بعد از انتشار مطلبی از دکتر امیرحمزه مهرابی در مورد انتخاب شورای شهر بخشیهای از آن مطلب واکنش دکتر جعفرپور و دفتر او در گراش را در پی داشت. جوابیه دفتر جعفرپور در سایت گریشنا منتشر شد. اکنون دکتر مهرابی در متنی دیگر به بررسی جوابیه دفتر جعفرپور پرداخته است و به آن پاسخ داده است.
متن جوابیه ساعت ۱۳:۲۰ روز سهشنبه ۲۷ فروردین به ایمیل سردبیر گریشنا ارسال شد و ساعت ۱۴ و ۱۸ دقیقه بعد از اصلاحات نگارشی بدون دخل و تصرف منتشر میشود.
به نام خدا
رمز گشایی از یک سراسیمگی
در پاسخ به مقاله این جانب با نام «ده نکته برای انتخابات حساس شورای شهر» جوابیهای از سوی دفتر جناب آقای دکتر جعفرپور در گراش به امضاء خلیل غلامی و در سایت گریشنا منتشر گردید. از این که فرهنگ اظهارنظر کتبی در رسانههای گراش رواج پیدا میکند، جای بسی خوشحالی است و آن را به فال نیک میگیرم. یکی از لوازم جامعه پیشرفته، وجود فضای اظهار نظر آزادانه با نگرشهای گوناگون میباشد. طرح دیدگاههای مختلف در جامعه، موجب افزایش آگاهی و بصیرت میگردد. از این که این دفعه (بر خلاف انتخابات قبلی) به جای تهدید و ارعاب رسانهها و اجبار آنها به حذف مطالب غیرهمسو باخود، در صدد پاسخ برآمدهاند، نشان از تحولی خوشایند و رو به جلو برای تحقق و پذیرش قواعد مردمسالاری و آزادی بیان در منطقه دارد.
در صورت تداوم این حرکت رو به جلو، انتظار میرود در دفعات بعد، ضمن افزایش تعداد اظهار نظرهای مکتوب، از انعکاس روحیه تهدید و ارعاب دیگران و در کلمات و واژهها کاسته شود.
در هر حال به مدیران رسانه نیز تبریک عرض میکنم که با سعه صدر و تحمل ناملایمات و با به جان خریدن فشارهای گوناگون، زمینه این پدیده مبارک را فراهم ساختند. از دفتر جناب آقای جعفرپور نیز به خاطر ارسال پاسخ مکتوب قبل از عملی ساختن تهدیداتشان تشکر میکنم.
در نامه مذکور که به دستور نماینده محترم و به احتمال قوی توسط یکی از همشهریانش نوشته شده، نکاتی وجود دارد که نیاز به پاسخ و توضیح دارد. از این رو برای تنویر افکار عمومی مواردی را عرض میکنم:
۱- انتظار میرود کسی که در جایگاه نمایندگی مجلس یا هر مسئولیت اجرایی قرار میگیرد، با آرامش و سعه صدر، نظرات، دیدگاهها، مطالبات و حتی انتقادات افراد عادی را بشنود و در صورت نیاز به پاسخ، با استفاده از ادبیات مناسب، آن را اصلاح یا رد کند. این که از همان ابتدا با توپ و تشر و توهین و تحقیر، در صدد خفه کردن هر صدایی ولو نصیحت مشفقانه (که احیانا با منافع آنان همخوانی ندارد) باشند و هر خواسته یا نقدی را به اتهام تشویش اذهان عمومی سرکوب کنند، پدیده عجیبی است که ده ها سال است، منسوخ شده است.
۲- البته این که برخی از همسایگان ما اگر به قدرت برسند و بر مسند قدرت تکیه بزنند، تحمل شنیدن یک اظهار نظر معلمی ساده را نخواهند داشت، همان چیزی است که از قبل به عزیزان هشدار داده بودم که نماینده «آن شهر» با «این شهر» فرق میکند. در گذشته اگر در مجامع رسمی و عمومی و در رسانههای مکتوب و سایبری و بلندگوی عمومی به گراش و نماینده برخاسته از آن توهین و فحاشی میشد، مانعی نداشت و کسی نیز در صدد برخورد قضایی با آنان بر نمیآمد ولی آن آقایان (حتی نیروهای فرهنگی و تحصیل کردهاشان) تحمل شخص یا صدای مخالفی را ندارند . بررسی حوادث سالهای اخیر و تاریخ چند دهه قبل در برخورد آنان با کاندیدا و نماینده برآمده از سایر شهرها، گویای این حقیقت است.
۳- من در مقاله خود هشدار دادهام که احتمالا قضیه محدوده به نفع لار و به ضرر گراش فیصله خواهند داد. ولی اینان به جای رد این نظر و اثبات حسن نیت خودشان، تنها با به کار بردن الفاظ ناپسند، بنده را تهدید کردهاند.
آیا بهتر نیست به جای این همه فحش و تهدید، برای بطلان این فرضیهی بنده، نماینده محترم شخصا در یک اطلاعیه رسمی اعلام کند که «نماینده مجلس و سایر مسئولین لار به هیچ وجه چشمداشتی به محدودهی شهرستان گراش نداشته و ندارند و حق مردم گراش را در قضیه محدوده پایمال نخواهند کرد. در تعیین محدوده نیز اسناد ثبتی دهه چهل (که از بال سرخ جزء محدوده گراش قلمداد شده) به رسمیت شناخته و ملاک عمل قرار خواهد گرفت و در مجامع رسمی از این حق گراش حمایت میکنیم».
در این صورت منتظر میمانیم تا ببینیم در عمل چه اتفاقی میافتد. اگر حقوق گراش رعایت شد، مطمئنا همه مردم گراش قدردان این عمل نماینده خواهند بود و بنده نیز به نوبه خود از ایشان تشکر کرده و دعا گوی ایشان خواهم بود و با شهامت به غلط بودن تحلیل خود اذعان خواهم کرد.
۴- در سراسر متن جوابیه دفتر جعفر پور، یک نوع برآشفتگی و سرآسیمگی به چشم میخورد . به احتمال قوی این عصبانیت ، ناشی از افشاء این طرح مخفیانه است نه سایر مطالب مقاله. لذا نویسنده محترم با زیرکی تلاش کرده است با دامن زدن به مباحث حاشیهای و بر پا نمودن گرد و غبار، عمدا توجه مردم و خوانندگان را از «بحث محدوده» ، منحرف سازد. در صورتی که محوریترین موضوع این مقاله، همان بحث محدوده است. ولی به هیچ وجه به آن پرداخته نشده و پاسخی نیز برای آن ارائه نگردیده است.
البته من به ایشان حق میدهم که اینگونه برآشفته گشته و عنان قلم و سخن از کف بدهند و به جای ارائه پاسخی قانع کننده، دیگران را به داغ درفش تهدید کند. (دعوا سر لحاف ملاست) و گرنه انتقاد از کم کاری یا مانع تراشی یک نماینده و مسئول امری عادی است و این همه عصبانیت ندارد.
۵- در بخش دیگری از نامه آمده است که «چه کسی به نویسنده، این وکالت را داده که طلبکارانه از سوی مردم گراش و سایر شهرها سخن بگوید؟» و در پایان همان پاراگراف، نویسنده مقاله را تهدید کرده اند که «بنابراین لازم است حد خود را نگه دارد و پا (را) از گلیم (خود) فراتر ننهد!!
عجب !! باور نمی کردم با این سرعت یکی از فرضیههای من اثبات شود. تا کنون سابقه نداشته است که حکم صادر شود که همه باید خفه شوند و هیچ کس حق ندارد مطالبهای داشته باشد ، جز وکیل و نماینده رسمی مردم!!
اتفاقا بکار گیری این نوع ادبیات انحصار گرایانه، تأییدی است به پیش بینی بنده که نوشته بودم «شواهد نشان می دهد که اینان به کسی جز نمایندگان رسمی گراش (اعضای شورای شهر) اجازه دفاع از حقوق مردم نخواهند داد. پس مردم گراش بایستی هوشیار باشند و کسانی را انتخاب کنند که بتوانند از منافع همشهریان خویش دفاع نمایند.
