هفتبرکه: حاج اسد قربانی از قدیمیهای صنف لوازم خانگی است و مغازهاش هم تغییر مکانی زیادی نداشته است. مغازهی لوازم خانگی او در ابتدای خیابان بسیج، روبهروی پاساژ ولیعصر قرار دارد. در قفسهها، فلاسک، کتری، ماهیتابه و قابلمه و بسیاری لوازم خرد و درشت دیگر، برای جان دادن به آشپزخانه صف کشیدهاند. اینجا آدم را […]
گپتریا
هفتبرکه: فروشگاه خیبر که دیگر تابلوی آن رنگ و رویی ندارد، بخشی از شناسنامه و تاریخ اصناف در گراش است و چند نسل از گراش و شهرهای همسایه مشتری آن هستند. «دکون حاجی مهرعلی» آنقدر پابرجا مانده که یکی از نشانهای آدرسدهی گراش است. روز گراش وقتی شروع میشود که قفل فروشگاه خیبر باز شود […]
هفتبرکه: وارد مغازه که میشوی، بوی خوش ادویهجات و داروهای گیاهی مشامت را پر میکند. در یک فضای کوچک، از جلوی در مغازه تا روی قفسهها، زمین و پیشخوان، همه چیز با نظم چیده شده است. اینجا همه چیز پیدا میشود، از سنبلالطیب و عسل کوهی تا داروهای بستهبندیشدهی گیاهی. اسم عطاری آقای حاج محمدعلی […]
هفتبرکه: آقای سرای هنر حالا گرد پیری روی موهایش نشسته و قرار است امسال حاجی شود، اما هنوز آن لبخند دلنشین در آن چهرهی مهربان سر جایش است. نسل دههی شصت و هفتاد «زیرزمینی» را خوب به یاد دارند؛ زیرزمینِ خاطراتِ کتاب و مدرسه و رمانهای پرفروش دههی هفتاد و هشتاد، کاغذکادوهای رنگی و وقتی […]
هفتبرکه: گلآقا، پیرمرد خوشروی خیاط، را خیلیها میشناسند. حداقل در بین کسبهی بازار شناخته شده است. پیرمرد خوشاخلاق و سادهپوش، نشسته در پشت چرخ خیاطیاش، کوتاه و مختصر حرف میزند و دوست دارد پارسی صحبت کند. او حرفهایش را با بسمالله شروع میکند. جزییات زیادی از خود، زندگی و کارش نمیگوید و چهل سال زندگی […]
هفتبرکه- مجید افشار: مغازهای کوچک در محله روباد که تمام مشخصات یک «دکو محله» را دارد. کاسبی خوش برخورد که بعد از ۲۰ سال حضور در محله دیگر تکتک مشتریاناش را میشناسند. چند دقیقهای با زینل جعفری گپ میزنم. درباره سابقه کارش میگوید: «از هفت هشت سالگی همراه استاد بناها کار عملگی می رفتم. برای […]
هفتبرکه – مجید افشار: حاج ماندنی پورشمسی متولد ۱۳۳۲ است و از ۷۰ سال عمر خود، ۵۶ سال برقکار بوده است. جریان برق در این خانواده از پدر به هفت پسرش منتقل شده و پسران او در الکتریکی گلستان و شرکت کلات، راه پدر را ادامه میدهند. یادگیری با باتری و سرپیچ ماندنی در مورد […]
هفتبرکه: از روزگاری که حاج زینل صمیمی کوچه به کوچه میگشت، شهرت «شاتم باکله» برای او مانده است. شاتم باکله در ۷۸ سالگی دیگر توان و حوصلهی سالهای پیش را ندارد، ولی هنوز درِ مغازهی خانگی او هر ساعتی که در بزنند، به روی همشهریان باز است و او و همسرش چراغِ قدیمیترین پاتوق شبانهی […]
هفتبرکه: فصل پاییز فصل رونق صنعت شیرهپزی خرما و دیشابگیری است. کار از آبان شروع میشود و معمولا بیشتر شیرهپزیها بیش از سه ماه در سال فعال نیستند. عباس زمانی در ۶۵ سالی که از خدا عمر گرفته است، تجربههای کاری متفاوتی داشته است. تا امروز که کار او به کلگه و دیشابپزی رسیده است. […]
هفتبرکه : محمدرضا ایزدی ۲۲ سال پس از بازنشستگی از آموزش و پرورش هنوز خیال بازنشستگی ندارد و نزدیک نیم قرن است که چراغ نخستین کتابفروشی گراش را روشن نگه داشته است. آقای ایزدی برای هر کدام از نسلهای گراش به یک عنوان شناخته میشود. برای عدهای آقای ایزدی مدیر گراشی دبستان هرمزی است، بعدیها […]
هفتبرکه – مجید افشار: تجربه خیلی از گراشیها از فستفود با «ساندویچ ناصر» شروع شد. این سالها منوی ناصر به همبر و بندری محدود میشود و تاکید میکند: «با نان بزالی»! خبری از نان باگت و … نیست و همه چیز به همان سبک قدیم است. ساندویچهای ناصر هنوز همان طعم ظهرهای پس از مدرسه […]
هفتبرکه: وقتی روی صندلی آرایشگاه مینشینم، اولین سوالی که میپرسد این است: «متاهلی یا مجرد؟» مجردها از زیر دست سید قسر در نمیروند. با شوخی، متلک و در نهایت دادن بسته پیشنهادی، آنها را به ازدواج تشویق میکند. پیش از تصویب قانون جوانی جمعیت و مشوق فرزندآوری، آقارضا از چند سال قبل، هدیه خود را […]