هفتبرکه: «بابا منو میشناسی؟»
«آره. تو نور چشم خودمی، دختر کوچکترم.»
چه قندی در دل دختر ۳۸ساله آب میشود وقتی این جواب را از پدر ۷۸سالهی خود میشنود. این پاسخ برای او تنها یک ابراز علاقه ساده نیست بلکه جرقهی امیدی است که «آلزایمر» هنوز دستش به خاطرات پدر و دختریشان نرسیده است و تصویر او در ذهن پدر هنوز زنده است و آشنا.
فراموشیهای موقت در جوانها و آلزایمر در سالمندان روز به روز در حال افزایش است. اما عوارض این بیماری، تنها غریبه شدن چهرههای آشنا و از دست رفتن خاطرات نیست. این بیماری حتی میتواند قدرت پوشیدن لباس را از آدم بگیرد. شایعترین نوع زوال عقل، زوال عقل سالخوردگی یا همان آلزایمر است که نشانههای متفاوتی دارد و مشکلات پیچیدهای را به خصوص برای خانوادهها به وجود میآورد.
به مناسب هفته سلامت روان، با دکتر ایلناز دهقانیان، روانپزشک و متخصص اعصاب و روان، دربارهی بیماری آلزایمر گفتوگو کردهایم.
هفتبرکه: چه عواملی باعث بروز آلزایمر میشود؟
دکتر دهقانیان: هر چیزی که باعث شود شما به سمت سکته مغزی بروید، عوامل بروز آلزایمر نیز است. اینکه یک قسمتی در مغز که مربوط به حافظه است و هیپوکمپ نام دارد کوچک شود، باعث میشود که شما مستعد آلزایمر شوید. ولی ما یک سری افراد مبتلا به آلزایمر داریم که بیماری آنها نشات گرفته از ژنتیک است. آنها معمولا حتی در سن کم، امکان درگیر شدن را دارند، اما خوشبختانه خیلی نادر است.
هفتبرکه: به طور عام، عوارض این بیماری در چه سنی بروز پیدا میکند؟
دهقانیان: ما از اوایل دهه پنجاه سالگی انتظار داریم این بیماری شروع و فرد را درگیر کند. حدود پنجاه -پنجاه و یک سالگی یک روندی اتفاق میافتد که فرد احساس میکند انگار دارد فراموشکار میشود. این را ما اختلال شناختی فردی هم میگوییم، یعنی خود فرد فقط میفهمد که من یک سری چیزها را یادم میرود. اگر بخواهد به سمت آلزایمر برود، بعد از زمان مشخصی اطرافیان فرد هم میفهمند که یک مقدار این آدم کاهش عملکرد پیدا کرده است.
هفتبرکه: نشانهها، علایم و زمینههای بیماری چیست؟
دکتر دهقانیان: مشخصات آن را بگوییم: فشار خون بالا، قند خون بالا، چربی خون بالا، عدم تحرک، ورزش نداشتن، غذاهای چرب خوردن، داشتن شغلهای پراسترس. اینها باعث میشود عروق پیر شوند و راحتتر در آن لخته ایجاد شود و اینها فرد را مستعد آلزایمر میکند. چیزهای دیگری هم هیپوکمپ را کوچک میکند؛ مثلا افسردگی که درمان نشود و بیماریهای اعصاب.
اشتباهی که در گراش و منطقه است و شاید در کل کشور هم باشد این است که فکر میکنند وقتی بیمار افسردگی گرفت، آدم خوب آن کسی است که خودش از پس خودش بر بیاید و قرص نخورد. میگوید اگر قرص نخوری و مقاوم باشی، تو آن آدم خوب هستی. در صورتی که وقتی که فرد بیماری افسردگی میگیرد اگر دارو نخورد باعث میشود هیپوکمپ کوچک شود.