برخی از دوستان این نظر بنده که «این آقایان اجازه اظهار نظر در مورد محدوده را به هیچ کس نخواهند داد» را خیلی بدبینانه ارزیابی می کردند. ولی جالب است که خود این عزیزان با خواندن پاسخ دفتر جناب جعفر پور، به من زنگ زدند و گفتند به هیچ وجه تصور نمیکردیم یک نیروی تحصیلکرده و فرهنگی مثل نماینده فعلی این چنین در صدد بستن دهانها و شکستن قلمها برآید!! به او گفتم: خدا کند سایر پیشبینیها و هشدارهای من در این مقاله و مقالات قبلی در مورد نیت آقایان، غلط از آب در بیاید و هیچ گاه محقق نشوند؛ و ترجیح میدهم به جای اینکه شاهد پایمال شدن منافع همشهریانم باشد، من ضایع شوم و فرضیههایم باطل گردند.
۶- در نامه دفتر جعفرپور به مردم چنین القاء میشود که اصلیترین و مهمترین خواسته و نیاز مردم «استقرارادارات » میباشد. واقعا فکر میکنید، مشکل اصلی مردم راهاندازی یک اداره در گراش است؟!! اگر راست میگویید طرحها و پروژههای کلان اقتصادی – آموزشی را برای گراش برنامهریزی و اجرا نمایید.
اما در جای دیگر این نامه، حقیر را تهدید کرده اند که شما حق ندارید خود را قیم مردم دانسته و از سوی آنان سخن بگویید.
من هیچوقت و هیچ کجا (ازجمله در این مقاله) ادعا نکردهام که من به نمایندگی و از سوی مردم این مطالب را مینویسم. مگر بنده به عنوان یک شهروند عادی حق ندارم نظر خود را بیان کنم؟
اما شما که ادعای نمایندگی مردم را دارید چرا خود را به غفلت زده و خواستههای آنان را نادیده میگیرید؟
من از شما سؤال میکنم «خواسته اصلی مردم گراش که به صورت شفاهی و کتبی توسط هیأت امنای هر دو محله و روحانیون شهر مطرح شده چیست؟ آیا بحث محدوده نبوده است؟!! (آیا نوار صوتی و تصویری ملاقات حضوری مردم با جعفرپور و درخواستهای مکتوب آنها که در رسانهها منتشر شده را نیز انکار میکنید ؟)
آقایان مدعی نمایندگی مردم!! در نوشته های من خواست قلبی و اصلی همشهریانم مطرح شده یا در نوشته شما؟؟ پاسخ را به خود مردم واگذار میکنم.
۷- نویسنده در این نامه سعی کرده با انتشار کپی یک نامه از آقای جعفر پور به آقای الهام در خصوص راه اندازی اداره ثبت، اثبات کند که ایشان چه خدمات ارزندهای را برای مردم گراش انجام داده است!!. ولی معلوم نیست اصلا این نامه ارسال شده یا به دست مخاطب رسیده است؟ اگر رسیده، مراجعه و پیگیری و اصراری صورت گرفته یا نه؟ آیا نمیتوان دهها نامه از این دست نوشت و بر روی سایت قرار داد؟ ولی ما خوشبینانه فرض میکنیم این نامه و نامههایی از این دست واقعا نوشته شده و برای مبادی ذیربط نیز ارسال کردهاند. با این وصف، پیگیری مشکلات حوزه انتخابیه، وظیفه یک نماینده است و هیچ منتی بر مردم ندارد؛ زیرا اگر چنین نکند، حقوق دریافتی از این بابت نیز شبههناک میشود .
اما افرادی که با الفبای فعالیتهای اجرایی آشنا هستند، میدانند که هیچگاه نوشتن یک نامه، منجر به نتیجه نشده و نمیشود. برای به ثمر نشستن یک کار، نیاز به پیگیریها و مراجعات متعدد و خسته کنند دارد. اما عدهای همچنان از این شگرد نخنما شده استفاده میکنند. اما باید بدانند، این نوع مکاتبات که معمولا برای رفع تکلیف و بستن دهان مردم و ارائه بیلان کار صورت میگیرد، شاید عده قلیلی را برای مدتی کوتاه راضی کند ولی در درازمدت ناکارآمدی خود را نشان خواهد داد.
– آیا به جای ارائه یک کپی نامه برای رد ادعای بنده و اثبات حسن نیت نماینده محترم، بهتر نبود به این سؤالات مردم پاسخ داده میشد که:
الف – چه کسی با آوردن دستگاه سی تی اسکنی که با پول خود مردم گراش تهیه شده بود مخالفت میکرده است؟
ب – چه کسی مانع ارتقاء دانشکده علوم پزشکی گراش به دانشگاه است؟
ج- چه کسی در راه اخذ مجوز و راه اندازی دانشگاه علوم قرآنی و چند پروژه دیگر سنگاندازی کرده و می کند؟
مردم ما جواب این ها را به خوبی میدانند و نیازی به پاسخ من و شما ندارند.
۸- نکته دیگری که بنا نداشتم فعلا به آن بپردازم ولی گویا دفتر آقای جعفر پور عجله دارد این است که، اگر سند و مدرکی دارم آن را منتشر سازم و گرنه چنین و چنان خواهند کرد و سیهروی شود آنکه در او غش باشد و …
اولا – توصیه می کنم یک بار دیگر سوالات بخش قبل را مرور نمایند.
ثانیا- خوب است به اطلاع این عزیزان برسانیم که ما اگر هیچ سند دیگری مبنی بر قصور و بی عدالتی جعفرپور در پیگیری مشکلات شهرهای غیر لار بویژه گراش در اختیار نداشته باشیم (که داریم)، همین یک سند که خودشان زحمت کشیدهاند، کار ما را راحت کرده و ضمیمه نامهشان فرمودهاند؛ برای اثبات ادعای حقیر کافی است.
در این نامه که به تاریخ ۱۳ دیماه ۱۳۹۱ نوشته شده از آقای الهام خواسته شده است که تعداد ۱۰ نفر ردیف استخدامی را برای اداره ثبت گراش اختصاص دهند.
اگر مردم عزیز دقت بفرمایند، تاریخ نگارش این نامه ۱۳ دی ۱۳۹۱ می باشد. یعنی تقریبا یک سال پس از این که آقای جعفر پور ردای نمایندگی مجلس پوشیدهاند، برای خالی نبودن عریضه، نامهای را (با توضیحاتی که در بالا عرض شد) برای حل مشکل اساسی و زیر بنایی!! شهرستان گراش نوشتهاند.در حالی که طبق اسناد ضمیمه[۱] همه مراحل اخذ مجوزاز طریق معاونت منابع انسانی رئیس جمهور (دکتر فروزنده) و سایر مسئولین توسط آقای حسنی اخذ و حتی محل تامین آن معین شده بوده است.
البته لطفی که ایشان در حق گراش کردهاند این است که تعداد ردیف استخدامی را از ۱۵ نفر به ۱۰ نفر تنزل دادهاند و حدود یک سال روند راهاندازی این اداره را کند کردهاند!!
لابد ایشان هیچ قصد سوئی نداشته که تعداد ردیف استخدامی مصوب را کسر کردهاند فقط دلشان برای گراشیها سوخته که شاید ۱۵ نفر در یک اداره جایشان تنگ میشده و خواستهاند راحتتر کار کنند.
واقعا سالی یک نامه نوشتن برای یک شهرستان (حتی با فرض اینکه واقعا قصدشان خیر بوده)، زور فیل میخواهد و دل شیر. به این میگویند رفتار عادلانه و نگاه برابر به همه حوزه انتخابی!! واقعا باید به این نماینده، خسته نباشید گفت که چطور با جان و دل برای گراش که (حقیقتا او را به مجلس فرستاده) کار میکند؟! شما تصور کنید این آقا برای بیرم و اوز چه خواهد کرد؟ لابد اوز و بیرم را شهرستان کرده و ما خبر نداریم. حتما با زحمت و مشقتی که ایشان برای گراش میکشند، به زودی شهرمان گلستان می شود. لذا (به تعبیرنامه جعفر پور)، مردم گراش نیز «باید خود را وامدار و رهین منت » این نماینده بدانند!!.
۹- یکی از جالبترین قسمتهای این نامه (از قول خود جعفر پور) این است که ادعا شده، آقای نماینده تلاشهای فراوانی انجام می دهند تا با «استقرارادارات، گراش به صورت واقعی، نه روی کاغذ به شهرستان تبدیل نمایند» !!
نویسنده سعی داشته به مردم گراش القاء کند که تاکنون شهرستانی گراش فقط بر روی کاغذ بوده وآقای جعفرپور است که میخواهد تمامی ادارات گراش را راهاندازی کند.!! واقعا باید به میزان اطلاعات و انصاف اینان تبریک گفت.
