بستن

هیاهوی بسیار در تماشاخانه‌ی شکسپیر

هفت‌برکه: تماشای نمایش کمدی «هیاهوی بسیار برای هیچ» نوشته ویلیام شکسپیر وقتی دوچندان می‌شود که اجرای آن را به سبک دوره‌ی رنسانس در تماشاخانه‌ای کاملا شبیه به آنچه خود شکسپیر و شرکایش ساخته بودند، تجربه کرد. در بیست و هشتمین نشست «تماشا» اجرای سال ۲۰۱۱ این نمایش در تماشاخانه شکسپیر گلوب به کارگردانی جرمی هرین و بازیگری ایو بست، چارلز ادواردز، ایوان استوارت و … پخش و نقد و بررسی شد و مینا غفوری، کارشناس ارشد ادبیات انگلیسی، مهمان ویژه‌ی این جلسه، در مورد «دوران خوش کمدی» در دوره‌ی رنسانس صحبت کرد. غفوری در مورد این نمایشنامه، دو مقاله‌ی ارائه‌شده در دو کنفرانس داخلی و یک مقاله‌ی منتشرشده در یک کتاب از انتشارات دانشگاه کمبریج دارد.

 

«هیاهوی بسیار برای هیچ» Much Ado about Nothing یکی از کمدی‌های مشهور شکسپیر است که شاید بیشتر از بسیاری از دیگر نمایشنامه‌هایش، به سبک‌های گوناگون مورد اقتباس‌های سینمایی و تلویزیونی و صحنه‌ای واقع شده است. اجرای وفادارانه و نسبتا بلند این نمایش (به مدت ۲ ساعت و ۴۵ دقیقه) در تماشاخانه شکسپیر گلوب را می‌توان یکی از بهترین اجراهای این نمایشنامه دانست. در این تماشاخانه که در اواخر قرن بیستم دوباره ساخته شد، تلاش می‌شود که نمایشنامه‌های کلاسیک به همان سبک زمان خودشان به روی صحنه بروند.

مینا غفوری در مورد شکل اجراهای صحنه‌ای در دوران رنسانس گفت: «ما اوج نمایشنامه‌نویسی در رنسانس می‌بینیم و یکی از دلایل این اوج، حمایت بی‌سابقه ملکه الیزابت از هنر و نمایش است. در دوران رنسانس، تاثیر دربار بر روی هنر نمایش بسیار زیاد بوده است، تا جایی که بدون اجازه دربار، حتی نمایش‌ها اجازه نداشتند که به روی صحنه بروند. به همین خاطر است که هر کدام از گروه‌های نمایشی یک نجیب‌زاده یا فرد درباری را به عنوان حامی مادی و معنوی خود انتخاب می‌کردند؛ و شکسپیر هم در گروهی به نام «مردان شاه» King’s Men فعالیت می‌کرد. هرچند شکسپیر از فساد درباریان صحبت می‌کرده، اما این انتقادات خیلی پوشیده و غیرمستقیم بوده است، چون کوچکترین انتقادی می‌توانسته عواقب خیلی بدی داشته باشد.» غفوری با ارائه‌ی مثال‌هایی از جمله «کینگ ریچارد»، «مکبث» و «هملت» به نظام فلسفی و اجتماعی-سیاسی آن زمان نیز پرداخت و در مورد خصوصیاتی که شکسپیر را به این جایگاه در ادبیات دنیا رسانده نیز گفت: «شکسپیر به چیره‌دستی در زبان معروف است؛ تا جایی که اگر کلمه کم می‌آورده، اختراع می‌کرده است. او دانش بسیار وسیعی هم داشته است، از سیاست و جغرافیا گرفته تا و تکنولوژی و افسانه‌ها و … به چند زبان هم تسلط داشته است. برای همین است که کاراکترهایش فرازمانی هستند، مثلا رومئو و ژولیت.»

غفوری در مورد روند نمایشنامه‌نامه‌نویسی شکسپیر گفت: «او هم نویسنده بود و هم بازیگر و هم سهام‌دار گروه. کمدی‌هایش اوایل طرفداران بیشتری داشته، ولی هر چه پیش می‌رود، فشار مسیحیت و کلیسای کاتولیک قرون وسطی، جایشان را به پروتستان‌های تندرو می‌دهد و اینها کمدی را پس می‌زنند و آن را مضر می‌شمارند و حتی در مقطعی که به قدرت می‌رسند (در قرن هفدهم)، تماشاخانه‌ها را تعطیل می‌کنند. این فشارها باعث می‌شود افراد سطح متوسط که مخاطبان اصلی کمدی هستند، کمتر به تماشای نمایش بیایند و شکسپیر هم به نوشتن تراژدی رو می‌آورد. شکسپیر سنت‌های درام کلاسیک (یونان و روم) و قرون وسطایی را از توماس کید و کریستوفر مارلو گرفت. او از سنکای رومی که فیلسوفی رواقی بود نیز بسیار تاثیر پذیرفته است. اما کمدی‌های شکسپیر فرق واضحی با تراژدی‌های او دارد: با یک صحنه‌ی خنده‌دار یا یک سو تفاهم و یا موقعیت عجیب و غریب شروع می‌شود و تقریبا همیشه به پایانی خوش ختم می‌شوند. در صورتی که تراژدی‌هایش با یک قتل شروع و با فاجعه‌ی تراژیکی تمام می‌شود.»

