هفت‌برکه – محسن مهرابی: در روزهایی که دمای هوا در بسیاری از مناطق جنوبی کشور از مرز ۵۰ درجه عبور می‌کند و رطوبت و شرجی هم اضافه بر گرما، تحمل وضعیت را سخت می‌کند؛ زندگی این مردم بدون برق عملاً غیرممکن می‌شود. خاموشی‌های مکرر و طولانی به تهدیدی جدی برای سلامت، معیشت و کرامت مردم جنوب تبدیل شده است. در برخی مناطق، این خاموشی‌ها تا دو نوبت در روز و مجموعاً بیش از ۳ ساعت ادامه دارد؛ آن ‌هم در شرایطی که نبود برق، تنها به معنی قطع کولر نیست، بلکه به معنای توقف زندگی است. خاموشی پمپ‌های آب، خطر برای سالمندان، کودکان و بیماران، اختلال در کسب‌و‌کارها و تهدید جان مردم در این گرما تنها بخشی از عوارض این ناترازی مرگبار است.

این در حالی ا‌ست که در بسیاری از مناطق مرکزی و شمالی کشور، از جمله پایتخت، با دمای به مراتب پایین‌تر، خاموشی‌ها یا وجود ندارد یا بسیار محدود و مدیریت‌شده اعمال می‌شود. و ابهام اساسی این است که چرا جنوب با اینکه سال‌ها بار سنگین تولید انرژی، نفت، گاز و صادرات کشور را بر دوش می‌کشد، باید نخستین قربانی کمبود انرژی باشد؟ مگر نه اینکه همین مردم، در دل گرمای طاقت‌فرسا، در کنار پالایشگاه‌ها، تأسیسات نفتی و نیروگاه‌ها زندگی می‌کنند و هزینه توسعه‌ی ملی را با سلامت و جان خود پرداخت می‌کنند و جز رنج و زحمت بسیار، عایدی دیگری از این سرمایه ملی ندارند!؟

مردم جنوب، صدایی در تصمیم‌گیری‌های کلان کشور ندارند. درد آن‌ها کمتر شنیده می‌شود، و فریادشان در پس سکوت مسئولانی که باید مدافع حقوق‌شان باشند، گم می‌شود. اگر کشاورزان مرکزی یا اهالی شمال و شمال غربی و شرقی کشور دچار کم‌آبی شوند، واکنش‌ها فوری و ملی است و حتی رسانه‌ی مثلا ملی، تجمع کشاورزان اصفهانی را پوشش خبری می‌دهد! اما محرومیت‌های مشابه در جنوب، چنان عادی شده که دیگر واکنشی برنمی‌انگیزد. انگار بیش از این، سهم مردم رنج‌دیده جنوبی نیست!

این عادت‌ دادن جامعه و مسئولان به بی‌عدالتی، بسیار خطرناک‌تر از خود بی‌عدالتی است. اگر جنوب کشور در خاموشی می‌سوزد و صدایی از مجلس و دولت برنمی‌خیزد، این نه نشانه سکوت مردم، بلکه نشانه بی‌تفاوتی ساختارهایی‌ست که باید صدای مردم باشند و به جای اینکه راوی این رنج و مطالبه‌گر حق مردم خود باشند، بدل به دستگاهی نمایشی شده‌اند که در پیج اینستاگرام خود یا در رسانه همسو با خود، تصویری از جلسه با فلان مسئول با متن خبری پرهیجان تنظیم کنند و خیلی نمایشی بگویند که «مردم، ما پیگیر مشکلات شما هستیم!» و تا خبر بعدی، هیچ چیز در زندگی این مردم عوض نشود جز افزایش گرما و افزایش ساعت خاموشی‌های برق.

نمایندگان محترم شهرستان‌های جنوب کشور در مجلس شورای اسلامی که تنها عناصر انتخابی در ساختار حاکمیت هستند هم چه بسا بیشتر از هر مسئول دیگری اسیر این نمایش‌ها شده‌اند و صدای آنها دیگر بازتابی از رنج موکلین خود نیست. انگار باید این نکته‌ی خیلی بدیهی را هم به آنها یادآوری کرد که اکنون وقت سکوت نیست. اگر امروز نتوانید صدای موکلانتان باشید، فردا دلیلی برای ماندن در جایگاه نمایندگی باقی نخواهد ماند. بهتر است کمی با اندیشیدن به آخرت خود، این صندلی را وا نهید که شاید کسی جای شما بر صندلی سبز بهارستان تکیه کرد که از حق این مردم دفاع کند.

بله! خاموشی و ناترازی یک بحران ملی است و حل آن هم راهکارهای ملی می‌طلبد. مقصود از این یادداشت هم فقط مطالبه رفع ناترازی‌ها نیست، که مطالبه پایان دادن به گرداب مرگبار سکوت است در برابر بی‌عدالتی. ما مردم جنوب هر بار که خبر مرگ عزیزی در یکی از جاده‌های مرگ این مناطق را می‌شنویم، هر بار که با بی‌برقی مواجه می‌شویم، هر بار که محرومیت و چهره رنج کشیده کودکان روستایی را می‌بینیم، هر بار که طعم این بی‌عدالتی‌ها را می‌چشیم، باید به یاد بیاوریم که محرومیت، تبعیض، بی‌عدالتی و رنج هیچگاه نباید عادی شود. هیچگاه حق ما این وضعیت زیرساختی و عمرانی نیست. اگر هر بار به یاد خود بیاوریم، شاید این سکوت بی‌معنی در میانه این روزگار را بشکنیم.

خاموشی در جنوب تنها خاموشی برق نیست؛ خاموشی عدالت است، خاموشی رسانه است، و خاموشی وجدان‌هاست. و در برابر این خاموشی، ما نمی‌توانیم ساکت بمانیم.

14040502 Bi Barghi