این ادعای عجیب نیاز به پاسخ ندارد. مردم ما خود در راهاندازی تکتک این ادارات سهیم بودهاند، با شور و شعف اخبار ارتقا و راهاندازی آنها دنبال میکردهاند. در مراسم افتتاحیهها شرکت نموهاند. روزانه ساختمانهای قد برافراشته ادارات را نظارهگرند و امورشان را با مراحعه به آنها انجام میدهند. جواب این ادعا را به خود همشهریان عزیز واگذار میکنم.
اما خوب است این آقایان بدانند به کوری چشم حسودان، تقریبا تمامی ادارات به همت نماینده سابق ، وسایر مسئولین و با حمایت همه جانبه مردم، قبل از نمایندگی آقای جعفر پور ارتقاء یافته یا تاسیس شده است. اداره ثبت نیز با اخذ مجوز توسط آقای حسنی و مساعدت استاندار (با جابجایی ردیف استخدامی یکی از ادارات) و پیگیری فرماندار در حال راهاندازی است.
در حالی که از زمان تشریف فرمایی آقای جعفرپور نه تنها هیچ طرح اساسی و زیر بنایی برای گراش پیگیری نشده، بلکه اقدامات کوچکی مثل راه اندازی پخش دیجیتال و پلیس ۱۰+ که دیگران دارند پیگیر میکنند، تاکنون به جایی نرسیده و از دو اداره باقی مانده نیز، از «تامین اجتماعی» که هیچ خبری نیست و نحوه حمایت ایشان از راه اندازی «اداره ثبت» هم که توضیح داده شد.
۱۰- اما مانور اصلی نویسندگان نامه دفترجعفر پور و (به تعبیر برخی دیگر) علت این همه عصبانیتشان این است که در مقالهی من از دو صفت (خود باخته و بزدل) استفاده شده است. لذا با مستمسک قرار دادن این دو واژه، به خود اجازه دادهاند که هر چه دلشان می خواهد و با هر واژه ای ناپسندی که بلدند به حقیر بتازند. در حالی که تلاش کردهاند مخاطب این واژهها، با سپر قرار دادن دیگران مخفی نگه دارند.
نویسنده در این نامه تلاش کرده است که اثبات کند، من به گروهی از مخالفین خود!! که از سوی اکثریت مردم و روحانیت اصیل مورد حمایت و تأیید هستند، با دو صفت فوق توهین کردهام. به این آقایان توصیه میکنم، یک بار دیگر مقاله بنده را بخوانند. من کجا، به گروهی که از سوی اکثریت مردم و روحانیت حمایت و تأیید میشوند جسارت کردهام؟
من گفتهام «ممکن است موضوع محدوده گراش مخفیانه و بی سرو صدا، با حضور برخی افراد خود باخته و بزدل به نفع لار و به ضرر گراش فیصله دهند.»
الف – سؤال من این است، اگر افرادی پیدا شوند که بخواهند بی سر و صدا و مخفیانه در مجلسی حاضر شوند و محدوده گراش را به ضرر همشهریان خود و به نفع لار حراج کنند، آیا اکثریت مردم و روحانیت اصیل از آنان حمایت کرده و به آنان مدال شجاعت خواهند داد؟ آیا از آنان به عنوان قهرمانان ملی یاد خواهند کرد؟ مگر موضع گیری قاطعانه روحانیون شهر و هیات امنای مساجد و سایر نخبگان در این زمینه به گوشتان نرسیده است؟
من برای رعایت ادب به این افراد، صفت خود باخته و بزدل داده ام ولی اگر از مردم بپرسید « به چنین افرادی که برای منافع خود و رسیدن به پست و مقام حاضرند حقوق مردم را پایمال کنند، چه صفتی نثارشان می کنید؟» چه جوابی می دهند؟ حاضرم شرط ببندم ، «از هر پیر و جوانی، ازهر مرد و زنی در هر محله و کوچه ای بپرسیم که شما به چنین افرادی چه خواهید گفت و با آنان چگونه رفتار خواهید کرد؟ » اگر الفاظی رکیک و پاسخی بسیار زشت و زننده برای چنین افرادی پیشنهاد نکردند؟ حاضرم همه حرفهای شما را بپذیرم و به شما جایزه بدهم.
دفتر جعفرپوربه چه حقی عدهای از مردم شریف گراش را به چنین عمل خیانتباری متهم می کند؟ کدام گروه از مردم (که شما پشت سر آنها مخفی شدهاید) حاضرند شهرشان را بفروشند؟ تا شما نتیجه بگیرید که مخاطب من گروهی از مردم گراش هستند که از سوی اکثریت مردم و روحانیت حمایت میشود؟ آقای نویسنده! اگر موضوع محدوده در حضور گروه زیادی از مردم (که میگویید به آنها توهین شده) مطرح شود، که دیگر مخفیانه و بی سر و صدا نمیشود!.
شما دلتان برای مردم ما نمیسوزد. شما میخواهید قبح این عمل زشت را بشکنید تا راه خیانت را برای خیانتگران هموار سازید. ولی مردم غیور گراش از هر دو محله اجازه چنین کاری را به هیچ کس نخواهند داد.
ب – سؤال دیگر من آن است که چرا برخی، این صفات را به خود میگیرند؟ مگر آنان مصداق این افراد هستند؟ چرا وقتی به افرادی که ممکن است به شهر خود خیانت کنند، چیزی گفته میشود، آنان ناراحت میشوند؟ انتظار می رود این عزیزان گردن خود را برافراشته نگه دارند و بگویند: ما هم مثل همه مردم مقابل چنین افرادی میایستیم و اجازه چنین خیانتی به شهرمان را به هیچکس نخواهیم داد.
ج- اما سوال سومی که از آنان دارم این است که، باز در اینجا بحث محدوده مطرح است و مخاطب من کسانی هستند که ممکن است در بحث محدوده به معاملهی پشت پرده بپردازند، ولی چرا در اینجا نیز آقایان عمدا هیچ اشارهای به بحث محدوده نکردهاند؟! و برای انحراف افکار عمومی تلاش کردهاند تا چنین القاء کنند که منظور بنده گروهی هستند که مثلا به فلان کس رأی دادهاند. در حالی که به خوبی واضح است که عتاب من به خیانتکاران احتمالی بوده و هست. چیزی که نه تنها کتمان نمیکنم بلکه با صدای بلند آن را بر هر کوی و برزن جار میزنم.
۱۱- در سراسر نامه دفتر جعفرپور در پاسخ به مقاله بنده تعابیری به کار رفته که از پاسخ دادن به آن پرهیز میکنم و کسی را هم تهدید و تحقیر نمیکنم؛ فقط با عرض معذرت ازاهل ادب و معرفت، برخی از این واژههای به کار رفته در نامه محبتآمیز با ادبیاتی فاخر از طرف نماینده فرهیخته و خطاب به بنده را برای یادآوری میآورم:
«تشنج آفرین۲بار»، «مصادره کننده نتیجه انتخابات به نفع گروه خود»، «تندرو»، « افراطی»، «اعمال کننده فشار و تهدید »، «فتنه انگیز»، «اقلیت تندرو ۳ بار»، «مخالف نظرعموم مردم»، «تفرقه افکن»، «کوبنده بر طبل تشنج و التهاب»، «سیهروی»، «غش»، «دروغگو»، «مشوِش اذهان عمومی»، «دامن زننده به التهابات اجتماعی»، «اتهام زننده »، «توهین کننده به مردم »، «ملتهب کننده فضای انتخابات »،«اقلیت مطرود از جانب مردم»، «تحریک احساسات ناسیونالیستی»، «نشر اکاذیب»، «طلبکارانه»، و ….
جالب است وقتی با خودکار قرمز، پارهخط هایی را زیر این الفاظ نازیبا کشیدم، به سطور طولانی تبدیل شدند که کل نوشته را فرا گرفت!!
آیا این است جواب یک مقاله عالمانه که شرایط کاندیداهای شورای شهر را در قالب ده نکته بیان میکند و بر رعایت اصول چهارگانه (اعلام شده از سوی مقام عظمای ولایت) پاکدستی، داشتن تعهد و تخصص و شجاعت و دوراندیشی پای میفشارد؟
۱۲- سخن پایانی
جناب آقای دکتر جعفرپور! شنیدهام شما فرهنگی و دانشگاهی هستید و از این جهت همکار محسوب میشویم. به اطلاع حضرتعالی میرسانم که بنده با اغلب مسئولین و نمایندگان لاری مجلس آشنا بوده و مراوداتی داشتهام . هیچکدامشان (حداقل در ظاهر) در تعاملات و مکتوباتشان از ادبیات مشابه این نامهی شما استفاده نمیکرده اند. از شما توقع بیشتری داشتم . تهدید به پیگیری قضایی و نثار کردن سیل واژههای ناپسند به شهروندی که نکاتی به نظرش رسیده و احیانا به قول نویسنده، مطالبات طلبکارانه ای داشته، برای یک استاد دانشگاه زیبنده نیست. هر چند حمل بر صحت کرده و تلاش می کنم به خود بباورانم که اصل جواب دادن به مقاله من با شما هماهنگ شده ولی عین نامه و تعابیر به کار رفته در آن را شما ندیدهاید. چرا که در غیر این صورت، برای شما و خودم به عنوان یک دانشگاهی متاسفم.
