هفتبرکه: به پاسداشت «ایران» و در یادبود چهلمین روز از شهادت فرماندهان، دانشمندان هستهای و هموطنان غیرنظامی در تجاوز رژیم اسرائیل به خاک وطنمان در جنگ ۱۲روزه، شب شعر «ایران» در سالن سینما فرهنگ، چهارشنبهشب یکم مردادماه ۱۴۰۴، میزبان شاعران منطقه و اهالی فرهنگ و ادب بود. پیشکسوتان فرهنگی از لار، صمد کامجو، سید علی هاشمیان، اسد گرامی و مریم پیرغیبی از دیگر مهمانان این مراسم بودند. در این شب شعر همچنین از کتاب نورسیدهی محمد زارع، شاعر اهل لار، با نام «روشنایِ جان» که نشر همسایه به تازگی منتشر کرده است، رونمایی شد.
فتحی: اهمیت این شب شعر رسیدن به مفهوم وحدت در منطقه است
به گزارش هفتبرکه، مصطفی کارگر، مجری و مدیر انجمن شعر چشمه، با خواندن شعری در بزرگداشت شهدا برنامه را آغاز کرد و سپس از نخستین شاعر برای پاگشایی این دورهمی ادبی دعوت کرد. حاج اسدالله هرمی نخستین شعرخوان این شب شعر بود. شعر او در مدح شهدا و تقبیح جنایات رژیم اسرائیل بود.
سپس سجاد فتحی، رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گراش، در سخنرانی کوتاهش در اولین دورهی شب شعر «ایران» در اهمیت برگزاری این شب شعر و گردهمایی شعرای منطقه گفت: «اهمیت برگزاری این رویداد ادبی از دو جنبه است. نخست آنکه با یادآوری مفهوم ایران و وطن عزیز، وحدت ملی و سرمایهی اجتماعیمان که مولود مبارک این جنگ تحمیلی ۱۲روزه است را پاس بداریم. دیدیم که دشمن اسراییلی به جمهوری اسلامی حمله نکرد، بلکه به وطن، به ایران و به سربازان وطن حمله کردند. جمهوری اسلامی با همهی کمیها و کاستیها و با همهی نقدهایی که به آن وارد است، اولا و بهذات تنها پاسدار وطن بودند. امیدوارم که نگهداشت این سرمایه اجتماعی، با اصلاح رویکردهای حکمرانی و رویههای غلط و آنچه که در گذشته داشتیم، مثل خالصسازیها، صورت پذیرد و اهالی فرهنگ و هنر با رویکرد فرهنگی خودشان نخواهند گذاشت غباری بر روی این انسجام بنشیند. جنبهی دوم اهمیت این شب شعر، توجه به انسجام و رسیدن به مفهوم همدلی و وحدت در منطقهی ما است، که برای نیل به این هدف چه زبانی بهتر از شعر و چه جمعی بهتر از فرهیختگان منطقه. همچنان که دوستانمان در لار با برنامهی فاخری چون «چهره ماه» کمک شایانی به این امر میکنند و امیدوارم این رفت و آمدهای فرهنگی پرتکرار باشد.»
شعرخوانی شاعران منطقه برای ایران
علی عطایی، شاعر جوان، یکی از شعرای مدعو از لار، شعرخوان بعدی این شب شعر بود. در بخشی از شعر او در مدح ایران شنیدیم: «زیر سم اسبان تاتاری فنا شد / طوفان به جانش خورد اما مه سرایید/ در عمر خود ابن بشر هرگز مبیناد / چیزی که شاعر با دو چشم خویشتن دید.»
سپس مجید شهبازی، از گراش در ابتدا شعری در یادآوری فاجعهی انسانی در غزه خواند و گفت: «این آتش حق است به دلها / نکند این داغ درون خویش فراموش کنی». و سپس با شعری در مدح ایران شعرسرایی را پایان داد. در بخشی از این شعر، شهبازی خواند: «دیدیم که مردان به رهت جنگیدند / مردانهصفت به خون خود غلطیدند» و در جایجای این شعر تکرار مصرع «ای سایهی تو بر سرمان، ای ایران» طنینانداز بود.
در بخش دیگر برنامه، سعیده کیانینژاد، شاعر جوان اهل خنج، تنها بانوی شاعر این شب شعر بود. شعر او نیز در مدح ایران و رنجها و زیباییهای وطن بود. در بخشی از شعر او شنیدیم: «وطنم مثل مادرم زخمیست / مهربان، ساکت و پر از درد است».
