هفتبرکه – گریشنا: در چهارمین شماره از مجموعه گفتار و نوشتار با موضوع زبان مردم منطقه، سایت «آفتاب لارستان» به سراغ منوچهر عابدی راد رفته است. به نوشته این سایت، مهندس عابدی راد، مدرک کارشناسی ارشد منابع طبیعی و سوابقی همچون معاونت فرمانداری لارستان و مدیرکلی منابع طبیعی استان فارس را در کارنامه دارد. او همچنین یکی از نویسندگان کتاب «تاریخ مفصل لارستان» است، و مقالات متعددی درباره تاریخ منطقه جنوب در مجلات و رسانههای مختلف نوشته است. او دبیری علمی دو همایش لارستانشناسی باحضور اندیشمندان محلی و ملی را نیز بر عهده داشته است.
گریشنا برای ایجاد فضای گفتگو، مطالبی را که تاکنون در این مورد نوشته شده جمعآوری و بازنشر کرده است، که میتوانید مجموعه آنها را در این صفحه (+) بخوانید.
مهندس عابدی راد در این مصاحبه، لار را مرکز ثقل فرهنگی جنوب ایران معرفی میکند و حوزه آن را از شرق استان بوشهر تا غرب استان سیستان، و در سرحدات به فارس و کرمان و در جنوب هم تمام جزایر و بنادر خلیج فارس و حتی آن سوی خلیج مثل حوزه عمان میداند. به همین دلیل، او واژهی «اچمی» را «سخیف و تحقیرآمیز» خوانده است و استفاده از آن را به کفی بر روی آب تشبیه کرده است. او در بخشی از مصاحبه نیز گفته است: «مثلا گراش به هیچوجه نمیتواند که خودش را تفکیک از حوزه اقتدار فرهنگی فرهنگ لارستانی ببیند…. اگر هرکدام از شهرستانهایی که جدا شدهاند، گذشتهشان را نادیده بگیرند، چیزی برای ارائه ندارند.»
بخشهایی از صحبت منوچهر عابدی راد را در ادامه بخوانید، و فایل صوتی مصاحبه او را (از این لینک) دریافت کنید.
منوچهر عابدی راد: در پاسخ به این سوال که «نام زبان شما چیست»، اجازه بدهید یک توضیح مقدماتی از منظر جغرافیای تاریخی بدهم. در ایران امروز ما اقوام مختلف و خردهفرهنگهای مختلف در کنار هم قرار گرفتهاند. حتی ایران سابق که شامل افغانستان و تاجیکستان و ارمنستان جزو این حوزه فرهنگی بودهاند. این یک چیز پذیرفتهشده است. در ایران ما بلوچی داریم، مازندرانی داریم، گلیکی داریم، ترک داریم، کرد داریم، و لاری هم داریم، مثل سایر قومیتها. و چه دلیلی دارد که ما اصرار بر این کنیم که جزء جزء شهرستانمان یا شهرستانهای مختلفمان در حوزه فرهنگی لارستان بزرگ، خودشان را بخواهند مستقلا معرفی کنند. اصلا همچین چیزی امکانپذیر نیست. و اصلا از نظر روال پذیرفتنی نیست.
ما یک قوم هستیم
ما وقتی زبانمان یکی هست؛ گراش، لار، خنج، اوز، میناب، بندرعباس، بندر لنگه، جزایر مثل لارک و هرمز تا برود آن طرف خلیج فارس، یعنی حوزه کمزاری و جلفار در عمان همه با یک زبان صحبت میکنیم. در نتیجه تبادلات فرهنگی ما با یک زبان، خیلی نزدیکتر و قانعکنندهتر و گویاتر از سایر فرهنگهاست. به عبارت دیگر آن محدودههایی که یک زبان مشترک دارند، درد مشترک همدیگر را بیشتر حس میکنند و یک رابطه خویشاوندی دارند.
