هفتبرکه: «سیاسَگ» نوشتهی فرانک سعادت، «پشت برج شیشه» از محمدمحسن سوری، «پرترهی ناتمام» سرودهی رضا اکبری نوری، «پس درخت چه بگوید؟» به قلم نفیسه قانیان، «یادداشتهای نیمهشب» نوشتهی مهدی میرابی، «پرندهها به نام تو» سرودهی ضیاءالدین خالقی و «احوال بلوک مالمیر: محمدحسن خان اعتمادالسلطنه» با تصحیح و تعلیقات نورالله مرادی و مسعود سعادتی، برخی از تازهترین آثار منتشرشده در نشر همسایه است. این کتابها که شامل رمان، مجموعه شعر، یادداشتهای ادبی و تصحیح کتاب است، در این نوشته معرفی شده است. برخی از این کتابها در پخش ققنوس قابل خریداری است (اینجا). کتابهای نشر همسایه در فروشگاه اینترنتی طاقچه هم موجود است (اینجا).
سیاسَگ، رمانی از فرانک سعادت
این رمان را نشر همسایه در سال ۱۴۰۳ منتشر کرده است. «سیاسگ» در ۳۶۰ صفحه و پانزده فصل، داستان زندگی گروهی از طبقهی مذهبی و سنتی مردم در تهران قدیم است که از دید اول شخص، خواننده را با خود همراه میکند.
فرانک سعادت متولد ۱۳۴۹ است و رمان او داستان زندگی دختری مطرود است که برای سهمش از زندگی با جامعهی مردسالار میجنگد. در مقدمهی کتاب او میخوانیم: «سیاسَگ داستان دختری است بیریا و شوخطبع که با سادگی و مهربانی، سیاهی را در گذشتههای نه چندان دور به جا گذاشت و زندگی سگی را به آنچه میخواست بدل کرد.»
رمان، روایت سرگذشت دختری از خانوادهای بزرگ اما سنتی به نام پریدخت و قهرمان داستان است که به خاطر رنگ پوست تیره و هیکل چاقش، مردم به او لقب «سیاسَگ» دادهاند. او خود راوی داستان است. پریدخت در خانوادهای مذهبی و متعصب به دنیا آمده است و در دورانی زندگی میکند که از دیدگاه جامعه و خانواده، زنان حق تحصیل و انجام بسیاری کارهای دیگر را ندارند و تنها سواد قرآنی برای آنها کافی است. دختران جوان و دمبخت و زیبا بر دختران نازیبا برتری دارند و روایت پریدخت نیز قصهی دختران به حاشیهرانده شده است. اما سرنوشت و اتفاقات خوب و بد زندگی، او را با صبوری و عشق خودش به سمت یک زندگی خوب و از دیدگاه مردم باورنکردنی میبرد.
لحن عامیانهی کتاب، انتخاب نویسنده برای ارتباط نزدیکتر با خوانندهی امروزی است. داستان در دورهی معاصر میگذرد و یک رمان پرشخصیت است، از خانوادهی پریدخت گرفته تا همسایهها و کاسبها، اقوام و مردم محلی. سعادت در کلامی با خواننده نوشته است: «من به عنوان نویسندهی این داستان، تصمیم گرفتم میان خودم و خوانندهی کتابم ارتباطی نزدیکتر برقرار کنم. به همین خاطر، جملاتم را به لحنی مردمپسند آمیخته کردم تا این خواسته ممکن شود. در طول روایت، سعیام بر این بوده که از لغتها و عبارتهای ادبی بهرهای کمتر ببرم و نوشتارم رنگ و بویی عامیانه به خود بگیرد.»
لحن مستقیم و سادهی کتاب باعث شده انبوهی از پیامهای اخلاقی به خواننده داده شود و از این جهت داستان پیچیدگی چندانی برای او ندارد. از فصل پنجم روایت سیاسَگ پس از ازدواج با پسر همسایه، نادر، جلو میرود و قهرمان داستان دوباره در زندگی جدیدش اسیر باورهای غلط، متعصب و سنتی میشود که مادرشوهرش نماد آن است. در بخشی از رمان که پریدخت روزهای پس از ازدواجش را در خانهی شوهرش تعریف میکند، میخوانیم: «از اون روز به بعد با تموم رفاهی که در اون خونه بود، آرامش فکر نداشتم. مدام مادر و مادربزرگ نادر به من سرکوفت میزدن. متلک میگفتن و من هیچ چیز به اونا نمیگفتم و فقط از ته دل حرص میخوردم و به سرنوشت خودم میخندیدم. من از خانهی پدری بیرون اومدم چون از متلکهای مادربزرگ و خالههام خسته شده بودم و حالا حس میکردم از چاله دراومدم و توی یه چاه عمیق افتادم که سر و تهی نداره.» (۱۵۵)
این رمان با قیمت ۳۰۰ هزار تومان در دسترس علاقهمندان به رمانهای فارسی است.
