گپتریا: حاج عباس، شیرین چون دیشاب

هفت‌برکه: فصل پاییز فصل رونق صنعت شیره‌پزی خرما و دیشاب‌گیری است. کار از آبان شروع می‌شود و معمولا بیشتر شیره‌پزی‌ها بیش از سه ماه در سال فعال نیستند. عباس زمانی در ۶۵ سالی که از خدا عمر گرفته است، تجربه‌های کاری متفاوتی داشته است. تا امروز که کار او به کلگه و دیشاب‌پزی رسیده است. […]

۲۲ آذر ۱۴۰۲

فسیل، درخت زندگی

هفت‌برکه – مریم مالدار: اگر یک بار دیگر فرصت داشتم تا روی نیمکت بنشینم و برای موضوع مشترک انشا در شروع هر سال جدید تحصیلی «تابستان خود را چگونه گذراندید؟» بنویسم، به جای توصیف دیگر جاها می‌نوشتم: «به تماشای برکه‌ها و نخل‌ها….» و نخل‌ها… این نفراتِ بلندقامتِ پرسخاوت. هر بار که به نخلستان‌ خیره می‌شوم […]

۱۱ شهریور ۱۴۰۲

گپتریا : عصر پاییزی با خال پرویز

هفت‌برکه – امین نوبهار: خال‌پرویز در ته کوچه با آن سبیل خوش‌تراش و قلیان همیشگی نشسته است. گوشه و کنار، کیسه‌های خرما رو هم تلنبار شده تا ساعتی دیگر که در #کِلَگَه شیره شود. کلگَه خاموش است و نمی‌شود از خال پرویز کمی «کاف» خواست. با تعاریف یک استکان چایی با من و دوربینم رفیق […]

۱۶ آذر ۱۴۰۱

دیشاب: یک شیره و هزار شیوه

هفت‌برکه – فاطمه فدایی: پاییز از راه رسیده است و بادهای پاییزی، مشام شهر را پر از عطر شیرین شیره‌ی خرما کرده است. خنکای پاییز و گرمای کوره‌های شیره‌پزی، یخ خاطرات منجمد ذهنمان را باز می‌کند و ذهنمان پر از بو، مزه، صدا و تصویر‌هایی می‌شود که از ما دور شده‌اند.  در این گزارش قرار […]

۲۲ آبان ۱۴۰۱

همزاد و همکار با آتش

محمد امین نوبهار*: پیرمرد کبریت را آتش می‌زند و به طرف کوره می‌رود. کوره آرام در گوشه‌ی «کِلَگَ» خفته است. آتش کوچک کبریت ناگهان شعله می‌افکند و گرم می‌کند و داغ می‌شود و می‌سوزاند و به طرف چهره‌ی پیرمرد زبانه می‌کشد. کوره ناگهان بیدار می‌شود. هر کس جای پیرمرد باشد نمی‌تواند این گرما را تحمل […]

۲۷ آبان ۱۴۰۰