هفتبرکه: زحمت و مشکلات زیاد و نادیده گرفته شدن، موقعیتی است که مربیان سوادآموزی در طول فعالیت خود آن را زیاد تجربه میکنند. خیلی از مردم فکر میکنند مربیان سوادآموزی کار ساده و بیزحمتی دارند اما در گفتوگویی که با دو نفر از آموزشدهندگان فعال سوادآموزی گراش داشتیم، آنها این شغل را طور دیگری معرفی میکنند.
همکاری سوادآموزان اتباع بیشتر از ایرانیهاست
لیلا صالحی لیسانس مدیریت دارد و آموزشیار نهضت سوادآموزی است. او از سال ۹۴ به عنوان مربی سوادآموزی فعالیت میکند.
صالحی میگوید یکی از دغدغهها و بخش سخت کار مربیان سوادآموزی، پیدا کردن و شناسایی سوادآموز است: «همهی مشاغل به اندازهی خودشان مشکلات خاصی را دارند اما مشکلات سوادآموزی پیچیده و عمیق هستند. فعالیتهای سوادآموزی به صورتی است که ما همهی سال با آن درگیر هستیم، به این صورت که در تابستان باید به همهی ارگانها و ادارات، مانند مدارس و کمیته امداد و بهزیستی، ثبت احوال و… سر بزنیم و کد ملی سوادآموزان یا افراد کمسواد را از آنها بگیریم و به صورت لیست در بیاوریم. اما بعضی از ادارات با ما همکاری نمیکنند. دورههای سوادآموزی در سه دورهی سوادآموزی، تحکیم و انتقال خلاصه میشود که باید سوادآموزان سه سال متوالی آن را طی کنند. دورهی سوادآموزی را افرادی میگذرانند که کاملا بیسواد هستند یا دورهی مقدماتی چند سال پیش را گذراندهاند. دورهی تحکیم شامل افرادی میشود که سالهای اول و دوم ابتدایی را در سالهای گذشته گذراندهاند و دورهی انتقال شامل افرادی میشود که دورهی سوادآموزی یا دورههای اول تا سوم ابتدایی که چند سال از ادامه تحصیل فاصله گرفتهاند را گذراندهاند. سوادآموزان باید توجه داشته باشند که سن آنها بین ۱۰ تا ۴۹ سال باشد.»
سالهای قبل مشکلات مربیان سواد آموزی کمتر بود: «در سالهای قبل لیستهای تهیه شده که شامل کد ملی بود، تحویل ادارهی آموزش و پرورش میدادیم و از سیستم اداره استعلام میگرفتند و بیسواد و کمسواد یا باسواد را مشخص میکردند. اما امسال به دلیل این که نهضت سوادآموزی اداره کل کشور در سیستم تغییراتی را ایجاد کردهاند، آموزشیاران باید با کدملی و رمز عبور خودشان وارد سیستم شوند و استعلام بگیرند. بعد از استعلام افراد واجد شرایط اجازهی ادامهی تحصیل دارند و آموزشیاران بدون هیچ آدرسی و شمارهی تلفن یا محل سکونت سوادآموزان باید به دنبال پیدا کردن این افراد باشند. ممکن است آموزشیاران در سال، ۵۰۰ نفر را استعلام بگیرند اما تعداد واجد شرایطها بسیار اندک و انگشت شمار هستند و ممکن است فقط ۱۰ نفر برای این امر واجد شرایط شوند و واقعا کاری سخت و طاقتفرسا است.»
اما این اول ماجرا بود. او ادامه میدهد: «بعد از استعلام، تازه ماموریت آموزشیاران شروع میشود و باید با پرس و جو محل سکونت و آدرس و شمارهی تلفن این افراد را پیدا کنند و به آنها مراجعه کنند. بعد از مراجعه به این افراد به دلیل این که سن آنها بالاست، باید به گونهای برخورد و صحبت کنی که به روحیهی آنها لطمهای وارد نشود. باز هم ممکن است بعضی از سوادآموزان که اشتیاق خاصی برای ادامه تحصیل دارند قبول کنند و بعضی از آنها اصلا قبول نمیکنند که به تحصیل ادامه دهند. آموزشیاران باید در این زمینه بسیار صبور باشند تا یک سال را به سختی و با مشقت به پایان برسانند. متاسفانه سوادآموزان ایرانی با ما همکاری لازم را ندارند، اما سوادآموزان اتباع خارجی، چه کسانی که پاسپورت دارند و چه افرادی که از داشتن پاسپورت محروم هستند با اشتیاق خاصی به دنبال ادامهی تحصیل هستند.»
مهیا کردن یک مرکز آموزشی ویژهی سوادآموزان، درخواستی است که صالحی از ادارهی آموزش و پرورش گراش دارد: «خواهشی که از اداره آموزش و پرورش گراش دارم این است که یک مرکز آموزشی در شیفت عصر برای سوادآموزان در نظر بگیرند و آموزشیاران و سوادآموزانی که از ادامه تحصیل جا ماندهاند و مشتاق هستند که ادامه تحصیل بدهند، از سر در گمی و بلا تکلیفی در آیند و آموزشیاران در آنجا فعالیت کنند و افراد بزرگسالی که قصد ادامه تحصیل را دارند، خودشان به آنجا مراجعه و ثبتنام کنند. ثبت نام سوادآموزان به صورت رایگان است و لوازمالتحریر مانند کتاب و دفتر و مداد و مدادتراش به صورت رایگان در اختیار آنها قرار داده میشود.»
