هفتبرکه – گریشنا: آیا آثار تاریخی در شهری مثل گراش ارزشمندند؟ چه لزومی به حفظ آنها وجود دارد؟ چطور میشود در دنیایی که به سرعت به سمت مدرن شدن میرود، در فکر حفظ آثار تاریخی بود؟ در این سلسله یادداشتها که به صورت هفتگی در روزهای چهارشنبه منتشر میشود، مهندس غلامرضا آرمانمهر، دبیر انجمن ایکوموس و مسئول مرمت و احیای سرای سعادت، حیطههای مختلف میراث فرهنگی و زیر و بم کار در این حیطهها را باز میکند تا به جوابی برای این سوالها برسد.
مهندس غلامرضا آرمانمهر: حفاظت، مرمت و احیای بناهای تاریخی از بعد اقتصادی نیز قابل بررسی و تعمق است. بهرهوری از آثار تاریخی ویژه در مکانهای خاص در راستای اهداف اقتصادی و به منظور ایجاد قطبهای جاذب، از سیاستهایی است که سالها در کشورهای پیشرفتهی دنیا مورد آزمایش قرار گرفته است. در شهر ما نیز تلفیق ابنیه و آثار تاریخی با مولفههای غنی فرهنگ بومی، این امکان را دوچندان کرده است و برنامهریزیهای دقیق اقتصادی در مقیاس منطقهای و ملی در زمینه جلب سیاحان و گردشگران از موضوعات قابل توجه است.
به هر حال، هرچند مرمت آثار و ابنیه تاریخی مقولهای تخصصی است، استفادهی بهینه از این آثار در جهات فرهنگی و اقتصادی مسالهای ملی محسوب میگردد. بنابراین ضروری است که فرهنگ استفاده از ابزار و اصول نخستین آن تعمیم یابد.
امروزه شهرها به دنبال جهانی شدن اقتصاد و رقابت برای داشتن نقش پررنگتر در این بازار رقابتی، حرکت به سمت استفاده از مزیتهای نسبی خود در منطقه و کشور و سرمایهگذاری در این بخشها را آغاز کردهاند. متولیان شهرها میدانند که ایجاد زیرساختهای سرمایهای در بخشهای باقابلیت شهر میتواند کمک کند که گوی رقابت را از شهرهای دیگر بربایند و در مسیر جهانیسازی موفقتر باشند.
به دنبال این رقابتهاست که مدیران شهری در حال ایجاد تغییرات اساسی در حوزه حاکمیتی و مدیریتیاند و تلاش میکنند که از طریق خلق یک شهر سرمایهمحور، کارآفرینی در فعالیتهای اقتصادی، خلاقیت و بهرهآوری را در شبکههای کسبوکار شهری ارتقا دهند. بسیاری از شهرهای کارآفرین در صدد هستند که از طریق احیا و بازآفرینی بافتها و بناهای شاخص تاریخی شهر، الگوی توسعهای جدیدی را در جهت رشد اقتصادی شهر به وجود آورند.
تراسبی، اقتصاددان معروف استرالیایی، چهار نوع سرمایه را برمیشمرد: سرمایههای فیزیکی، انسانی، طبیعی (محیط زیستی) و فرهنگی. سرمایه فرهنگی بر خلاف دیگر شکلهای سرمایه، علاوه بر ارزشهای فرهنگی میتواند ارزش اقتصادی را نیز تامین کند.
با نگاه واقعبینانه به ساختار اقتصادی گراش و ریز و درشت کردن وضعیت زیرساختها و ظرفیتهای اقتصادی شهر و همچنین تکیه بر خردهفعالیتهای گردشگری سالیان اخیر، به نظر میرسد با تمرکز بر ظرفیتهای گردشگری شهرستان، صحبت از نقش گردشگری برای آینده شهرستان گراش کلامی گزافه و به دور از حساب کتاب نباشد و چراغ تازهای برای اقتصاد خستهی این خطه روشن کند. در گفتارهای بعدی به شرح جزئیات بیشتری در این خصوص خواهیم پرداخت.
بحث رقابتپذیری و بازاریابی شهری موضوع مهمی است. شهر ما گراش در جهت رشد اقتصادی و توسعهای خود باید به دنبال خلق مکانهایی باشند که بتوانند کیفیت لازم را برای جذب اهداف بازاریابی شهری یعنی ساکنان محل، سرمایهگذارها و گردشگران فراهم آورد و با هدف توسعه اقتصاد محلی، به دنبال برانگیختن رشد اقتصادی در مقیاس محلی و از طریق سرمایهگذاریهای کوچک باشد.
در دنیای معاصر، ارزشهای فرهنگی به منبع اصلی برای تولید ارزشهای اقتصادی تبدیل شده است. با گسترش اقتصاد پسامدرن و تغییر سبک زندگی، گرایش به فضاهای فرهنگی و مصرف کالاهای فرهنگی و نیاز به جستجوی زیبایی و هویت تاریخی-فرهنگی در زندگی فردی و اجتماعی روندی فزاینده پیدا کرده است. شاید بتوان گفت که پس از یک قرن غلبهی نظریههای توسعه اقتصادی، اکنون آنها با نظریههای فرهنگی ادغام و توأمان شدهاند. نوعی رویکرد نوین در توسعه، که تامین توأمان نیازهای مادی و معنوی انسان و جوامع را هدف قرار داده است.