تلخی آن حادثه هنوز در خاطره شهر گراش و دخترانش مانده است. به بهانه روز معلم از او و همراهانش یاد می‌کنیم.    روز حادثه: […]

۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

گل‌های بس و بر بهاری

هفت‌برکه – مریم مالدار: چه باران باشد چه نه، جنوب برای ما زندگی‌ست و مملو از زیبایی. سایه‌ی نخل و سکوت برکه‌ها همیشه بکر است. خیلی سال‌ها شده که باران نبارد و بَس‌ها آنطور که باید سبز نشوند. اما همان تک‌وتوک گل‌هایی که می‌رویند، نشانِ بهار است و امید. امسال میان پهنه‌های بَس (نخلستان) و […]

۵ فروردین ۱۴۰۳

نوای الله بده بارون

هفت‌برکه – مریم مالدار: زمانی که باران شرشر نمی‌آمد، خانه‌ی عمه‌ها خبری از عروسی نبود و یا حتی زمانی‌که کوچه تَل نمی‌شد که بلبل مشاته ارزان‌‌تر شود. خبری از هواشناسی نبود و مردم با توجه به فصول سال و حرکت ستارگان می‌دانستند که فصل باران جنوب است اما خبری از باران و رگبار نیست. مردمانِ […]

۷ بهمن ۱۴۰۲

دسی خورش، مجمیه برنج

هفت‌برکه – مریم مالدار: هفته‌ی پیش در مورد پذیرایی کباب در عروسی‌های گراش نوشتیم (اینجا)، از قیمت و مقدار گوشت مورد نیاز برای کباب، تا لذت آماده‌سازی و زدن و دست‌برد زدن به کباب! و گفتیم که شاید به علت سر به ‌فلک ‌کشیدن قیمت گوشت و شاید به خاطر سخت بودن کار آماده‌سازی و […]

۲۸ دی ۱۴۰۲

اله زیتر تش و منکل بیاری

هفت‌برکه – مریم مالدار: «بَله بَئله بَله، حالم خرابن، بَله.» احتمالا شما هم با خواندن مصرع قبل، ادامه‌اش را با همان لحن خوانده‌اید: «دوای درد ما، سیخ کبابن، بَله.» خدا پدر و مادر کسی را که برای اولین بار گوشت را با ماست چکیده، پیاز، نمک و فلفل قاطی کرد بیامرزد. که همین کباب ماستی […]

۲۱ دی ۱۴۰۲

یخدو ۱۰: با چُنگه شه خِر آده!

هفت‌برکه – مریم مالدار: «اچم چُنگه زارم اَ.» این شاید یکی از بزرگ‌ترین تهدیدها برای نوزادان و بچه‌های سه -چهارساله است که به هیچ صراطی حاضر به خوردن دَک‌ودَوای خودمونی و یا حتی شربت‌های امروزی نیستند. شاید خیلی‌ها خاطره‌ی دور و درازی با چنگه داشته باشند، اما برای اقوام ما، به خصوص برای مادرم، چنگه […]

۲۶ آذر ۱۴۰۲

یخدو ۷: بده تا گوریت واگرم

هفت‌برکه – مریم مالدار: بعد از داداملاکه، جمله‌ی «اش‌بیا تا گوریش واگرم» از ترسناک‌ترین جمله‌های بچگی ما بود، آن هم از زبان فردی میانسال یا کهنسال که بر تشک زری‌کرگی سَوز و پیازی تکیه داده بود، دستان حنایی‌اش را بر دوش قلیان گذاشته و هر چه نفس داشت در نی قلیان می‌دمید تا صدای کوکِ […]

۵ آذر ۱۴۰۲

پپلس تا آوپیا : منوی ویژه گیاه‌خواران در شهر کباب‌خورها

هفت‌برکه – مریم مالدار: اگر دوست گیاه‌خوار شما به گراش سفر کند، با چه غذای محلی از او پذیرایی می‌کنید؟ یا اگر خودتان بخواهید گیاه‌خوار یا وِگان شوید، باید از خیر غذاهای محلی بگذرید؟  البته گیاه‌خواری سبک‌های مختلف و متنوعی دارد. اول نوامبر برابر با ۱۰ آبان‌ماه، روز جهانی وگانیسم یا گیاه‌خواری مطلق است. در […]

۱۱ آبان ۱۴۰۲

آمهی، غذای مهوه‌خورهای حرفه‌ای

هفت‌برکه – مریم مالدار : با سرد شدن هوا، خوردن مهوه و نان گُرشی همراه با مسکه بین جنوبی‌ها طرفدار بیشتری پیدا خواهد کرد. از این رو برای تکراری نشدن منوی «نو مهوه»، آمهی یکی از گزینه‌هاست. باید خاطرنشان کرد آمهی به خاطر مواد تشکیل‌دهنده‌اش، دوستداران مهوه را به دو بخش تقسیم می‌کند. آن‌هایی که آمهی […]

۲۴ مهر ۱۴۰۲

فسیل، درخت زندگی

هفت‌برکه – مریم مالدار: اگر یک بار دیگر فرصت داشتم تا روی نیمکت بنشینم و برای موضوع مشترک انشا در شروع هر سال جدید تحصیلی «تابستان خود را چگونه گذراندید؟» بنویسم، به جای توصیف دیگر جاها می‌نوشتم: «به تماشای برکه‌ها و نخل‌ها….» و نخل‌ها… این نفراتِ بلندقامتِ پرسخاوت. هر بار که به نخلستان‌ خیره می‌شوم […]

۱۱ شهریور ۱۴۰۲