هفتبرکه: مواد مخدر تنها جسم را نابود نمیکند بلکه این مواد آرامش روان را هم از بین میبرد. در واقع، مواد مخدر زیربنای سلامت روان جامعه را هدف قرار داده است.
دکتر ایلناز دهقانیان، روانپزشک و متخصص اعصاب و روان، در گفتوگو با هفتبرکه در مورد اختلالات روانی ناشی از مصرف مواد مخدر، بخصوص در میان نوجوانان و جوانان، صحبت میکند. او هشدار میدهد که دیگر سیگار دروازهی ورود به اعتیاد نیست. جوانان و نوجوانان گراشی با مصرف گل (ماریجوانا)، که بسیار در دسترس نیز هست، به سمت اعتیاد کشیده میشوند. دکتر دهقانیان تاکید میکند که اختلال ناشی از مصرف مواد، گاهی در قالب بیماریهای روانی چون روانپریشی و افسردگی، حتی سالها بعد از ترک، در ذهن بیمار باقی میماند.
از دل اعتیاد، بیماری روانی میروید
روانپزشکان دیدگاهی چندوجهی در مورد ارتباط بین اعتیاد و بیماریهای روانشناختی دارند. دکتر ایلناز دهقانیان نیز بیماران مراجعهکننده به کلینیکهای روانپزشکی را که درگیر سوءمصرف مواد نیز هستند، به دو دسته تقسیمبندی میکند: «دسته اول، بیمارانی با سابقه بیماری روانیِ پیشین هستند که سپس معتاد شدهاند؛ و دسته دوم، افرادی با سلامت روان نسبی هستند که مصرف مواد، علائم روانپریشی را در آنها ایجاد کرده است. هر کدام از این دستهها، چالشهای تشخیصی خاص خود را به همراه دارد.»
شیوع گل و الکل در گراش و منطقه بین جوانان و نوجوانان
دکتر دهقانیان در مورد روند مصرف مواد در منطقه گفت: «در گذشته، سیگار دروازهی ورود به مواد بود؛ اما امروز گل و الکل جای آن را گرفتهاند. نوجوانان از عوارض شیشه میترسند، اما تصور میکنند گل و الکل بیخطرند، در حالیکه هر دو میتوانند اثرات مخرب روانی شدیدی داشته باشند.»
این متخصص اعصاب و روان ادامه میدهد: «متأسفانه پدیدهی مصرف مواد در گراش به سنین بسیار پایین رسیده است. موارد مصرف گل و الکل در نوجوانان بین ۹ تا ۱۰ساله مشاهده میشود و تهیه ماده برای آنها بسیار آسان است؛ به حدی که میتوان گفت در محیطهای مختلف به راحتی در دسترس است. طبق تجربه و مراجعاتی که داشتهام در سالهای اخیر، روند مصرف مواد مخدر بهویژه گل و الکل در میان نوجوانان و جوانان شهرستان گراش و مناطق اطراف، به سطح نگرانکنندهای رسیده است و این وضعیت باعث افزایش اختلالات روانی و رفتاری در این گروه سنی نیز شده است.»
دکتر دهقانیان میگوید: «معتادان معمولاً در دو وضعیت به روانپزشک مراجعه میکنند؛ یا زمانی که پس از ترک دچار افسردگی شدید، روانپریشی یا مشکلات جنسی شدهاند و اثرات دیرپای مواد ظاهر میشود؛ یا زمانی که فرد هنوز در حال مصرف است و به دلیل اثرات مستقیم ماده، دچار توهم و حالتهای روانپریشانه میشود. مادهای مانند شیشه، بیشترین احتمال ایجاد روانپریشی، بدبینی و توهمهای شدید را دارد؛ درحالیکه مصرف ماریجوآنا (گل) اگرچه خفیفتر است، اما در طول زمان نیز روان فرد را دچار نوسان و بیثباتی میکند. «الکل» در کوتاهمدت موجب افسردگی میشود ولی در بلندمدت میتواند منجر به اختلالات خلقی شدیدتر مانند اختلال دو قطبی شود.»
متادون، تریاک و شیره در رتبه بعدی مصرف
دکتر دهقانیان در مورد مواد مخدر رایج در گراش میگوید: «پس از گل، در منطقه معمولاً مصرف متادون، تریاک و شیره در رتبههای بعدی قرار دارند؛ اما به دلیل افزایش قیمت، مصرف آنها کمتر شده است. متادون اگرچه ظاهراً برای درمان وابستگی به تریاک استفاده میشود، اما در صورت مصرف نادرست، خود عامل افسردگی عمیق و مقاوم به درمان میشود.»