مستندا به این که این فرهنگ بزرگ متعلق به کدام شهر است، باید عرض کنم از منظر تاریخی، یک مرکز ثقل در حوزه جنوب بوده به نام لار. مثل حوزه فارس که الآن [مرکز ثقلش] شیراز است. بنابراین حوزه فرهنگی و تمدنی جنوب ایران هم که به نام حوزه فرهنگی لارستان بوده، آن موقع به دلیل مرکز ثقلی به نام «لار» بوده است که حوزه حاکمنشین بوده و حکمش برای تمام مناطق نافذ بوده است، یعنی هم برای هرمز، که از املاک لارستان و پادشاهان لار بوده است، و هم برای میناب و بندرعباس و جزایر و بنادر این احکام سیاسی اجتماعی نافذ و غالب بوده است.
حوزه فرهنگی لارستان از شرق استان بوشهر تا غرب استان سیستان و در سرحدات به فارس و کرمان می خورده و در جنوب هم تمام جزایر و بنادر خلیج فارس و حتی آن سوی خلیج مثل حوزه عمان را در برمیگرفته است، چرا؟ چون همه مناطق دارای زبان مشترک است. نمی توانیم مرز فرهنگی مشخصی بین مناطق همزبان بگذاریم، چون نمیشود ما وقتی که زبان و سنت و دریافتهای فرهنگی مشترک داریم، این محدوده جغرافیایی یکزبان و یکسنت یک روح واحد دارد، که ناشی از این است که اینها همه یک «قومیت» هستند. برداشت دیگری نمیشود کرد.
اصطلاح «سرحدی» که ما استفاده میکنیم در واقع به معنی تفکیک آنها با مشی و روابط فرهنگی قومیت ماست و در همه جای حوزه فرهنگی و زبانی مشترک ما استفاده میشود.
حفظ این زبان کار حکام محلی بود
افتخار ما این است در زبان لارستانی واژههای بیگانه کمتری وارد شدهاند. واژههایی که در لارستان استفاده میکنیم واژههای کهن ایران است. واژههای زمان اشکانی و پیش از ساسانیان و در واقع ما واژگان هخامنشیان را وارث شدهایم.
این که چرا این زبان پارسی اشکانی حفظ شد، مربوط به حکام محلی بود. به دلیل اینکه حوزه جنوب تحت تاثیر حکومتهای مرکزی کم واقع شد. حتی در هجوم صدر اسلام، حوزه فرهنگی لارستان خیلی دیرتر اسلام آورد. آتشکده کاریان تا قرن پنجم روشن است و آتشکده یزد آتش را بعدها از کاریان بردند. تنها نقطهای از ایران که اعراب نتوانستند به شمشیر فتح کنند، حوزه فرهنگی لارستان است. در حمله مغولها هم تنها نقطهای که فتح نشد حوزه فرهنگی لارستان بود و پای مغولها به این سرزمین باز نشد. بنابراین در طول تاریخ ما سنت و فرهنگ و زبان خود را حفظ کردهایم و فرهنگ ما پایدار و قدرتمند است.
تفکیک سیاسی به معنی تفکیک فرهنگی نیست.
مرز اصلی بین ما و بقیه فرهنگها حوزه جغرافیایی تاریخی لارستان است ولو اینکه حوزه «کمزار»ی و «جلفار» حوزه متعلق به کشوری دیگر باشد؛ اصلا مهم نیست! مگر الان افغانستان فرهنگی، فرهنگ ایران را با خود ندارد؟ مگر آذربایجان تمام فرهنگ ایرانشهر را با خود ندارد؟ مگر تاجیکستان تمام مناسبات فرهنگی همگون با ما ندارد؟! چه اشکالی دارد، در حوزه جنوب هم مرکز اقتدار فرهنگی بوده به نام لار، و این منطقه را به نام لاری و لارستانی میشناختهاند. تفکیک سیاسی به معنی تفکیک فرهنگی نیست.
بندرعباس و حوزه هرمزگان بیشتر از صد و خردهای سال پیش از حوزه لارستان تفکیک شد و از سرزمین مادری خودش جدا شد. این به معنای جدا شدن فرهنگی نبود. این جدا شدن مرز سیاسی است که در طی رشد مناطق به وجود میآید و چیز پسندیده و نیکو است. چه اشکالی دارد؟ اما من جور دیگری قضاوت میکنم. در هر حال هرمزگان از حوزه لارستان تفکیک شد. حدود صد و خردهای سال پیش، حاکمنشین بندرعباس در لار بود. بندر لنگه هم حدود صد سال پیش جدا شد و گاوبندی و بستک هم زیر صد سال، و بعدها هم حوزه لامرد و خنج و گراش و اوز. اما این مرزهای سیاسی نمیتواند مرزهای فرهنگی را تفکیک کند. ما یک زبان، سنت و روح واحد در منطقه داریم.