غفوری سپس به نمایشنامه «هیاهوی بسیار برای هیچ» و شرح کوتاهی از مقاله‌اش درباره‌ی این نمایشنامه پرداخت: «در این نمایش، دو طرح داستانی همراستا پیش می‌روند: کلادیو و هیرو که عشقی کور و بچگانه دارند و منطقی در آن نیست؛ و بندیک و بئاتریس که از ابتدا با همدیگر دشمنند ولی آرام‌آرام به شکلی منطقی با همدیگر کنار می‌آیند و در آخر ازدواج می‌کنند. اینجا می‌توان ایدئولوژی شکسپیر را در مورد ازدواج دید: او عشق دو نفر اول را نقد می‌کند، و ازدواج دو نفر بعدی را تایید. شکسپیر ازدواج را یک نهاد اجتماعی می‌بیند که در آن درک متقابل و خوداصلاحی یک روند همیشگی است که هیچوقت نقطه‌ی پایانی ندارد. کلادیو خودش را یک شخصیت خوب نشان می‌دهد اما نقابی پشت این چهره است که خیلی هم شرور است و سرآخر مشخص می‌شود.»

با این که نمایش با ازدواج هر دو زوج تمام می‌شود، اما آیا این یک پایان خوش است؟ آیا اصلا ازدواج‌ها عاشقانه است؟ غفوری این سوال را موضوع اصلی نتیجه‌گیری مقاله‌اش دانست: «شکسپیر به ازدواج به عنوان یک توطئه اجتماعی و یک نهاد بازدارنده نگاه می‌کند که کسانی مثل بندیک و بئاتریس که شخصیت مستقلی دارند این محدودیت‌ها را پس می‌زنند. اما اینجا سرانجام به این نتیجه می‌رسند که نمی‌توانند در این جامعه آنطور که دوست دارند زندگی کنند و باید به خواست اجتماعی تن بدهند. ولی ما این امیدواری را داریم که با این جسارتی که دارند، این نهاد اجتماعی را به سمتی که می‌خواهند پیش ببرند.»

غفوری در مورد نگاه ایدئولوژیک شکسپیر به جامعه و مقوله‌ی ازدواج گفت: «وانمود کردن، دروغگویی و نیرنگ زدن جزو تم‌های اصلی این نمایش است، اما شکسپیر اینجا هم مثل همه‌ی نمایش‌نامه‌های کمدی دیگرش، برای این حقه‌بازی‌ها و اغتشاش‌ها حد و حدودی می‌گذارد و نظم را در نهایت به نمایش برمی‌گرداند.»

او به شخصیت‌های مونث در کمدی‌های شکسپیر، از جمله کیت در «رام کردن زن سرکش»، رزالین در «هرطور شما می‌پسندید» و بئاتریس در همین نمایشنامه نیز اشاره کرد و گفت: «این زن‌ها جسور و شوخ‌طبع و آزادی‌خواه و بسیار منطقی هستند؛ به صورتی که ما حس می‌کنیم اینها دارند مردها را تربیت می‌کنند. در نهایت هم وقتی تن به نهاد ازدواج می‌دهند، رابطه‌ی آنها با همسرانشان یک رابطه‌ی دوطرفه می‌شود، نه این که مرد تسلط بیشتری داشته باشد.»

گفتنی است که این دومین جلسه از دوره‌ی هفت‌جلسه‌ای در مورد «کمدی» است که از طرف انجمن نمایش گراش و با مجوز اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گراش و همکاری موسسه فرهنگی هنری هفت‌برکه برگزار می‌شود. شرکت همه علاقه‌مندان در این نشست‌ها آزاد و رایگان است، و به کسانی که در چهار جلسه از هر دوره حضور داشته باشند، گواهی شرکت معتبر از طرف اداره فرهنگ و ارشاد اعطا می‌شود.

سردبیر پایگاه خبری هفت‌برکه عضو هیات مدیره موسسه فرهنگی هنری هفت‌برکه گراش دکترای ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top