هفت‌برکه – گریشنا: یک گراشی از دبی در چهارمین یادداشت خود با موضوع آب و برق، یک پیش‌نهاد جالب را مطرح کرده است. او معتقد است با متمرکز کردن هزینه‌های پذیرایی عزاداران و همچنین بهینه‌سازی موقفات مرتب با آب، می‌توان سرمایه‌ی اولیه‌ی طرح تامین آب و برق منطقه را تامین کرد. یادداشت‌های پیشین یک گراشی از دبی را می‌توانید در گریشنا بخوانید (اینجا) و با ایده او آشنا شوید.

Gerashi Az Dubai

تشنه کامان از عطش در التهاب/ جانشان در انتظار آب بود/ آب می‌گوید حسین، بی‌تاب می‌گوید حسین / دشت‌ها می‌سوزد از فرط عطش / گوییا افروخته در سینه تش/دشت می‌گوید حسین، بی‌آب می‌گوید حسین/ دشتبانان یا حسین

از کربلای حسینی تا کربلای ما

حماسه با صلابت و جاودانی وارستگان و اسوه‌های ابدی شعور و آگاهی در واقعه کربلا هر انسانی را از لاک غفلت و عافیت‌طلبی بیرون می‌آورد و با ایجاد تحرک در انگیزه‌ها، مقصدها و اهداف، آنان را به تکاپو و کوشایی و گذشتن از پل خود و تغییر توصیه می‌کند. با ارج نهادن و احیای یاد والای شهیدان راه آزادی و آزادگی و بهره‌مندی از پرتوهای پرفروغ این آزادگان، دل‌ها طراوت می‌یابند و قلب‌ها از جرعه‌های جاوید معرفت سرشار می‌شوند. امید است که ما هم بتوانیم به استعانت از این ایام توشه‌ای برداریم و فیضی ببریم.

طفیلی هستی عشق‌اند آدمی و پری/ ارادتی بنما تا سعادتی ببری

با چشم‌پوشی از مفروضات ایمانی و اعتقادی و تعلقات عاطفی دیرین که هرساله در این ایام بیشتر در وجودم پدیدار می‌گردد، قصد دارم در ادامه نوشتن سلسله موضوعات مرتبط به آب و برق در منطقه، در این یاداشت به مناسبت ایام عاشورای حسینی با نگاهی گذرا و کوتاه درباره نقش آب، تشنگی و بی‌آبی در صحرای کربلا و با اشاره به حماسه‌سرایی‌ها و صحنه‌پردازی‌های دراماتیک مقتل‌نویسان عاشورایی در به کارگیری عنصر تاثیرگذار آب و تشنگی در مرثیه‌سرایی و نوحه‌گری این واقعه تاریخی برای تاثیرگذاری حداکثری بر احساسات و عاطفه‌ها، عشق و مهربانی‌ها و الم و حرمان‌های مردمانی همواره عطشان و ساکن در جغرافیای سرزمین‌های خشک و برشته از کم‌آبی و استفاده از این عنصر حیاتی در به وجود آوردن شور و غلیان احساسی در آنها، به این موضوع بپردازم که امروزه ما چگونه می‌توانیم از این موضوع عشق و علاقه مردمان‌مان به شهیدان کربلا و باورهای ایمانی نهادینه شده آنها به واقعه عاشورا و عاشوراییان که در ماه‌ها و روزهای مختلف سوگواری هر ساله به جنبش می‌آیند و به شکل‌های مختلف و سنن و آداب گوناگون خود مثل روضه‌خوانی، عزاداری، سینه‌زنی، نذورات، خیرات و خرجی‌ها و اطعام‌های گوناگون در حسینیه‌ها، تکایا، مساجد و غیره به یاد لب تشنه امام حسین(ع) و اولاد و اصحاب باوفایش به سوگ می‌نشینند بیشتر استفاده کنیم و فیض ببریم و همچنین بتوانیم با ایجاد نوآوری، خلاقیت و ابتکار در بهینه‌سازی و بکارگیری بهتر هزینه‌های مادی دراین گونه مراسم‌ها، به دانایی و آگاهی بهتری برسیم و به جای شور و غلیان صرف احساسات زودگذر، به شعور و عقلانیت پایدار و سازگارتر به مرام و مسلک حسینی دست یابیم. این نوشته فقط پیشنهاد و نظری‌ست در این راستا. که چگونه می‌توان از این رویداد استفاده کنیم و به نام و به یاد لب‌تشنگان صحرای کربلا، سرزمین و دشت‌های تشنه خود را سیراب سازیم.