«اچمی» سخیف و تحقیرآمیز است
افرادی که به دنبال واژههای سخیف و تحقیرآمیزی میگردند که خودشان را از فرهنگ عمومی حوزه لارستان جدا کنند، کار بسیار بسیار ناپسند و ناشایستی است! این که از یک واژهی سخیف و تحقیرآمیز «اچمی» استفاده کنیم و بگذاریم جای واژهی قدیمی و استخواندار «لارستانی»! در تمام تاریخ بگردید حتی یک ورقپاره تاریخی هم پیدا نمیکنید که به استناد آن بگویید زبان ما «اچمی» است اما هزاران سند تاریخی داریم که به استناد آن بتوانیم با آنها فرهنگ تاریخی خود را برای نسلهای آینده تبیین کنید. مگر میشود که یک منطقهای خودش را فارغ از فرهنگ عمومی تصور کند که بر آن منطقهی عمومی غالب است و حوزهی فرهنگی و جغرافیایی تاریخی آن سرزمین است و یک هویت جدید برای خودش درست کند؟
اگر جدا شوید، چیزی برای ارائه ندارید
مثلا گراش به هیچوجه نمیتواند که خودش را تفکیک از حوزه اقتدار فرهنگی فرهنگ لارستانی ببیند. علت هم دارد. به دلیل اینکه اولا ما یکی هستیم. گراش و لار یکی است. اوز و لار یکی است. خنج و لار یکی است. ما سرنوشت و گذشته و تاریخ مشترک داشتهایم. اگر هرکدام از شهرستانهایی که جدا شدهاند، گذشتهشان را نادیده بگیرند، چیزی برای ارائه ندارند. اگر یک روز خواستند روی زبانشان هم بحث کنند، میبایست برگشت به گذشته کنند. حوزه فرهنگی لارستان برای ما مسلم و شناختهشده است.
اگر کسانی اصرار بر این دارند که یک واژه سخیف را جا بیندازند، آن راه هم به نتیجه نمیرسد و هم از حقیقت دور است. کفی است که بر روی آب میماند.
فرهنگ کهنبوم لارستان، فرهنگ سازگاری و تعامل و دوستی است و این را طبیعت سخت و بیآب به ما آموخته است. دلسوزِ هم بودهایم و کارهای خیر بزرگی انجام دادهایم.
مطالب مرتبط:
http://www.gerishna.com/archives/103069
http://www.gerishna.com/archives/103277
http://www.gerishna.com/archives/102997
http://www.gerishna.com/archives/98769
و مطالب دیگری که در این صفحه جمعآوری شده است.
مسعود غفوری
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
به دلیل خارج شدن بخشی از نظرات از دایره مدارا، بخش نظرات بسته میشود. این مباحث در آینده ادامه خواهد داشت.
