بستن

رونمایی از ساراخ در چل‌پسین

هفت‌برکه: در اولین روزهای ماه آخر تابستان، خانه چل‌پسین میزبان محفلی دوستانه برای رونمایی از مجموعه داستان «ساراخ» نوشته‌ی حوریه رحمانیان با تصویرگری نازنین قزلی بود. مهمانانی از گراش، لار و اوز از غروب پنجشنبه دوم شهریور دور حوض وسط حیاط مجموعه‌ی گردشگری و فرهنگی چهل‌پسین جمع شده بودند تا این مجموعه داستان‌های بوم‌نگارانه را که به تازگی در نشر همسایه منتشر شده است، ورق بزنند و به سخنان نویسنده، تصویرگر و سه تن از معرفی‌کنندگان کتاب گوش بسپارند: صادق رحمانی، مدیر نشر همسایه و پژوهشگر فرهنگی؛ و محمد خواجه‌پور و مسعود غفوری، دوستداران ادبیات.

حوریه رحمانیان دندان‌پزشک است و سال‌هاست که داستان می‌نویسد. او سابقه‌ی عضویت در انجمن شاعران و نویسندگان گراش را نیز دارد و چند تا از داستان‌های مجموعه‌ی «ساراخ» را در آن سال‌های انجمن نوشته بود؛ داستان‌هایی از نگاه یک نوجوان کنجکاو در زمانی گذشته، پر از تخیل و رنگ بومی. هشت داستان کوتاه در این مجموعه با نگارگری‌های نازنین قزلی در کتابی تمام‌رنگ با قطع خشتی از طرف نشر همسایه منتشر شده است. این کتاب را در نوشت‌افزارفروشی‌ها و مراکز فرهنگی گراش می‌توانید تهیه کنید.

امین نوبهار، برنامه‌ریز و مجری این محفل صمیمی و کوتاه، در ابتدا از مهمانان خواست که در فضای خانه چرخی بزنند و کتاب را تهیه کنند. او خانه چل‌پسین را هم معرفی کرد و اظهار امیدواری کرد که نرگس اسدی، مدیر این مجموعه، آن را هر چه زودتر افتتاح رسمی کند.

حوریه رحمانیان، در مورد سه محوری صحبت کرد که کتاب «ساراخ» بر اساس آن نوشته شده است: «اول می‌خواهم درباره ادبیات صحبت کنم که امشب بهانه‌ی جمع شدن ما شده است. من ۲۲ سال است که دندان‌پزشک هستم و همزمان ادبیات هم کار می‌کنم. ادبیات را بهترین راه برای شناخت فرهنگ عامه می‌دانم. محور بعدی‌ام در مورد فولکلور (ادبیات عامه) است. من به لطف داشتن برادری همچون صادق رحمانی با این زمینه کاملا آشنایم. فولکلور حامل هویت مردم است. ما اگر فولکلور را از مردمی بگیریم، در واقع هویتشان را ازشان گرفته‌ایم. و صحبت بعدی‌ام در مورد نوستالژی است، آن احساس ارتباط اجتماعی و پشتیبانی جمعی. نوشتن کتاب بر این سه محور بوده است: علاقه به ادبیات و فولکلور و نوستالژی.»

رحمانیان ایده اولیه نوشتن این داستان‌ها را در همنشینی با زنان دور و برش دریافت کرد، «زنانی که از گذشته داستان‌ها داشتند، هم با حس نوستالژی و هم با حس شوخ‌طبعی. من از روایت‌های آنها اقتباس کردم و تغییراتی در آنها ایجاد کردم تا حالت داستاتی‌تر بگیرند.» او سپس یکی از داستان‌های کتاب را با نام «قیچی خیاطی و برش‌ها» برای دوستانش خواند.

پس از حوریه رحمانیان، نوبت به سه مهمان برای معرفی «ساراخ» رسید. صادق رحمانی این کتاب را کار جدیدی از نظر تکنیکال در کار بومی‌نگاری دانست که باید ادامه داده شود. محمد خواجه‌پور این کتاب را از نتایج مرحوم انجمن شاعران و نویسندگان دانست و در مورد جهت‌گیری مناسب آن برای کاربردی کردن گنجینه‌ی فرهنگ عامه صحبت کرد. مسعود غفوری نیز صحبت خواجه‌پور را ادامه داد و به باز کردن سبک ادبی داستان‌ها که به رئالیسم جادویی تنه می‌زند پرداخت. ارائه‌ی رحمانی، خواجه‌پور و غفوری را به صورت یادداشت‌های جداگانه در مورد این کتاب در روزهای آینده در هفت‌برکه خواهید خواند.

نازنین قزلی، تصویرگر و هنرمند تجسمی است که به بیش از ده سال در زمینه‌های مختلف هنر تجسمی کار می‌کند و سه سال است تمرکزش را روی سرامیک گذاشته است. او هنرش را تحت برند «چیچکا» به بازار عرضه می‌کند. در سخنان کوتاهی، نازنین قزلی از رابطه‌ی گرمی که با فرهنگ عامه‌ی گراش دارد صحبت کرد و تاثیرش را در تصویرگری برای این کتاب توضیح داد: «در این ده سال که در زمینه هنر تجسمی کار می‌کنم، روحم با گراش عجین بوده است؛ چون مادرم زبان گراشی را کامل بهم یاد داده است. البته که جنوب سراسر رنگ و نور و قشنگی است ولی برای من گراش خیلی خاص‌تر است، شاید چون اینجا دنیا آمده‌ام و بزرگ شده‌ام.»

قزلی که تکنیک‌های زیادی را تجربه کرده است، در مورد سبک نگارگری‌اش در کتاب «ساراخ» گفت: «احساس می‌کنم ساراخ اولین قدم من در این سبک نگارگری بومی باشد. تمام چیزی که کار شده، جزء به جزء از فرهنگ اصیل و زیبای گراش استفاده شده که متفاوت از تمام فرهنگ‌های جنوب است. قصه‌های کتاب ساراخ برای من ‌خیلی آشنا بود. داداملاکه بیشتر از این که مرا بترساند، برای من خیلی بامزه بود و خیلی توی حوض دنبالش گشتم، ولی هیچوقت ندیدمش. روی جلد کتاب، طوری تصویرش کردم که می‌خواستم ببینمش.»

و احتمالا بهترین وعده را هم قزلی در انتهای صحبتش به دوستانش داد: «ساراخ اولین قدم ماست. از طرف حوریه رحمانیان هم قول می‌دهم که ادامه بدهیم.»

سردبیر پایگاه خبری هفت‌برکه عضو هیات مدیره موسسه فرهنگی هنری هفت‌برکه گراش دکترای ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top