او ادامه میدهد: «بعضی از معتادین پیش از اعتیاد زمینهی بیماری اعصاب و روان (مانند اختلال دوقطبی، افسردگی مزمن یا اسکیزوفرنی) داشتهاند، اما وقتی وارد اعتیاد میشوند، شدت و نوع علائمشان تغییر میکند. مصرف مواد در این افراد مانند افزودن بنزین بر آتش است. این مواد مسیر درمان را به شدت تغییر میدهند. یکی از بزرگترین معضلات، تغییر ناگهانی و شدید علائم در معتادین دارای درگیریهای روانی است. به عنوان مثال، فردی با اختلال دوقطبی که شروع به مصرف محرکها می کند، وارد یک فاز شیدایی طولانیتر و غیرقابل کنترل میشود که روانپزشک را در تفکیک علائم ناشی از مصرف مواد از عود بیماری اصلی مردد میسازد. این ابهام تشخیصی، گاهی منجر به انتخاب دوزها و داروهای نامناسب شده و زجر بیمار را دوچندان می کند. در این موارد، گاهی باید برای چند هفته مصرف مواد قطع شود تا بتوان تصویر واقعی بیماری را مشاهده کرد، امری که در عمل به دلیل وابستگی فرد، بسیار دشوار است. شدت این اختلالات بسته به نوع ماده مصرفی متفاوت است، اما تقریباً همه مواد، از تریاک تا آمفتامینهای صنعتی، به نوعی در تخریب روان نقش دارند.»
دهقانیان در توضیح شرایط افرادی است که قبل از مصرف، هیچ سابقه روانپریشی شناخته شدهای نداشتهاند، گفت: «این افراد از لحاظ روانی پیش از اعتیاد سالم بودهاند اما قرار گرفتن طولانیمدت یا حتی تنها یک بار مصرف سنگین مواد، باعث شده است تا مغزشان دچار اختلالات شیمیایی و عملکردی شود که خود را به شکل علائم روانپریشی نشان میدهد.»
او ادامه میدهد: «مواد روانگردان، به ویژه محرکها، با دستکاری مستقیم سیستمهای انتقالدهنده عصبی مانند دوپامین، سروتونین و نوراپینفرین، ساختار مغز را برای تولید علائم روانپریشی مستعد میکنند. این اختلالات ممکن است با قطع مصرف به سرعت بهبود یابند، یا در صورت مصرف طولانی، به یک اختلال سایکوتیک مزمن تبدیل شوند.»
محرکها و افیونیها؛ تفاوت در نوع آسیبهای روانی و جسمی
دکتر دهقانیان مواد مخدر را بر اساس مکانیسم اثرشان بر سیستم عصبی مرکزی، به دو گروه اصلی تقسیم کرد تا اثرات متفاوتی که بر روان فرد میگذارند، واضحتر مشخص شود: مواد مخدر سنتی همچون تریاک، و مواد مخدر صنعتی همچون شیشه.
فریبکاری مواد سنتی؛ از خوشی موقت تا زوال جنسی و روانی
افیونیها که عمدتا با هدف تسکین درد یا فرار از مشکلات روانی آغاز میشوند، اثرات مخرب خود را به صورت تدریجی و پنهان در بلندمدت آشکار میسازند. دکتر دهقانیان میگوید: «کسانی که تریاک استفاده میکنند شاید تا سن پیری مشکل خاصی پیدا نکنند ولی اگر شما بروید و از او بپرسید رابطه جنسی تو چطور است؟ این فرد از لحاظ رابطه جنسی در وضعیت خوبی نیست. چرا؟ چون متادون و تریاک این طور است که اوایل همه چیز به نظر میرسد خیلی خوب پیش میرود.»
او سپس به سراغ مثال دیگری میرود: «یا استفاده از ترامادول اوایل خیلی خوب است و بیماران تشویق میشوند که بارها استفاده کنند، میگویند مگه ما خلیم برویم دکتر؟ بهترین دکتر همین مواد است. اینها نامردی خود را در ادامه نشان میدهند. مثلا تغییر در میل جنسی چندان زیاد نیست، اما توانایی جنسی بهطور جدی کاهش مییابد. به عنوان مثال افرادی که مصرفکننده متادون هستند، بعد از پنج تا شش سال حتماً حرف مرا تأیید میکنند و توانایی جنسیشان آسیب میبیند.»