از دبی
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
با سلام .خدمت اغای عابدی راد .مطمئن باش کامنتهای که با اسامی مختلف حالا با نام و یا نام مستعار کامنت گذاشته اند یکی نیست و نفرات مختلفند و این مشت نمونه خروار هستش . در ثانی خود را معرفی نکردن چه دردی از شما را دوا خواهد کرد مهم این است که ماها از افکار شما بیزاریم چه در رفتارتان و چه در کردارتان .در ضمن کسی که کلمه خسیف بکار برده نه من بوده ام بی زحمت دقت بخرج بدهید تا بیشتر از این به مقاله تان که پر از افتخار است شک نکنیم .و این حسن نامی که ذکر کرده اید هیچ نمشناسمش …والسلام
امین
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
یک واقعیت رو قبول کنید که اچمی یک چیز من درآوردی و نا صحیح هستش هر جا بری بگی مال جنوب فارس هستم بهت میگن لارستانی هستی؟ این یعنی هویت و اصالت بهتره همه حول محور لارستان بزرگ با هم متحد باشیم البته منظور از لارستان بزرگ کل مناطق از جمله اوز و گراش و خنج و بستک و… هست
عابدي راد
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
دوست عزیز جناب –از دبی— خوشحال باش که جواب ده کامنتت را در یک کامنت میدم ،، که چند کامنت گذاشتی با نامهای متفاوت از جمله (مانا باد زبان اچمی –محمود–اچمی–اوزی–شهروند گراشی–شهروند-__خنج اچمی زبان و،،،،)خیلی ساده پشت اسامی مختلف مخفی شدی. و در تاریکی و بدون اسم واقعی. مدام داری مطالبی خلاف واقع عنوان میکنی. و بدون استدلال و منطق. ،،، قطعا. بیان سخیف شما یا بقول خودت خسیف. با نظر فرهیختگان و جوانان برومند و با فرهنگ گراش مجزاست. گراش بزرگه و با قدمت و با مردم خوب. به دفاع تو نیاز نداره شما لااقل خودت را معرفی کن .تا همه بدونن اهل گراش نیستی. تا بدانیم با چه دانشمندی مواجه هستیم مثل بنده که با نام وارد شده و کامنت میگذارم. شما حتی بلد نیستی کامنت را با علامت مشابه ~ [….] نزاری توی همه کامنتات این گیومه و نقطه چین و علامت و تکرارش در اسامی جعلی. دستت را رو کرده. منبعد از این علامت تکراری استفاده نکن. و دوم شجاع باش اسمت را بنویس. دوست عزیز ترس و لرز نداره. فکر کنم اونور اب نشستی. کنار حاج حسن برادر اسمت بنویس تا همه بشناسنت. ترس نداره مثل بقیه که نامشون را اعلام کردن و بنده که اسمم نوشتم
خنج .اچمی زبان با افتخار.
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
با سلام
[…] شما لاریها چی رو میخواهید ثابت کنید.
خسیف شما لاریها هستین که بجز نفرت تفرقه کاری ازتون بر نمیاد.
حداقل […] و فرهنگی ها رو زیر سوال نمیبردین
زبان اچمی روز به روز خدا رو شکر زبانزد و شناخته تر میشود و زبان خود ساخته لاری که هیچ رسمیتی نداره از بین میرود..
صدقه سری خنج و اوز.بستک وگراش به همه چی رسیدین..
با افتخار اچمی هستیم و برای معرفی این زبان و قوم اچمستان هزینه ها خواهیم پرداخت و جانها خواهیم داد..
و اینم بدونید خنج .گراش.اوز.لار.لامرد.مهر چهار شهرستان هم تراز هستن.و به امید روزی که بیرم و بنارویه و جویم و صحرای باغ هم شهرستان شوند تا بدونید لار با اینا لار بود..
لار بدون ماها هیچی نداشته و ندارد..
[…]
اچمی از بندرعباس
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
با سلام
ایا واقعا جلو نشر کتاب اقای محسنی گرفتن؟
ایکاش این تحصیل کرده های لار به اصطلاح نخبه مثل مردم کوچه بازاری لار بودند،اینها لااقل جلو رویت مهربان هستند و احترامت نگه میدارند ولی تحصیل کرده هایش اصلا.
هر کاری میکنم دلم با این لاریها صاف بشه نخبه هایش اجازه نمیدن.
از دبی
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
با سلام .اقای عابدی راد عزیز محبتهای شما همانند نیزه ای است بر پیکر ما از افکار […].حتی در کامنتتان حاضر نشده اید اینانی که نظر داده اند را احترام بگذارید و ادم حساب کنید .توقعی هم از شما و امثال شما نداریم که ما را تایید کنید چون واقعا فکر میکنید همه منطقه مثل شما لاریها در توهمند که اری اینجا لا …… بزگ است .با جرات میتوانم قسم بخورم نود درصد اهالی این منطقه خود را اچمستانی میدانند نه لا….ستانی .گر چه در کتب و نوشته ها برای این مردم تصمیمات ناصوابی گرفته باشند و گر چه که شما بگویید که میگویید که این علمی نیست قابل قبول نیست ..دوستی نخواستیم شر را کم کنید .والسلام
شهروند
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
بی پیر مرو تو در خرابات…. هر چند سکندر زمانی
پسرم
چرا اینقد هول شدی پسرم، الان مشکلت چیه؟ چرا نرفتی کتاب تازه انتشار یافته ی آقای محسنی به نام خطه ی لار را بخونی؟
چرا رفتین جلو انتشار مجدد کتاب رو گرفتین؟
مگه توی این کتاب چی نوشته که جیزه؟
اول برو ذهنت را از داشته های خودت خالی کن، کتاب خطه ی لار را بخون،بعد هم برو یه گوشه بشین هیچی نگو.