موارد دیگری که افراد را مستعد آلزایمر میکند؛ ترومای ناشی از حوادثی است که اتفاق میافتد، یا سوگهایی که پیچیده میشود، اتفاقها و شرایطی که عامل ترس و اضطرابهای شدید و مداوم باشد؛ مثلا ممکن است شما هر سال پاییز غمگین و افسرده شوید، مداوم روانپریش باشید؛ اینها باعث میشود هیپوکمپ مداوم کوچکتر شود و فرد بسیار مستعد آلزایمر شود.
یکی از خطاهای خیلی بزرگی که مردم اینجا دارند، وقتی که داروهای ضدافسردگی برایشان شروع میشود، میپرسند «با اینها آلزایمر نمیگیریم؟» شما با اینها آلزایمر نمیگیرید، اتفاقا جلو آلزایمر را میگیرد. اتفاقا یکی از داروهای درمانی که ما به افراد آلزایمری میدهیم از اوایل شروع بیماری تا آخر عمر، داروهای ضد افسردگی است.
هفتبرکه: فرم ارزیابیهای علمی برای تشخیص آلزایمر وجود دارد؟
دکتر دهقانیان: ما یک فرمهایی داریم که بر اساس آن احساس میکنیم این فرد یک مقداری عملکردش دچار مشکل شده؛ مثلا ملاقاتهای شخصی را یادش میرود؛ وقتی بیرون میرود یادش میرود ماشین را کجا پارک کرده است و این در حال زیاد شدن است. البته خیلی مواقع ممکن است در اثر اضطراب این اتفاق برایمان بیفتد، اما در آلزایمر این روند تبدیل به یک موقعیت روزمره و دائم در زندگی میشود و اطرافیان هم متوجه آن میشوند. ممکن است حساب و کتابش مشکلی نداشته باشد اما شما متوجه میشوید او آن آدم قبلی هم نیست. انگار یکی سری حرکاتش کندتر شده است، بیشتر در خودش میرود، احساس میکند آن آدمی نیست که بتواند سفرهای تنهایی قبلی را با همان جرات پیشین برود. ممکن است فرد تنها جایی برود اما خانواده به دلیل علائمی که از خودش نشان میدهد برایش نگران شوند با خودشان بگویند این بابا آن بابای قبلی نیست. اینجا مرحلهای است که اختلال شناختی حالت خفیف دارد.
هفتبرکه: امکان پیشگیری از آلزایمر وجود دارد؟
دکتر دهقانیان: مرحلهی ابتدایی شروع آلزایمر را مرحلهی اختلال شناختی میگوییم. اگر کسی در این مرحله که حدود هفت سال ادامه دارد، درمان را شروع کند، امکان این که جلو پیشرفت بیماری گرفته شود، وجود دارد.
متاسفانه داروی قطعی برای درمان آلزایمر وجود ندارد و همین اقدام به موقع برای درمان میتواند خیلی موثر باشد. اما مردم اصلا به این مرحله و حتی آلزایمر خفیف هم توجه نمیکنند. یعنی برای من مریض میآورند که حتی لباسش را نمیتواند عوض کند و خیلی دیر شده است. بعد از مرحلهی اختلال شناختی و آلزایمر خفیف، اختلال آلزایمر شروع میشود.
آلزایمر یکی از انواع فراموشی است. ما دمانس متعددی از فراموشی داریم و آلزایمر شایعترین آن است. برای عدم پیشرفت بیماری، یکی، دو دارو آمده ولی متاسفانه این بیماری واقعا هیچ درمانی ندارد.
هفتبرکه: چه اتفاقی میافتد که خانواده نسبت به این مساله بیتفاوت میشود یا علائم را نادیده میگیرند؟
دکتر دهقانیان: در حال حاضر سبک زندگی ما به سمتی است که همه این فراموشیهای کوچک را دارند؛ مثلا جا گذاشتن سوییچ ماشین یا گوشی تلفن همراه. شاید اشتباه گرفتن آلزایمر با این فراموشیهای موقت یکی از این دلایل باشد.
