هفتبرکه: یادداشتهای یکی از خوانندگان پیگیر گریشنا که از اسم مستعار «دکتر الفبچه» استفاده میکند، با کمترین ویرایش به صورت هفتگی در ستون «شارَگ» منتشر میشود.
دکتر الفبچه:
«نپرسید شهرتان برای غیر بومیها چه کرده است. بپرسید غیر بومیها برای شهرتان چه کردهاند.» جی. اف. فسنقری
بندهی حقیر دیدگاهی فراتر از شهر دارم و همهی منطقه و ایران را سرای خود میدانم و هر روز با عکس یک نقطه از خاک وطن صبحانه میخورم. خودم نیز بارها فرصت این را داشتهام که به عنوان یک فرد غیر بومی به اقسا نکات کشور بروم و علوم و تجاربهایم را در خدمت ادارات و ارگانهای مختلف قرار بدهم. اما با این وجود وقتی میبینم بقیه همشهریانم این فرصت را ندارند و در عوض فرصتهای شغلی آنها در اختیار افراد غیر بومی قرار میگیرد، از صمیم قلب ناراحت میشوم. یعنی حتی اگر همشهریانم توان و علم کافی برای اشغال آن سمت یا شغل را نداشته باشند، باز هم من ناراحت میشوم اگر فردی غیر بومی آن را بگیرد. مگر مدیران ما پس چکاره هستند؟ ما یا باید نیروسازی کنیم یا فرصتسوزی، تا لااقل این فرصتها به دست دیگران نیفتد.
مثلا تصور کنید در اداره مخابرات، یک کارشناس مسائل مخابرات لازم باشد. به عنوان مثال عرض میکنم، وگرنه همه میدانیم که این اداره هیچ نیازی به کارشناس ندارد، چون اساسا اصلا کاری ندارد! اما در میان جوانان بومی کسی با این تخصص وجود نداشته باشد. آیا چاره کار این است که این فرصت را به یک کارشناس غیر بومی بدهیم؟ آیا واقعا نمیشود مثلا یک کارشناس علوم تغذیه یا دامپزشکی را به این سمت استخدام کرد؟ یا آیا واقعا نمیشود گفت ما اصلا کارشناس مخابرات نمیخواهیم، اما کارشناس طب اسلامی لازم داریم؟ کار که نشد ندارد. من خودم آدمهای زیادی دیدهام که در سمت کارشناسیشان نبوده و نیستند: استاد تاریخ، شهردار است؛ کارشناس کشاورزی، معلم زبان است؛ و کارشناس ارشد ادبیات، معاون فنی است. کار واقعا نشد ندارد. اما مدیران ما متاسفانه راه راحتتر را انتخاب میکنند.
پس بنابراین ما متاسفانه نمیتوانیم از ورود غیر بومیها جلوگیری کنیم. مگر این که دوباره دیوارها و دروازههای شهر را احیا کنیم که اولا با مخالفت عدهای بیخبر مواجه میشویم و انرژیمان هدر میرود، و دوما با گرانی مصالح در این روزها، بسیار گران تمام میشود. این در حالی است که ممکن است با ترامپ (علیهاللعنه)، نخست وزیر ایلات متحده هم مقایسه شویم که باید از قول شاعر گفت: «گر نبودش چنان دختری / نشاید که نامش نهند آدمی.»
اما ما میتوانیم در یک پولیتیک استراتژیک، کاری کنیم که مقدار افراد غیر بومی کم شود. من با محاسبات دقیقی که با استفاده از علم سیکسوتراپی (مردمشناسی کاربردی) در زیرزمین خانهام انجام دادهام، به این نتیجه رسیدهام که چند درصد از حجم شهر را غیر بومیها تشکیل دادهاند. اگر ما بتوانیم این درصد را در کلیت شهر حل کنیم، مشکل برطرف میشود.
بدین ترتیب، من پیشنهاد میکنم که همه غیر بومیها را شهروند افتخاری کنیم. اگر میشد همهی آنها را مجبور کنیم که شناسنامهشان را عوض کنند و محل تولدشان را تغییر بدهند، خیلی خوب میشد. من با شناختی که از قابلیتهای شهرم دارم، باید بگویم که همه از خدایشان هم باشد. اما باز هم ممکن است این کار هزینهبر باشد. اما حداقل میشود با آنها شرط کرد که کاری نکنند که غیر بومی به نظر برسند. فلذا اقدامات ذیل برای نیل به این منظور به شورای شهر و ارگانهای مربوطه اعلام میگردد:
– شورای شهر: به این افراد در سالگرد شهرستانی، مدال شهروندی اعطا کند. حالا که شورای شهر هر سال از شانصد نفر تجلیل میکند و آنها را شهروند نمونه معرفی میکند، چه میشود اگر یک مدال هم به غیر بومیها بدهد تا عرق ملیشان هم تقویت شود؟
– آموزش و پرورش: آموزاندن زبان اچمی، ترجیحا به یک لهجهی صریح و غلیظ همراه با کلمات آبدار و کاربردی، تا افراد بتوانند بومی بودن خودشان را در صورت لزوم، فیالساعه اثبات کنند.