[…]
اچمی از بندرعباس
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
اقای عابدی راد
دیگه حرفتو زدی فایده ای نداره.
شما حتی احترام دوستان گراشی خودت هم نگه نداشتی و از سر تعصب همه را از دم تیغ گذروندی.
ما پیام شما را گرفتیم و شما هم واکنش مردم شنیدی دیگه واتساپتو میخایم چکار.
شما برید در مورد حق کشی هایی که لار در حق دیگر شهرها روا داشته تحقیق کنید و کتاب بنویسید.ما اچمیها اعضای یک پیکریم برامون مهم نیست که تاریخ لار کی نوشته و چی نوشته.
شاهرخ رضایی
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
دوستان گرانقدر و مردم فهمیده و با شعور گراش،
چه افتخار و ارزشی بالاتر از اینکه گراش با مردمی در بالاترین سطح شعور سیاسی منطقه با اقتدار کامل، حماسه ای پرشور و بی نظیر در انتخابات مجلس خلق کردند که بی شک این همبستگی و انسجام باعث دست به دهان ماندن و ماتم زدگی طیف های وسیع گردید،
بی شک گراش مقتدر، گام های عظیمی در پیشرو خواهد داشت و هیچ گاه در مخمصه های ساختگی و توخالی که عده ای آگاهانه و عامدانه جهت اختلاف افکنی در سطح منطقه سعی در ایجاد آن دارند، گرفتار نخواهند شد.
عابدي راد
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
درود بر همشهریان عزیزم و سپاس از محبتهای بی دریغ شما. من. عابدی راد. حتی در بین کامنتهای شما یک یادداشت ندیدم که نقدی منصفانه کند. تا با همدلی مورد را به بحث بگذارم. با همه این برخوردها به عرض برسانم گراش را دوست دارم همانطوریکه شهر شماست. من هم به گراش افتخار میکنم ،لا اقل بخشی از تحصیلاتم در گراش بوده ام بسیاری از اقوامم هم اکنون در گراش هستند. من تاریخ گراش عزیز را زیر سوال نبرده و نمیبرم کتاب تاریخ مفصل لارستان را با همکاری یک فرهیخته بزرگ از اهالی گراش (جناب دکتر صادق رحمانی ) نوشته ایم. دکتر احمد اقتداری این استاد گرانقدر کتابی در باره زبان لارستانی دارد. و کتاب راجع به لارستان کهن که در دهه سی که محتملا هیچکدام از شما به دنیا نیامده بودید نگارش فرمودند جناب صلاحی و جناب رحمانی و جناب وقار فرد و جناب مشتاقی و جناب نوروزی وووو. دوستان صمیمی من هستند همه گراشی خوشنام و سالها دوست صمیمی و برادریم برای تک تک تشکیکها و نقدهای شما پاسخ منطقی وجود داره. و بنده کمترین حاضرم در یک گروه واتساپی که بزودی اعلام میکنم ،به همه سوالات منطقی و دلسوزانه و از سر صمیمیت شما پاسخ بدهم. ادرس گروه را به محضر محقق اندیشمند جناب صلاحی ارسال میکنم خداوند یار و نگهدار همه شما
حقیقت
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
البته مقصر شهردار و شورا گراش هم هست برای فرهنگ سازی تلاش نمی کند .مثلا اگر در یکی از میادین شهر گراش مجسمه شیدا گراشی نصب شود و چند تا از ابیات شعر ایشان بر روی سنگ نوشته ها بنویسند و کتاب ایشان را با حمایت چاپ کنند .یا اینکه مجسمه مرحوم احمد اقتداری که فردی مشهور در ایران می باشند و زادگاه ایشان گراش هست نصب کنند و چند تا فواره آب بگزارند .یا حتی از همان میرشکار یک اسطوره بسازند و مجسمه ای با تیر و تفنگ بسازند و در گوشه ای بسازند به مرور مشخص می شود که گراش هم در ادبیات و فرهنگ در گراش جای مهمی داشته هست .یک ماکت از هفت برکه بسازند .کلا در فرهنگ و پیشینه گرا ش سرمایه گذاری کنند. مثلا این لاری ها مجسمه خروس را گذاشتند که مثلا این خروس لاری هست در صورتی که سنخیتی ندارد. کلا همش با سیاست می روند جلو .