آقای دکتر! خوب است بدانید؛ سالهاست از زمان بازنشستگیام گذشته ولی متأسفانه همچنان محول شدن کارهای اجرایی به حقیر، مرا از پرداختن به امور مورد علاقهام که نویسندگی و کشاورزی است، باز داشته است . دست و پنجه نرم کردن با بیماری قلبی و کلیوی مزید بر علت شده است که به دنبال فرصتی باشم تا مشغله کاری و ذهنیام را کاهش دهم و عمر باقی مانده را صرف امور معنوی کنم. بسیاری از همکاران و همکلاسیهای من (از جمله مرحوم نخبه الفقهایی) به دیار باقی شتافتهاند. اگرخدا کمک کند به دنبال مقام و دنیا هم نیستم چرا که همه اینها را تجربه کردهام و انگیزهای برای باز تجربه ندارم. مال و منال دنیا هم به کمک خدا و دستان پینه بسته پدرم، اینقدر داریم که تا چندین نسل نیازشان را برطرف میسازد. ازاین رو نه در پی جلب منافعی هستم ونه به ادعای شما حزب و گروهی دارم که در اقلیت و اکثریت جا بگیرند.
تهدید چنین کسی و عملی ساختن آن با بهره گیری از ابزار قدرت، به جز افزودن بر افتخارات شما و اسلافتان در حق خواص شهرهای همجوار، نتیجه دیگری در پی نخواهد داشت. ما را چه باک از زخم، که هنوز برای اجدادمان به سوگ نشستهایم.
ولی آقای جعفر پور! با این کارها مشکل شما با مردم حل نمیشود. مردم از شما کار صادقانه و دلسوزانه میخواهند. اگر شما خالصانه برای مردم همه شهرها کارکنید، نیازی به داغ و درفش پیدا نمیکنید. مردم قدرشناس خدمات خدمتگذاران حقیقی خود خواهند شد .چرا راه دوری برویم؟ مرحوم حاج آقای اسماعیلی (امام جمعه موقت سابق گراش) با تهدید و تطمیع در قلوب مردم جای نگرفته است. دوره نمایندگی مجلس در یک چشم به هم زدن تمام میشود و مردم در مورد شما، طرفدارانتان و شهرتان قضاوت خواهند کرد. نوع قضاوت به عملکرد شما بستگی دارد.
والسلام علی عبادی الله الصالحین
امیر حمزه مهرابی
۲۶/۱/۱۳۹۱
[۱] – که از حدود ۱۰ نامه، فقط ۳ نامه ضمیمه شده است
پیوستها:
مشفق
۲۹ فروردین ۱۳۹۲
با سلام ودرود بر مسئولین محترم گریشنا/ لطفا متن را مثله نفرمائید
جناب آقای جعفر پور عزیز! سلام ودرود
انفعال حضرتعالی قابل پیش بینی بود. واعلام اینکه دیگر جواب آقای مهرابی را نمی دهید نیزمایه خرسندی و دلیل معلولیت استدلال و کجی شبه براهین شماست! ( میتوانستید کمی از احساسات در متن بکاهید ولی به شما حق میدهم. خاطرتان نازک است و قلبتان حساس!)
بیشتر عاطفی پاسخ داده اید ونشانگر عقب نشینی محترمانه شما است برای پوشش دادن به تصمیماتی نادرست که تبعات ناشی از آن بر عهده شحص حضرتعالی است.
مردم گراش همیشه به شما بخشیده اند ودر مقابل تجاوزات و حملات بی رحمانه دست نشاندگان اسلاف شما , بزرگی و کرامت را به نمایش گذاشته اند. حال انتظار دارید یاز هم در روز روشن سیخ را بزنید وجیغ هم نشنوید؟
مردم گراش با مردم شریف لار که مشکلی با هم ندارند. مشکل, افرادی مثل شما و امثال شماست که قسم حضرت عباس را میخورند ولی دم خروس بی صداقتی از جیبشان هویداست!
پیشنهاد میکنم بر سبیل تحقیق, و برای فربهی اطلاعات خود , به عملکرد مرکز گرایانه مسئولین لار در ۵۰ ساله اخیر و رفتار کریمانه مردم منطقه با اسلاف شما مروری غیر متعصبانه داشته باشید. مطمئنا در صورت اتصاف حضرتعالی به انصاف, حرف دیگری را خواهید زد. تحلیل امروزتان مبتنی بر اطلاعات ناقص است لذا در ( تحلیل / برآورد / و موضعگیری) بر طریق صواب و سداد مشی نفرموده اید!
چرا به حواشی دل مشغولید؟ مردم که شفاف حرفشان را زده اند.
عزیز من بیا و از سر مسئولیت پذیری و صدق کار محدوده را درست کن تا با سلام و صلوات, عزیزتان بداریم.
ظاهرا چنان درگیر مغالطه و فشار هستید که چشمتان را کم بینا کرده است.
چطور آن همه فحش و کلیپ هتاکی و… به آقای حسنی را به هیچ گرفته اید ولی تقاضای منطقی اما غضب آلود دو نفر را, چه وچه میپندارید؟!!
در کامنت قبلی عرض کرده بودم که تحت فشار گروه های فشار و رفتارهای پوپولیستی هستید. خدا را شکر خود در این جوابیه جدید به آن اعتراف کرده اید.
راست و مردانه بیا و بگو من اهل حل مشکل گراش نیستم و جیب خود را بدوز و سهم خود را ببر!
تشبیهات حضرتعالی در حد یک فرد عادی هم نیست. تعجب میکنم! نکند از سر آشفتگی و دل پریشی است که این ها را قلمی فرموده اید؟! ما دوست داریم بزرگی را در نماینده خود ببینیم ونه خُردبیانی وجدل پرانی!
پیشنهاد میکنم جلسه ای برای گفتگوئی منطقی در میان نخبگان گراش مطالبه بفرمائید تا همگی در ایضاح مطلب و همدلی بالاتر کوشش نمائییم. البته چه خوب خواهد بود اگر تحفه ای در دست داشته باشید تا گواه صادقی بر ادعای اخیرتان باشد.
خداوند برای تمام گام هائی که برای مردم , خصوصا گراش بر میدارید اجرتان دهد.
والله هو الکشاف المبین
يك گراشيc
۲۹ فروردین ۱۳۹۲
با سلام اول اینکه طی این چند سال آموخته ایم که در سیاست همه چیز را سیاه یا سفید نبینیم رنگ خاکستری هم است سخن بنده این است که در گذشته افراد را با برچسبهای کمونیست جنبشی و غیره از قطار انقلاب پیاده می کردند و الان به بهانه بحث محدوده شهر وگرنه دو محله و بزرگان شهر می توانند با همدلی مشکل را حل کنند یکبار با پیامک اعضای شورا را خائن معرفی میکنند و به دفتر امام جمعه می کشانند یکبار حامیان فردوسی را با قداست شکنی نماز جمعه ما حرفمان این است که چرا به بهانه جعفر پور ومحدوده نیروهای خودی را تخریب کنیم و دچار توهم توطئه باشیم ما ۴سال نماینده داشتیم ونتوانستیم مشکل محدوده را حل کنیم حال هم انتظار نداشته باشید با حضور جعفر پور این مشکل حل شود بنده ظلمهای که در این چند سال از لار کشید هایم هم می دانم و هم مدارک موجود است نیاز نیست کسی خود را دلسوز معرفی کند و دیگران را خود فروخته سوار بر موج احساسات عوام شدن هم بسیار راحت است در ضمن تند روی از سوی هرکس باشد مذموم است و مذموتر اینکه تحصیل کرده ام باشی ۲۰ سال کانون دانش آموختگان گراش را به محاق فراموشی بردن و اساسنامه را پاره کردن فکر نکننم کار موتور سواران خیابان باشد در ضمن جناب امیدوار احمدی شما که به خط فکری ما پی برده اید منظور من را درک نکردید که ما با ید در انتخابات نیاز فکری و گرایش منطقه را برای معرفی کاندیدا درک کنیم در ضمن بنده به ان کسی که شما فکر می کنید رای ندادم تا خط فکری بنده را ذهن خوانی کنید البته همین تفکر شما است که هرکه با مانیست بر ماست چیز که جامعه از همین افکار ضربه خورده در ضمن در پایان بحث را مختومه می کنم که هر چه جلو رویم مسایل بیشتر آشکار می شود و در ضمن بنده از جوانان نسل انقلاب هستم که به هیچ حزب و گروهی وابسته نیستم این موارد را هم دیده ام و هم شنیده ام و فکر نکنم من رابشناسید ای کاش ما هم مثل دیگران به جایی وصل بودیم تا با آرامش خاطر خود را معرفی می کردیم
امیدوار احمدی
۲۹ فروردین ۱۳۹۲
جناب آقای یک گراشی c
شما گفتید ” حرفمان این است که چرا به بهانه جعفر پور ومحدوده نیروهای خودی را تخریب کنیم ”
حرف ما هم همین است
چرا به بهانه نامه ای که آقای مهرابی به آقای جعفرپور شما داغ کرده اید و به دنبال کینه گشایی هستی و افرادی را تخریب میکنید؟!