پشت برج شیشه، رمانی از محمدمحسن سوری
اولین اثر داستانی محمدمحسن سوری، شاعر و نقاش اراکی، رمان «پشت برج شیشه» است. این کتاب شامل ده فصل است و با تولد فرزند دیگری در خانوادهی آقاخان شروع میشود که با روایتی غیرخطی خواننده را به سفری در زمان میبرد. داستان این کتاب، سرگذشت این خانواده را در دوران تبعید و پس از آن روایت میکند. وقایع دههی ۳۰ از سال ۱۳۱۵ به بعد از زبان شخصیتهای داستان و اتصال آن با رویدادهای معاصر، قصهی این رمان تاریخی را میسازد.
محمدمحسن سوری متولد ۱۳۳۲ در اراک است. او شاعر و نقاش است و تاکنون چند جلد کتاب شعر از او منتشر شده است. آثاری همچون «پس از عمری سکوت» (نشر آرویج)، «تولد در قفس» (نشر آرویج)، «گلبانو در کویر» (نشر آرویج) و «خانهزاد خورشید» (نشر بوتیمار) کتابهای شعر او است. رمان تاریخی «پشت برج شیشه» اولین اثر داستانی منتشرشده از این نویسنده است.
درونمایهی این رمان تاریخی، پیچیدگیهای روابط خانوادگی و چالشهای هویتی نسلهای مختلف است که در بازگویی حوادث سیاسی و اجتماعی آن دوران پرالتهاب و تاثیر این اتفاقات بر زندگی و هویتسازی شخصیتهای داستان، روایت را باورپذیرتر و ملموستر میکند. روایت فراز و فرودهای زندگی شخصیتهای داستان که هر یک قصهی زندگی خودشان را بازگو میکنند ذهن ما را با امیدها و ناامیدیها و چالشهای هویتی نسلهای مختلف در دوران تاریخی معاصر درگیر میکند.
موضوعاتی مانند تبعید در دوران جنگ، بازسازی زندگی، جستجوی ریشههای هویتی، سرگشتگی و بحرانهای اجتماعی و سیاسی دیگر درونمایههای این رمان است. زبان کتاب به ضرورت تاریخی بودن آن، قدیمیتر و نزدیک به آن دوره نوشته شده و بسیاری از کنایهها و اصطلاحات آن مربوط به دورهی تاریخی پهلوی اول و دوم است.
در بخشی از این رمان میخوانیم: «دستهای خونی دکتر در حرکت است. رگهای بریدهشدهی بزرگ را به هم وصل میکند و بعضی از آنها را گره میزند و نوکشان را میسوزاند. بوی کباب بلند شده است. دود اطراف چراغ را گرفته. صدای تیکتاک ساعت دیواری را بلندتر از همیشه میشنوم. زمان میگذرد. دو ساعت از ورود به آن اتاق گذشته است. دکتر مثل قصابی که گوشت را از لای لاشهای میبرد و در ترازو میگذارد، میبرد و میگذارد توی یک سینی فلزی کوچک.» (۱۰۵)
این کتاب در ۳۲۴ صفحه و به قیمت ۳۰۰ هزار تومان در سال ۱۴۰۲ در نشر همسایه منتشر شده و در بازار کتاب موجود است.
پرترهی ناتمام، شعرهای رضا اکبری نوری
مجموعهی شعر «پرترهی ناتمام» اثر رضا اکبری نوری را نشر همسایه در ۸۷ صفحه در سال ۱۴۰۲ منتشر کرده است. اکبری نوری متولد سال ۱۳۵۳ در تهران است و دیگر مجموعه شعری او «درون من، بدون من» در سال ۱۳۹۰ منتشر شده است.
اشعار «پرترهی ناتمام» در قالب شعرهای سپید و شعر نو سروده شده و مضمونی عاشقانه دارد. قطعههایی کوتاه که درونمایههای رایج شعر عاشقانه مانند هجران، نکوهش و ستایش محبوب، دلتنگی و انتظار را در قالب شعری امروزی به خواننده عرضه کرده است.
در یکی از اشعار کتاب با نام «بند» میخوانیم: «هر بار به سراغت میآمدم / دستت بند بود / و من / با قلبی که بند تو بود / باز میگشتم.» (۲۹)
پس درخت چه بگوید؟ شعرهای نفیسه قانیان
کتاب «پس درخت چه بگوید؟» سرودهی نفیسه قانیان است و نشر همسایه آن را در ۱۱۷ صفحه به قیمت ۸۸ هزار تومان منتشر کرده است.