مورد بعد این که نمیدانم چرا در گراش پیری از چهل سالگی شروع میشود. یعنی یک آقا یا خانم چهل ساله میگوید من حالا پیر شدهام و همه چیز از من گذشته است. در صورتی که خود سازمان جهانی در تعریف جدیدش تا ۴۵ سالگی سن جوانی اعلام کرده و از ۴۵ سالگی به بعد، میانسالی شروع میشود. گراش از ۴۰ سالگی خودشان را پیر حساب میکنند و هر اتفاقی میافتد میگویند خب پیر است.
مورد دیگر ترسی است که آدمها همیشه از بیماریهای روان دارند. آدمها به صورت ناخودآگاه بسیار از بیماریهای روان میترسند و همیشه میخواهند طوری رفتار کنند که من یا عزیزانم مشکل روان نداریم. مثلا مریض را میآورند که دو هفته است غذا نخورده، حرف نزده و در غم رفته و میگویند حالا چیزی نیست که! اول میگویند این عادی است و دوم اینکه اصلا توجه رفتاری به هم ندارند. یا میترسند و یا یک مقاومت ناخودآگاه نسبت به موضوع دارند؛ مخصوصا اینکه افراد از پیری پدر و مادرشان میترسند.
همان طور که گفتیم خیلی از مواقع یک سری علایم و بیماریها با آلزایمر اشتباه گرفته میشود. بزرگترین آنها افسردگی است. افسردگی در فرد سالمند در اواخر میانسالی بسیار علایمی شبیه به آلزایمر دارد. حالتی که یادم میرود ماشین و سوییچ را کجا گذاشتم. انگار وضعیت سالمندان و میانسالان کمی تغییر کرده و این تغییر ادامهدار است، از این شرایط نترسید. نمیگویم جلو آن گرفته میشود، اما مدت خفیفش طولانیتر میشود و شما بهتر میتوانید کمکشان کنید.
هفتبرکه: آیا علایم به صورت ناگهانی خودش را نشان میدهد؟
دکتر دهقانیان: علائم در مرحله NCI (ابتدای بیماری) کمتر است اما اگر در اواخر مرحله شناختی خفیف باشد، علائم اینطوری است که مثلا مدام سوال تکراری میپرسد. مثلا برخی بیماران آلزایمری را میآورند و میگویند حافظهاش خیلی خوب است و اطلاعات قدیمی را عالی یادش میآید. بله آلزایمر ماهیتش این است! قدیمها را خیلی خوب یادش میآید اما سیستم حافظه دیگر نمیتواند اتفاقات اخیر را در یادش ثبت کند.
برای تشخیص در مراحل اولیه، ان قدر علائم واضح است که خودتان متوجه میشوید؛ آن سالمند یادش میرود چیزها کجا است. مثلا میخواهد برود مسجد اما انگار میبینید توانایی و شهامت سابق را ندارد. میبینید انگار نیاز به حمایت دارد، گاهی در خودش فرو میرود، سوالات تکراری میپرسد. با خودتان میگویید انگار اتفاقی افتاده است. عملکرد حافظه و خلقوخو و روحیه فرد تغییر میکند و احساس میکنید این آدم همان آدم دو سال قبل نیست که بشود به او اطمینان کرد و توانایی انجام یک کار سنگین را داشته باشد. و مثلا اگر کاری نیاز به مراحل پیچیده دارد دیگر نمیتواند به راحتی از پس آن بربیاید. اینجاست که دیگر نباید شک به دل خود راه دهید و بلافاصله به روانپزشک مراجعه کنید.
