حتی حاج سید علی اکبر و باقر آقای واعظ هم عمامه خود را برداشتند

یکشنبه،۱ تیرماه ۱۳۱۴ صبح زود برخاسته،بنّا و عمله‏ جات آمده مشغول بنایی محل نظام‏وظیفه شدند.رفتم‏ حکومتی.محمد رضا خان بنی عباسی،نایب الحکومه محلی بستک،که با اتومبیل شخصی وارد شده بود،آمد.منزل مؤمن‏زاده منزل کرده است.سرهنگ رزمجو،طبیب‏زاده سجل‏ احوال،شکوهی مالیّه،حاج سید علی اکبر آمدند.مشروب رسومات و تقلبی که می‏کنند، امتحان.قریب ظهر رفتند.قدری کار کردم.میز من و سرهنگ را […]

۱۸ آبان ۱۳۹۱

بخش چهارم یادداشت های حسین میر ممتاز حاکم لارستان در زمان پهلوی اول

چهارشنبه،۲۸ خرداد ۱۳۱۴ صبح برخاستم.چون روز ۱۷ ربیع الاول بود و عید مولود حضرت رسول و تعطیل رسمی‏ بود،اداره نرفتم.دو نفر بنّا،لطف اللّه و جواد،را خواستم.یک قطعه زمینی که دارای ۱۲ نخل‏ وقفی آقا شمشاد[بود]خریداری و با اجازه حاکم شرع و اطلاع نماینده اوقاف تبدیل به احسن و در عوض سه باب دکان خریداری‏[کردم‏]و سالی […]

۱۵ آبان ۱۳۹۱

عصر قدری سربه‏ سر دختر دلاک‏ گذارده،رفتم باغ ملی

چهارشنبه،۲۱ خرداد ۱۳۱۴ صبح رفتم حکومتی.زمانی و جاوید به جهت تکمیل اسناد خرج انتخابات دهمین دوره‏ [مجلس‏]تقنینیه آمدند.رفتند.سرهنگ رزمجو آمد،رفت.حساب بلدیه رسیدگی و تنظیم‏ بودجه ۱۳۱۴ بلدیه به جهت عمل قرار گرفت.رئیس نظمیه آمد.ظهر آمدم منزل.نهار به جهت‏ رئیس نظمیه بردند.نهار صرف و راحت کردم.قبل از ظهر دکتر حبیب آمد به جهت…[ناخوانا] منظور در تقویم […]

۱۰ آبان ۱۳۹۱

پروانه کسب باطل می شود

مهدی باقر پور: امروزه به دلیل مشکلات مالی و ثبات نداشتن بازار، یکی از مشکلات عمده‌ی اکثریت کسبه و بازاریان در شهرمان تداخل صنفی است. این امر با همکاری کسبه محترم شهر قابل حل است و باعث رونق بازار می‌گردد. طبق قانون، هر کسبه موظف است در حیطه کاری خود به فعالیت بپردازد و از […]

۸ آبان ۱۳۹۱

بخش دوم یادداشت های میر ممتاز حاکم لارستان در دوره ی پهلوی اول

پنجشنبه،۱۳ اردیبهشت ۱۳۱۳ صبح رفتم حکومتی.ضیاء امانت عبد اللهیان را،که باید به فرخ میرزا برسد،فرستاد پستخانه.نوشتجات شخصی و اداری را به پستخانه فرستادم.قریب ظهر،محمد صادق خان، باور ادیبی که در قزاق‏خانه تابین بوده،کفیل نظام‏وظیفه ناحیه آمدند.یاور دولتشاهی و سازگار و میرزا تقی خان عمید آمدند.ظهر نهار صرف شد.دولتشاهی به قدری حرکات خل خلی [دیوانه‏واری‏]کرد که […]

۶ آبان ۱۳۹۱

یادداشت های میرممتاز حاکم لارستان ( ۱ )

گریشنا: حسین میرممتاز حاکم لارستان در سال های ۱۳۱۳ تا ۱۳۱۵ است. خاطرات روزانه او از این پس در این سایت منتشر می شود.   شنبه،۸ اردیبهشت ۱۳۱۳ صبح رفتم حکومتی.مشغول کار شدم.رجایی آمد.اظهار داشت:یاور،رئیس امنیه راجع‏ به بلدیه و تنظیف شهر بر خلاف حدود و وظیفه خود مزخرفاتی می‏ گفت،مثل اینکه او را تحریک […]

۳ آبان ۱۳۹۱

احمد حبیبی؛ آبادی ما،دهنگ

احمد حبیبی آبادی ما،دهنگ استان هرمزگان در همسایگی خط گرم و سوزان استوا،جزو منطقهء آب و هوائی اخیر است‏ ما جنوبی‏ ها مثلی داریم که می‏ گوئیم:«آب و آبادی»ودرست هم به نظر میرسد زیرا هرجا که آب‏ شیرین و گوارائی دارد به نسبت وفور این نعمت حیاتبخش،ترقی و پیشرفت هم دارد و در همه‏ ادوار […]

۳۰ مهر ۱۳۹۱

به یتیم شهر گراش سربزنید

مهدی وفایی‌فرد گویا یتیم‌زاده‌ای هستیم که مارا جزو این استان نمی‌بینند. می‌گویند باید به یتیم بیش‌ از بقیه رسیدگی شود، اما دنیای وارونه است، هرکه ساکت‌تر، مظلوم‌تر… آن یتیم‌زاده من نیستم ـ که ان‌شاءالله سایه‌ی پدر بر سرم مستدام باشدـ این بچه یتیمِ مظلوم، شهر و شهرستان نونهال گراش است؛ شهرستانی که تازه دارد پای […]

۲۳ مهر ۱۳۹۱

ده تجربه از یک انجمن چهارده ساله

محمد خواجه‌پور: این یادداشت چهار سال پیش و برای پانصدمین جلسه انجمن شاعران و نویسندگان گراش نوشته است. چهار سال دیگر گذشت و ما و انجمن از سرخوشی کودکی گذشتیم و به بلوغ رسیدیم. این یادداشت برای این نوشته شده است که تجربه سال‌های فعالیت اعضا چراغی برای افراد و گروه‌هایی باشد که علاقه‌مند فعالیت […]

۲۰ مهر ۱۳۹۱

دستورالعمل رفتن به دانشگاه برای سال اولی‌ها

فاطمه حاجی‌زاده :  چند روزی بود مادرم تماس می‌گرفت و از خورد و خوراک‌مان می‌پرسید. من هم دو روز بود که تن ماهی می‌خوردم! روز سوم زنگ زد و پرسید: «شام چی خوردی؟» با­­­­ز هم جواب دادم تن ماهی! مطابق احساسات مادرانه صدایش گرفت و گفت: «ما اینجا غذاهای خوب می‌خوریم، اضافه هم میاد، می‌ریزیم […]

۱۷ مهر ۱۳۹۱