متن جوابیه خطاب به آقای جعفرپور بوده به کجای منافع شما برخورده است که اینچنین ناراحت شده اید؟
سیاست یک بام و دو هوا تا کی
یاد آوری:
ای که شمار عمرت از چهل در گذشت
مزن دست مثل که آبت از سر گذشت
مشفق
۲۹ فروردین ۱۳۹۲
مسئولین عزیز گریشنا
ضمن تشکر از تلاش شما, انتظار دارم ادبیات متن را آنقدرتغییر ندهید و متن را آنقدر مثله نفرمائید که به دل نویسنده هم بدچنگ بزند!
شما میدانید که بنده به مقررات و پیامدهای حرف پایبندم.
مشفق
۲۹ فروردین ۱۳۹۲
سلام یک گراشی c عزیز( دوست دوران دبیرستانم)!
به نظرم یاآگاهی تاریخی شما اندک است و یا حسب ضرورت به کوچه دیگری متمایل شده اید. اصلا موسوی زادگان چه ربطی به استاد مهرابی دارد؟ من به یاد دارم ۱۰ نفر به منزل ایشان رفتند تا نظر مساعدشان را نسبت به کاندیداتوری ایشان اعلام کرده وهمراهی نمایند. ولی ایشان و اخوی کوچکشان( ابراهیم مهرابی) رسما از تایید موسوی زادگان استنکاف کردند.میتوانید به آقای پرچمی و رادمرد مراجعه بفرمائید.
دوست عزیز: همه در حفظ منافع تاریخی گراش مشترکیم وباید هوشیار باشیم. با گرد وخاک کردن و .. , این منافع تامین نمی شود. چرا به جای بیان رویای خود که به فکر شعار لا حکم الا لله افتاده اید, به فکر شعار ( حاج ج ……. اوشبگری …..) در سال ۴۷نیفتادید؟! یادتان رفته است حسب ضرورت, با تلاش خیرخواهان گراش (نامشان مخفی بماند)که مهرابی هم جزء آنان بود, پس از مجاب کردن استانداری در عزل شهردار وقت( اسکندری), در منزل ابراهیم مهرابی, آقای امرالله مهروری ( چهره شاخص برق روز)را به عنوان شهردار به استانداری پیشنهادو…. کردند؟ هر چند برخی به عهدنامه بین خیرخواهان چندان پایبند نماندند؛ اما تلاش نسبی ایشان مورد تقدیر است. شما فکر میکنید دیگران از جلسات بین بعضی ازمسئولین لاری و گراشیها بی خبرند؟ امروز وضعیت مثل تنگ ماهی است که ماهی کوچولوی داخل تنگ, برای بیرونی ها درشت تر به نظر می رسد! بابا به همشهری خود وابسته باش , مقام بهتری نصیبت میشود. مگر نشده؟
دوست عزیز! اصلا خودتان متوجه ربط بین شعار خوارج و نامه استاد مهرابی هستید؟!
هیاهو از طرف هرکس که باشد بد است. چطور با دفاع بعضی افراد در حسینیه از حق گراش آزرده خاطر شده اید؟ ولی از حملات صدساله لاریها علیه گراش ,خاطرتان مکدر نشده است؟! این رفتار کافی است تا بیانات استاد مهرابی توسط خود شما مهر تایید بخورد. این یک نوع ناشی گری مفرط است که در کامنت قبلی به عنوان( یک عده کم تجربه..) از آن یاد کرده ام.
دوست عزیز! نیت خوانی کار خداست وبس. دیگران باید سند ومدرک ارائه دهند. شما چگونه و با کدام علم غیبی بر نیات خادمانی چون دکتر مهرابی وقوف یافتید؟ البته فکر کنم مطالب ایشان آنقدر شفاف وگویا است که نیازی به تلاش برای نیت خوانی هم ندارد. دفاع از حق مردم محب اهل بیت گراش, مخفی کاری را نمیطلبد.
به نظرم حمزه مهرابی و هر کسی که مثل این بزرگوار فکر میکند نیازی به تلاش برای تصدی پست نداشته باشند. پست ها مقهور و به دنبال این عزیزان هستند. تفاوت کوزه برات و اقیانوس زیاد است که هر صاحب خردی ( ولن به اندازه یک نخود)آن را میفهمد.به نظرم نه پول ونه ثروت ونه مقام و نه…. مد نظر اصلی این عزیز نبوده است.
به نظرم اگر این عزیزان نبودند, دیر زمانی بود که گراش بصورت لقمه ای جذاب در چنبره ناجوانمردانه حلقوم بد خواهان همسایه بود. اینجا نمیتوان به موضعگیریهای بعضی از دوستان شما در جریان حوادث تلخ و شیرین گراش و لار اشاره کنم.چرا که خاطرشان برای عزیز است.
هم تو میدانی من کیستم وهم من میدانم تو کیستی!!
من هنوز هم خدمت شما و اطرافیان شما ارادت دارم. این را بعینه درک کرده ای!
دوست دار شما و گراش: مشفق
ali akbar
۲۸ فروردین ۱۳۹۲
ba salam va dorod be aqaye mherabi. emoroz digar bar har kasi dar mantaqe( achomestan) sabet shode ast ke lari va larneshinan faqat va faqat dar fekre haman godali ke dar an zendegi mikonnad hastand va bas
…
bayad ham del va ham zaban va ba etehade yekparche lolove ziadeh khaeihye lari istad va hachenanke haq greftani ast na dadani bayad haqe khodeman ra az in tamamitat khaha begirim.. inshahaallha
يك گراشيc
۲۸ فروردین ۱۳۹۲
باسلام به سایت وزین گریشنا نامه جناب آقای مهرابی را مطالعه کردم من را یاد شعار لاحکم الا لله می اندازد که امام متقین امیر مومنان در صفین درجواب مسلمانان تندرو فرمودند کلمه حقی است که استفاده باطل از آن می شود بنده به شخصه با اکثر مطالبشان موافقم ولی پس زمینه نیت ایشان و همفکرانشان و در اصل خیانتکارو بزدل معرفی کردن آن عده ای است که حاضر نشدند به دیدگاههای ایشان در انتخابات وقعی بگذارند و علیرغم نظر شان از یک کاندید گراشی حمایت کردند و متاسفانه تاکنون این مطلب برای ایشان قابل هضم نیست که بر خلاف دهه ۶۰ که قدرت امنیتی و سیاسی شهر دست این اقلیت بود ودیگران باید تمکین می کردند دیگران مستقل تصمیم می گیرند و اما دلیل آن به عنوان مثال سه ماه از انتخاب جعفر پور نگذشته بود که همفکران ایشان آن برخورد را در حسینه اعظم گراش با نماینده کردند در همان نماز جمعه به دوستان گفتم این هیاهو نه بخاطر محدوده است که به صورت ناشایسته ابراز می شود بلکه کینه های بدر و احد سرباز کرده در حالی که کیست که نداند سه ماه فرصت کمی است برای پیگیری و رسیدن به نتیجه جناب آقای مهرابی همان روز پیش بینی چنین روزی را می کردم که سازماندهی شده آن بلا را سر نماینده مجلس در آن جایگاه مقدس آوردند و ان روز موعود رسید و طبیعی است که بعد از یکسال این انتظار از نماینده بجا باشد آن هم هدف غایی تخریب کسانی بود که به دید شما مسبب انتخاب جعفر پور شدند تا در آینده شما را به عنوان ناجی مردم گراش معرفی شوید در حالی که کیست که نداند شهرستان شدن اوز و محدوده گراش خط قرمز آقایان در لار است که مطمئناتا آخر نمایندگی قابل حل نیست جوانان ما تجربه های اجتماعی گوناگونی از سر نگذرانده اند که به درک لایحه های پنهانی افکار عده ای از همفکارانتان و شما پی ببرند زیرا جوانان صداقت خودشان را باشماها می سنجند و به نوشته هایتان آفرین می گوینددر حالی که العمال به نیات بنابراین