بستن

شارگ ۸: اندر باب انتخابات و استراتژیک چراغ خاموش

هفت‌برکه: یادداشت‌های یکی از خوانندگان پیگیر گریشنا که از اسم مستعار «دکتر الف‌بچه» استفاده می‌کند، با کمترین ویرایش به صورت هفتگی در ستون «شارَگ» منتشر می‌شود.

دکتر الف‌بچه:‌

«فرزندم، همیشه با چراغ خواموش حرکت کن. چون یا به دیوار می‌خوری یا به دره می‌افتی. و این خیلی خوب است.» ابوقطع نخاعی

برای شروع بحث درباره‌ی انتخابات مجلس، نقل حکایت آموزنده‌ی «خاتون کسل و کنیز زبل» از کتاب مستطاب مصنوی برای هدایت ذهن خوانندگان محترم نقلش خالی از لطف نیست. داستان از این قرار است که خاتون روزی متوجه می‌شود مدتی است کنیزکش به شکل ناموجهی زبر و زرنگ و خوشحال است، گویی به قول حکیم پورنگ اُردکی: «خوشحال و شاد و خندان است / قدر دنیا را می‌دان است». خاتون راز سرخوشی کنیزک را می‌پرسد. کنیزک می‌گوید «من وسیله‌ی مناسبی برای سرخوش شدن یافته‌ام، و آن چیزی نیست جز چراغ خواموش. هر وقت به دیدن یار می‌روم، چراغ را خواموش می‌کنم تا قیافه‌ی ایکبیری‌اش را نبینم.» اما کنیز زبل، طرز استفاده از چراغ خواموش را به خاتون نمی‌گوید، و وقتی خاتون با چراغ خواموش وارد اتاق یارش می‌شود، سکندری می‌خورد و سرش به کرسی می‌خورد و در دم جان می‌دهد؛ «مرگ بد با صد فضیحت ای ننه».

این حکایت نشان می‌دهد استفاده از ابزار مناسب چقدر می‌تواند راهگشا باشد. از جمله ابزاری که بزرگان تبحر ویژه‌ای در استفاده از آن دارند، همین استراتژیک چراغ خواموش است. مثلا در مورد محدوده، این استراتژیک به خوبی جواب داده است. به این نحو که در حالی که ما داریم با چراغ خواموش به آن سمت می‌رویم، آن طرف دارد با بولدوزر به این سمت می‌آید. با این که نزدیک است آنها شهرداری را هم تصرف کنند، اما مهم این است که ما با زیرکی در محدوده‌ی آنها نفوذ می‌کنیم. «تا چه پیش آید و گاومان چه زاید» (حسنک ابن کجایی).

اما برگردیم به مساله‌ی چراغ خواموش در انتخابات. خوانندگان عزیز مستحضر هستند که اسفندماه امسال انتخابات مجلس برگزار می‌شود و امروز که اوایل مردادماه است هنوز همه‌ی کاندیداها دارند با چراغ خواموش حرکت می‌کنند. تحقیقات بنده حقیر در رشته‌ی رفتارشناسی تک‌یاخته‌های غیرضروری نشان می‌دهد که این نهایت زبلیت و زبر و زرنگی ما را می‌رساند. من هم اعتقاد دارم ما باید در انتخابات‌ها جوری حرکت کنیم که کسی متوجه نشود که ما نامزد هستیم، ترجیحا حتی خودمان. بعدا می‌توانیم در روز انتخابات، عین عروسک فنری از توی صندوق رای بیرون بپریم تا مردم متوجه شوند و علی‌القاعده به ما رای بدهند.

در نهایت باید به آن دسته از نامطلعانی که تصور می‌کنند بزرگان شهر در مورد انتخابات کاری نمی‌کنند، باید خطرات کم‌اندیشی و عدم توجه به دشمن را یادآوری کنم. به قول شاعر: «گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش / چون چراغت را نکردی همچو آن خاتون خموش».

کوچک خدوم مردم

دکتر الف‌بچه

2 نظر

  1. این مجموعه یادداشت فوق‌العاده است، از حیث اشارات و نکات یه اثر ادبی به حساب میاد. حیف نیست بی نام منتشر می‌شه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 نظر
scroll to top