یونس موذنی شاعری که در انجمنهای اوز و خنج فعال است، مهمان دیگر این برنامه بود. او که به گفتهی خودش، پیش از این نیز بارها به گراش آمده است، شعری با نام «ای وطن» خواند. در بخشی از این شعر او خواند: «نامت آرام دلم، سرمنزلم در هر کجا / خاکت آسایشگهم هر گوشه چون خاک پرند».
سبحان منتظرقائم از لار مهمان دیگر این شب شعر بود. او در نخستین شعرش و در مطلع آن خواند: «سرخ است چو آلاله رخ نسترن من / آغشته به خون است خدا، پیرُهن من / پا پَس نکشم تا که نمیرم سر این عشق / ای مرگ سه رنگ است همیشه کفن من» و سپس دومین شعرش را در مدح سرزمین مادری، ایران، خواند.
چهار شاعر دیگر در صف شعرخوانی برای این شب ادبی و مهمانان این دورهمی بودند.
در ابتدا مهدی کارگر، فرزند مصطفی کارگر، جوانترین شاعر این شب شعر، برای خواندن شعر بلندش روی سن آمد. مثنوی او در در آغاز در مدح فلسطین و مقاومت بود. در بخشی از شعر او شنیدیم: «بر خاتم ایثار و شجاعت چو نگین است / تا بوده همین بوده و تا هست چنین است» و ابیات بعدی شعر او به مدح ایران و همبستگی ایرانیان متصل شد.
عبدالرضا مفتوحی از لار مهمان بعدی این مراسم بود. او در ابتدا به یاد خلیل رویینا، شاعر جاوداننامِ لارستان، چارپارهای از او خواند که در وصف وطن بود. رویینا سروده بود: «بگو ارادت ما را چگونه میخواهی / ببین برای تو محصول رنج آوردیم / مواظب خود و خاک زرنگارت باش…». مفتوحی سپس شعری با گویش لاری، سرودهی خودش را خواند.
دکتر ابراهیم مهرابی از گراش شاعر دیگر این شب شعر بود. او در مورد مفهوم «ایرانزمین»، که به گفتهی او یگانه هویت و مفهومی است که میتواند این سرزمین را حفظ و مردمانش را دور هم جمع کند، صحبت کرد و سپس شعری بلند و مثنوی حماسی در وصف ایران خواند. در بخشی از شعرش او با نیمنگاهی به شش بار تجاوز به خاک ایران در اعصار گذشته خواند: «شش بار سر وطن بریدند / آخر به خط اول رسیدند».
سپس مصطفی کارگر غزلی سرودهی خودش را خواند. در بخش پایانی از این شعر که در وصف دختربچهای کشته شده در جنگ ۱۲روزه بود، او چنین خواند: «چشم مظلوم، برج بیداری/ پای مسئولِ مدعی در خواب».
رونمایی از کتاب «روشنایِ جان»؛ مجموعه اشعار حاج محمد زارع
در بخش دوم و پس از شعرخوانی شعرای منطقه، نوبت به رونمایی از کتاب شعر محمد زارع رسید. کتاب مجموعه اشعار حاج محمد زارع، شاعر پیشکسوت اهل لار، به نام «روشنای جان» که حاوی غزلیات، مثنویات و دوبیتیهای او است، رونمایی شد. این مجموعه را نشر همسایه، با مقدمهای از صادق رحمانی منتشر کرده است. محمد زارع، فرهنگی بازنشسته، متولد ۱۳۳۷ در لار است و چند سال در لار مسئول بنیاد فرهنگی لارستان و مرکز آموزشی امام جعفر صادق (ع) بوده است. او مدت ده سال هم در گراش مسئول امور تربیتی و مربی پرورشی مدرسه سعادت بوده است. نخستین کتاب او با عنوان «باران عشق» را نشر سلسله حدود بیست سال قبل منتشر کرده که شامل اشعار مناسبتی در قالب غزل، مثنوی و رباعیات است.
مصطفی کارگر در توضیحات کوتاهی در مورد این کتاب گفت: «اشعار این کتاب در حال و هوای عرفانی، ایران و مفاهیم و نمادهایی است که هیچگاه رنگ کهنگی به خود نمیگیرد. یعنی ما هر جای این عالم باشیم این مفاهیم از ایران به کار ما میآید. این کتابی که امشب شاهد رونمایی آن خواهیم بود، یک مشکل بزرگ دارد و آن این است که هیچ مشکلی ندارد!»