قابل ذکر است که اگر برخی عبارات و یا پیشنهادهای نویسنده مطلوب برخی افراد نیست و احتمالاً موجب رنجش‌شان شود با اطمینان بگویم و به شفاعت حضرت سید الشهدا(ع) متوسل شوم که هیچ قصد و انگیزه‌ی نادرستی در کار نیست و فقط تلاش کرده‌ام که دید و بینشی نو در اینجا مطرح کنم: این که می‌شود بدون این که ذره‌ای بزرگداشت و عظمت عزاداری‌ها و مراسم سنتی این ایام را کم کنیم و یا تغییر دهیم، به برکت و یاری خون این ثارالله‌الاعظم از مانده‌ی سفره برکتش طرحی نو به کار گیریم و اقدامی خداپسندانه انجام دهیم که هر روز و هر لحطه عظمت و بزرگواری و جانفشانی‌های لب تشنگان صحرای کربلا در جلو چشم و آینه دیدمان هویدا باشد و تنها به این ده روز عزاداری و اربعین حسینی منحصر و ختم نگردد.

آنچه درباره شهادت امام حسین(ع) امام سوّم شیعیان در واقعه دهم محرم سال شصت و یک هجری قمری روایت شده تا چه حد واقعیت تاریخی است و آیا آنچه در روضه و عزاداری ها تبلیغ و گفته می شود و یا مقتل‌نویسان و نوحه‌سرایان برای لحطه لحظه‌های این واقعه تاریخی بیان کرده‌اند و هر روز هم شاخ و برگی به آنها می‌افزایند، تا چه حد افسانه و داستان‌های غیر واقع و باورهای عامیانه است؟ پاسخ‌گویی به انبوه داده‌های تاریخی و روایی آشفته و متناقض مورد بحث و کنکاش نویسنده نیست و به آن وارد نمی‌شوم. فراوان صاحب‌نظران اهل ایمان و تحقیق در این باره نوشته‌اند و جایی برای نویسنده‌ی بی‌بضاعتی چون من در این وادی نیست، فقط در اینجا برای روشن شدن پیشنهادم مجبورم کمی در مورد آب و تشنگی در صحرای کربلا اشاره‌ای داشته باشم که خوانندگان و مخاطبان هوشمند خود را متوجه سازم که اگر پیشنهادی در تغییر کاربری بخش کوچکی از هزینه‌های مراسم و عزاداری‌های امروزمان مطرح می‌کنم، ذره‌ای از عظمت محرم و عاشورا و قیام امام حسین (علیه السلام) نمی‌کاهد که درخشش این خورشید از نوع دیگرست.

اسطوره آب در کربلا

واقعیت امر این است که یکی از داستان‌های بسیار مهم و پیچیده و همراه با اسطوره همین داستان تشنگی و آب در کربلاست که اتفاقاً دست مایه اصلی روضه‌خوانی و تعزیه‌خوانی و امثال این حرفهاست، اگر از دولت صفویه به بعد تا همین امروز داستان تشنگی امام حسین (ع)، تشنگی نوزادش علی اصغر و تیر سه شعبه حرمله بر حلقوم او و رفتن عباس به شریعه فرات و آب آوردنش و قطع شدن دست را از داستان کربلا بگیرند دیگر داستان از آن حالت حماسی و عاطفی و دراماتیک برانگیزاننده و گریه‌آور خارج میشود.اگر از کربلا و عاشورا داستانهایش را بگیریم آن لب لباب تاریخ و قیام آمام حسین (ع) آنچنان که گفته شده است خیلی به درد کسانی که می‌خواهند از این طریق استفاده ابزاری بکنند و عواطف را برانگیزانند حال روحانیت است، روضه‌خوان است و یا مداحان و تعزیه‌خوان‌ها و کسانی که در این بازار منافعی دارند نمی‌خورد. اگر اینها حذف شود علی‌القاعده این منافع از بین می رود برای همین است که حقیقت رویداد تاریخی و جوهره قیام انسان‌ساز حسینی را با شگردی منفعت‌طلبانه از دسترس عاشقان و علاقمندان حضرتش پنهان داشته شده و به جایش دیگ‌ها، دسته‌ها و علم و کتل‌ها و کارنوال‌های مختلف عزاداری را هر روز بزرگ و پررنگ‌تر می‌کنند و غیرمستقیم و نانوشته رقابتی پنهان در بین هیئتها، مساجد و حسینه‌ها به وجود آمده است که هر ساله بر تعداد دیگ‌ها افزوده شود و نوشیدنی‌ها و خوردنی‌ها متنوع‌تر و بیشتر گردد.

