بستن

پسماند صفر ۶: شش گام تا هوشِ محیطِ زیستی

هفت‌برکه سیده عاطفه معصومی: قبل از اینکه به ادامه موضوع پسماند صفر یا کاهش تولید زباله بپردازیم، ذکر چند نکته ضروری است. این نکات با توجه به کامنت‌ها و بازخوردها در مورد مطالب این چند هفته نگاشته شده است. جا دارد تشکر کنم از توجه و وقتی که خوانندگان این ستون گذاشتند و نکاتی که عنوان کردند.

یک) تغییر آهسته و پیوسته: برخی به اشتباه فکر می‌کنند «پسماند صفر» یعنی از همان ابتدا و به سرعت، عادات و شرایط زندگی به طور کامل تغییر کند و این تغییر سختی است. در صورتی که اصلا اینطور نیست. این یک تغییر زمان‌بر است. پسماند صفر مقصد نیست؛ مسیری است که لازمه‌اش آهسته و پیوسته رفتن است.

دو) هر کس حتی یک قدم:‌ هر کس با توجه به روحیات و شرایط خودش می‌تواند قدمی بردارد. شاید یک نفر فقط بتواند کیسه پلاستیکی را حذف کند. حتی همان قدم هم ارزشمند است چون حتی حذف یک کیسه پلاستیکی در روز، نتایج خوبی را در طول سال می‌دهد. به همین خاطر، قدم‌به‌قدم پیش برویم و قرار نیست تغییر به یک‌باره صورت گیرد.

سه) بدانیم بهتر نیست؟ مطالب را بخوانید، حتی اگر در حال حاضر امکان انجامش را ندارید. آگاهی ارزشمند است. گاهی ممکن است پنج سال قبل مطلبی را خوانده باشیم ولی امروز امکان و آگاهی انجامش را داشته باشیم.

چهار) یک فرهنگ جهان‌شمول: پسماند صفر ربطی به وضعیت اقتصادی خانواده و جوامع ندارد، بلکه یک فرهنگ، سواد اجتماعی و ضرورت با هدف محیطِ زیستی است. البته که اقدامات و قوانین دولتی راه را هموارتر می‌کند ولی وقتی وجود ندارد، نمی‌شود بی‌اعتنا گذشت و کاری انجام نداد. محیط زیست متعلق به همه‌ی ماست و خب، معطل نمی‌ماند. «عدم آگاهی ما از ارتباط میان اعمال و رفتارمان و مشکلاتی که از آن‌ها ناشی می‌شود، باعث می‌شود ناخواسته به محیط زیست خود آسیب بزنیم.»

پنج) تا دیرتر نشده: یکی از دوستان می‌گفت درک می‌کنم شرایط خیلی اسف‌بار است ولی هنوز مجبور به تغییر نشدم. چه از لحاظ اجتماعی و چه مالی. به قولی، هنوز درگیر خشک‌سالی نشده‌ایم که چاره‌ای برایش پیدا کنیم. بهتر است تا به آن مرحله نرسیده‌ایم برایش چاره‌ای بیندیشیم و خودمان را تغییر دهیم. همیشه پیشگیری بهتر از درمان است. و گاهی حتی ممکن است آنقدر دیر شود که درمان هم افاقه نکند.

شش) خطر بیخ گوش ماست: مطلب را با این جمله از دکتر دانیل گلمن از کتاب «هوش محیط زیستی» به پایان می‌رسانیم:

«مغز ما بر مخاطرات لحظه‌ای تفوق دارد، اما در مدیریت مخاطراتی که در آینده‌ای دور به سراغمان خواهند آمد تزلزل دارد. ما فرایندهای صنعتی را اختراع کرده‌ایم و گرفتار عادات زیستی شده‌ایم که در مجموع می‌تواند باعث فرسایش چیزهایی شود که زندگی انسان را پرورش می‌دهد، مثل دما، اکسیژن و نور خورشید.

«اما تغییراتی که ممکن است منجر به شیوع بیشتر سرطان‌ها یا حرکت تدریجی به سمت یک سیاره‌ی گرم‌تر شود، فراتر از آستانه‌ی احساسی ما قرار می‌گیرند. سیستم ادراکی ما سیگنال‌های خطر را وقتی که به صورت افزایش تدریجی دمای سیاره یا تجمع تدریجی مواد کوچک شیمیایی در بدن ما در طول زمان باشد، دریافت نمی‌کند. مغز ما هیچ‌گونه ابزار اعلان خطر برای چنین مخاطراتی در اختیار ندارد.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top