هفتبرکه: مریم مالدار حرف زدن به گراشی قشنگ است و لهجه داشتن نشانه داشتن یک هویت خاص و ویژه است و این روزها دیدگاه غالب در جهان این است که گفتن به زبان مادری و یا لهجه داشتن نه تنها یک ویژگی منفی نیست بلکه میتواند فرد را خاص و دوستداشتنی کند.
با همه اینها، چالش صحبت کردن به فارسی یا گراشی همچنان در خانوادهها و حتی برای افراد در بزرگسالی وجود دارد. بعضیها معتقدند باید از ابتدا با کودکانشان فارسی صحبت کنند تا در مدرسه تپق نزنند و لهجه نداشته باشند. بعضیها میگویند گویشِ گراشی کلمات محبتآمیز زیادی ندارد و معمولا برای صحبتهای عاشقانه، کانال را به فارسی تغییر میدهند.
خیلی از جوانان گراشی هم این روزها کلا فارسی صحبت میکنند چرا که به خیال خودشان فارسی باکلاستر است. اما اگر به حرف ما گوش نمیکنید به حرف یونسکو گوش کنید که زبانهای مادری را یک گنجینه میداند و روز ۲۱ فوریه یا ۲ اسفند خودمان را برای یادآوری اهمیت آنها تعیین کرده است.
دعوت به یک عیش
بگذارید در این روز دعوا را کنار بگذاریم کمی از زیباییهای زبان مادری با هم گپ بزنیم. شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که در گفتوگو با بزرگترها کم بیاورید و به کلماتی مثل دسوت درد نکود، خیلی ممنون، بله و … سعی در اتمام گفتوگو داشته باشید. یا اگر تلفن منزلتان زنگ خورد و شما را برای جشن عروسی دعوت کنند، در نهایت پاسخ میدهید:«مبارکن/ مبارک توبه» و تلفن را قطع میکنید.
اما اگر مادرتان گوشی تلفن را برمیداشت هم به مبارکن اکتفا میکرد؟ قطعا خیر.
برای تبریک عروسی از جملاتی مانند: «انشاالله مبارک توبه، موخت دست تو کار خشی به، و یکودو پیر ببن، یک بخت و یک قضا ببن، شادی و خرمی شز پله واسئی، مرواز بئنی یا دَمَهای فرزندی که هنوز عروسی نکرده و در نهایت زحمت تواتوم.» میتوانست مکالمه را دلنشین تر و البته کمی طولانیتر کند.
کمی مفصلتر تشکر کنیم
شاید گاهی خلاصه کردن برخی مکالمات چه حضوری و چه تلفنی با بزرگترها آن را بیاحترامی تلقی کنند اما چه کنیم که یاد و گفتار برخی کلمات و جملات گراشی روی طاقچه خانههای قدیمی خاک میخورد. یا اگر خاک هم نخورد به بهانه زشت بودن از الفاظ بسیار رسمی فارسی استفاده میکنیم.
برای مثال برای تبریک منزل نِ «نو» باید گفت: شتک سوز آبی، خشی و استراحت شتک بکنی.
یا برای تشکر بعد از شام یا نهار مهمانیها دستتو دردنکود جبران زحماتشان نمیشود، میتوانیم بگوییم: خدا بِش و بشتر توادت، هر چی اما موخردن صدعلاوهاش خدا توادت، همیشه سفره خشی اوبئی، موخت خون و مونتو آباد به.
از مرگ تا تولد
در پُرسه این عبارتها برخی از تعارفهای مرسوم است؛ شما زنده بی، و خشی دور یک انئی، و ای بس و تمو ببه، تا زندهای توایاد به.
و یا اگر در پرسه صاحب عزا بودیم میشود گفت: «بد و خون و مون خوتو نرسه، جا بد نچی، و خشی دور یک انئی انشاالله، پا خشی و خونه انسی»
برای تولد نوزاد این پیشنهادها روی میز است: «کدم نورسیده مبارک، توچراغ دل به، و سایه ننه و با گپ ببه انشاالله» اگر نوزاد دختر بود هم: «مرواز بئنیش» و اگر پسر بود «مرواز دمهایش.»
و یا بعد از سقط بچه: «خدا عوض به تادت، نه ریزیت بدن،نه کسمتن.»
برای عیادت از بیمار و باز کردن درِ صحبت از «چه خیروتن؟» شروع کنیم و بین صحبتها از عباراتی مثل: وخیر بگذره، چدو بد نبه، لیاف خشی جمع وآکنش انشاالله، درد رهگذر به، درد خونه نسَزِ (درد خانه نسازد، نماند) استفاده کنیم.
تلافی و خوبی تبکنم
حالا رگهای مغزم کمی لکنت گرفته و به قول گراشیها بکله مواگشتن و همه را جابجا دارم با خودم میگویم.