یکی از سنت‌هایی که امروزه در محرم و دیگر ایام سوگواری خیلی چشمگیر شده و زیاد به آن دامن می‌زنند.سنت خیرات و نذورات و پخت و پزهای فراوان و گوناگون برای اطعام سوگواران است تا جایی که دولت و حکومت برای تبلیغ بیشتر به این گونه فعالیت‌ها کمک‌های نقدی و یا جنسی می‌رساند. نذر و نذری دادن و اطعام مساکین و توسل جستن برای رفع بلا، دفع مصیبت و یا جلب منفعت در میان همه اقوام وجود داشته و هر کسی می‌کوشد تا فضل و رحمت و محبت الهی را به شکلی یه سوی خود و جامعه‌ای جلب کند و در قران کریم هم به این مسائل اشاره شده. بعضی نماز و عبادات دیگر انجام می‌دهند و بعضی هم سفره طعام می‌گسترانند، بحثی در این گونه موضوعات نیست. شاید ابتدا و آغاز پخت و پزها و اطعام در این گونه مراسم‌ها همین اعتقادات بوده حال کی و چگونه به صورت جز لاینفک در مراسم عزا شده من نمی‌دانم و موضوع بحث این نوشته هم نیست فقط می‌دانم ربطی به اصول و فروع دین ندارد و کم و یا زیاد شدن آنها و حتی تغییر حالت معمول و شکل آن نیز مشکلی در ایمان و عقیده باورمندان نخواهد داشت.

امروز در سراسر ایران در عاشورا پخت می‌کنند در منطقه خودمان کمیت و کیفیت و دفعات بیشتری دارد، ما سوگواران حسین (ع) بعد از ده روز و ده شب فعالیت‌های مختلف عزاداری در ظهر عاشورا بعد از ختم مراسم با خوردن پلو و خورشت‌های خوشمزه و چرب و نویشیدن چند لیوانی شربت خنک و گورا به یاد لب تشنگان روز واقعه برای استراحت و خواب بعد ظهر عاشور به منازل خنک و راحت خود می‌رویم و با شکمی پر تا غروب می‌خوابیم و شب به یاد شام غریبان بازماندگان حسین در مراسم شام غریبان شرکت کرده و پس از شمارش پس‌انداز اجرهای جمع‌آوری کرده در ده روز گذشته فایل امسال محرم خود را می‌بندیم و می‌رویم تا تا سال آینده که محرم از راه برسد و همین تکرار را تکرار کنیم.سئوال این است که آیا آموزش و یادگیری از این دانشگاه نور و روشنایی و یا همدردی و همراهی با واقعه کربلا به خصوص بازماندگان آن قافله نور و ایمان پس از ظهر و پایان معرکه خونین عاشورا با شکمی پر و جای خنک و رفتن به خواب ناز هم‌خوانی و یا سنخیتی دارد؟ آیا خود را عزادار بنامیم یا نه؟ در همان بعد از ظهر ما کجا و پیرو و عزادار حسین بودن کجا؟ قضاوتی نیست فقط پرسش از خودم است، الاعمال بالنیّات. آیا فکر نمی‌توان کرد که اگر ما در همان ظهر عاشورا گرسنه و تشنه برای استراحت رجوع کنیم و نان خشکی و ته مانده غذای از قبل مانده در خانه را برای رفع جوع بخوریم بیشتر به یاد تشنگان و و گرسنگان ظهر عاشورا خواهیم بود که بعد از معرکه در دشت های سوزان کربلا تنها و گرسنه مانده‌اند، مگر سیر می‌تواند احساس انسان گرسنه‌ای را درک کند و عزادار آنها باشد.

