هفتبرکه: شاهجهان مقتدری متولد سال ۱۳۳۷ است اما به گفتهی خودش شناسنامهاش دو سال از خودش بزرگتر است. به گفتهی خوش: «شناسنامهم دو سال اِز خوم گَپترن». شاهجان برای مردم یک کاسب است؛ اما برای ده فرزندش هم پدر است و هم مادر. شش دختر و چهار پسر حاصل زندگی اوست: معصومه، رسول، فاطمه، سلمان، […]
گپتریا
هفتبرکه: پای داستان زندگی و حرفهی یکی از نوحهخوانهای شهر مینشینیم که نوای «یا حسین یا حسین» او در صبح عاشورای گراش، زنگ بیدارباش عزاداران حسین در همراهی با تراژدی حماسی کربلا است. مرثیهخوانی، دستاورد یک عمر حاج غلامعباس راهپیما، فرزند آهنعلی غلامعباس، متولد ۱۳۲۷ و پدر ۵ فرزند، سه پسر و دو دختر است […]
هفتبرکه: اینجا حکایت یکی دیگر از گپتریای گراش را میخوانید که واقعا دستی بر آتش دارد و قصهاش عطر هیزم و پلو میدهد. حاج احمد فیروزی را به حلوای مسقطی، پلوهای اعلا و چربوچیلی و هلیم و هریسهی خوشپختش میشناسیم. حاج احمد فیروزی نامی است که در گراش در مجالس عیش و عزا یک برند […]
هفتبرکه: حاج علی متین یکی از کاسبهای فعالِ لولهکشی و فنیکار در گراش است. او حدود ۳۸ سال است که در این حرفه و در مغازهی خودش، «لوله و اتصالات متین» فعالیت دارد. چهرهی او برای بسیاری از مردم یادآور هیات قمر بنی هاشم(ع) و مسجد صاحبالزمان(عج) نیز است. حاج علی متولد ۱۳۳۴ و ۶۹ […]
هفتبرکه: حاج اسد قربانی از قدیمیهای صنف لوازم خانگی است و مغازهاش هم تغییر مکانی زیادی نداشته است. مغازهی لوازم خانگی او در ابتدای خیابان بسیج، روبهروی پاساژ ولیعصر قرار دارد. در قفسهها، فلاسک، کتری، ماهیتابه و قابلمه و بسیاری لوازم خرد و درشت دیگر، برای جان دادن به آشپزخانه صف کشیدهاند. اینجا آدم را […]
هفتبرکه: فروشگاه خیبر که دیگر تابلوی آن رنگ و رویی ندارد، بخشی از شناسنامه و تاریخ اصناف در گراش است و چند نسل از گراش و شهرهای همسایه مشتری آن هستند. «دکون حاجی مهرعلی» آنقدر پابرجا مانده که یکی از نشانهای آدرسدهی گراش است. روز گراش وقتی شروع میشود که قفل فروشگاه خیبر باز شود […]
هفتبرکه: وارد مغازه که میشوی، بوی خوش ادویهجات و داروهای گیاهی مشامت را پر میکند. در یک فضای کوچک، از جلوی در مغازه تا روی قفسهها، زمین و پیشخوان، همه چیز با نظم چیده شده است. اینجا همه چیز پیدا میشود، از سنبلالطیب و عسل کوهی تا داروهای بستهبندیشدهی گیاهی. اسم عطاری آقای حاج محمدعلی […]
هفتبرکه: آقای سرای هنر حالا گرد پیری روی موهایش نشسته و قرار است امسال حاجی شود، اما هنوز آن لبخند دلنشین در آن چهرهی مهربان سر جایش است. نسل دههی شصت و هفتاد «زیرزمینی» را خوب به یاد دارند؛ زیرزمینِ خاطراتِ کتاب و مدرسه و رمانهای پرفروش دههی هفتاد و هشتاد، کاغذکادوهای رنگی و وقتی […]
هفتبرکه: گلآقا، پیرمرد خوشروی خیاط، را خیلیها میشناسند. حداقل در بین کسبهی بازار شناخته شده است. پیرمرد خوشاخلاق و سادهپوش، نشسته در پشت چرخ خیاطیاش، کوتاه و مختصر حرف میزند و دوست دارد پارسی صحبت کند. او حرفهایش را با بسمالله شروع میکند. جزییات زیادی از خود، زندگی و کارش نمیگوید و چهل سال زندگی […]
هفتبرکه- مجید افشار: مغازهای کوچک در محله روباد که تمام مشخصات یک «دکو محله» را دارد. کاسبی خوش برخورد که بعد از ۲۰ سال حضور در محله دیگر تکتک مشتریاناش را میشناسند. چند دقیقهای با زینل جعفری گپ میزنم. درباره سابقه کارش میگوید: «از هفت هشت سالگی همراه استاد بناها کار عملگی می رفتم. برای […]
هفتبرکه – مجید افشار: حاج ماندنی پورشمسی متولد ۱۳۳۲ است و از ۷۰ سال عمر خود، ۵۶ سال برقکار بوده است. جریان برق در این خانواده از پدر به هفت پسرش منتقل شده و پسران او در الکتریکی گلستان و شرکت کلات، راه پدر را ادامه میدهند. یادگیری با باتری و سرپیچ ماندنی در مورد […]
هفتبرکه: از روزگاری که حاج زینل صمیمی کوچه به کوچه میگشت، شهرت «شاتم باکله» برای او مانده است. شاتم باکله در ۷۸ سالگی دیگر توان و حوصلهی سالهای پیش را ندارد، ولی هنوز درِ مغازهی خانگی او هر ساعتی که در بزنند، به روی همشهریان باز است و او و همسرش چراغِ قدیمیترین پاتوق شبانهی […]