نفیسه قانیان متولد ۱۳۶۴ در اصفهان است و این کتاب نخستین مجموعه شعر او است. او همچنین فعال حوزهی رسانه و ارتباطات است و داوری در چند جشنوارهی کتاب، تدریس نویسندگی خلاق ویژهی نوجوانان و همکاری با رسانهها در حوزهی فرهنگ و هنر را در کارنامه دارد.
این کتاب شامل چهار بخش است: «خودخوریها»، «شعرهایی برای مادرم»، «منظومهی جهیزیه» و «طرحها». چهل و چهار شعر این مجموعه در قالب شعر سپید سروده شده است. «خودخوریها» اشعار پراکندهی شاعر از دههی هشتاد تاکنون است. در بخش «منظومهی جهیزیه» قانیان به اشیای خانه هویتی شاعرانه داده است. بخش «شعرهایی برای مادرم» سرایش تجربهی سوگ و فقدان شاعر است. بخش «طرحها» نیز شامل اشعار کوتاه او است.
مرگ و دایرهی واژگان آن از پرتکرارترین عناصر این مجموعه شعر است. ردپای حرفهی رسانهای او هم در برخی شعرها مشهود است. برای مثال در شعر «حرفه: روزنامهنگار» میخوانیم: «به گزارش دستهای تو من تب داشتم/ آن شب که وی افزود غمش را به زندگیام.» (۱۱)
«طرحها» چند شعر هایکو هم دارد. در یکی از این هایکوها میخوانیم: «بهار دستت را رو میکند / درخت آلبالو!» (۱۱۶) و در شعر دیگر؛ «ابرها چادر مادرند / گاهی سفید / گاهی سیاه؛» (۱۱۲)
پرندهها به نام تو، شعرهای ضیاءالدین خالقی
کتاب شعر «پرندهها به نام تو» مجموعه اشعار سپید شاعر لنگرودی، ضیاءالدین خالقی است که پیشتر در دوماهنامهی ادبی «چامه» منتشر شده است. خالقی دبیری بخش شعر زمان نشریه چامه را هم به عهده دارد. نشر همسایه این کتاب را در ۷۶ صفحه به قیمت ۷۵ هزار تومان در سال ۱۴۰۲ روانهی بازار کتاب کرده است.
ضیاءالدین خالقی شاعر، نویسنده، منتقد و فعال فرهنگی گیلانی متولد ۱۳۴۲ است و عمدهی سرودههای او در قالب شعری سپید است. دیگر آثار او در نشر همسایه «نگاهی تازه به رباعیهای نیما یوشیج» است که در سال ۱۴۰۱ منتشر شد. «سیب اتفاقی است که میافتد» (لکلک، ۱۳۷۱) و «به رنگ باران نوشتم» (تکا، ۱۳۸۶) آثار دیگر در کارنامهی شعری او است.
کتاب حاضر در دو دفتر تنظیم شده است و شامل شصت شعر است. عناصر طبیعت در اشعار این کتاب فراوان به چشم میخورد که برخاسته از زادگاه شاعر است. در شعر «در تو» میخوانیم: «در تو عشقیست / که با فرورفتنِ من / در تو / زاده میشود / آن گونه که / بودا / فرو / رفته / باشد / در نیروانا.» (۴۶)
یادداشتهای نیمهشب، قطعات ادبی مهدی میرابی
کتاب «یادداشتهای نیمهشب: جملات قصار و قطعات ادبی» نوشتهی مهدی میرابی در ۱۲۴ صفحه به قیمت ۱۳۰ هزار تومان از سوی نشر همسایه در سال ۱۴۰۳ منتشر شده است.
مهدی میرابی، شاعر، داستاننویس و روزنامهنگار اهل میناب هرمزگان، متولد ۱۳۶۵ است. در مقدمهی کتاب حاضر که دکتر صادق رحمانی، مدیر نشر همسایه، آن را نوشته است میخوانیم: «آنچه در این کتاب آمده است، برآیند تاملات روزنامهنگار جنوبی، مهدی میرابی، است که علاوه بر فعالیتهای روزنامهنگاری، دستی بر آتش داستاننویسی دارد. او این نکتهها و نوشتهها را بر اساس سنت کوتاهنگاریِ دانشمندان و فرهیختگان نوشته است. تنوع موضوعاتی که نویسنده آن را به اختصار و ایجاز نوشته، بسیار زیاد است و همین، جذابیت کتاب را دوچندان کرده است.» (۱۰)
با همدیگر صفحاتی از کتاب را ورق میزنیم: «دلهای نزدیک را برای فاصلههای دور ساختهاند» (۵۷). «همسر یعنی انسان + عشق» (۱۲۰). «هنرمند بر آنچه قیمت ندارد بها میگذارد.» (۶۷).