این فقط یک سئوال از خودم است. جواب هم ندارم و نه می‌خواهم غیر ضروری وارد بحث و گفتگو با دیگر باورمندان در باره سنن و رسومات عزاداری و اطعام روز عاشورا شوم چون اصولاً اعتقاد دارم بحث تاریخی-علمی در باره عاشورا برای شیعیان باورمند بسیار بحث کم حاصلی است آنها دنبال کالای دیگری هستند. فقط می‌خواهم در اینجا بگویم که اگر هزینه‌های این دیگ‌های رنگارنگ روز عاشورا را فقط برای چند سال به سمت سرمایه‌گذاری برای تهیه آب منطقه سوق دهیم آنگاه هر لیوانی آبی که از ثمره سرمایه‌گذاری از سفره‌های روز عاشورا بنوشیم و یا هر گیاهی که از این آب سبز شود همواره یاد لب تشنگان ظهر عاشورا در روح و جانمان تداعی خواهد شد و برکات بیشتری از انفاس مسیحایی آنها نصیب خواهیم برد.

خیریه‌ای برای همیشه

در نوشته‌های چندگانه در موضوع آب و برق در چند مورد اشاره کرده‌ام که در حال حاضر یکی از بهترین سرمایه گذاری‌ها جمعی و مشارکتی در منطقه ایجاد نیروگاه قابلی است که توان تولید آب و برق ارزان‌تری از دیگر نیروگاه‌ها و یا آب شیرین‌کن‌های مشابه در کشور داشته باشد. فروش تولید برق آن به دولت را به عنوان سود انتظار داشته در سرمایه‌گذاری فرض کنیم و تولید آب‌اش به نام نامی لب‌تشنگان صحرای کربلا برای سیرابی شهرها و روستاهای منطقه استفاده کنیم.

بر همگان واضح و روشن است که برای اقدام و انجام این مهم، به سرمایه قابل توجه و نیمه‌کلانی نیاز است. جمع کردن این نیمه‌کلان سرمایه میسر نیست مگر این که به تمامی پتانسیل‌ها و امکانات مالی منطقه فکر و توجه شود. راقم که از سال‌های پیش در این موضوع مطالعه و با اصحاب فکر و درایت در منطقه مشورت می‌کنم، به دو منبع مالی بسیار بابرکت و افضل سرمایه‌های مادی موجود در منطقه یقین حاصل کرده‌ام که اگر بزرگان و صاحبان خرد و ایمان نظری کنند و همتی به کار گیرند، رحمت الهی از این دو منبع بر منطقه فرو خواهد بارید و سرمایه‌های پراکنده و سرگردان دیگر موجود در منطقه را چون کهربا و مغناطیس قوی به محوریت خود جذب می‌کند و به گردش در خواهد آورد و مشکل بی‌آبی منطقه را حل خواهد کرد. اینجا به مناسبت ایام عزاداری سیدالشهدا(ع) باید بگویم هر دو این منبع به حضرتش وابسته و وصل می‌باشد و برکاتش نیز ابدی خواهد بود. این دو منبع مورد نطر عبارتند از:

یک – جمع آوری نقدی هزینه‌های پخت روز عاشورا برای چند سال 

دو – درآمد و یا بهینه‌سازی موقوفه‌های کوچک و فراوان حضرتش در منطقه جهت تجمع سرمایه 

پیش‌نهادی برای جهت‌دهی به خیرات ماه محرم

تحقیق و پژوهشی که در محرم سال گدشته و ایام عاشورا در گراش انجام شده (طبق جدول ذیل) نشان می‌دهد که مقدار پخت‌ها و اطعام عزاداران حسینی در ایام عاشورا درحسینیه‌ها، تکایا، مساجد و هیئت‌های گراش در مجموع ۶۶۰ دیگ برنج بوده است. (خواننده آگاه خوب می‌دانند که واحد پخت فقط دیگ برنج می‌گویند و دیگ پخت خورش همراهش را به حساب نمی‌آورند، چون بستگی دارد به مقدار گوشت و مخلفات دیگر در پخت خورشت همراه با برنج. لذا نسبت‌های دیگ برنج به خورشت متغیر است). این جدول آماری شامل پخت نذورات در منازل شخصی نمی‌شود، در این رابظه آماری موجود نیست ولی همگان می‌دانیم در تعداد قابل شمارشی از منازل شخصی نیز پخت برنج، حلیم و یا نان انجام می‌شود و بسیار متداول است. آماری دیگری (جدول دو) نشان می‌دهد که گراشی‌ها در عاشورای پارسال نیز مجموعا حدود ۱۳۰ دیگ برنج در شهرها و روستاهای اطراف و نزدیگ گراش پخت کرده‌اند و هر سال هم بر کمیت دیگ‌ها و تعداد روستاها افزوده می‌شود.

