هفتبرکه: «شکسپیر در دایره» نام دورهی جدید برنامه تماشا است که در آن هفت نمایش از «ویلیام شکسپیر»، بزرگترین نمایشنامهنویس انگلیسی قرن ۱۶ و تمام اعصار، در ژانرهای مختلف تاریخی، کمدی و تراژدی، پخش و نقد و بررسی خواهد شد.
این برنامه را انجمن نمایش شهرستان گراش برگزار میکند و گرداننده آن مسعود غفوری، دکترای ادبیات انگلیسی است. به شرکتکنندگان در این دوره، گواهی حضور معتبر از طرف اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و انجمن نمایش گراش اعطا خواهد شد. ثبت نام در این دوره برای همگان رایگان است. علاقهمندان میتوانند برای ثبت نام به این شماره پیام بدهند: ۰۹۳۷۴۹۰۹۶۰۰
تمام نمایشهایی که برای این دوره انتخاب شده، در تماشاخانهی شکسپیرز گلوب Shakespeare’s Globe لندن اجرا شده است. این همان تماشاخانهای است که شکسپیر و گروهش در قرن شانزدهم در جنوب لندن ساختند، و چند سال بعد در آتش سوخت. این تماشاخانه حدود دو دهه پیش به همان شکل بازسازی شده و در آن نمایشهای شکسپیر اجرا میشود.
در این دوره، هفت نمایش برای شناخت هنرمندی شکسپیر در نوشتن نمایشنامه در ژانرهای مختلف پخش و بررسی خواهد شد: ریچارد دوم (در ژانر تاریخی)؛ کمدی اشتباهات، رام کردن زن سرکش، شب دوازدهم (در ژانر کمدی)؛ اتللو، آنتونی و کلئوپاترا (در ژانر تراژدی) و طوفان (در ژانر تراژی-کمدی).
هفته اول: ریچارد دوم
چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳، اولین جلسه این دوره در قالب تماشای پنجاه و سوم با حضور علاقهمندانی از منطقه در موسسه فرهنگی هنری هفتبرکه گراش برگزار شد. در اولین جلسه، نمایش ریچارد دوم، یکی از مهمترین نمایشنامههای تاریخی شکسپیر پخش و بررسی شد.
ریچارد دوم Richard II را که در سال ۲۰۱۵ در شکسپیرز گلوب اجرا شده است، سایمون گادوین کارگردانی کرده و بازیگران بزرگی همچون چارلز ادواردز، گراهام باتلر، و ویلیام گانت در آن ایفای نقش کردهاند. شکسپیر در نمایش ریچارد دوم به سلطنت و عزل و مرگ یکی از پادشاهان انگلستان در اواخر قرن چهاردهم میلادی میپردازد و از تاریخ، تراژدی میسازد.
پس از تماشای نمایش، مسعود غفوری، گرداننده دوره، صحبتش را در چهار بخش ارائه کرد: زندگی ویلیام شکسپیر، مروری بر نمایشنامههای او، مروری بر نمایشنامههای تاریخی او، و واکاوی نمایش ریچارد دوم.
صحبتهای غفوری را میتوانید در این فایل ارائه بخوانید.
جوانی از استراتفورد اپان اوان
ویلیام شکسپیر (۲۳ آوریل ۱۵۶۴ تا ۲۳ آوریل ۱۶۱۶) از ۵۲ سال زندگیاش، ۲۱ سال را به نمایشنامهنویسی مشغول بود و ۳۷ (و به روایتی ۳۹) نمایشنامه نوشت.
دکتر غفوری در مورد تشکیک در مورد این که آیا خود شکسپیر نمایشنامهها را نوشته یا شخص دیگری، گفت: «این تشکیک عمدتا روی این نکته متمرکز است که شکسپیر در مقایسه با تحصیلکردگان دانشگاهی همچون کریستوفر مارلو، سواد درستی نداشته، و زبانهای لاتین و یونانی را خوب نمیدانسته است. ولی این پایهی درستی نیست. قدرت شکسپیر نه فقط در پرداخت، بلکه در دریافت اوست. او شاید بزرگترین فرد در ساختن شعر نباشد (مثلا در مقایسه با جان میلتون یا الکساندر پوپ) ولی هیچ کس مثل شکسپیر آینهی تمام قد آدمها نیست. و میگویم «آدمها»، نه «آدمی»، چون شکسپیر سعی نمیکند تعریفی از آدمی ارائه بدهد، بلکه خود آدمها را با تمام تفاوتهایشان نشوا میدهد. پولیفونی یا تکثر باختینی هیچجا بهتر از شکسپیر دیده نمیشود، حتی توی کارهای داستایفسکی! و این مهمترین بخش تخیل شکسپیر است. این که او یک شخصیت را با تمام گوشت و پوست و احساس و افکارش درک میکند، اما قضاوتش نمیکند و به همان شکلی که هست نشان میدهد.»