طبیعی است که عده ای کم تجربه چون حس وطن خواهی (بخونید شهر دوست) دارند و از گذشته ها اطلاعی ندارند به به و چه چه کنند مورد بعد دوست عزیز شاید به شما نرساند اند که روزی که در دفتر شورا جلسه بود هیچ کدام از دوستانتان تعمدا در ان جلسه حاضر نشدند و اکثر قریب به اتفاق آقایان حاضر در جلسات نظرشان این بود که در صورت بر آورد منطقه از عدم اقبال عمومی آقای فردوسی کنار رود با توجه به انکه همان روز هجوم مردم به دفتر شورا و فشار ناشی از مردمی که خواهان کاندید گراشی بودند تصمیم عاقلانه ای اتخاذ شد باز هم معتمدین حاضر در جلسه جهت این که یکبار دیگر اتمام حجت شود از بزرگان دو محله دعوت به عمل آوردندکه در دفتر مسجد صاحب الزمانمجددا نصمیم گیری شود باز هم با بی تفاوتی همان دوستان و هم فکران گراش دوستتان در جلسه حاظر نشدند و قص علیهذا……و اما جناب استاد زمانی که شما موسوی زادگان اصفهانی را کاندید کردید نجیب زاگان گراشی هیچ سخنی نگفتند با توجه به اینکه شکست ایشان از قبل مسجل بود زمانی که جناب آقای زاهدی را به عنوان کاندیدا معرفی کردید و عصر اصلاحات بود و منطقه هم گرایش به این جناح داشت و شکست ایشان نیزمسجل بود وشما هم به عنوان یک فعال اجتماعی قاعدتا می دانستید نجیب زادگان گراشی سکوت کردند نه کسی را بزدل و معامله گر معرفی کردند ونه خائن سخن فراوان است و مجال اندک و گلایه بیشمار امیدوارم خداوند آنچه مرضی رضایشان هست برای ما مقدر نماید در پایان از مسول سایت خواهشمندم گزینشی مطالب را سانسور نفرمایند مانند مطالب گذشته که تیغ سانسور برای ماها تیز تر است
گراش A
۲۹ فروردین ۱۳۹۲
بارک الله . می بینم که آموزش «نیت خوانی» هم یاد گرفته اید . برا این هم نیت خوب جعفر پور را می دانید و تو مسجد دفتر به او دفتر می دهید و کمکش می کنید تا نیت خیرش را عملی سازد. و نیت بد دکتر مهرابی هم می دانید و به او فحش می دهید.
گراشی $
۲۹ فروردین ۱۳۹۲
سلام یک گراشیc!!!!!!!!! عجب نوشته شما سوال بر انگیزه دفاع از نماینده ای که خودش و همشهریانش در طول سالیان متمادی حق مرم شهر گراش را خورده اند چگونه شما سنگ اون رو به سینه میزنید(…)
احسان
۲۹ فروردین ۱۳۹۲
چه خوب صحبت از تندروی میکنید
تندروی که شما در نیت افراد دنبال آن میگردید ما در مسجد ولی عصر هنگام سخنرانی آقای زندوی با چشم خود دیدیم
تندروی که شما در نیت افراد دنبال آن میگردید ما بعد از اعلام حمایت آقای حسنی از آقای زندوی در هجوم موتورسواران حامی …به محل اقامت آقای حسنی و تهدید ایشان دیدیم
تندروی که شما در نیت افراد دنبال آن میگردید ما در تهدیداتی که از ستاد افرادی خاص میشد به عینه دیدیم
تندروی که شما در نیت افراد دنبال آن میگردید …
امید
۲۹ فروردین ۱۳۹۲
آقای یک گراشی چقدر زود فحاشی هایی که به آقای حسنی در لار شد را فراموش کردید
اسماعیل
۲۹ فروردین ۱۳۹۲
دیگه شورش رو در اوردن با محله بازیهایی که میگن.
امیدورار احمدی
۲۹ فروردین ۱۳۹۲
آقای یک گراشی (البته اگر گراشی باشی)
شماکه درباره حسن نیت افراد قضاوت میکنید چه زود فحاشی های برخی را به آقای حسنی فراموش کردید
شما که درباره حسن نیت خود فکر نمیکنید و دیگران را به تندروی متهم میکنید چه سریع برهم زدن سخنرانی آقای زندوی را با آن اوضاع کذایی فراموش کردید
شما که دیگران را به تندروی متهم میکنید و سخن از قرآن و ائمه میزند چطور از هجوم موتورسواران حامی ….. به منزل آقای حسنی بعد از اعلام حمایت ایشان از آقای زندوی دم نمیزنید
حرف از دهه شصت میزنید در حالی که در آن برهه آقای مهرابی به همراه خیلی از دوستان در جبهه ها مشغول دفاع از کشور بودند,شما کجا بودید؟
شما در این جمله خود میگویید: ” کیست که نداند شهرستان شدن اوز و محدوده گراش خط قرمز آقایان است که مطمئناتا آخر نمایندگی قابل حل نیست ” , باید خدمت شما عرض کنم که دادن حق به حقدار خط قرمز آنها است و سوال اینجاست که شما که خود در این جمله اعتراف کرده اید چرا سنگ آقای جعفرپور رابه سینه میزنید
شما گفته اید:” جوانان ما تجربه های اجتماعی گوناگونی از سر نگذرانده اند که به درک لایحه های پنهانی افکار عده ای از همفکارانتان و شما پی ببرند زیرا جوانان صداقت خودشان را باشماها می سنجند و به نوشته هایتان آفرین می گویند ” , باید بگویم آقای مهرابی آنقدر صداقت دارند که با اسم خود مطلب بنویسند ولی شما که با اسم یک گراشی مطلب مینویسید چی؟
شما نوشته اید” همان روز هجوم مردم به دفتر شورا و فشار ناشی از مردمی که خواهان کاندید گراشی بودند ” باید بگویم عده ای افراد را شما خود تحریک کردید تا به زور وارد جلسه شورا شوند و خیلی ها هم بعد پشیمان شدند البته کلمه هجوم هم که آوردید خود نشان از تفکر شماست و اینکه آقای مهرابی چه ربطی به جلسه شورا دارد خدا داند وبس
آقای دکتر موسوی زادگان را آقای شیخ احمد انصاری کاندید کرد و حمایت مالی کرد نه آقای مهرابی جهت اطلاع اگر سن شما قد نمیدهد (فاین تذهبون)
در مورد اینکه اعتراض کرده اید که چرا در انتخابات مجلس ششم یک کاندیدای اصولگرا انتخاب شد نه یک کاندیدای اصلاح طلب نیز خود نشان دهنده خط فکری شماست
مطلب شما هم نشان از نجیب زادگی شما داشت!
همشهری
۲۹ فروردین ۱۳۹۲
در جواب گراشی c
تعصب آدم را علاوه بر عصبانی ، فراموشکار هم می کند. دهه شصت مهرابی ها و همفکرانشان کجا بودند ؟؟ همشان جبهه بودند.
اما مقامات گراش دست چه کسانی بوده و هست ؟؟؟
اگر یادتان رفته و یا خود را به فراموشی می زنید ، یادتان می آوریم :
جهانبانی ( آموزش و پرورش) …
قاسم وقار فرد ( بخشدار ) …
حسین مهروری ( بخشدار)
امرالله مهروری ( شهردار )
فرسوده ( بخشدار )
نام آور ( شهردار )
مهروری ( آموزش و پرورش )
و….
اینها از کدام محله اند ؟؟؟؟
در انتخابات نیز وقتی جهانبانی از برق روز کاندید شد مگه از هر دو محله به او رای ندادند . حتی فردوسی هم با همه اما و اگر ها باز ناساگ نیز اکثریت بالا به او رای دادند . ولی دوره قبل ( در صندوق مسجد صاحب الزمان رای زندوی چندین برابر حسنی بود . ؟؟
چه کسی صاحب پست و مقام بوده و چه کسانی تعصب محله ای دارند ؟؟؟؟؟.
مطلع
۲۹ فروردین ۱۳۹۲
آقای غلامرضا شاکری( شهردار) هم به لیست مسئولین شهر که از آن محله بوده اضافه کن!!