کوچه ای به نام همان شاعر فداغی بسازند و از ابیات ایشان استفاده کنند .چه خاطراتی دارد که ما بی خبریم .سوغات گراش همان گلت را جا بپندازیم و کباب ماست گراشی را از مغازه داران کباب فروشی بخواهیم در تابلو خود بنویسند .خیابانی به نام اچمستان نامگذاری کنیم .دیگه باید خودتان فرهنگ سازی کنیم که فردا جرات نداشته باشد این شخص این حرف را بزند .مثلا چرا خیابانی به نام اقتداری می شود در تهران و در نیاوران ولی پسوند گراشی آخرش نچسبانند نمی شود از طریق نماینده پیگیری کرد که مثلا بگذارند خیابان احمد اقتداری گراشی و این باعث می شود که در بزرگترین شهر ایران حداقل نام گراش در ذهن ها بماند .یادمه آقای مهندس حسین زاده گفتند که باید کاری کنیم که گرا ش در سطع جهانی شناخته شود و این کار کوچکترین کار می باشد که می شود انجام داد .این حرفی که این نویسنده می زند واقعیتی هست و نقشه ای هست که بزرگان لار برای گرا ش کشیده بودند که گراش هیچ جاده دسترسی به روستاهاش نداشته باشد و هیچ راه مواصلاتی که همه چی گرا ش به نام لار تمام شود .و ایشان با توهین آشکار که از فرط استیصال و نرسیدن به هدفشان از روی کینه این حرف را می زند .
شهروند گراشی
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
چیزی که حد نداره […] و جهل بشره.
و البته حس خودکامگی لاری ها
علی
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
جناب عابدی تو که ادعای فرهنگ داری واچمی را زبان لاری مینامید پس چرا با فرزند خودت فارسی حرف میزنی لاری صحبت نمیکنی شما که ادعا فرهنگ داری پس چرا زبان لاری ارائه نمیدی پس نتیجه میگیریم زبان لاری عیب ایرادی دارد ولی زبان مادری اچمی بدون عیب وباافتخار اچمی ها دستها بالا
اوزی
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
تبریک و خجسته باد به شما میگویم نویسنده که […]
با این داستان در آینده نزدیک احتمالا خواهید گفت ل ا ر خودش یک کشور است.
بیخود نگفته اند که شاید کهکشان پایانی داشته باشد ولی دیوانگی پایانی ندارد.
تبریک به شما می گویم که دیوانگی را اوج اش رسانده اید.
اچمی
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
ایشون باید برود و متناسب با تخصصشان در طبیعت […]
نه اینکه راجع به فرهنگ دیگران صحبت کنند.
ولی ناخودآگاه واقعیتی را افشاء کرده و آن نگرش لار… نسبت به مردم سایر شهر هاست.
گراشي
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
اخه ایشون با مدرک منابع طبیعی بایستی در حوزه خودشون نظر بدن،
مگه مورخ و زبان شناسن که در مورد گراش و گراشی نظر میدن ؟
سخیف زبان اچمی ما نیست جناب، سخیف کسیه که در مورد زبان ما اینگونه حرف میزنه.
تا بوده لاریها همینجور بودن، همینقدر سیاس، مستبد و …
همشهری
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
توهم زدگی این دیار معطوف به این آقا نیست.
درجلسه ای رسمی و در حضور جمع یکی از مدیران عالی لار میگفت حلوا مسقطی در اصل برای لار بوده، بزرگان لار رفتن مسقط اونجا پخت کردن به نام مسقط تموم شده.
تا این حد اینا متوهم هستند متاسفانه.
علیرضا
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
بخدااین نوشته های بی وزن وپوچ ارزش انعکاس درگریشنارونداره.
آخه یه نفرکه اگرهم تخصصی داشته باشه دررابطه بامنابع طبیعی وچراگاه ومرتع و…هست چرابایدبیاددرموردزبان وتاریخ صحبت کنه.