مادرم را صدا میزنم و میگویم؛ مامان وخته کسی چی تزبر داره چه اگائش؟ تلافی و خوبی تبکنم، کربون دستت، اما کدمتو مواوس نه کدحتو (قدح، ظرف سفالی)
و میگویم: «نپه امی اگائن جو توبه مون چه وختیان؟!» پاسخ میدهد: «وقتی جایی میروی و کسی چیزی را برای پذیرایی میآورد و میگوید اله بفرما اما چیمونی خوتو مچی خشتر و بهتر تواسن باید جواب شاتش: «جو توبه امی که خردائوم هم مون شمائن.»
وقتی صحبت بزرگترها میشود باید بشتر گاش تِ کار به تا کلمات و جملات کهن بیشتری را در پستوهای ذهنت ذخیره کنی و در مواقع لازم به جای کلمات قلمبه سلمبه فارسی، بدون آنکه خجالت بکشی معادل گراشیاش را پیدا کنی و بگویی.
با هم قاطی نشه
در هر بخشی که کندوکاو میکنم به کلمات و کنایات جالبی میرسم کنایههایی که گاه شاید نشنیده و یا حتی معنی آنها را ندانم چه رسد به آنکه بدانم کجا باید استفادهاش کنم. این چند تا را برای خودم یادداشت کردهام که با هم قاطی نشود.
بلهبئر یا بَلهلی بِته «رنگ زشت»، گَلهوِئر « به شخص بینظم گفته میشود»، ریچره درازی«پرحرفی» تینی وابدن «لج کردن و بیاثر بودن تنبیه»، بُت و بئرشن «ناراحتی»، کِوِلَ «غذای شور»، سوکمت اشزتن «خراب بودن چیزی یا حال بد کسی» موخت سَکَتن «همیشه گشنه و تشنه است» بَعِ بزم «از بین رفتن اشتها به دلیل فاصله افتادن در غذا خوردن» ، سُنِ بزای «تکه تکه شدن و یا فاسد شدن»
و البته بسیاری کنایات و کلماتی که به تحریر درآوردنشان به خاطر فراوانی، بسیار سخت است.
عشق با طعم گراشی
برای آن دسته افرادی که میگویند گویش گراشی جملات عاشقانه ندارد. بد نیست این عبارتها را امتحان کنند.
تِ دور بگردم، بوری خاطرت موه، بیته نگردم، دلم تزبر ازته زتای«دلتنگی بسیار»، کربون کد و بالات، کربون سِرَت ببم، خاطر دلت خش به، جونوت بگردم، چراغِ خونه، پیشمرگی از خوم به و …
هر چند کلمات منفی ممکن است بیشتر از کلمات خوب باشد اما میتوان مثل بعضی مادرها میتوان نفرین را به دعا تبدیل کرد؛
به جای سیاه ببش/ سوز آبش
به جای کم ببش/ گپ ببش
به جای بازالُت گِرد آبه/ بازالُت پهن وابه
به جای نه خوت بش نه زندهایت/ تا هر چی دنیا اسن شتک بگردش
به جای ریت سیاه/ ریت سفید
حالا شما به مناسبت روز جهانی مادری برایمان بنویسید از جملات عاشقانه گراشی گرفته تا تبدیل کردن نفرین به دعا و یا حتی اشتباههایی که ممکن است در متن من باشد.
راهنمای سال گذشته را در هفتبرکه بخوانید.
گراشی
۵ اسفند ۱۴۰۱
سلام چ اَوالت بُدِن
اَوالت خشن؟
سُراخ سلومتی
در دُوات بُسَّم
غم و باکیت نی؟
دل تز رهِ دیر اَنی؟(جواب:دل مِز تِه نِهشَسِّن)
چ اوال بچیا؟
ننه ببه اوالشو خشن؟
چ کردائش و کار و بار؟
واگاشا بُسَم ناخوش بُسِّش
خیلکایی غصهت امخردن(جوابش:خدا غمت بخاِ)
چخِئرُت بُدِن؟(خئر بِبِنِش)
.
.
.
بسمالله نوو (خدا زیاد ، مَءمِر آبُسَّم)
چ اول مَمَّد ؟ اَنیزا زِئر لباسن؟ ختُّش نِهاُنتِن؟ دوره خشی سِرَ بُکُد و سلومتی سرَ اچ.
بفرما چایی ، میوه
دگه لازم و تکلیف نی، بفرما.
.
.
.
خدافظ
خَشتَرَکاِ شما مودی(جواب:مَوَختِ شاد و خُرَم بِش)
خدا شفاِ خِئر تادِت.
محمد
۳ اسفند ۱۴۰۱
هیچ گراشی فارسی صحبت نمی کند