او با اشاره به این که افرادی که سابقهی افسردگی دارند همزمان با درگیری با اعتیاد، افسردگی آنها نیز در برابر درمان مقاومت نشان میدهند میگوید: «افرادی که به دلیل کاهش درد یا درمان اعتیاد، متادون مصرف میکردند، افسردگی در آنها تشدید شده است. افسردگی ناشی از متادون یا اپیوئیدها، به دلیل کندی متابولیسم و خوابآلودگی مزمن، فوقالعاده مقاوم به درمانهای معمول است. حتی ممکن است بیمار علیرغم دریافت قویترین داروها، همچنان دچار کندی حرکت، بیحوصلگی شدید و پرخاشگری باشد و گاهی حتی درمان با شوک الکترونیکی (ECT)نیز برای آنها به سختی جواب میدهد.»
ناخالصیها و روانپریشی ناخواسته
دهقانیان در مورد ناخالصیهای مواد مخدر سنتی هم هشدار داد: «ممکن است در باور عموم مواد سنتی، مانند تریاک «بیضررتر» شناخته شوند اما آسیبهای عمیق و خاموشی به بدن و روان وارد میکنند. به دلیل افزایش قیمت تریاک و کاهش کیفیت آن در بازار سیاه، شاهد آن هستیم که ناخالصیهای سمی یا ترکیبات آمفتامینی در تریاکهای امروزی وجود دارد. این ناخالصیها میتوانند حتی در فردی که فقط به قصد مصرف مسکن تریاک مصرف میکند، علائم روانپریشی (سایکوز) ایجاد کنند که در گذشته کمتر مشاهده میشد. در واقع در صورت مصرف ساقی باید راستگو باشد، چون مواد ناخالص روانپریشی را تشدید میکند.»
جنون صنعتی؛ محرکهایی که عقل را میربایند
مواد محرک مانند آمفتامین، شیشه و گل (ماریجوانا) از خطرناکترین گروهها هستند. این مواد باعث بههمریختگی تنظیم مواد شیمیایی مغز میشوند و فرد را به مرز روانپریشی میکشانند. دکتر دهقانیان میگوید: «مواد صنعتی باعث میشوند تنظیم دو ماده در مغز به هم بخورد و فرد در لحظه مصرف، عملاً مجنون شود. در همان لحظهها، اختیار و قضاوت از دست میرود.»
او به تجربه خود از دوران دستیار بودنش در بیمارستان ابن سینا اشاره میکند و میگوید: «همزمان با دورهای که برخی کشورها مصرف گل را آزاد کردند، موارد روانپریشی در ایران به شکل چشمگیری افزایش یافت. زمانی که هلند و آمریکا گفتند گل بیضرر است، ما در بیمارستان ابنسینا بیمارانی داشتیم که سه سال قبل مصرف کرده بودند ولی آن موقع دچار جنون یا اسکیزوفرنی شده بودند. مصرف گل به صورت تفریحی توسط نوجوانان، اگر فرد مستعد باشد، میتواند حکم تلنگر نهایی را داشته باشد حتی اگر بعد از مدتی مصرف را قطع کرده باشند.»
او این گروه مواد را منشأ اصلی افزایش بیماریهای روانی جدید میداند؛ بیماریهایی که گاه تا پایان عمر با فرد باقی میمانند.
رفتارهای پرخطر و علائم هشداردهنده
این متخصص اعصاب و روان در مورد علائم سوء مصرف مواد مخدر توضیح داد: «بسیاری از مصرفکنندگان مواد محرک، دچار رفتارهای غیرعادی مانند پرحرفی شدید، بدبینی نسبت به خانواده، تحریک جنسی بالا، بیقراری یا گاهی رفتارهای بسیار مهربان و دستودلباز میشوند. در ادامه، با پیشرفت اعتیاد، فرد وارد فاز روانپریشی میشود و ممکن است دچار توهم دیداری یا شنیداری شود.»
دهقانیان هشدار داد: «در برخی موارد، اختلالاتی شبیه به شیدایی شدید دیده میشود تا حدی که فرد کنترل رفتار خود را از دست میدهد. این حالتها میتوانند منجر به آسیب به خود یا اطرافیان شوند.»
