هفتبرکه – مسعود غفوری: بحث نام زبانی که به آن سخن میگوییم از سالهای پیش وجود داشته است و به ویژه در شش ماه گذشته، یادداشتهای فراوانی از صاحبنظران شهرهای مختلف دربارهی آن نوشته شد و گریشنا بیشتر آنها را منتشر کرد. (در گریشنا)
این بحث علمی نکتههای تازهای از زبان و فرهنگ ما را نشان داد و تقریبا تمامی دیدگاهها در این گفتگوهای علمی شنیده شد. اما روز پنجشنبه ۱۲ تیرماه انتشار یک فایل صوتی از دکتر کاظم رحیمینژاد فضا را تغییر داد و موجی را در فضای مجازی ایجاد کرد. یادداشتها و کامنتهای زیادی برای گریشنا ارسال شد که به لحنهای مختلف به گفتههای رحیمینژاد اعتراض داشتند.
در نهایت در تحریریهی گریشنا تصمیم گرفته شد به جای انتشار انبوهی از نظرات که بحث را از یک مباحثهی علمی به میدان مجادله شخصی و قومی میکشاند، یکی از نویسندگان گریشنا یادداشتی در این مورد بنویسید.
باور کنید اگر چارهای جز نقل قول مستقیم این جملات داشتم، با آنها شروع نمیکردم. دکتر کاظم رحیمینژاد، فعال سیاسی-فرهنگی اهل لار و از طرفداران سرسخت نام «لاری یا لارستانی» برای زبان منطقه، در فایلی صوتی که شبکههای اجتماعی در سطح منطقه پخش شد، در مورد نام «اچمی» این گونه سخن گفته است: ««فکر میکنم این دوستانی که زبان اچمی را -به قول خودشان- اینگونه معرفی کردهاند که مخلوطی از انگلیسی و فارسی و اینهاست، من واقعا بهشان حق میدهم؛ اینها کسانی هستند که مشخص است که عمری زیر دست و پای عربها زندگی کردهاند و اصلا زبان لارستانی را بلد نیستند صحبت کنند. و واقعا یک چیزی به نام اچمی صحبت میکنند که یک چیز مندرآوردیِ بیاصلی مثل خودشان است، که سالها –میگویم- زیر دست و پای عربها بودهاند.»
اما چرا این نقل قول مهم است؟ چون فکر میکنم تکلیفِ بحثِ نامِ زبان را که از چند ماه پیش شروع شده، تا حد زیادی مشخص میکند.
عذرهای (تقریبا) در حد گناه
بعد از انتشار این سخنان در سطح وسیع و دریافت واکنشهای تند از طرف مردم کل منطقه، کاظم رحیمینژاد در جاهای مختلف به دفاع از حرفش پرداخت (از جمله در سایت آفتاب لارستان و پندری). دو نکته در دفاعیات رحیمینژاد برجستهتر بود: اول این که این سخنان در مورد یک متن مشخص بود که پیش از آن در گروهها منتشر شده بود و او به تمام آنها که به نام اچمی اعتقاد دارند توهین نکرده است؛ و دوم این که معنای سخیف و جنسی در اصطلاح «زیر دست و پای عربها بودهاند» وجود ندارد.
