هفت‌برکه – سمیه کشوری: کَلَنگْ‌ کُلُنگ، اَوَواک، جِنْگَرَپا، پِلَس‌پِلَس، کَکَکاک. اینها نمونه‌ی کلماتی هستند که در طول روز در صحبت‌هایمان با همدیگر استفاده کرده‌ایم و می‌کنیم. به این گونه کلمات در ادبیات فارسی «نام‌آوا» می‌گویند. اینجا سعی داریم نام‌آواهای زبان خودمان یعنی گویش گراشی را جمع‌آوری کنیم. قبل از آن، کمی درباره‌ی خود «نام‌آوا» توضیحاتی می‌دهیم. اگر شما هم نام‌آوایی استفاده می‌کنید که در این لیست جایش خالی است، حتماً بگویید تا به آن اضافه شود.

نام‌آوا یک مقوله‌ی‌ دستوری است و در مجموعه‌ی‌ اسم قرار می‌گیرد و در گذشته «اسم صوت» نامیده می‌شد. مصطفی مقربی (نویسنده و پژوهشگر ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی) در سال ۱۳۲۳ «نام‌آوا» را برای onomatopoeia برگزید که در سال‌های اخیر، بیشتر از این عنوان استفاده می‌شود.

«نام‌آوا» واژه‌ای است که از تقلید صداهای طبیعی به دست می‌آید و خلاف بسیاری واژه‌ها، رابطه‌ی‌ «دال و مدلول» را به گونه‌ای می‌توان در آن یافت. یعنی دلالت طبیعی لغت در آن نسبتاً محسوس است.

نام‌آوا مانند دیگر انواع کلمه می‌تواند تمام نقش‌های دستوری را بپذیرد: نهاد، مفعول، متمم و… لازم به ذکر است که نام‌آوا با «صوت» متفاوت است. البته گاهی نام‌آوا می‌تواند خود را به شکل اصوات درآورد: «آه از زندگی». در این مثال می‌توان به جای «آه»، «افسوس» را قرار داد و آشکار است که از لحاظ دستوری «آه» و «افسوس» هر دو صوت می‌باشند؛ یعنی از اصوات تأسف هستند. امّا نکته در این جاست که «آه» نام‌آواست ولی «افسوس» نام‌آوا نیست.

مثال‌های آشنا از نام‌‌آوا در زبان فارسی عبارتند از (آسمان) غُرمبه، شرشر (آب)، جرینگ (شکستن شیشه)، چهچهه (بلبل) و قوقولی‌قوقو (خروس). نام صوت‌های عاطفی نیز در زمره‌ی نام‌‌آواها قرار دارند، مانند قهقهه (خنده)،  هِن‌وهِن (ناشی از خستگی) یا آه (که به‌هنگام اندوه از دهان بیرون می‌آید).

واژه‌شناسان نام‌‌آواها را به واژه‌هایی محدود می‌کنند که به ‌تقلید صدا ساخته شده‌اند (مانند «عوعو» سگ). اما زبان‌شناسان و اهل ادب آن را شامل هر واژه‌ای می‌دانند که میان لفظ و معنای آن رابطه‌ی طبیعی یا ذاتی باشد، مانند واژه‌هایی که پژواک صداها هستند («جیک‌جیک» گنجشک، «کوکو» فاخته، «جرینگ ‌جرینگ» زنجیر) یا واژه‌هایی که ایجاد احساسی را در بدن ما بیان می‌کنند («مورمور»، «گِزگِز»، «زُق‌زُق»، «قیلی‌ویلی»).

ویژگی‌های نام‌آواهای فارسی به قرار زیر است: ۱) نام‌آواهای فارسی بیش‌تر به‌صورت دوتایی است: خُرخُر، وِزوِز، تلق‌تلق، جلزوولز، تلق‌وتلوق، جَغوربَغور ۲) برخی از نام‌آواها به‌صورت تکی به‌کار می‌روند و بر سه گونه هستند: الف) تک‌هجایی: غژ، تق، دامپ؛ ب) دوهجایی: جرینگ، تلپ، گرومپ؛ ج) سه‌هجایی و بیش‌تر: قوقولی‌قوقو. ۳) نام‌آواهای دوتایی از نظر میان‌وند: الف) میانوند ندارند: عوعو، قارقار، فش‌فش؛ ب) با میانوند «و»: تالاپ‌وتولوپ، اَخ‌وتُف،خُروپُف؛ ج) با میانوند «ا»: چِکاچک، ترنگاترنگ. ۴) از برخی از نام‌آواها مشتقات فعلی و غیرفعلی ساخته می‌شود: الف) فعلی: ترکیدن، غریدن، خراشیدن؛ ب) اسمی: فرفره، هاف‌هافو، تمبک؛ ج) صفتی: غران، قلقلی. ۵) از برخی نام‌آواها واژه‌ی مرکب ساخته شده است: آبشار، دلهره، چشم‌غره. ۶) نام‌آواها نیز با فعل‌ها فعل مرکب می‌سازند: جرجر شدن، غرغر کردن.