قیمت و هزینه‌های پخت هر دیگ از منابع و دست‌اندرکاران پخت در مکان‌های مختلف که پرسیده بودند، متفاوت بوده است؛ ولی پژوهشگران میدانی، متوسط هزینه پخت یک دیگ در محرم پارسال را با قیمت حداقلی محاسبه و با در نظر گرفتن تمامی مخارج پخت (غیر از نیروهای انسانی داوطلب) هزینه نهایی برای پخت یک دیگ برنج را حدود ۸۵۰ هزار تومان برآورده کرده بودند. البته بررسی‌کنندگان خرجی‌ها و هزینه‌های دیگری که در ایام عزا متداول است، مثل پختن دیگ‌های حلیم، هزینه صبحانه دادن به عزادارن در بعضی هیئت‌ها و یا هزینه انواع نوشیدنی‌ها و پلاستک‌های مصرفی را حساب نکرده‌اند. در مجموع و با تخمین هزینه‌های در نظر گرفته نشده و پخت در منازل شخصی، گروه تحقیق کمترین هزینه اطعام عزادارن ایام تاسوعا و عاشورای حسینی را در گراش را کمی بیشتر از یک میلیارد تومان محاسبه کرده است. اگر نرخ معادل ارزی آن روز که یک درهم برابر حدود نهصد و پنجاه تومان بوده را در نظر بگیرییم، می‌توان گفت می‌شود حدود یک میلیون و پنجاه هزار درهم. حال چرا به درهم تبدیل کرده‌ام برای این است که به یک حساب تخمینی، نسبتاً ثابت برسیم که تغییرات نرخ تورم و ارز کمتر در آن محل بحث باشد.

اگر فقط خود شهر گراش برای تاسوعا و عاشورا یک میلیون و پنجاه هزار درهم پخت می‌کند، قدر مسلم و به یقین شهر لار و توابع آن با جمعیتی بیش از دو و نیم برابر شهر گراش، اگر بیشتر از دو و نیم میلیون درهم در این ایام پخت نکنند، به یقین کمتر از دو میلیون درهم نخواهند بود (سه سال قبل در مطلبی در یکی از رسانه‌های شهر لار خواندم که در این شهر ۲۱۰ تن مواد غذایی در این ده روز اول محرم مصرف شده بود، از پیش از همه خوانندگان پوزش می‌خواهم اگر حافظه من در ۲۱۰ تن اشتباه کرده باشد).

نتیجه: حال اگر بزرگان دینی ما که صاحبان ایمان و خردند و الگوهای مردم در عزاداری مراسم‌های حسینی هستند همراه با عاشقان و محبّان سیدالشهدا(ع) که در حسینه‌ها و هیئت‌ها کارگزار و یا خدمتگذار و فعال هستند، تدبیری بیندیشند و راهی پیدا کنند که بتواننند تنها برای چند سال به جای پخت و اطعام در تاسوعا و عاشورا حسینی، هزینه مالی و نقدینگی معادل آن را به نام نامی سرور آزادگان برای آب منطقه و به نام همان حسینیه و هیئت خود سرمایه‌گذاری کنند، یقیناً سرمایه‌ی پایه و بزرگی به دست خواهد آمد و علاوه بر جمع شدن سرمایه، سبب می‌شود که دیگران از آنها یاد بگیرند و در این کار خیر و خداپسندانه بیشتر شرکت کنند و سرمایه‌گذاری نمایند. حتی برادران شافعی مذهب ما در منطقه وقتی ببینند که روحانیت و عاشقان حسین(ع) این کار را کرده‌اند، آنها هم به تآسی از روحانیت آگاه و روشن شیعه مذهب منطقه، تمامی خیرات و مبرات خود را به عشق سبط پیامبر و سید جوانان اهل بهشت در این راه به کار خواهند گرفت و سنگ تمام خواهند گداشت. اگر این تغییرات در مصرف همه نذرها، خرجی‌های عزاداری و دیگر خیرات و مبرات منطقه را به صورت سرمایه اولیه و برکت سرمایه‌گذاری برای آب و برق منطقه به کار گیریم، بعد از چند سال دیگر، علاوه بر آب‌آوری به منطقه، می‌توان از درآمد این سرمایه‌گذاری برای هزینه‌های سالیانه حسینیه‌ها  و هیئت‌ها استفاده کرد. باور بفرمایند که اگر فقط  برای پنچ سال این کار انجام گیرد، سرمایه‌ای بزرگ و بابرکت به عنوان سرمایه پایه جمع خواهد شد و هم کمکی به برق کشور می‌شود و هم آب منطقه تامین می‌گردد.