در توضیح نکتهی اول، رحیمینژاد میگوید: «پنجشنبه متنی در فضای مجازی، بدون نام نویسنده منتشر شد که مدعی بود زبان مردم جنوب فارس و هرمزگان مخلوطی از انگلیسی فارسی و عربی و اسماش اچمی است.» (پندری) او میگوید سخنان او در واکنش به این نوشته بوده است و بس. اما «ظاهرا امر بر برخی مشتبه شده است که هر کسی قایل به اصطلاح اچمی است شامل این تعبیر میشود. در حالی که بحث توهین به زبان ما با مخلوط کردن زبان فارسی عربی و انگلیسی و از آن زبان اچمی ساختن بود.» (آفتاب لارستان)
اما به نظر میرسد این توجیهی بیشتر نباشد، و رحیمینژاد این متن را بهانه کرده است تا عقیدهاش دربارهی «جعلی و توهینآمیز بودن نام اچمی» را با ادبیات دیگری بیان کند. چون وقتی به مطلب مورد اشارهی او مراجعه میکنیم، میبینیم که این مساله تنها در یک جملهی آن ذکر شده است. در مطلب مورد اشاره، پس از معرفی کوتاهی دربارهی استان فارس و تنوع فرهنگی آن، وقتی به زبان اچمی میرسد، آمده است: «زبان اچمی مخلوطی از زبان فارسی، عربی و انگلیسی است که مردم منطقه لارستان، بستک، خنج، فیشور، و صدها روستا و ۱۵ شهر جنوب فارس با آن صحبت میکنند.» گذشته از غلط بودن ادعای نویسندهی نامعلوم این مطلب، میبینیم که این جمله نیاز به چنان شیونی ندارد. چون در ادامه هم آمده است: «زبان اچمی یکی از گویشهای پهلوی باستان از زبانهای فارسیتبارِ شاخه جنوب غربی است. این زبان با نام لاری نیز شناخته میشود، اما محدوده جغرافیایی گویشوران آن فراتر از شهر لار است. این زبان به جامانده پارسی پهلوی است و قواعد خاص خود را دارد.»
باید تاکید کنم که به راحتی میتوان این نکته را که «زبان اچمی مخلوطی از زبان فارسی و عربی و انگلیسی است» به چالش کشید و اشتباه بودنش را اثبات کرد؛ اما تاکید رحیمینژاد بر این نکتهی فرعی و نادیده گرفتن بقیه جملات –که با گفتههای خود او بسیار مشابهت دارد- عجیب است. ظن بهانهجویی وقتی تقویت میشود که به گفتههای قبلی خود رحیمینژاد مراجعه کنیم، و ببینیم که او پیش از این نیز طرفداران نام «اچمی» را تلویحا به نداشتنِ اصالت متهم کرده است. از جمله در مصاحبه با آفتاب لارستان، او گفته بود: «هیچ اشکالی ندارد که ما بگوییم زبانمان خنجی است، یا گراشی است. پیشنهاد من این است که از عنوانی استفاده کنند که ریشه داشته باشد و نشان بدهد که یک قوم بااصالتی در این مناطق زندگی میکردهاند.» (گریشنا)
در توضیح نکتهی دوم هم رحیمینژاد میگوید: «این حرفی که من گفتم این افرادی که این حرفها را میزنند اصالتی ندارند و سالها زیر دست و پای اعراب بودند، به این برمیگردد. زیر دست و پا بودن هم معنای مشخصی دارد؛ کسی که هویتش زیر دست و پا له شود. زیر دست و پا بودن را خیلی به کار میبرند. من نمیدانم چرا بعضی دوستان علاقه دارند معناهای زشتی از آن در بیاورند.» (پندری)
کاظم رحیمینژاد دکترای زبان و ادبیات فارسی دارد و قطعا با مفهوم کنایه آشناست. او کلماتش را به دقت انتخاب کرده است تا در لایههای زیرین معنایی، بار توهینآمیز جنسی هم داشته باشد. ولی حالا که این بار معنایی رو آمده و جلب توجه کرده، میخواهد آن را انکار کند.
