هفت‌برکه – دکتر ابراهیم مهرابی: هماهنگی (Coherence)، رمز بقا در سیستم اداری.

🔷 رمزَهِ نخست:

یادم هست در زمانی که بخشدار اوز بودم، بارها و بارها مورد گله فرماندار وقت لار (س.م.ا.) قرار می‌گرفتم. بالاخره در یک سفر از او پرسیدم که چرا از من این قدر ناراحت هستید؟!

🚫 گفت: شما با من هماهنگ نیستید!!

🔷 رمزَهِ دوم:

چندی پیش یکی از کارمندانِ دست‌پاک و خدوم شهر که تاکنون حتی یک گزارش از تخلف درباره‌ی او شنیده نشده است، با بنده درد دل می‌کرد و می‌گفت:

فلانی (یک مسئول بلندپایه) مرا کنار کشیده و شدیدا از من گله کرده است. گفتم مشکل من چیست که این قدر از من ناراحت هستید؟

🚫 او گفته است: شما با ما هماهنگ نیستید!

بَستِ اول:

متاسفانه مدت‌ها است یک سنت نادرستی در بدنه برخی از ادارات شکل گرفته است. در این ادارات، کلونی و گروه‌های مشترک المنافع شکل گرفته و با هماهنگیِ از پیش تعیین شده، سعی می‌کنند تا قانون را دور زده، مراجعه کننده را به یک چرخه گیج‌کننده وارد کنند و از روزنه‌های قانونی برای کلاه خود، پشم و برای انگشتر خویش، یشم بسازند! اگر مهره‌ای (در آن اداره یا ادارات وابسته‌ی دیگر) با آن گروه هماهنگ نشد، مورد تهدید و اذیت و آزار قرار گرفته و امنیت شغلی او به خطر  می‌افتد. 

در یک کلام: آرامش را از او سلب می‌کنند و هر روز در معرض تنزل مقام و… قرار می‌گیرد!

بَستِ دوم:

لازمه‌ی یک خدمت صادقانه، هماهنگی با قانون است و نه هماهنگی با فردِ فعلا مسئول‌! بنابراین تقاضای هماهنگ شدن کارمند با رییس مافوق و یا کلونی مشترک‌المنافع، می‌تواند برای نیات نادرست و اهداف غیر قانونی و غیر شرعی باشد. اگر همگی تابع و هماهنگ با قانون باشند، البته میمون و مبارک بوده و عهده‌دار رعایت عدالت است. حدّ هماهنگی کارمند با بالا دست خود، قانون است و اخلاق و بس!

بست سوم:

در تغییر دولت‌ها، بهانه (عدم هماهنگی)، برّنده‌ترین شیوه‌ای است که حذف، اخراج و یا کنار گذاشتن کارمندان قانونگرا و زحمتکشِِ صادق را آسان می‌کند. اگر هوشمندی رسانه‌ای و حضور آگاهانه‌ی مردم نباشد، ممکن است در آینده‌ای نه چندان دور، به بهانه واهیِ عدم هماهنگی، کارمندان و مدیران خدوم دیگری را کنار گذاشته و مردم را از وجود و حضور پاکدستان، محروم کنند!

بست چهارم:

🚫 اگر کس راضی شود تا خود را ارزان بفروشد، می‌تواند تابع قاعده‌ی (هماهنگی) باشد. چنین فردی، هم نانش تامین می‌شود و هم مقامش تضمین و ترفیع می‌گردد!

وقتی یک مسئول (منتصب یا منتخب) به طور شفاف به کسی یا کارمندی پیشنهاد شروع یک کار اقتصادی را می‌دهد و او زیر بار نمی‌رود، باید منتظر هجوم نامهربانی‌ها و اذیت و آزارها باشد و بر طاقت و تحمل خویش بیفزاید. 

بست پنجم:

این ره که تو می‌روی به ترکستان است!

Dr Ebrahim Mehrabi 1