هفت برکه- فاطمه ابراهیمی: «به ما که رسید به سر رسید.» این جمله را میگوید و پشت بندش بلند بلند میخندد. میگویم عجب بویی پیچیده است احمد آقا. خدا کند خوشمزه باشد. معصومه خانم،همسر احمد اقا که کنار دستم نشسته است میگوید:«ده سال است که برای خودش سرآشپزی شده است، مگر میشود مزهاش بد باشد؟» زیر […]
گزارش
هفت برکه (گریشنا): نزدیک غروب است و صف نانوایی شلوغ، طبق روال همیشه هشت نان لواش سفارش دادم و تا آماده شدنش پول را از کیف پولم بیرون آوردم. نانها را که تحویل گرفتم پول را به نانوا دادم و با عجله از صف بیرون آمدم. نانوا همانطور که داشت عرق پیشانیش را خشک میکرد […]
هفتبرکه – فاطمه ابراهیمی: بازوبند کاپیتانیاش را امروز هیچ کس حق خودش ندانست. امروز بازوبند و قاب عکسش،کنار زمین فوتسال، تا دقایق آخر بازی همراه ما بود. بعد از امیر، زنگهای ورزش، هیچ شوتی به توپ نزدیم. چون رغبتی نداشتیم برای بازی. اما امروز این اولین بازی بدون حضور کاپیتان تیم بود. روحیهمان را باخته و […]
هفتبرکه – امیرحسین نوبهار: در ایران قدیم، رخداد اجتماعی در بسیاری از نقاط حول محور یک فرد یا خاندان واقع میشده است. در جنوب، به تاریخ هر کوی و برزن که سرک بکشید، به نام شیخ یا سیدی برمیخورید که محور اتحاد مردم در آن شهر یا روستا است. «لاور شیخ» روستایی از منطقه «جهانگیریه» […]
هفتبرکه – گریشنا: از بحران اقتصادی دهه هشتاد گراش ده سال گذشته است ولی کمتر به تاثیرات این رخداد در فضای اجتماعی و فضای کسب و کار گراش توجه شده است. ماهنامه عصر تراکنش که در زمینه فناوریهای پیشرفته فعالیت دارد. در گزارشی با تیتر «چیست آنچه خوانندش باگ» به سراغ این موضوع رفته است. […]
هفتبرکه – فاطمه ابراهیمی- میگوید: «ما هشت سال پشت سنگرها و خاکریز بودهایم اما امروز پشت میز خدمت و نوکری زائران آقا.» شربتش را هم میزند. میپرسم مزهاش خوب است؟ لیوانی را پر میکند و میگوید قبلا تست شده و مزهاش را همه پسندیدیم. مینوشم. همه نگاهم میکنند. هنوز تمام نشده با حالت چهرهام مزه […]
هفت برکه – فاطمه ابراهیمی: «من جای آغوش گرم مادری، طعم سرسخت نامادری را چشیدم و هنوز مزهاش زیر دهنم است. هشتماهه بودم که مادرم مرا پیش پدرم گذاشت و برای همیشه رفت خارج و آنجا مجدد ازدواج کرد. به مادر جوانم حق میدهم. چون اختلاف سنیاش با پدرم چیزی بیشتر از سه دهه بود.» یک […]
هفتبرکه – گریشنا: «به امید تشکیل یک آبادی، زمین را یکی بعد از دیگری از سلطان نیکنام خریدیم و خانههایمان را بالا بردیم و از آن به بعد اسم این منطقه شد سلطانآباد.» اما حالا بعد از دوازده سال، خبری از آب و آبادی در این منطقه نیست و مردم دست در گریبان مشکلاتاند. اما […]
هفتبرکه – فاطمه ابراهیمی: «انگار «شهر ما خانهی ما» را برای من گفتهاند. هیچ نقطهای از شهر برایم فرقی نمیکند. محلهی پاقلعه باشد یا مسکن مهر، همهاش جزیی از خانهی ماست. من علاقه شدیدی به امداد و نجات دارم. عاشق آتشنشانیام. اصلا ما خانوادگی امدادگر هستیم. همسرم نجاتگر دوم است و در هلال احمر مشغول […]
هفتبرکه – فاطمه ابراهیمی: گفتم تا دربی فقط چند روز دیگر مانده. ناصر تو قرمزی یا آبی؟ میخندد و خودش را پشت حسین قایم میکند. از شکرالله باز همین سوال تکراری را میپرسم. میخندد و با لهجه گراشی میگوید: «نمیدونم چی میگی.» با تعجب نگاهش میکنم و میگویم تیم محبوب فوتبالی تو استقلاله یا پیروزی؟ […]
هفتبرکه – فاطمه ابراهیمی: «اینجا خانهی امام حسین است. تعارف نمیخواهد.» با این جملهی سید احمد داخل مسجد علی ابن ابی طالب(ع) میشوم. حیاطی دراز که سمت راست آن عزاداران افغانستانی را از پشت پنجره میبینم. سلام میکنم و سید احمد یک صندلی پلاستیکی برایم میآورد و میگوید بفرما بنشین. و یک صندلی دیگر برای […]
هفت برکه(گریشنا): یک افتتاح و چهار کلنگزنی سهم شهرک صنعتی گراش در پنجمین روز از هفته دولت بود. به گزارش هفت برکه، چهارشنبه ششم شهریور ماه ۹۸ مجتمع تولیدی و بستهبندی سبزیجات و میوهجات خشک طاها افتتاح و تولید لوازم آرایشی و بهداشتی ستاره مصباح آذین، تولید سازههای بتونی و پرسی، صنایع فلزی رحیمی و پروژه […]