با این حال، رحیمینژاد طوری از این اصطلاح دفاع میکند و بارها بر استفاده از آن پافشاری میکند که انگار تمام مشکل، بار جنسی آن است. عجیب است که او جنبههای نژادپرستانه این جمله را نمیبیند یا برایش مهم نیست. البته این عربستیزی در صحبت او سابقه داشته است. مثلا او در مصاحبه با آفتاب لارستان گفته بود (باز هم چارهای جز نقل قول این سخنان تحقیرآمیز ندارم): «ببین، آن عربی که میآید میگوید اینجا خلیج عربی باشد یا فارسی نباشد، خودش هویت قدیمی اصیلی نداشته است. ولی یک گراشی یک هویت اصیلی دارد. اوزی همینطور. خنجی همینطور. همه مناطق این خطه. هیچ لزومی ندارد که ما به تقلید کورکورانه از مناطقی بپردازیم که اصلا اصالتی ندارند.» (گریشنا)
و جالب اینجاست که کاظم رحیمینژاد یکی از مبدعان و مروجان تشبیه بحث اچمی/لاری به دعوای خلیج فارس/خلیج عربی است. استفادهکنندگان از این تشبیه، طرفدارانِ نامِ اچمی را به کشورهای حاشیه خلیج فارس تشبیه میکنند که در تلاشند تا نام اصیل «خلیج فارس» را با نام جعلی خلیج عربی جایگزین کنند. آنها آنقدر از این تشبیه خوششان آمده است که به زیرلایهی نژادپرستانه و عربستیزانهی آن توجهی نمیکنند. بگذریم از این که از دیدگاههای مختلف زبانشناسی و تاریخی و سیاسی، این دو مساله (اچمی/لاری و خلیج فارس/عربی) هیچ سنخیتی با هم ندارند، و از سطح یک بحث عوامگرایانه و عوامفریبانه فراتر نمیرود.
در آخر این بخش، اشاره به دو نکتهی کوتاه را لازم میدانم: یکی این که رحیمینژاد واژهی اچمی را ساختهی چند دههی اخیر در کشورهای خلیج فارس میداند، بدون این که سند و یا تحقیقی برای اثبات عقیدهاش ارائه دهد یا به نظرات دیگر در این زمینه اعتنا کند (از جمله نظر مهندس رحمنزاده +). این در حالی است او همیشه بر روی این نکته پافشاری میکند که طرفداران نام اچمی باید برای اثبات مدعایشان سند بیاورند. تناقضگویی رحیمینژاد در تلاش او برای قومسازی نیز مشهود است: او در جایی گفته: «زبان ما … بر اساس مستندات غیر قابل انکار قدیمیترین زبان بازمانده از زبان پهلوی اشکانی است» (آفتاب)؛ اما در جای دیگری گفته است: «باید یک مبنایی برای نامگذاری وجود داشته باشد و آن مستندات تاریخی است. مستندات تاریخی میگوید اسم این قوم قوم لاری و لاروی است و اسم این زبان لاری است.» (گریشنا). با کنار هم گذاشتن این دو گفته، این سوال غلامحسین محسنی، پژوهشگر تاریخ، به ذهن متبادر میشود که بالاخره «شما قوم لاروی هستید یا پارسی؟» (در گریشنا بخوانید).
با بررسی جملات رحیمینژاد که در ابتدای این نوشتار نقل شد و با واکاوی سابقهی نظرات او در این زمینه، میتوان مشاهده کرد که او پس از تمام بحثهایی که در مورد نام زبان ارائه شده، نه تنها در عقیدهاش در مورد نام «اچمی» حتی اندکی تجدید نظر نکرده، بلکه آن را با لحن شدیدتری همراه کرده است. رحیمینژاد ادعا میکند که نگهبان فرهنگ و زبان منطقه است، اما به نظر میرسد مدیر تشکل لارستان بیدار بیشتر به دنبال احیای سلطهی سیاسی لار بر منطقه باشد. بحث در مورد نام زبان بهانهای است برای او تا تحت لوای بحث علمی، پروژهی سیاسیاش را دنبال کند. صادقانه بگویم، این به نظر من نه تنها مذموم و ناپسند نیست، بلکه خیلی هم هوشمندانه است. اما…
دیگر چرا بحث دربارهی زبان را ادامه بدهیم؟
هدف ما از باز کردن پروندهی نام زبان در سایت گریشنا، ایجاد فضای گفتگوی علمی و منطقی در بین اندیشمندان و صاحبنظران بود. قصد داشتیم از خلال این بحث، نکتههای ناگفته و نابی دربارهی تاریخ، فرهنگ و زبان این منطقه گفته شود و چشماندازهای تازهای برای نگریستن باز شود. واقعیتش این است که به نظر ما، بخش زیادی از این اهداف برآورده شده است و بحثهای مفیدی در عین احترام به نظرات مخالف گرفته است. این مباحث را اکنون میتوانید در این صفحه بخوانید (+).