هفتبرکه: بعد از تشخیص، راه کنترل بیماری چیست؟
دکتر دهقانیان: بر اساس آمار، در هر سه ثانیه یک فرد مبتلا به آلزایمر میشود و آمار آن خیلی بالا است ولی چیزی که متخصصین خیلی قاطع به آن رسیدهاند این است که یکی از عواملی که میتواند جلوی بروز این بیماری را بگیرد، ورزش است. اصلا منظورمان ورزشی که بروند و کار خارقالعادهای بکنند، نیست. بیست دقیقه پیادهروی در هر روز داشته باشند و رژیم غذایی مدیترانهای که میتوان با یک سرچ ساده پیدا کرد، میتواند خیلی کمک کننده باشد. فشار خون و قند خون باید کنترل باشد، سیگار کشیدن و قلیان کشیدن و هر چیزی که برای سکته مغزی و قلبی بد است فرد را بسیار مستعد بیماری میکند که برای جلوگیری از ابتلا باید از آنها دوری کرد.
هفتبرکه: آیا فراموشیهای موقت و ضعف در حافظه کوتاهمدت میتواند علایم آلزایمر باشد یا خیر؟
دکتر دهقانیان: اگر آلزایمر در سنین زیر ۴۵ سال اتفاق بیافتد باید متخصص مغز و اعصاب بررسی خیلی بیشتری برایش انجام دهد و شاید مجبور به عکسبرداریهای مخصوصی شود که آن سیستم در تهران وجود دارد و این بحث جدا است. اما در افراد زیر ۴۵ سال معمولا این فراموشیهای زودگذر مربوط به اشتغال زیاد، افسردگی و گاهی اوقات بیماری اضطراب و افسردگی است که خودش را با همین فراموشیها نشان میدهد. خیلی از مواقع در سن کمتر، بچههایی که بیماری بیشفعالی و نقص توجه است، ممکن است علائم فراموشی را از خود نشان دهند گاهی اوقات هم ممکن است فرد بیش فعال نباشد اما نقص توجه را از بچگی یا بزرگسالی داشته است. یعنی این نقص توجه است که خودش را به صورت فراموشی نشان میدهد. گاهی اوقات یک خبر بد میشنوید یا شوک میشوید یا افسردگی مقطعی به وجود میآید و اینها طبیعی است و ناراحتی زیاد باعث میشود کاهش حافظهای به وجود بیاید. علایم مهم است اما چیزی که بیشتر اهمیت دارد تداوم آن علایم است.
هفتبرکه: فضای مجازی و پیشرفته شدن هوش مصنوعی در روند فراموشی و آلزایمر تاثیری دارد؟
دکتر دهقانیان: قطعا همین طور است. همان اشتغالی که اول به شما گفتم؛ اشتغال ذهنی که نشات گرفته از به طور مداوم در فضای مجازی بودن است. فضای مجازی بیش از اندازه و خیلی زیاد ذهن را تنبل میکند. نه فقط فضای مجازی، حتی دستگاههای کارتخوان و کارتهایی بانکی که آمده. الان من به شما قول میدهم یک بسته پول به شما بدهند، نمیتوانید در یک مغازه بروید و خیلی راحت پولها را تشخیص دهید.
فضای مجازی بدتر ذهن را مشغول میکند، از خواب آدم کم میشود، حالتهای اعتیادگونه مخصوصا برای بچهها و نوجوانان ایجاد میکند و باعث میشود تمرکز از بین برود. حالتی که انگار مغز هیچ ورزشی نمیکند. ولی اینکه بخواهیم بگوییم منجر به آلزایمر میشود، نه. نمیشود. حداقل مستقیم نمیشود. حتی نمیتوانیم بگوییم مستعدش میکند. میتوان گفت در آن مقطع حافظه کمی حالتهای فراموشی میگیرد. هنوز مقالهی علمی نیامده که بگوید اینترنت اثر کوچککنندگی بر روی هیپوکمپ دارد.