مصرف مزمن محرکها (مانند شیشه،) به دلیل تحریک مداوم سیستم لیمبیک، فرد را دچار نوسانات شدید خلقی میکند. این نوسانات، که از نظر عموم مردم به عنوان «دیوانگی» یا «فاز شیدایی» شناخته میشود، شامل موارد زیر است: پرحرفی مفرط و بیقراری، ناتوانی فرد در توقف فعالیتهای فکری و فیزیکی، افزایش انرژی جنسی افسارگسیخته که اغلب منجر به رفتارهای جنسی مهارگسیخته میشود.
دکتر دهقانیان با نگرانی گفت: «ما شاهد مواردی بودهایم که این رفتارها شامل نزدیک شدن به محارم یا انجام اعمال پرخطر جنسی در ملاء عام بوده است. این امر نه تنها به نابودی ساختار خانواده میانجامد، بلکه خطرات جدی بهداشتی مانند ابتلا به ایدز، هپاتیت و زگیل تناسلی را به شدت افزایش میدهد.»
هشدار جدی در مورد کودکان بیشفعال
دکتر دهقانیان، نسبت به خطر جدی آغاز اعتیاد در میان کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیشفعالی ADHD هشدار داد و تأکید کرد که بیتوجهی خانوادهها به درمان علمی این اختلال میتواند زمینهساز نخستین تجربه اعتیاد در سنین نوجوانی شود. به گفته دکتر دهقانیان، کودک مبتلا به نقص توجه به دلیل «برانگیختگی دائمی دستگاه عصبی»، در وضعیت بیقراری، اضطراب و آشفتگی درونی مداوم زندگی میکند.
او توضیح داد: «این کودکان به شکل غریزی در جستوجوی چیزی هستند که بتواند آنها را آرام کند. هر مادهای که برای نخستینبار این بیقراری را به طور موقت کاهش دهد – چه گل باشد، چه الکل – برای آنها حکم آرامبخش پیدا میکند.»
دهقانیان هشدار داد که نخستین مصرف تصادفی چنین مواد آرامکنندهای در کودکان مبتلا به ADHD ممکن است به قدم اول در مسیر یک اعتیاد عمیق تبدیل شود؛ اعتیادی که درمان آن در بزرگسالی سالها طول میکشد: «بسیاری از معتادان گزارش میکنند که اولین بار، پس از مصرف ماده، احساس آرامش کردهاند. این همان نقطه شروع دام اعتیاد است.»
به گفته این متخصص برخی والدین با تصور دلسوزی، از تجویز داروهای کنترلکننده مانند ریتالین خودداری میکنند؛ در حالیکه این بیقراری درماننشده بعدها میتواند کودک را به سمت مواد مخدر سوق دهد. دکتر دهقانیان تأکید کرد: «مادر فکر میکند با ندادن دارو مهربان است، اما در حقیقت راه را برای اعتیاد باز میکند. داروی کنترلشده میتواند به کودک آرامش سالم بدهد، در حالی که ماده مخدر همان حس آرامش را به شکل تخریبی و خطرناک ایجاد میکند.»
داروهای گیاهی و خطر فریبهای مجازی
او همچنین نسبت به ادعاهای دروغین در فضای مجازی درباره داروهای گیاهی ترک اعتیاد هشدار داد و گفت: «هیچ ترکیب گیاهی معجزهآسایی برای از بین بردن وسوسه وجود ندارد. مواردی بوده که بیمار داروی گیاهی خریده اما در آزمایش، مواد مخدر مختلف از جمله متآمفتامین و آمفتامین در ترکیب دارو دیده شده است.»
ضرورت آموزش جامعه و معلمان
دهقانیان از کمبود آگاهی عمومی در مورد کودکان بیش فعال گلایه کرد و گفت؛ حتی برخی معلمان به مادرها توصیه میکنند که به فرزندشان دارو ندهند. او تصریح کرد:«این نگاه اشتباه است. کودک بیشفعال باید تحت درمان علمی باشد. بسیاری از بچهها فقط نقص توجه دارند و چون شیطان نیستند، کسی متوجه نیازشان به درمان نمیشود و گاهی حتی از تحصیل باز میمانند.»
به گفته او، آموزش عمومی، اطلاعرسانی به والدین و همکاری مدارس میتواند از شکلگیری چرخه خطرناک اعتیاد در نسل نوجوان جلوگیری کند.