اما وقتی بحث علمی در مورد زبان از دایره مدارا خارج میشود و احترام به نظر مخالف در حد ادعا باقی میماند، ما ترجیح میدهیم باب بیاحترامی را ببندیم. به نظر ما بحثهایی که لازم بود تاکنون انجام شده؛ و اگر قرار بود حرفی شنیده شود، تاکنون شنیده شده است. پیش از آن که این پرونده رنگوبوی تعصب و عدم مدارا به خود بگیرد، آن هم از سوی کسانی که نخبگان و صاحبنظران در این زمینه محسوب میشوند، آن را فعلا برای مدت نامعلومی میبندیم. به این امید که در آینده دیدگاههای جدیدتر و مدارای بیشتری در این زمینه پیدا شود.
عبدالله خضری (اوزی)
۱۶ تیر ۱۳۹۹
آقای دکتر غفوری در مقاله خود از دایره ادب و متانت خارج نشده و به زیبایی سخنان اهانت آمیز و جملات آقای رحیمی نژاد را نقد و کالبد شکافی کرده و پارادوکس های آنرا در جای جای مقاله به خوبی بر ملا کرده است و این نشان از تیزبینی اش دارد.
او در عین جوانی از توان تجزیه و تحلیل و پختگی بسیار برخوردار است.
منش و بینش وسیع او و توان او در نگاه همه جانبه به مسائل قابل تحسین است.
او از سرمایه های اچمی زبانان است. برای این جوان فرهیخته موفقیت روز افزون آرزومندم.
محمود
۱۶ تیر ۱۳۹۹
پس از گذشت این همه سال و این همه قرن هنوز مشخص نیست که نام این زبان چیست هنوز مشخص نیست که آیا زبان است یا گویش
زبانی که تا الان نامش مشخص نیست چه ارزشی دارد که این همه درباره آن بحث شود ؟ اصلا چه اهمیتی دارد؟
اگر در سالیان دور افراد فرهیخته و روشن فکر و باسوادی که تا حدی زبان شناس بودند در این منطقه وجود داشت می امدند و زوایای مختلف این زبان را مورد بررسی قرار داده و تدوین میکردند تا مانند دیگر زبانها وجوه تاریخی جغرافیایی زبان شناختی و در نهایت فرهنگ خاص این منطقه برای همگان روشن گردد اما متاسفانه چنین چیزی وجود نداشته و حالا به فکر افتاده ایم که نام زبان یا گویشی که با ان سخن میگوییم چیست، قلمروی جغرافیایی آن کجاست ، ویژگیهای زبان شناختی آن چیست و …
این زبان که تازگی به وجود نیامده پس تا الان کجا بودیم؟
بی تعارف بگویم اگر چند دهه به عقب برگردیم ما مردمانی با سطح بسیار پایین فرهنگ و سواد بوده ایم که نه به فکر تدوین زبان خود به شکل علمی بوده ایم و نه به اندازه کافی افراد باسوادی داشته ایم که این قبیل کارهای علمی فرهنگی ادبی را انجام دهند .
سعید
۱۶ تیر ۱۳۹۹
چه حرف مسخره ای
گفته اعراب هویتی نداشتند ولی یک گراشی هویت مشخصی داره
اعراب اصیلی که فرهنگ و هویت آنها و جمعیت نیم میلیارد نفری آنها در سرتاسر جهان برجسته و شناخته شده است هویت نداشتند ولی اچمی که در ایران حتی در استان فارس هم شناخته نیستتد هویت بیشتری دارن؟!!!
اگر پیشینه مردم گراش رو مورد بررسی قرار بدین میبینین که اکثرا در هفتاد هشتاد سال اخیر از جاهای دور و نزدیک مهاجرت کردن و هرکسی مربوط اجدادش مربوط به یه جایی هست .