گراشی
۲۹ فروردین ۱۳۹۲
آقای یک گراشی که یک طرفه به میدان رفتی چرا به جریان کاندیدا شدن آقای جهانبانی اشاره نمیکنی , در حالی که ایشان اهل محله برق روز بود و محله ناساگ از او حمایت کردند و به او رای دادن ؟و هیچ اختلافی نبود در قضیه آقای حسنی هم بر عکس شد
چرا میخواهی از روی تحجر نفت بر آتش اختلاف بریزی و بحث محله ای را جلو بکشی
بال سرخ
۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
اره از جهل ماست که هی بگیم برق روز ناساگ
محسن س
۲۸ فروردین ۱۳۹۲
نماینده فعلی فقظ قول و وعده میده که سر مردم شیره بماله و مردم گراش رو ساکت کنه و نشون بده که مثلا داره واسه گراش کاری میکنه. دورود بر فرزند خلف گراش دکتر مهرابی. دکتر مهرابی عزیز حقیقتا سخن از زبان ما میگویی. امیدوارم همیشه سلامت باشید و خداوند شما رو واسه گراش حفظ کنه.آمین
ميري
۲۸ فروردین ۱۳۹۲
احسنت بر استاد عزیز و هشیار دکتر مهرابی
مشفق
۲۸ فروردین ۱۳۹۲
مسئولین محترم سایت! آنچه حذف فرمودید، نه تنش ایجاد میکرد ونه خلاف واقع بود. روز بیان بخشی از حقایق، همین امروز است. در هر حال داشتن کمی تسامح لازمه بقای یک رسانه است! به شما عزیزان زحمت کش حق می دهم. موفق باشید
صمصام
۲۸ فروردین ۱۳۹۲
سلام وحدت و ارامش که یک طرفه نیست عزیزان لاریها تلاش خود را میکنند اما مار و با پنبه داغ میکنند
مشفق(ا.م)
۲۸ فروردین ۱۳۹۲
خدا را شکر که قلم وزین و اخلاقی فرزند رشید منطقه(استاد دکتر مهرابی) پرده از بعضی مسائل بر گرفت. واجب شده تا ایام فروپاشی اخلاق تعامل اجتماعی رقیب را جشن بگیریبم. حدود صد سال است که رقیب بر طبل مستی کوفته و بر خرمن خون و آبروی مردمی سترگ و محب اهل بیت(ع) رقص مستانه کرده است و بجز تحقیر ، تخریب ، تهریب ، تهدید ، تضییع و… کار دیگری نکرده است. دیروز به احترام مصلحت اندیشان لار ( که خدا هردو را رحمت کند)، سکوت و مدارا را بر مجادله، ترجیح میدادیم. ولی امروز آن ضرورت منتفی شده است. خوشحالیم اعلام کنیم که در یک برنامه ریزی هوشمندانه، حضرات را به یک انفعال وادار کرده تا هویت حقیقی خود را بر ملا نمایند. ناشکیبی و بد اخلاقی این چند سالهی مرکزگرایان سابق ونحیف شدگان امروز، سند رفوزگی مدعیان شده است. و بی آن که خود بدانند در باتلاقی غرق شدهاند که اگر نماینده محترم و همراهان داخلی و خارجی ایشان دیر بجنبند، برگ سیاه دیگری بر تعاملات کاملا انحصارطلبانه آنان افزوده خواهد شد.
آقای جعفر پور! چه چیزی شما و یارانتان را اینچنین برآشفته است؟ مگر نوشته استاد مهرابی، از کدام سر مگوی شما پرده برداشته است؟
بترسید از اینکه مردم خوب گراش و نخبگان آنان، پرده های بیشتری از عملکرد شما و اسلاف شما نسبت به گراش و اوز و… بر دارند؛ آنگاه عرق شرم تاریخی بیشتری بر گونه ترسیده و زرد شده شما خواهد نشست! نکند از حوادث قبل و بعد از انقلابِ خود در منطقه بی خبرید؟!
پیشنهاد میکنم یک بار دیگر برای سنجش صحت و استحکام شناخت خود از مردم منطقه ، بخصوص گراش به ذهن خود مراجعه بفرمائید مطمئنا با سائقه سیاسی که لاجرم باید دارای آن باشید و شم معلمی، پی خواهید برد که به یک ترمیم وبازسازی در این مورد نیاز مبرم دارید. عزیز من اشکال این است که فکر میکنید مردم گراش و منطقه مثل همان چند نفری که اطراف شما را گرفته و تایید وتحسینتان میکنند، هستند! مردم که مثل آنان مقام و… نمیخواهند. مردم انتظار خدمت دارند نه خیانت!
کار شما باید ترمیم باشد نه تخریب!
همگرائی باشد ونه واگرائی!
تصحیح باشد ونه تلبیس و تدلیس!
امروزه که موجهان لار رخ در نقاب خاک کشیده اند ودر ناشکیبی خویش، پاس حرمت آن مرحومین را نیز نداشته اید ، ما شما را فقط به عنوان شهروندی عادی تلقی میکنیم که اگر خدمت کردید عزیزتان میداریم واگر خیانتی در حق مردم شهر گراش بخصوص بحث محدوده و… نمودید، به جد واز مجاری قانونی( بر خلاف رفتار شما و اسلاف شما که شو خیابانی را میانداختید) باز خواستتان خواهیم کرد.اگر قصد دارید با کفش سکوت و با همراهی چند نفر کم تجربه ، پای خیانت را بر دم شیر با جبروت گراش بگذارید. منتظر سکوت مصلحت اندیشانه مردم گراش نباشید؛ که این بار گرز قانون جمهوری اسلامی سهمگینانه بر گرده خاطیان فرود خواهد آمد. البته ما این را نمیپسندیم. ومعتقدیم هوشمندی آقای جعفر پور، اقتضای دیگری را دارد. و خود را به گرو ههای فشار لار و تفکرات پوپولیستی حاکم بر بعضی مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیری لار نمیفروشد.
در پایان ممنونیم از دکتر مهرابی که با اخلاقی پسندیده و قلمی متین ، مستدل و مستند،بخشی از ناگفته ها را علنی فرمودند. برای این فرزند خدوم و رشید منطقه آرزوی توفیق میکنیم.
نام شما...
۲۸ فروردین ۱۳۹۲
باید این نظر درقسمتی ازسایت قراربگیرد که دردید عموم باشد تاهمه آن رابخوانند. همچنین نظر حسن درجوابیه دفترجعفرپوربه دکترمهرابی نیز باید توی چشم باشد چون این نظرات مفیدوراهگشا هستند.
مطلع
۲۸ فروردین ۱۳۹۲
باید خدمت دوستان عرض کنم که بودجه تلویزیون دیجیتال گراش از محل دو درصد نفت و گاز فرمانداری تامین شده و آقای جعفرپور فقط میخواهد به یکی دو نامه این کار را به نام خودش تمام کنند
شما این سوء استفاده های آقای جعفرپور را در موضوع افتتاح ساختمان اداره ثبت احوال گراش مشاهده میکننید که با اینکه اداره ثبت احوال از سالها قبل در گراش موجود بود و ساختمان جدید نیز توسط خیر گراشی (دایی آقای حسنی) احداث شده بود ولی آقای جعفر پور کار را به اسم خودش ثبت کرد
ع.د
۲۸ فروردین ۱۳۹۲
سلام خدمت رزمنده عزیز مسجد ( لابد یک نفره دیگه …..)
عزیز دل برادر ماشک دو وشک نشو
حالا یه چیزی نوشتن چرا به خود نسبت میدی مثل مردم اگه ریگی نیست چرا عصاب معصاب خودت رو بهم میرزی. بیخیال باش .و اگر هستی هم که دیگر…….
احمدی
۲۷ فروردین ۱۳۹۲
دوستان عزیز توجه توجه توجه!!!!!!
از متن بعضی از نوشته های رزمندگان محترم، بوی کارتن شنگول و منگول میاد. اون آقا گرگه در پوست میش که یادتون میاد.
البته من مطمئنم رزمندگان هوشیار ما که در زمان جنگ کلاغ دشمن رو تو هوای میهن براحتی رصد میکردن اینبار گول این آقا گرگه که پوست میش به تن داره رو نمیخورن.
ما همه مطمئنیم.
از طرف تمام بر و بچ گراشی، بله لزی، ناساگی، رزمنده، دانشجو، کاسب، کارمند، روحانی، حتی حسن زارعی الان بین ما نیست.
مطمئن باشید که با همه باهم گراشی و یکدل هستیم.
علی....