مروری بر نمایشنامههای شکسپیر
شکسپیر از سال ۱۵۹۲ هر سال دو نمایشنامه برای گروهش نوشت و اجرا کرد. در نبوغ شکسپیر همین بس که او سه شاهکار شاه لیر، مکبث، و آنتونی و کلئوپاترا را در یک دورهی فوران خلاقیت در چهارده ماه نوشت (نقل از هرولد بلوم، کتاب نمایشنامهنویسان و نمایشنامهها.) او در کل ۳۷ نمایشنامه نوشت: ۱۰ نمایشنامهی تاریخی که شرح شاعرانه تاریخ انگلستان است؛ ۱۱ تراژدی و ۱۶ کمدی.
هفت نمایش این دوره برای پوشش همهی این ژانرها انتخاب شده است. پیش از این نیز در دوره تماشا، نمایشهای مکبث، هملت، و هیاهوی بسیار برای هیچ پخش و بررسی شده بود. دو گزارش «چرا مجبوریم نمایشنامههای شکسپیر را بخوانیم و ببینیم؟» (اینجا) و «هیاهوی بسیار در تماشاخانهی شکسپیر» (اینجا) را از این جلسات بخوانید.
مروری بر نمایشنامههای تاریخی شکسپیر
به نوشته دکتر ابجدیان در کتاب «تاریخ ادبیات انگلیس» نمایشنامههای تاریخی شکسپیر را منتقدان از چند جهت بررسی کردهاند: ۱. حماسه ملی: گویای روحیهی ملت انگلیس که قهرمان نمایشها؛ ۲. همانند یونانیها، مضمون اسطورهای: اینجا اسطورهی ملت انگلستان؛ ۳. در پرتو فلسفه تاریخ: الگویی از جنایت و کیفر: هشداری در برابر خطرهای وحدتزدایی ملی هستند که نهاد انسان، آماده پدید آوردن آن است.
نمایشهای تاریخی به دو دستهی چهارتایی و دو تا تکی تقسیم میشوند: سلسله اول شامل هنری ششم ۱ و ۲ و ۳؛ و ریچارد سوم؛ نمایشنامه تکی شاهجان؛ سلسه دوم شامل ریچارد دوم؛ هنری چهارم ۱ و ۲؛ هنری پنجم؛ و نمایشنامه تکی هنری هشتم. نکته اینجاست که از لحاظ تاریخی، سلسلهی دوم قبل از سلسله اول است. شکسپیر اول به سراغ تاریخی میرود که تاثیر جنایت در آنها آشکار است، هرچند از نظر تاریخی بعدتر اتفاق افتاده باشد؛ و سپس برمیگردد و به ریشههای جنایت اشاره میکند که در ریچارد دوم اتفاق میافتد.
واکاوی نمایشنامه ریچارد دوم
در بخش آخر صحبت، غفوری سه دیدگاه مهمتر را برای واکاوی نمایش ریچارد دوم پیشنهاد داد: ۱. از لحاظ ادبی: این نمایش نمونه عالی تراژدی است؛ لغزش تراژیک ریچارد این است که خود را مقدس میداند و دیگران را ناچار به پیروی از خود. او فراموش میکند که پادشاه باید دادگر باشد. ۲. از لحاظ تاریخی: داستان فرود ریچارد و اوج گرفتن هنری چهارم در سال ۱۴۰۰ در واقع داستان برچیده شدن نظم سنتی و تجمل قرون وسطایی و طلیعه دنیای واقعی رنسانس و برآمدن پادشاهی کارآمدتر و برندهتر و ماکیاولیتر (که «شهریار» را در سال ۱۵۱۳ نوشت و ۱۵۲۳ منتشر کرد) است. انگار شکسپیر دو دهه قبل از ماکیاولی، طرح اصلی شهریار را نوشته است. ۳. از منظر روانشناسی نیز مباحثی همچون اسکیزوفرنی، نارسیسیسم و از دست دادن واقعیت در ریچارد دوم قابل مشاهده است. در مورد ریچارد تاریخی هم این سوالات مطرح است که آیا در آخر عمرش دچار اسکیزوفرنی شد یا نه. اما شخصیت خوشیفته (نارسیسیستیک) او هویداست، و همین باعث از دست دادن واقعیت و عدم تشخیص آن از خیال میشود. او بین دو بدن شاه گیر میکند. به همین خاطر است که اسلاووی ژیژک وقتی از نگاه لاکانی به ریچارد نگاه میکند، میگوید: «ریچارد دوم اثبات میکند که، بدون هیچ شکی، شکسپیر لاکان را خوانده است.»