احوال بلوک مالمیر، نوشتهی محمدحسنخان اعتمادالسلطنه
با مقدمه، تصحیح و تعلیقات: نورالله مرادی و مسعود سعادتی
این کتاب چهارمین کتاب از مجموعهی پنجاه جلدی با عنوان «پنجاه گنج» است که «به منظور شناسایی و بازشناساندن جلوههای ارزشمند تمدنی نهفته در گسترهی جغرافیایی ایذه» (۷) به کوشش پژوهشگران و نویسندگان حوزهی تاریخ، فرهنگ و جغرافیای خوزستان نوشته شده است. کتاب حاضر در ۶۴ صفحه به قیمت ۱۲۰ هزار تومان از سوی نشر همسایه در سال ۱۴۰۳ منتشر شده است.
رسالهی «احوال بلوک مالمیر» را محمدحسنخان اعتمادالسلطنه، نویسنده، مترجم و سیاستمدار دورهی قاجار نوشته است و تاریخنگاری منطقهی ایذه در استان خوزستان است. محمدحسنخان مقدم مراغهای ملقب به اعتمادالسلطنه، متولد ۱۲۲۵ ه.ش. و از رجال دورهی قاجار و دارای آثار مکتوب فراوانی است. از جمله آثار او میتوان به «خلاصه تاریخ ایران»، «خلسه (خوابنامه)»، «خرنامه» و «مطلعالشمس» اشاره کرد. او آثار زیادی هم در زمینهی ترجمه دارد: «داستان روبنسون سوییسی»، «شرح احوال کریستف کلمب»، «سرگذشت خانم انگلیسی» و «تاریخ هرودت» از ترجمههای او است. از میان آثار تالیفی و ترجمهای او کتاب «سفرنامهی جنوب ایران» به قلم نویسندگان فرانسوی؛ بابن و هوسه، اعتبار فراوانی دارد. ترجمهی این کتاب به دستور ناصرالدین شاه قاجار بود و در سال ۱۳۱۰ ه.ق. محمدحسنخان آن را ترجمه کرد.
محمدحسنخان در سال ۱۲۷۸ ه.ش. به علت سکته قلبی در تهران درگذشت و در نجف به خاک سپرده شد.
در مقدمهی کتاب آمده است که تصحیح این رساله بر اساس تنها نسخهی خطی در کتابخانهی ملی ایران است. صفحات آغازین کتاب نمونههایی از نسخهی خطی کتاب محمدحسنخان اعتمادالسلطنه است. مالمیر نام منطقهی ایذه در خوزستان قدیم است و نویسنده با شرح مجسمهای که یک کشاورز گمنام از زیر خاک بیرون آورده است، شروعی جذاب برای رسالهاش دارد. محمدحسنخان مامور میشود مجسمه را بررسی کند و نتیجه را به گوش شاه برساند. او نوشته است: «این مجسمه از صور [جمع صورت] ارباب انواعی [جمع ربالنوع] است که اهل یونان میپرستیدهاند؛ چه این فرقه اکثرشان موافق تحقیقات دقیقه و اکتشافات عجیبهای که فلاسفه و حکمای مسلمین و اروپا در کتب فن «میتولوجیا» [اجسام آسمانی] تدوین کردهاند در حق اجرام عِلوی [آسمانی] به تاثیرات عظیمه قائل بودند.» (۳۱)
این کتاب با نثری ادبی، نگاهی تاریخی و فرهنگی به ایذهی قدیم دارد و نویسنده به دلیل سالها فعالیت در حوزهی ترجمه، از واژگان بیگانه نیز بسیار وام گرفته است.
در بخشی از این کتاب در شرح مالمیر میخوانیم: «باید دانست که مالمیر؛ بلوکی است در مابین خطه خوزستان و خاک اصفهان واقع در وسط کوهسار. قصبه این بلوک را نیز مالمیر میگفتهاند و ایذج بر وزن «حیدر» نام اصلی آن قصبه است. مجوس در مالمیر به عهد ملوک فرس آتشکدهای داشتهاند. میگویند آن آتشکده تا زمان خلافت هارونالرشید روشن و مشتعل بود. از آن تاریخ آتش آنجا خاموش و آتشپرستان و خدّام آن آتشکده پراکنده و منقرض شدند. و در مالمیر دریاچهایست که از اجتماع انهار و آبهای کوهسار تشکیل مییابد. عرب آن را «فمالبواب» نام نهادهاند. از عجائب آن که اگر آدمی یا جانداری دیگر در آن بحیره بیفتد نه خود به آب فرو رود و نه موج بر او سوار میشود، بلکه آب او را همی گرداگرد دریاچه میگرداند تا هلاک سازد، آن وقت جسد او را به ساحل میافکند.» (۳۹-۴۰)