حالا به نام ‌آواها در گویش گراشی در چهار دسته‌بندی کلی صداهای حیوانات، صداهای طبیعت، صداهای انسانی، و صداهای ابزار و وسایل (اشیا)می‌پردازیم. لازم به ذکر است که این کلمات ممکن است به شیوه‌ها و آواهای مختلفی در بین اقوام یا محله‌های مختلف تلفظ شوند. اگر شما این کلمات را جور دیگری تلفظ می‌کنید و یا معنای دیگری از آن می‌گیرید، و یا نام‌آواهای دیگری می‌شناسید، ما را در تکمیل این لیست کمک کنید.

(این نام‌آواها در ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ به‌روزرسانی شد.)

دسته‌ی صدای حیوانات

چیک‌چیک: صدای جوجه یا پرنده

فِشْ فِش: صدای مار یا وزیدن باد

غُومْ غوم: صدای مگس کنار گوش

کُتُر کُتُر / کَتَر کَتَر / کَتَس کَتَس: صدای اسب‌سواری

فُوکَ: صدای مار یا صدای بادِ گیر افتاده در لوله و…

مَلَلاک مَلَلاک: صدای بز (کَهْر و پَه)

 

دسته‌ی صدای طبیعت

فَرْ فَر یا فَرّافر: باد

یاپْ یاپ: ریخته شدن مایعات به شکل ادامه‌دار

غَلَلاپ: ریختن یک‌باره‌ی مایعات

تَلَپْ تُلُپ: انداختن چیزی در آب

چَکَّ چَک:  قطره‌قطره ریختن آب

جیلَمْپ‌جیلَمْپ: تکان خوردن مایعات در محفظه‌ی بسته مثل بشکه یا حتی شکم

مِرْ مِرِ: آب باریکه و کم‌جان

شَلَلَپْ: افتادن روی زمین خیس

شَلَکْ شُلوک: شُل و گل‌ولای

تَپ و تِرَپ: ریخته شدن چیزی مثل تگرگ، خرده گچ و…

یارْ یار/ شُر شُر: صدای باران

تَکْ تَک: باران کم

پِریش: صدای باران تند با باد

هَفتَ بار: باران تند

اَبَلْ اَبَل: زبانه کشیدن آتش

سِمْ سِمِ: ریخته شدن مایعات به صورت آرام یا باران نم‌نم

تولومْ پُکْ: صدای افتادن چیزی آب

اَکْ اَک: شدت تشنگی

جیپَنْگ: صدای آب

کَلَلاشْک: صدای صاعقه

 

دسته‌ی صدای انسانی

جِنْگَرَپا: سر و صدای بچه موقع لجبازی

اُنْگَ: صدای نوزاد وقت گریه یا حتی خندیدن

خَر خَر: گریه بلند نوزاد

جِر جِر: گریه‌ی کودک همراه با درخواست و اعتراض

مُورُنگْ مورنگ/ مُکْ مُکْ: زیر لب حرف زدن، نق زدن

دِیش دِیش: برای تشویق به قدم برداشتن کودک

نَوَرْد: اصطلاحی برای صدای فریاد

کُرْ کُر: صدای نق زدن

میسْ میس: آه و ناله از نداری

پَپَرْ پَپَر: بلندبلند حرف زدن

پِلَسْ پِلس: صدای خوردن پرسروصدا

پَپوسْ پَپوس: تندتند خوردن

کَروچ کَروچ: صدای خوردن خوراکی‌های خشک و سفت

کَلِ کَلِ: چند نوبت غذا کشیدن و خوردن

بُکُش بُکُش: تند تند راه رفتن

شِعْلانْ شِعلان: راه رفتن با اکراه و سختی

تَپَ تَپَ: راه رفتن با بی‌حوصلگی و خستگی

جِنْگاجنگ: بدون وقفه و پشت سر هم راه رفتن

کَشَ رَشَ: در رفت‌و‌آمد بودن

رآو رآو: مدام در رفت‌وآمد بودن

گُرْ گُر: حالتی از دویدن با شتاب، مثلاً با عجله از پله پایین آمدن

مِلْ مِلْ: تعلل در انجام کار یا آهسته و آرام کار کردن، دست‌دست کردن و اتلاف وقت

پِلا پلا: لفت دادن در انجام کار، معطل کردن

شِرَکْ شرک‌/ تَپ و تِلَپ: کتک زدن، سیلی زدن و زیر گوش زدن

پا خَشاره/ چَلَسْ چلس/ خَشارْ خشار: صدای دمپایی و کشیدن پا روی زمین هنگام راه رفتن