گراشینکوف
۱۴ تیر ۱۳۹۹
دو نکته بسیار مهم
اول اینکه تهمت تاریخی که طرفداران اچمی زده میشد و آن را به قضیه خلیج فارس ربط میداند اول از همه کار همین آقای رحیم نژاد بود که در مقالات مختلف به آن پاسخ داده شده است.
دوم مسئله امنیتی کردن است. اگر از روزهای اول این موضوع را پیگیری کرده باشید متوجه کامنت های مختلفی که زیر نوشته های تدین، نوبهار و ملتفت گذاشته میشد و آنها را به گرفتن پول متهم میکردند شده اید. متاسفانه این شیوه یکی ناجوانمردانه ترین روشها در مباحثه است که دوستان لاری اصلا از آن ابایی ندارند.
اچمی از بندرعباس
۱۴ تیر ۱۳۹۹
با سلام
درجواب شهروند
از شروع بحث زبان در این سایت بنده دنبال کننده کامنتهای عزیزان بودم هیچیک از اچمی زبانهای با شعور و با فرهنگ کوچکترین توهینی به لاری و لارستانی نکردند.وقتی شخصی به اصطلاح دکتر اینقدر بی ادبانه به اچمی زبانهای منطقه بی احترامی میکند باز هم شما دم از اتحاد و برادری میزنید؟این هست فرهنگ و ادب لاری؟
کسی که باعث تفرقه در منطقه شده شما لاریها هستید.شهرستانهای گراش اوز خنج بستک و روستاهای تابعه هیچ مشکلی باهم ندارند و اتحاد همیشگی خود را حفظ کردند این شما هستید که از دیگران بزرگتر می بینید.
اگر موضوعی که رحیمی نژاد لاری در مورد اچمی ها مطرح کردند بالافرض محال صحیح باشد در کشورهای عربی لاریهای زیادی مشغول به کار هستند پس انها هم ……
لاریهای عزیز خواهشا این کینه و کدورت با اچمی ها را تمام کنید که ضررش از سودش بیشتره.
ناشناس
۱۴ تیر ۱۳۹۹
این اقا مدعی شده گویش اچمی یه چیز بی بته و بدون اصالت هست و گویش لارستانی خالص و اصل هست،خوب مگه لهجه مردم لار با بقیه اچمی زبان هاچقدر تفاوت داره؟اگه بحث بی اصالت بودنه پس جفت اونها بی اصالتند.دوم مردم منطقه رو،جیره خور عربها عنوان کردند،خوب اگه این طوره ملت لار هم کمشون زیر دست و پای عربها که نیستند.ایشون میخواد لار رو به اوج ببره یا با سر بکوبه زمین؟تعصب، هر کسی نسبت به شهرش داره،ولی خوی استکباری نسبت به شهرهای مجاورکه ایشون به نمایندگی از یک شهرعنوان کردند،از تمام اون ناسزاهایی که روا داشتند زشت تر و ناپسند تر هست.به نظرایشون یه اظهارات رو به نمایندگی از جمع زیادی عنوان کردندو باعث تاسف هست که هنوز اون خلق و خوی ناپسند تغییری در ان ایجاد نشده.
عارف رفبعی
۱۴ تیر ۱۳۹۹
درود
اتفاقا دیروز در جمعی گله ای داشتم که وجه نژاد پرستانه سخنان مورد غفلت واقع شده که خوشبختانه دیدم آقا مسعود عزیز بهش پرداخته.
یک نکته دیگر هم ترویج نگاه امنیتی است. از طرفی دکتر رحیمی نژاد بحث را به دست هایی در خارج ربط می دهند و از طرفی گویا جناب مهرابی سخنان آقای رحیمی نژاد را در راستای یک فتنه کلان سیاسی ارزیابی کرده اند.
واقعا چرا؟!