هفتبرکه: خانوادههایی که با بیمار مبتلا به آلزایمر سر و کار دارند، آموزشی در رابطه با نحوه رفتار با بیماران میبینند و اصلا به نظر شما تمایلی به آموزش دارند؟ شما چه توصیهای به این خانوادهها دارید؟
دکتر دهقانیان: اول باید آدم از خانواده این بیمار تشکر کند. فوقالعاده نگهداری این بیمار سختتر از تصور هر کسی است، در هر قسمتی از بیماری که باشند و علاوه بر اینکه خود آن مریض یک سری رفتارهای آزاردهنده دارد، خود آن افراد نگهدارنده هم به خاطر اینکه عزیزشان است و میبینند چطور دارد تحلیل میرود، دارند داغ میکشند؛ یعنی یک زجری خود اینها دارند و یک زجری خود مریض دارد به اینها میدهد و واقعا خیلی صبوری میخواهد. خدا را شکر مریضهایی که از اینجا و یا شهرهای اطراف برای من میآورند من هیچ وقت ندیدهام که مثلا علایمی از آثار اذیت و آزار در آن سالمند پیدا کنم یا فکر کنم این سالمند را اذیت میکنند.
اگرچه که واقعا در شهرهای بزرگ که جمعیت بیشتر است، شاید اندازه این مناطق رابطه فرزند و پدر و مادری پررنگ نباشد و مردم شاغلتر هستند، آنجا خیلی میبینیم که سالمند را اذیت میکنند. من اینجا اصلا ندیدهام. شاید فقط یک مورد. خانواده افراد مبتلا به آلزایمر اصلا آموزش ندیدهاند و اصلا چیز روتینی وجود ندارد به خاطر اینکه چیزی نیست که کلا بخواهد مورد بحث قرار بگیرد. چون سالمندی که آلزایمر گرفته است به لحاظ سیستم اقتصادی کشور، یک فرد مرده است و فرد مرده چرا باید برایش خرج شود و دربارهاش حرف بزنیم؟ خانوادهها هم نمیدانند این آدمها در چه دنیایی هستند.
برای اینکه بتوانید دنیای افراد مبتلا به آلزایمر را تصور کنید، فکر کنید که شما را در اتاقی گذاشتهاند و شما نه آدمهای آن اتاق را میشناسید و نه اشیا و همه هم منتظر هستید آن آدمها آسیبی به شما برسانند. چطوری میشود که این فرد احساس میکند همه دزد هستند. همه چیزهایش را دزدیدهاند. بدبینیهای شدید شروع میشود. شما میفهمید او مادر شماست و او میگوید این دخترم است ولی دیگر آن حسهای نزدیکی یواش یواش دارد از دست میرود و کلا حواس کمتر و کمتر میشود.
هفت برکه: معمولا آخرین چیزهایی که فراموش میشود چه چیزهایی است؟
دکتر دهقانیان: آخرین حسی که وجود دارد و خاطراتش میماند دو چیز است: یکی حس بویایی و یکی لامسه. بیماران با یک لمس فوقالعاده به آرامش میرسند و متاسفانه لمس، چیزی است که اصلا در خانوادههای گراشی معنا ندارد. بچه کوچک ششماهه وقتی دلش درد میگیرد و گریه میکند، مادر کمر یا دلش را میمالد و بچه آرام میشود. لمس باعث میشود فرد شدیدا احساس امنیت کند. شما الان مریض آلزایمری را دارید که نه قیافه شما را میشناسد، نه مکان، نه اصلا میفهمد کجا است و چی هست. تنها راهی که میتوانید کمکش کنید آن دو حسی است که برایش باقی مانده و به او حس امنیت میدهد روی این دو مانور بدهید. ما میگوییم یک کرم خوشبو بگیرید و مدام بدن آنها را ماساژ بدهید. وقتی آشفته شدند دستشان را بمالید.
هفتبرکه: خانواده میبایست چه رفتاری با بیمار آلزایمری خود داشته باشد؟
دکتر دهقانیان: ممکن است بیمار بدبین شوند و بگوید تو چیزهای من را دزدیدهای. اصلا صحبتهای عادی شما را متوجه نمیشود. گارد نگیرید و نیاز نیست واقعیت را به او بگویید؛ به او پاسخ دهید: بله. یکی دزدیده است، حالا بشین، الان زنگ میزنیم به پلیس و یک خوراکی جلویش بگذارید و شروع کنید دستش را مالیدن. یادش میرود و تمام میشود. اما این توضیح دادن شما او را جریتر و بداخلاقتر میکند.