سپس سجاد فتحی، رییس اداره فرهنگ و ارشاد گراش؛ سیدعلی هاشمیان، رییس سالهای دور فرهنگ و ارشاد لارستان؛ دکتر ابراهیم مهرابی، ناصر دلخوش، از اعضای شورای شهر گراش؛ احمد نوروزی، بازنشستهی فرهنگی؛ محمدعلی شامحمدی، نمایندهی نشر همسایه و موسسهی فرهنگی هفتبرکه، و محمد زارع به همراهی همسرش، برای رونمایی از کتاب به روی سن رفتند. کارگر نوید یک جلسهی جدا و اختصاصی برای بحث و بررسی در مورد کتاب تازهمنتشرشدهی زارع را به مهمانان داد.
سپس محمد زارع، شاعر این کتاب، در سخنان کوتاهی ضمن تشکر از دستاندکاران و مهمانانِ دور و نزدیکِ این برنامه و همراهی صادق رحمانی برای چاپ کتابش، شعر کوتاهی از خودش خواند و در سرآغاز شعرش گفت: «ایران من ای خاک پاک آفرینش / مهد تمدن چشمهی عرفان بینش» و در بخشی دیگری افزود: «ای پرچم زیبای تو نقش دل من / چون جان بُود، مهر تو در آب و گل من».
در بخش پایانی این شب شعر، برای قدردانی از شاعران حاضر در این مراسم لوح تقدیرهایی به آنها اهدا شد. در این بخش از ابراهیم مهرابی، مجید شهبازی، حاج اسدالله هرمی، مهدی کارگر، علی عطایی، سبحان منتظرقائم، حاج محمد زارع، عبدالرضا مفتوحی، یونس موذنی، مصطفی کارگر و سعیده کیانینژاد با اهدای لوح تقدیر از سوی ادارهی فرهنگ و ارشاد اسلامی و هدایایی از سوی شورای شهر و شهرداری گراش، تجلیل شد و مراسم با گرفتن عکس یادگاری جمع شاعران و علاقهمندان پایان یافت.
عکسهای مجید افشار و سهیلا نوروزپور از شب شعر را ببینید:
۳ مرداد ۱۴۰۴
به میمنت و خوشی شاعران به نام نامی ایران در گراش جمع شدند ولی بکام غزه و فلسطین شعرخواندند و دست زدن، خوب این حواس پرتی شاعرانه اشان که مادرزادی شاعران است به جناب لغزیان و خوانندگان ایران دوست ایشان ربطی ندارد بالاخره بقول معروف جمع شاعرانه بوده و جفنگ گفتن از ملزومات دورهمی آنان است . به احترام و حرمت حضور چند فرهنگی بازنشسته که حق استادی و آموزگاری به کردن ما گراشیها دارند در اینجا کاری و لغزی به جمع شاعر مسلکان و سروده های فلسطینی و غزه ای آنان ندارم. بروند دعا به جان همان چند مهمان بازنشسته فرهنگی در گردهمایی شعر خوانی خود کنند و الا حیف از لغز که نثارشان شود. و امّا نمی شود ازگفته و فرمایش نا روا و ناسنجیده سجاد فتحی رئیس اداره ارشاد و فرهنگ اسلامی گراش سر سری گدشت . این گفته به نقل از هفت برکه از ایشان است ” اهمیت برگزاری این رویداد ادبی از دوجنبه است نخست آنکه با یاد آوری مفهوم ایران و وطن عزیز وحدت ملی و سرمایه اجتماعی مان که مولود مبارک این جنگ تحمیلی ۱۲ روزه است را پاس بداریم و …الاخ ” چگونه شما به خودت اجازه داده اید که مفهوم ایران و ایرانی بودن و وطن را مولود مبارک یک حمله نطامی در یک جنگ دوازده روزه بدانید بنابرگفته شما باید از حمله نظامی به ساختار سیاسی امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی در ایران سپاسمند بود که سبب شده یک مولود مبارک به مفهوم وطن و ایران متولد شود. خیر جناب رئیس اداره ارشاد اسلامی گراش . ایران از زمان پیدایش نخستین انسان کیومرث بر این کره خاکی مولود و تولدش به جهانیان اعلان داشته که در ادامه و بقای این سرزمین پاک هزاران سال بعدش حکیم توس فرودسی بزرگ چنین می سراید چو ایران نباشد تن من مباد — بدین بوم وبر زنده یک تن مباد. بنابراین وطن و ایران عزیز همواره سرفراز و جاویدان برای همه ایرانیان وجود داشته و دارد و مفهوم وطن و ایران عزیز در دل همه ایرانیان بوده است . تولد و پیدایش ایران واین مهین ارتباط دادن به حمله یک قوم اجنبی گفته خلاف از حقیقت است. کسی شما را مجبور نکرده بود که در این جمع سخنی بگویید که سبب شود ناروا بر زبانتان جاری کنید .