کِلَشْک و کلشک: صدای دست زدن، شکستن انگشت، تخمه یا دندون مصنوعی و…

کَکَکاک: قهقهه زدن

اَوَواک: صدای جیغ به خاطر ترسیدن

فوسْکْ فوسْک/ فُرْچُوک/ فُوک فوک: آبریزش بینی

تَرقْ تروق: مفاصل و استخوان

تاپْ تاپ: صدای تند قلب

خُچْ خُچ: دست به دست شدن هنگام خواب یا احساس راه رفتن حشره روی بدن، یا صدای راه رفتن موش

وُرْ وُر: احساس ناخوش‌احوالی، تن و بدن آماده‌ی مریضی

نَکْ نَکْ: وسواس فکری، دلشوره و نگرانی

سیخ‌سیخ: تیر کشیدن عضوی از بدن از درد

چیریک‌چیریک: صدای در روغن‌نخورده / صدای در رفتن اسهال!

پَرَراک: صدای در رفتن ناگهانی اسهال!

وِرْ وِر: خیلی حرف زدن، ریختن اشک از چشم یا خون از بدن

گَپاگپا: ناجور راه رفتن

وَکْ وَکْ: درد شدید

مُتْ مُتْ: زیاد جست و خیز کردن

آخاخاخ: بوی عطر خوش یا باد خنک موقع گرما

تَپَتِر: کسی که گیج می‌زند.

سُکْ سُک: لجبازی یا ایراد گرفتن

کِتِتِکْ پِتِتِکْ/ کِرِرِکْ کِرِرِک: خنده‌های یواشکی

بِشَخْ بِشَخْ: بالا انداختن و بازی کردن با نوازد

جیتَنْگ جیتَنْگ: بپر بپر کردن

 

دسته‌ی صدای ابزار و وسایل (اشیا)

کَل و بُکَل: ظروف کوچک و تابه‌تا یا ظروف سفالی

کَلنگْ کُلنگ: صدای فلزهای رویی، مسی و…

خَواشْ خووُش یا خَواشْ خواش: صدای برگ و پاکت نایلونی

خیچ خیچ: کشیدن چیز فلزی روی سطح صاف مثل آینه یا بدنه‌ی ماشین

غَوَواشْک: سریع برداشتن چیزی یا بیرون کشیدن وسیله‌ای از جایی

کِریچْ کریچ: تماس دو وسیله (صدای پاک کردن آینه و شیشه از تمیزی)

غارْ غار: صدای دستگاه خراب مثل کولر، یخچال، موتور

غَرْ غَر: صدای دستگاه برقی مثل پنکه

غاشْ غاش: صدای برفک تلویزیون و رادیو

غَرَغُراپ: صدای افتادن ناجور وسایل

غَبَبَنگ: صدای افتادن وسیله‌ای سنگین

تَلَلاپ: افتادنی شبیه یک صفحه فلزی سنگین

غامْب و غومْب: در آوردن صدای وسیله‌ای و اصابت آن به در و دیوار

دَمْب و دُمْب: سر و صدا از سقف و راه رفتن روی بام

کاپْ کاپ: صدای کفش پاشنه بلند

کَلَلاشْک: صدای پول نو

کَرَراک: صدای قلیان

چُوسْ چوس: باد بدن یا لاستیک ماشین یا درِ عطر

بِلَکْ بِلَک: مهتابی وقتی در حال خراب شدن یا خاموش و روشن شدن است

بَلَلَشک: درخشش نور تند

چُوسْکْ: وقتی انگشت خیس روی قابلمه‌ی داغ گذاشته می‌شود

تِرَکْ ترک: روشن و خاموش کردن کلید برق قدیمی

دَبَمْبْ: افتادن چیزی با صدای بلند

کُتْ کُتی: سوراخ کردن پارچه یا حتی خراب شدن دیوار یا نیشگون گرفتن کسی

غَرَرَنگْ: حرکت سریع با صدای مثل وسایل نقلیه

شِرَکْ شرک‌: صدای پول نو

کَلَلاشْکی: صدای پول نو

14020316 NamAva