در یک مرحلهای پرخاشگر میشوند، بیقرار میشوند و حتما نیاز به دارو دارند. داروهایشان هم کم نیست. ما مجبوریم داروهایی بدهیم که در طول روز تکرار شود. در پیک دارو این فرد آرامتر شود و از آن مرحله بیاید بیرون.
میگویند این سالمند مثل یک بچهی کوچک شده. اصلا مثل یک بچهی کوچک نیست. بچهی کوچک مادر و پدرش را میشناسد، میداند بابا و مامان به او امنیت میدهند، صداها آشنا است، دستشویی خانه را بلد است. سالمند هیچ چیزی متوجه نیست و شما باید با زبان لمس با او حرف بزنید.
گاهی حتی ممکن از شرایط پیچیدهتر شود و بیمار اقدام به تجاوز جنسی با محارم خود کند. این افراد ممکن است تقاضای رابطه جنسی با هر کسی در هر جایی داشته باشند. در این وضعیت نباید این طور فکر کرد که شرایطی است که پیش آمده و قابل کنترل نیست و باید با آن ساخت. اینطور نیست. ما دارو داریم و باید درمان شود. چون خود آن آدم هم دارد زجر میکشد. اول اینکه فرد نمیداند اصلا در حال تجاوز است و هر کسی که سر راهش میبیند، میخواهد با او رابطه جنسی داشته باشد. در این شرایط نیز باید حواس او را پرت کرد، به خاطر همین خانوادهها از همان اوایل حتی از همان علایم اختلال خفیفش میبایست با روانپزشک یا متخصص مغز و اعصاب همراه باشند.
البته روانپزشک آموزش درمان بیقراریهای آنها را بیشتر دیده و بیشتر میداند چه داروهایی تجویز کند و بیشتر عادت کرده که برای مریضها وقت بگذارد. اما متخصص مغز و اعصاب نمیتواند وقت زیادی بگذارد. هم تعداد مریضهایش بیشتر است و هم زمان ویزیتش کمتر است.
هفتبرکه: آماری از گراش دارید که بیماری آلزایمر چقدر شیوع دارد و بیشتر مردان درگیر آن هستند یا زنان؟
دکتر دهقانیان: آماری نمیتوانیم بدهیم چون هر آماری هم بدهم غلط است. مطب من میآیند و به همکاران دیگر هم مراجعه میکنند و بین متخصصان پخش میشوند. حتی میزان شیوع بین زنان و مردان هم نمیتوان دقیق گفت. به خیلی چیزهای دیگر بستگی دارد. ولی بیشتر خانمها را برای من میآورند. حالا ممکن است بیماران مرد را به مطب دیگری میبرند. متاسفانه خیلی هم دیر اقدام کردهاند. زمانی که این فرد دیگر نمیتوانسته لباس بپوشد.
هفتبرکه: داروهای مورد نیاز برای این بیماران در داروخانههای گراش در دسترس است؟
دکتر دهقانیان: اصلا داروهای زیادی ندارد و چند مورد بیشتر نیست و در خود دنیا هم همین طور است. الان دو-سه دارو جدید آوردهاند که در کشورهای ترکیه توانستهاند پیدا کنند که قیمت بالایی دارد. هنوز خیلی جواب عمدهای نگرفته. یک دارو اخیرا مرکزی در آمریکا تایید کرده است که در ایران تعدادش خیلی کم است.
اما شما نمیتوانید با دارو جلو کوچک شدن هیپوکمپ را بگیرید. فردی که مثلا بیماری افسردگی داشته و درمان نکرده، این به بهای کوچک شدن هیپوکمپ او است. هیپوکمپ شما بیست سال پیش کوچک شده الان میخواهی چکارش کنی؟ حرفم این است که ما باید به سلامت روان خود اهمیت دهیم قبل از این که با بیماریهای پیچیدهتر روان درگیر شویم.