خب مسلماکم میاره وچیزی جزتوهین وتحریف وجعل تاریخ نداره که بگه.
راستی اسم اون سلسله پادشاهی لارچی بود؟
آها. میلادیان
نمیدونم چرایهویی یاد سریال قهوه تلخ افتادم.
بنیامین
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
وا چقدر دیده تنگ حداقل می گفتی همه با هم نه همه برای لار….این دیگاه در لار حاکمه که باعث عقب ماندگی شده…
امیرحسین
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
اچمی سخیف نیست، تحقیر آمیز هم نیست.
ما اچمی هستم و لاری نیستیم.
گراش اصلی
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
جناب عابدی راد عزیز
عمق بی سوادی شما زمانی هویدا میشود که سعی دارید از یک اصطلاح عام مثل سرحدی برای اثبات دروغی تاریخی به نام قوم لاری استفاده کنید. سرحدی در همه جای ایران وجود دارد و هرجایی به شکلی استفاده میشود. مثلا آباده ای ها به اهالی روستایی اطرافشان سرحدی میگویند. بنابراین این استدلال باطلی است.
آقای مهندس احتمالا زمانی که تاریخ مفصل لارستان را مینوشید هرگز تصور نمیکردید روزی چنین طبل رسواییتان چنین به صدا در آید. سه هزار سال دروغ تاریخی و پرداختن به سلسله موهومی به نام پادشاهان میلادی فقط برای این بود که سیادت خود را در منطقه اثبات کنید و حالا که همه آن را بر باد رفته میبینید مجبورید بگویید فلان جا اگر از لار جدا شود چیزی ندارد. بله امروز در منطقه، همه شهر و روستاها چیزی برای ارائه دارند. لار هم اگر میخواهد داشته باشد باید جعلیات تاریخ مفصل لارستان را کنار بگذارد، دست از تحریف فردوسی بردارد و در یک کلام “وثوقیسم” را بی خیال شود تا مردم منطقه آن را قبول کنند.
یک شهروند منطقه
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
آقای عابدی راد عزیز با این لحن صحبت کردن قطعا نفرت و انزجار مردم منطقه رو نسبت به خودتون بیشتر می کنید این چه سخنیست که شما می گویید.
گراش و بقیه شهرهای منطقه همه دارای فرهنگ و هویتی پر افتخار هستند. مرحوم دکتر احمد اقتداری و مرحوم شیخ احمد انصاری انسان هایی فرهیخته ای بودند که خود را متعلق به خاک گهربار گراش می دانستند بهتر است بدانید این بزرگان نه تنها در سطح منطقه بلکه همچون ستاره ای درخشان در آسمان ایران زمین درخشیده اند لطفا عینک خودخواهی و متکبرانه خود را بردارید و با چشمانی باز حقیقت را بنگرید.
اچمی از بندرعباس
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
باسلام
اقای عابدی راد
ما گراشیها حاضریم بی فرهنگ و بی هویت باشیم ولی فرهنگمان لاری نباشه.
جناب عابدی راد اگر الان لار شده لارستان به حساب خودتون بزررررررگ از صدقه سری شهرهایی مثل گراش اوز خنج لامرد بستک و…. بوده اینقدر حق این شهرها خوردید و حق کشی کردیید تا لار بشه مرکز ثقل جنوب که اینو فقط خودتون قبول دارید.ما اچمیها افتخار میکنیم که لاری نیستیم و لاری صحبت نمیکنیم.
از قدیم گفتن تا ویران نشود کوخی برپا نشود کاخی.
این کاخی که شما بنام لار ساختید از ویرانی شهرهای گراش و اوز خنج جویم و بنارویه بر پا شده.بابا بس کنید همه چیز و بناحق بنام خودتون زدید بگذارید زبانمان مال خودمون باشه.
جز شما لاریها هیچکس موافق نیست که زبانشان لاری باشد.
علیرضا
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
بابااین دیگه کیه!!!
لاف زدن هم اندازه ای داره والله.
بازهم تحقیردیگران وتوهین وخودبزرگ بینی.
حکایت اقوامی شدیدکه برای اثبات بزرگی اقوامشون به قبرستان میرفتندوامواتشون رومیشمردن.