بهینه‌سازی موقوفه‌ها

استفاده از درآمد و بهینه‌سازی از موقوفات منطقه در سرمایه‌گذاری برای آب و برق برای منطقه احتیاج به بررسی و مطالعه کمی بیشتری دارد. راقم نه متخصص فقه وقف هستم، و نه به خود اجازه می‌دهم وارد مقولاتی بشوم که چندان اطلاعاتی از آن ندارم و شاید هم خیلی حساسیت‌برانگیز برای منتفعان فعلی این ثروت باشد و بد برداشت کنند. لذا بحث در این موضوع را می‌گذارم به عهده علاقه‌مندانی که در منطقه هستند و هم اطلاعات کافی از چگونگی این ثروت در منطقه دارند و هم شناخت از کنترل‌کنندگان و منتفعان این ثروت.

در اینجا فقط می‌خواهم از آنها خواهش کنم یک بررسی و تحقیقی انجام گیرد در مورد مثلا برکه‌ها (آب‌انبارها) کوچک و بزرگ؛ و یا بخشی از زمین‌های زراعی و نخیلاتی که به هر عنوان از گذشتگان به صورت خیرات و یا وقف بجا مانده ولی امروز به هر دلیلی از انتفاع عموم خارج شده‌اند، مثل برکه‌ها و ممرها و زمین‌های اطراف آنها و یا زمین‌های زراعی و نخلستان‌هایی که بایر شده‌اند ولی با قرار گرفتن در مکان و جای مناسب سبب شده ارزش افزوده زیادی پیدا کنند. آیا می‌شود آن‌ها را به فروش رسانید و از پول فروش آن‌ها مثلا برای آب و برق منطقه به نام سهم واقف درگذشته‌ی آن‌ها سرمایه‌گذاری شود؟ که امروز هم مردم از آن منتفع شوند و هم نیت واقف که همان آب رسانیدن به خلق الله بوده در امروز هم ادامه پیدا کند. همچنین آیا می‌شود از تجمع سود حاصله در آینده به نام همان واقف اولیه کار خیری دیگری برای روح آن مرحوم خیراندیش انجام گیرد و یا درآمد حاصله برای امام مصرف کنند؟

امروز در جهان، شرکت‌های صنعتی و تجاری بزرگ و معروفی هستند که با بهینه کردن و تبدیل به احسن موقوفه کوچکی به وجود آمده‌اند و  هزاران نفر از آن‌ها نفع می‌برند. با تغییر کاربری و بهینه کردن موقوفه‌ای خارج شده از انتفاع اولیه، البته بر اساس نیت واقف، در کاری سرمایه‌گذاری کرده‌اند که هم درآمد بسیار خوبی دارد و هم نیت واقف را به خوبی پیش می‌برند. نمونه معروف این نوع سرمایه‌گذاری بهینه شده وقفی، شرکت معروف لویدز در انگلستان است که غولی در صنعت بیمه، بانکداری و خدمات دریایی و کشتیرانی در جهان است. من فکر می‌کنم مسئولین اداره اوقاف و خوشفکران منطقه می‌توانند موقوفات راکد و بی‌درآمد را که در خود شهر و روستاهای منطقه در مکانی خوب و باارزش قرار گرفته‌اند  تبدیل به احسن کنند و عوض اجاره دادن به بهای ناچیز و یا مثل برکه‌ها بدون فایده افتادن، با بهترین قیمت ممکن، شفاف و با مزایده به فروش رسانند و پول حاصله از آن را برای تولید آب و برق منطقه سرمایه‌گذاری کنند. با این کار در آینده کوتاه ارواح تمامی خیرین و وقف کننده درگذشته دور و نزدیک از آنها راضی خواهد شد و نیت آنها که همان آبرسانی به مردم بوده بهتر برآورده می‌شود. چون می‌توان سهم سرمایه‌گذاری به نام برکه و یا واقف موقوفه تبدیل به احسن بشود. البته اگر سرمایه‌گذاری در این ارتباط درست انجام گیرد، علاوه بر مردم منطقه و سهام‌دارن دیگر و بی‌شمار آن، قطعاً  متولیان فعلی اوقاف هم بیشتر از وضعیت قبلی آن منتفع خواهند شد.

Ashoora Ghaza 2

 

Ashoora Ghaza2