– اداره میراث فرهنگی: مجبور کردن افراد غیر بومی به پوشیدن لباس محلی، حتی اگر شهروندان خودمان دیگر تمایلی به پوشیدن آنها نداشته باشند.
– اداره صنعت، معدن و تجارت: خوراندن نان و مهوه به آنها به صورت روزمره، هر روز سه وعده، تا سلیقهی غذاییشان از خود ما هم بومیتر شود.
– ارگان مربوطه: اعطای یک تکه زمین برای ساخت خانه تا حس تعلقشان به این شهر بیشتر شود (البته اگر هنوز فرد غیر بومی باشد که زمینی از یکی از ارگانهای مربوطه نگرفته باشد!).
کوچک خدوم مردم
دکتر الفبچه
غیر گراشی
۳ شهریور ۱۳۹۸
متاسفم که در عصر ارتباطات و دهکده جهانی شدن و توسعه راهها و ارتباطات هنوز یکی پیدا میشه که از حصار کشیدن دور شهر حرف میزنه.
درست زمانی که آب آشامیدنی گراش از شهرستان دیگری تامین میشه و درآمد اکثر شهروندان از خارج از گراش تامین میشه یکی میاد از حصار کشیدن حرف میزنه. آقای الف بچه فاشیسم بعد از جنگ جهانی مرد. تو نگران آدمای باسواد شهر نباش برو به حال سواد نداشته خودت یه فکری بکن.
غیر گراشی
۳ شهریور ۱۳۹۸
متاسفم که در زمان عصر ارتباطات و دهکده جهانی شدن و توسعه راهها و ارتباطات هنوز یکی پیدا میشه که از دیوار و دروازه کشیدن دور شهر حرف میزنه. تازه اسم خودشو گذاشته دکتر. دکتر دو سوال ساده ازت میپرسم اگر جواب دادی معلوم میشه که حرفات از سر عقله: ۱- اگر گراش بخواد از غیر بومی بی نیاز باشه آب آشامیدنی گراش از کجا تامین میکنی ۲- درآمد هنگفت حاصله از سرمایه گذاری در کشورهای خلیجی و جزایر کیش و قشم اگر به گراش نرسه برنامه جایگزین چیه؟
چطوره که اگر از سه تا شهرستان اونورتر برای گراش آب میکشن چیزی نمیگی ولی اگر نیرو از جای دیگه بیاد خونت به جوش میاد؟
چرا وقتی گراشی ها تمام درآمد و سرمایه گذاریشون خارج از گراش هس خبری نیست ولی نیروی غیر بومی…؟
برو یه کم عاقل شو الف بچه. سعی نکن اندیشه های فاشیستی رو رواج بدی.
متاسفم برای گراش به خاطر داشتن شهروندی مثل تو. متاسفم برای خبرگذاری در پیتی گریشنا
امیر عباس
۲۷ مرداد ۱۳۹۸
مشکلات استخدامی در شهر گراش برای شهروندان گراشی سابقه دیرینه دارد ودر ابتدای آن عدم متخصص و نیروی کاری و همچنین عدم تمایل شهروندان در گذشته به استخدام در آموزش و پرورش و سایر ارگان های اداری و نظامی بوده است که ترجیحا افراد بومی به علت درآمد پایین در این گونه ادارات به کار در خارج از کشور تمایل بیشتری نشان می دادند ولی این گذشته بود ! ولی حالا این شهر مانند شهرهای دیگر این کشور نیروهای متخصص و آماده و جویای کار چیزی کم ندارد ! ولی باز هم نبود فرهنگ و مدیریت و برنامه ریزی مسئولین و همچنین ضوابط و روابط در کارگزینی و نهادهای انسانی استانی راه را برای استخدام جوانان این شهر در خود این شهر دشوار کرده و می کنند ! ضمن اینکه طبق قوانین و مقررات اداری و دولتی نیروهای استخدامی باید در جایی که نیاز و کمبودی از نظر نیروهای انسانی مشاهده بشود بالاجبار نیرو ها باید در آنجا به خدمت بپردازند اگرچه از شهر مورد سکونت خویش دور باشند که خود عاملی برای کسب تجربه و آمادگی بیشتر این نیرو ها و توانمندی و بازدهی بیشتری برای خدمت در آینده به شهر خودشان می باشند که متاسفانه این دوری و مهاجرت و مشقت را هنوز در بین جوانان این شهر مشاهده نمی کنیم !! در حالی که غیر بومی ها این مشقات را برای پیشرفت و ترقی خود و همچنین در آینده شهر خودشان به جان و دل می خرند ! و هیچ انتقادی در این زمینه به ایشان روا نیست !