محمود
۱۴ تیر ۱۳۹۹
باید این اهانت بزرگ دکتررحیمی نژاد به فرهنگ وزبان اچمی راباشدت برخوردکردچراایشان باید به خودشون اجازه بدهنداینجوری اشکاربه تعداد زیادی از مردم منطقه ار جنوب فارس وهرمزگان توهین بکنه مگه زور است مردم مناطق جنوبی فارس از گراش واوزوخنج و مناطقی ازهرمزگان دوست ندارندزبانشون لاری باشه میخوان زبانشون اچمی باشه شما که باصطلاح دکتراداری تحصیل کرده هستی باید به نظروعقایدمردم احترام بگذاری نه اینکه مطالبی که باعث کدورت مردم میشه به زبون بیادی من تعجب میکنم اینآقا چه جورمیخواست نماینده مابشه واقعا باعث تاسف است گذشته دوره قلدری که میخواستین همه چیزبروفق شما باشه تابه اصطلاح لارستان بزرگ باشین نه عزیز الان دیگه هر کدوم شهرستان مستقل شدند دوست ندارندپسوندلارستان و زبان لارستانی داشته باشند دیگه گراش واوزوخنج ولامردومهروانشاالله بعدجویم وبیرم ارپیکره لارستان بزرگ شما جدامیشن اینقدرخودبزرگ بین نباشین دیگه لارهیچ مزیتی برشهرستانهای اطراف نداره همه مثل هم هستندوبایداحترام متقابل باشه همه مردم لاروگراش واوزوخنج متحد هستن وقتی که احترام متقابل همدیگه داشته باشیم و وقتی احترام متقابل هست که به فرهنگ و زبان گراشی واوزی وخنجی احترام گذاشته بشه نه اینکه بگیم همه مجبورندبگن زبان لاری. زبان همه منطقه جنوب فارس وهرمزگان اچمی است ولاغیر
مانا باد زبان اچمی
۱۴ تیر ۱۳۹۹
جناب کلانتری ما به اعتقاد شما احترام می گذاریم و توقع هم این است به اعتقاد ما اچمی ها و سرزمین اچمی و گویش وران اچمی احترام بگذارید
خوشحالیم که اچمی ام
امیرحسین
۱۴ تیر ۱۳۹۹
مقاله بسیار ارزشمندی بود.
اول از همه خدمت جناب کلانتری عرض کنم که مشخصا زمانی که بحث اچمی و غیر اچمی مطرح میشود درباره نام جمعی بحث میشود و نه هر کدام از شهرها، مگر اینکه شما با این تئوری مضحک قصد داشته باشید جبهه مقابل را به سنگر های کوچکتر تبدیل کنید که از قضا راحت تر فتح خواهند شد.
دوم اینکه به نظر من بسط و گسترش این بحث در منطقه بسیار مبارک بوده و با صرف نظر از برخی توهین ها در مجموع به افزایش اقبال عمومی به نوشتن و مطالعه کردن کمک کرده است.
در پایان نیز تاکید میکنم که به عنوان یک شهروند خودم را یک گراشیِ اچمی میدانم و تا اطلاع ثانوی از عبارات تحمیلی استفاده نمیکنم.
علي كلانتري
۱۴ تیر ۱۳۹۹
بنده یک لارستانی هستم و زبانم هم لاری هست
اگر دوست ندارند بگویند زبان لارستانی
بگویند زبان خنجی- زبان بستکی- زبان گراشی – زبان ….
اما زبان اچمی واقعا نداریم
شهروند
۱۴ تیر ۱۳۹۹
متاسفانه این چند وقته شاهد مطالبی از سوی بعضی از اشخاص درسطح منطقه هستیم که با هدف قرار دادن یک مبحث فرهنگی (زبان اصیل و تاریخی لاری) نادانسته و بعضا دانسته تیشه بر ریشه وحدت و این مشترکات و تعاملات میزنند وبا علم کردن واژه های بدعتی و ساختگی (اچمی) در راستای ایجاد اختلاف هستند در اینجا لزوم هوشیاری و تدبیر بزرگان منطقه را میطلبد که موضوع را مدیریت کرده و انرژی اشان را صرف حل مسایل کلان به ویژه اقتصادی منطقه کنند وبا اشخاصی که با جعل یک عنوان به فرهنگ و تاریخ یک منطقه بسیار بزرگ حمله می کنند وباعث اختلاف می شوند برخورد کنند