۲۷ فروردین ۱۳۹۲
با گذشت یکسال اندی از نمایندگی جعفرپور شما بفرمایید و مدرک رو کنید که چه کاری و چه گام مثبتی برا گراش برداشته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من موندم که چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اخه چرا ازش حمایت میکنید؟؟؟
فقط وعده و وحید !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بعدشم اخه اینا کی دلسوز ما بودن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این حسنی بود که فرمانداری ویزه براشون گرفت که ای کاش نگرفته بود.وگرنه هیچ وقت نمیتونستن خودشون اینجور کار بزرگی رو انجام بدن..
اقای جعفرپور لااقل جواب این همه خوبی گراشیا رو با دادن حق گراش که همانا محدوده گراش رو بدین.
بوذر
۲۷ فروردین ۱۳۹۲
آقای رزمندگان مسجد صاحب الزمان(عج)
یعنی باور کنیم شما از طرف تک تک رزمندگان عزیز و گرانقدر این مسجد بزرگ حرف میزنید ؟!! به چه دلیل و مدرکی ؟!! از که اجازه گرفته اید ؟!!
تعجب میکنم چطور وقتی فردی ( حالا آقای مهرابی یا هر فرد دیگری که باشد ) از منافع شهر آن هم با سند و مدرک دفاع میکنند ، چرا عده ای سینه سپر میکنند در مقابل این هایی که خیانت میکنند ؟!!
آقایان ! تا به کی چشم ها را بسته نگه میدارید ؟!! نامه های امروز آقای مهرابی سندهایی بودند که خلاف حرف آقایان را تایید کرد !! به قولی آفتاب آمد دلیل آفتاب …
اصلا شما نوشته های ایشان را در کنار جوابیه دفتر جعفرپور قرار دهید ؛ اصلا تفاوت سطح درک و فرهنگ و آگاهی و نگرش و حق خواهی غوفا میکند …
تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد …
شهرستان بزرگ گراش
۲۷ فروردین ۱۳۹۲
خدا همیشه طرف حق رو میگیرد..
دکتر مهرابی خدا شما رو همیشه برای ما گراشیا حفظ کند انشاا…
رزمنده گراشی
۲۷ فروردین ۱۳۹۲
ازاین نوشته می شود فهمید که نویسنده این متن با نویسنده نامه دفتر جعفر پور یکی است.
mehdee
۲۷ فروردین ۱۳۹۲
باسلام
درجواب رزمندگان عزیز
من هر چی مقاله را خواندم هیچ اشاره ای به هیچ مکان یا فرد خاصی نشده است -من هم اعتقاد دارم رزمندگان واقعی همیشه مدافعان حریم هستند .اما موضوعی که باید به ان توجه داشت این است که خیلی وقتا دشمن رودر رو نیست بلکه ممکنه زمانی تک بزنه که دیگه توان پا تک نمونده باشه .اقای مهرابی هم هشدار دادن مواظب باشیم وگذشته را فراموش نکنیم که با چه حربه هایی فریبمان دادند (حضرت امیر ع میفرمایند عبرتها چه فراوان وعبرت پذیران چه اندک هستند )یکی از حربه های انها این است که همیشه مسایل اصلی را به حاشیه میبرند وبی سر وصدا انجام میدهند و فرعیات را بزرگ جلوه میدهند مثل حالا که تمرکز دروغینشان بر استقرار ادارات گراش است در حالی که خواسته اصلی همه ما محدوده است ۰-
رزمندگان مسجد صاحب الزمان(عج)
۲۷ فروردین ۱۳۹۲
با سلام و ادای احترام
در خصوص محدوده گراش باید به عرض برسانیم که: منطقه برق روز و مسجد فعال صاحب الزمان که از آغاز انقلاب اسلامی همپای همه جریانات انقلاب بوده است، با همه مردم گراش همفکر است که محدوده همان است که در دهه چهل به امضا رسیده است و تخطی از آن را خیانت می دانیم. ما هم جزو مدعیان هستیم که آقای جعفرپور باید این مسئله را حل کند و مصرانه طی نامه هایی از ایشان خواسته ایم و در سایت گریشنا نیز به چاپ رسانده ایم.
ما نه در پی اختلاف انگیزی هستیم و نه از حقمان می گذریم. ما می گوییم هر چیز راه حل خاص خود را دارد و نیاز به پاره کردن گلو و حرکت های تفرقه آمیز که ریشه در جهالت و تعصب بی مورد داردنیست. در لار هم افراد متعصبی مثل شما هستند که نمی گذارند فضا متعادل شود. این منطقه تاکنون از تفرقه در طول تاریخ صدمه دیده است.
آدم های تحصیل کرده باید به عنوان رهبر فکری جماعت عمل کنند نه این که در آتش اختلاف بدمند.
رزمندگان مسجد صاحب الزمان (عج ) اگر پس از پایان جنگ به کار بازرگانی پرداختند و اکنون در گراش به کار خیر می پردازند برای به دست آوردن پست و مقام نیست. تا حالا کدام یک از این جماعت یقه خود را برای مقام در گراش پاره کرده است.
بحث ما درباره ی انتخابات در شوراست که باید از همه ی طیف ها باشند نه این که این را بهانه قرار دهیم و کینه های ازلی ابدی خود را بر سر نماینده لار و گراش و خنج و بچه های مسجد خالی کنیم.
شما در افسانه گراش طی چندین شماره به همه اتهام بستید، و حرف های کذب زدید ولی ما برای حفظ وحدت دم برنیاوردیم. اگر به لحن مقاله ی طلکارانه خود نگاه کنی می بینی که انحصارگرایانه حرف هایی زده اید که گویی گراش را ملک طلق خود می دانید! اگر پاسخی بابت اتهانات خود ارائه نکنید در نزد خداوند مسئول هستی.نه برادر عزیز! گراش و یشتر مردم آن انسان هایی آرام و با منش و خیرخواه هستند و با هیچ کس سر جنگ ندارند.
والسلام علی من التبع الهدی
مجتبی
۲۷ فروردین ۱۳۹۲
با سلام رزمندگان عزیز مسجد…..
باز که شما حرفای دکتر مهرابی به خودتان گرفتید و از جا در رفتید، تا جایی که در متن خیلی از حروف رو جا گذاشتید
رزمنده دوست
۲۷ فروردین ۱۳۹۲
جناب رزمنده
صحبت های جناب دکتر بسیار منطقی و رسا و شیواست.
ادله شما مبنی بر اختلاف انگیزی توسط ایشان اصلا قانع کننده نیست
اینکه امروز تفرقه در جای جای منطقه وجود داره به دلیل برنامه ریزیهای سران لار برای تداوم هژمونی و سلطه هستش
اگر امروز مردم آرام و با منش و خیر خواه گراش آرامش خودشون رو از سر خیرخواهی از دست دادند به این دلیل هستش که احساس خطر می کنند.
از همون راه حل هایی که شما می فرمایین بلدین و سالها امتحان کردین و هیچ جوابی نگرفتیم
جناب دکتر حرفهای منطقی و لازمی زدند که ازشون تشکر می کنیم
بوذر
۲۷ فروردین ۱۳۹۲
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد …
منتظری
۲۷ فروردین ۱۳۹۲
به نظر من نامه دفتر جعفر پور علیه دکتر مهرابی کارخدا بود. که باعث شدندچیز های ناگفته ای به شکلی منطقی و با سند و مدرک توسط دکتر مهرابی منتشر شود.
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
دارشی
۲۷ فروردین ۱۳۹۲
به نظر من انتشار نامه دفتر جعفر پور علیه دکتر مهرابی کار خدا بود . وگرنه این پاسخ کوبنده و منطقی همراه با سند و مدرک منتشر نمی شد. الآن طرفداران جعفر پور خجالت زده هستند و جوابی ندارند. فکر نمی کردند اینطوری ضایع بشوند.
عبداللهی.
۲۷ فروردین ۱۳۹۲
درود خدا بر شرافت و مردانگیت دکتر مهرابی..
احنست و تبارک ا…
بی شک کار شما پیش خداوند تباریک تعالی پوشیده نخواهد شد..همانا شما قلب و زبان مردم گراش هستید.
بنده به نوبه خودم از طرف تعدادی از جوانان دانشجو و دانشگاهی دست شما رو میفشارم و از شما نهایت سپاسگزاری و کمال تشکر رو دارم..
جناب اقای استاد دکتر امیر حمزه مهرابی.امیدوارم که بیانات شما دلیل محکمی و منطقی برای اقایان باشد.که جز حقیقت و حرف دل مردم شهرستان گراش بیش نبود.
اجر شما با اقا امام زمان (عج) و شهدای کربلا انشاا…
عمرتان با عزت و مستدام باد..