بجای این حرفهاوافتخاربه گذشته وجعل تاریخ شرمنده باشید که اگرهم این فکاهیات درست باشن.چی بودیدوالآن چی هستین.
مثل اینه که گربه هم دربیادبگه منم روزی شیربودم.
محمود
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
به نظربایدفرهنگیان گراش درمقابل […] توهین این آقا به فرهنگ مردم گراش موضع بگیرندوازایشان به دادگستری گراش شکایت کنند چون به کل مردم گراش توهین کرده وازطرف مدعی العموم ازاین شخص شکایت کردچراواون هم در سایت گریشنا پرمخاطپترین سایت منطقه اینجوری به مردم گراش و سابقه شهرستان بتازدواقعا که !!!!!!
مسعود غفوری
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
انتشار این مطلب نشانهی تایید آن از طرف گریشنا نیست. در ابتدای مطلب هم این نکته ذکر شده است:
«گریشنا برای ایجاد فضای گفتگو، مطالبی را که تاکنون در این مورد نوشته شده جمعآوری و بازنشر کرده است، که میتوانید مجموعه آنها را در این صفحه (+) بخوانید.»
مانا باد زبان اچمی
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
ادم بیاد افکار […] می افتد
محمود عظیمی
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
با سلام.
اگر منظور جناب عابدی راد از داشتن فرهنگ و لاف فرهنگی بودن ،کردار سیاه به عاریه گرفتن و به استعمار در آوردن داشته های فرهنگی دیگران است که اخیرا در کشورهای حوزه خلیج فارس و در رژیم شکل داده شده واقع در حاشیه شرقی دریای مدیترانه(که البته………) قابل مشاهده می باشد و نادیده گرفتن دیگران است همان به که ما خاکستری باشیم و بدون فرهنگ.به گمان ام لاف داشتن فرهنگ جناب عابدی راد خلاصه می شود به حلوای مسقطی که البته از اسم اش پیداست متعلق به کجاست و خوی ستیزه جویی خروس لاری و کینه توزی شان در عمل زشت شان در محترم نداشتن حق مهمان های که از بزرگان گراشی دعوت شده به دیارشان و نیرنگ شان بر انها و به قربانگاه بردن آنان است.از کسی که بردن نام اچمی را سخیف می انگارد چه انتظاری هست.این که چه بوده و الان چه هستند را در رفتارشان باید جستجو کنند از خنج کهن و اوز اهل فرهنگ و از گراش مردم دار چشم پوشی می کنند و به انها انگ نداشتن فرهنگ می زنند و غافل از این هستند که همان خرده فرهنگ ها است که الا بر آن ادعا دارند.اتفاقا همین ظلم های سیاسی و خود برتر بینی هاست که منجر به تفکیک فرهنگی شهرستان های جدا شده و اصرار بر نام گذاری زبان مادر خودمان به نام پر افتخار و با مسمای اچمی شده داریم.گویا ایشان حکومت ۱۳ساله بانو جهان بانو همسر میرزا محمد تقی خان اوزی و بعد از ان دهباشی علیرضا خان گراشی را بر منطقه نادیده گرفته اند که الان ادعا می کنند که اگر شهرستان های منفک شده از لحاظ فرهنگی جدا شوند چیزی برای ارایه نخواهند داشت.
از دبی
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
با سلام .نوشته های که هیچ معنای ندارند .بر عکس این شماها لاریها هستید که قبلا با ماها معنا داشته اید و هم اکنون پوچ و تو خالی شده اید .این چه حرف سخیفی است که گراش و یا اوز و یا خنج از خودشان نمیتوانند گذشته ای مستقل و قابل تحریر داشته باشند .اینده همه چیز ثابت خواهد کرد تازه شروع شده است و دفتر همچنان باز است و حق به حقدار خواهد رسید .والسلام
احمد
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
“مثلا گراش به هیچوجه نمیتواند که خودش را تفکیک از حوزه اقتدار فرهنگی فرهنگ لارستانی ببیند. علت هم دارد. به دلیل اینکه اولا ما یکی هستیم. گراش و لار یکی است. اوز و لار یکی است. خنج و لار یکی است.”
پس نتیجه می گیریم همه برای یکی (لار) و یکی برای خودش