این مربی سوادآموزی درخواستی هم از حسینزاده، نمایندهی مردم در مجلس شورای اسلامی، دارد: «از نماینده محترم تقاضا دارم موضوع تعیین تکلیف آموزشیاران نهضت سوادآموزی را که بعد از سال ۹۲ مشغول به فعالیت شدهاند، در مجلس شورای اسلامی مطرح کنند که هر چه سریعتر جذب آموزش و پرورش شوند.»
بعضی ما را به عنوان معلم قبول ندارند
افسانه چمنزاده فوق لیسانس زمینشناسی از دانشگاه دولتی یزد دارد. او از سال ۹۷ در نهضت سوادآموزی مشغول به کار است.
چمنزاده نیز حرفش را با این موضوع که کار کردن به عنوان آموزشدهنده در نهضت سوادآموزی مشکلات زیادی دارد، آغاز کرد و گفت: «همکاری نکردن سوادآموزان و حاضر نشدن آنها در کلاس به بهانههای مختلف از دردسرهای بزرگ ما است، با هزار التماس میآیند و کارت ملی تحویل میدهند. ولی سر کلاس حاضر نمیشوند. نداشتن محل و مکانی معین برای آموزش به سوادآموزان از دیگر مشکلات ما است، گاهی مجبور میشویم برای سوادآموزان به صورت جداگانه کلاس بگذاریم که این خودش کلی وقت از ما میگیرد. گاهی باید این قدر منت سوادآموزان را بکشیم که شخصیت خودمان زیر سوال میرود.»
او با اشاره به این که در ذهن مردم سوادآموزی به عنوان یک شغل رسمی و شناخته شده تعریف نشده است، میگوید: «برای بها و ارزش دادن به این شغل باید فرهنگسازی انجام شود. وقتی بعد از یک سال و نیم یا دو سال تازه حقوق یک آموزشدهنده پرداخت میشود. من مجبورم سرکار دیگری بروم و وقتی سرکار دیگری بروم، تمرکز برای آموزش به سوادآموز کمتر میشود. حتی گاهی همکاران فرهنگی هم ارزش زیادی برای سوادآموزی قائل نیستند و نحوه رفتار مناسبی ندارند. مثلا چند وقت قبل که برای تکمیل چند فرم به آموزش و پرورش رفتم، یکی از مدیران مدارس گفت: «استخدامیها باید از طریق ماده ۲۸ صورت بگیرد، نه این که هر کسی را به کار بگیرند.» و منظور ایشان، استخدام از طریق آزمون استخدامی بود که سالانه سازمان سنجش برگزار میکند، مگر آنهایی که دانشگاه فرهنگیان تحصیل کردند با ما که در دانشگاه دولتی درس خواندیم، تفاوتی دارد؟ زمانی که من کنکور دادم دانشگاه فرهنگیان اصلا نیرو نمیگرفت. کسی هم منتظر نمیماند عمرش تلف شود ببیند کی دانشگاه فرهنگیان نیرو میگیرد.»
او ادامه میدهد: «در طول این ۴ سالی که من نهضت بودم، سال اول یعنی سال ۹۷ خیلی برایم سخت گذشت چون من تازه وارد نهضت شدم و با چم و خم کار آشنایی نداشتم. وارد کردن سوادآموز و پیدا کردن کارت ملی آنها از جمله مشکلاتی است که برای آموزشدهندگان وجود دارد. سال ۹۸ من با مرکز نیکوکاری و کمیته امداد امام خمینی(ره) آشنا شدم و امتیازی که این موضوع داشت این بود که من میتوانستم به لیست افراد بیسواد که تحت پوشش این ارگانها بودند دست پیدا کنم و بیسوادها را سریعتر پیدا کنم. اما بخش تاریک ماجرا این بود که مددجویان سوادآموز از من توقع دارند که کارهای شخصیشان را نیز انجام دهم. من امسال ۲۷ سوادآموز دارم که ۱۰ نفر در بخش تحکیم، ۱۰ نفر در بخش انتقال و ۷ نفر سوادآموز هستند. و مجبورم هر ماه ۱۰، ۱۵ نفر را را جذب کنم.»
چمنزاده با اشاره به این که حقوق آموزشدهندگان سوادآموزی بر حسب تعداد قبولی سوادآموز در همان سال تحصیلی است، توضیح داد: «به ازای قبولی هر یک نفر سوادآموز، ۸۰۰ هزار تومان حقوق میگیریم. حقوق ما بر اساس تعداد سوادآموزهایی است که داریم؛ مثلا اگر من ده سوادآموز دارم و از بین این ده نفر، فقط چهار نفر قبول شوند، به ازای هر سوادآموزی که قبول شد دستمزد به من تعلق میگیرد و اگر قبول نشدند حقوقی به ما تعلق نمیگیرد. من سال ۹۷ ده سوادآموز داشتم؛ پنج نفر مدام سر کلاس حاضر بودند و بقیه میرفتم خانههایشان و به آنها آموزش میدادم از بین پنج نفری که سر کلاس حاضر بودند فقط یک نفر قبول شد و چهار نفر دیگر قبول نشدند. یعنی من در آن سال فقط ۸۰۰ هزار تومان به ازای یک نفر که قبول شد حقوق دریافت کردم و همیشه هم دیر به دیر واریزیها انجام میشود.»
چمنزاده در پایان میگوید: «من با اتباع سروکار ندارم، ولی میدانم آموزش به آنها دردسرهایی دارد. مثلا استفاده چند نفر از یک گوشی مشکلاتی را ایجاد میکند. نهضت بیشتر از آن چیزی که مردم فکرش را کنند مشکلات دارد که گاهی آدم را از ادامه دادن فعالیت در نهضت دلسرد میکند.»