هفتبرکه – مریم مالدار: در هر شهر و دیاری، چیزهای منحصربهفردی وجود دارد که اهمیتش خاص همانجاست و شاید برای جاهای دیگر اصلا مهم نباشد و به چشم نیاید. اگر بهتر بخواهم بگویم، میشود همان مَثَل معروف، «قدر زر زرگر ادو.» از یک سری وسایل و اشیا حرف میزنم که قدمتش به عمر من و شما و هر کسی که این مطلب را میخواند برمیگردد و انگار که تا همیشه قرار است پرچمشان برافراشته بماند. هنوز نمیدانم چطور باید بروم سر اصل مطلب تا شما را هم از سردرگمی خلاص کنم. منظورم همان چیزهایی است که هیچوقت پِخِر نمیشوند و از نُزل و کُرب (قُرب) نمیافتند. و فکر میکنم به خاطر همین وابستگی ماست که شرکتهای تولیدیشان از یکنواختی تولید یک محصول خاص، مثل برخیهای دیگر از صفحهی روزگار محو نمیشوند. یکی از نمونههایش را آقای خواجهپور در شماره قبل مثال زد: «شیشه» شربت ویمتو! (اینجا) یعنی نه فقط خود شربت، که شیشهاش هم نزل و قرب دارد.
و مثال دیگر، «دیس پَل طاووسی»!
یک دیس گرد یا بیضیشکلِ سرمهایِ پررنگ که در مرکز آن طاووسی خرامان با پرهای کشیده و باز طلاکوبی شده قرار دارد و در حاشیه آن گلهای خندانِ صورتی و زرد منظرهی زیبایی را آفریدهاند.
این دیس برای گراشیها یک دیس معمولی نیست، بلکه نماد وقار، زیبایی و سرسنگینی است. شاید برای همین است که در هر مهمانی هزار نقش میگیرد: گاهی به عنوان ظرف میوه، گاهی به عنوان ظرف سرو برنج روی میز یا سفره، گاهی برای قرار دادن مرغ بریان و گوشت، و تا همیشه برای کباب!
علت حضور پررنگ دیس پرطاووسی در مراسمها، جدای از نقش و نگار دلفریب و چشمنواز، فرم ساختش است که آن را محبوب دل هر خانهدار گراشی کرده است، یعنی همان اندک گودیِ صفحه که باعث شده موقع کشیدن برنج، دانههای برنج روی سفره نریزد؛ یا با جابهجا کردن دیس هنگام پذیرایی کباب، آب کباب روی فرش ریخته نشود؛ یا انواع میوهها و شیرینیهای محلی به زیبایی هرچهتمام روی هم صف بگیرد؛ و یا هر غذایی که شما فکرش را بکنید. این اختلاف میلیمتری آنقدر مطابق میل و بهاندازه طراحی شده که گویا یک بانوی گراشی در خط مقدم تولیدش حضور داشته است!
برای همین است که وجودِ این دیس منقششده به پرِ طاووس در هر خانهای جزو واجبات است. هر چند حالا مثل خیلی از چیزهای دیگر، از دیسهای «مِیدَن جاپان» (ساختهشده در ژاپن) خبری نیست اما شرکتهای «چینایی» که نبض اقتصاد را در دست گرفتهاند، دیس پل طاووسی هم میسازند؛ یک بار با جوهر پررنگ و بار دیگر جوهر ترسیده! همین است که وقتی وارد یک ظرففروشی میشوی، فروشنده میگوید: «ممکنه دو رنگش دقیقا مثل هم نباشهها! کار چینه دیگه!» اما این «تاک و نیمتاکیِ» رنگ دلیل نمیشود که خریدار دل بزند و از خریدِ یک جفت دیس پرطاووسی منصرف شود.
برای گفتن از قدمت و توجه این دیسها در گراش، همین بس که بانوان غیور شهر بدون آنکه حکِ پایینِ دیس را ببینند، از چند فرسنگی، مثل آب خوردن، ژاپنی یا چینی بودنش را تشخیص میدهند. چیزی که در آنالیز کردن مهم است، قطعا تجربه است و وزنِ چشمی! اینکه بدون بلند کردن دیس، با دیدن ضخامت و یا ظرافت لبهی دور آن، «اصل و نهاصل» را تفکیک میکنند و در این مورد اصلا کلاه سرشان نمیرود.
حالا هر چقدر هم از سنگ، چوب، فلز، پلاستیک و اینجور چیزها دیس بسازند، چه ایرانیها و چه ژاپنیها و حتی ایتالیاییها، در گراش هیچوقت ظرف پرطاوسی خاک نمیخورد و از قیمت نمیافتد. حتی در خانهی جوانترها هم که باشی، موقع پذیرایی و مهمانیهای شلوغتر، همان دیسِ پرطاووسی است که جلوی شما تعارف میشود.
و البته گفته بودم همیشه و تا ابد برای کباب! اقتدار کباب ماستی در دیسهای پرطاووسی آنقدر بالاست که اگر در مراسمهای نامزدی، «و خونه خده» یا دیگر مراسمها، کباب در سینیهای معمولی باشد، آهنگ پذیرایی ساز نمیشود و یار یار نمیخواند.
ظرف پلطاووسی کدیمی یک شیء گرانبهاست که ارزش مادی و معنوی بالایی دارد. فرقی ندارد این دیس مبارک حامل چه چیزی باشد، اما همیشه باید آن را با سلام و صلوات بلند کرد؛ سلامش برای حفظ احترام به دیس، و صلواتش برای حفظ قدرت دست و کمر که بعد از پذیرایی به علت سنگینی، شما را دچار عارضه نکند!
با این اوصاف، شما برایمان از تجربههایتان از این دیس بگویید؟ استفاده میکنید یا قاب کردهاید به دیوار؟!