غیر گراشی
۲۸ مرداد ۱۳۹۸
خدا پدر و مادرت را بیامرزد
غیر گراشی
۲۶ مرداد ۱۳۹۸
بچه های گراش اگر توانایی داشتند که از طریق آزمون استخدامی که میگیرن قبول میشند. چرا قبول نمیشند؟ بفرمایید؟ چرا یک نفر از فلان شهر میاد رییس یک اداره میشه تو گراش؟ پس بدان که بیسوادی و جهل در این شهر بیداد می کند. لیسانس بگیر کبابی بزن و تعمیر موتور و یک کامپیوتر بگیر و بشین پشت آن
سهراب
۲۶ مرداد ۱۳۹۸
برادر چرا بحث بومی وغیر بومی میکنیدبنده غیر بومی هستم وبا آزمون استخدامی وارد یکی از ارگانها شدم و الان نزدیک به ۸سال هست که این جام وهر کاری میکنم با انتقالی موافقت نمیشه حتی جایگزین هم پیدا کردم و معرفی کردم متاسفانه قبول نکردن پس این رو هم بدان که کسی غریب هست خیلی تمایلی به غربت نداره
سجاد
۲۶ مرداد ۱۳۹۸
به لاری :
اولا بچه های گراش توی همه زمینه ها استعدادهای زیادی دارن از ورزش گرفته تا درس و علم این همه کسب مدال و…
و ثانیا منظور من از غیر بومی، بچه های لار و اطراف گراش نیستن. اونا هم بومی حساب میشن. منظورم فارسی زبان هایی است که از جاهای دورتر اومدن… اونا چرا تو شهر خودشون استخدام نشدن چرا این همه اومدن گراش. حالا نه فقط کارهای اداری… کارهای آزاد هم هستن
غیر گراشی
۲۶ مرداد ۱۳۹۸
توانیی و سواد ندارن که قبول نمیشند.
لاری
۲۵ مرداد ۱۳۹۸
سلام . در پاسخ بگویم که بچه های گراش اصلا دنبال استخدام در ادارات گراش نیستند و یا اگر هستند توانایی این کار را ندارند. چون استخدام روال دارد. مثال دادگاه آزمون استخدامی دارد سراسری برگزار میشه ولی بچه های گراش توانایی علمی ندارند دراین آزمون قبول بشند که بیان گراش مشغول بشوند. و ثانیا الان گراش حول نیرو های غیر بومی می چرخد اگر اینها نباشند ادارات شهر تعطیل میشه. و اگر هم نیاز ندارید چرا انتقال نمی دهید بروند؟ پس فعلا محتاج نیر وهای غیربومی هستید. برادر
سجاد
۲۴ مرداد ۱۳۹۸
متاسفانه در این چند سال اخیر تعداد بسیار زیادی افراد غیر بومی هجوم آوردن به گراش.
مخصوصا پست های کلیدی رو در اختیار گرفتن. مثلا توی دادگاه همه کارمندا غیر بومی هستن و خیلی جاهای دیگه
و اینکه چون مملکت دچار مشکلات اقتصادی شده ولی توی گراش وضعیت بهتره اومدن سو استفاده کنن
واقعا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
علی اصغر عبدالی
۲۴ مرداد ۱۳۹۸
با سلام خدمت تمام دوستان
با وجود اینکه تو شهر دست به خیر زیاد داریم ولی هیچ برنامه ای برای سامان دهی به این همه پول نیست نمونه اش دانشگاه علوم قرآنی که با وجود هزینه های بسیار هیچ دستاوردی برای شهر نداشته
خیلی از دانش آموزان هستن که میتونن ادامه تحصیل بدن ولی با وجود مشکلات مالی از ادامه تحصیل باز میمونن و مجبورن ترک تحصیل کنن
میدونم مراکز خیریه زیاده ولی خودتون میدونین که مراجعه به این مراکز چه شکلیه و باید چه پروسه ای رو طی کنین تا به یک یا دو میلیون وام برسین که با وجود مشکلات و هزینه های امروزه این ارقام هیچی حساب نمیشه
به نظرم اگر خود این مراکز گروهی رو تشکیل بدن و با مراجعه به مدارس این افراد رو شناسایی و همراهی کنن خیلی زود از شهر های هم جوار از لحاظ نیرویی انسانی که بزرگترین مشکل شهر هستش جلو میزنیم اگه سالی ۱۰ نفر رو بتونن شناسایی و با مشاوره های درست راه رو نشونشون بدن و مسیر رو هموار کنن براشون طی ده سال ۱۰۰ نیرویی کار با مدارک عالی به جمع نیروهایی بومی اضافه میشه
من به شخصا افرادی رو میشناسم که با وجود قبولی در مدارس تیزهوشان از ادامه مسیر باز موندن بخاطر مشکلات مالی
واقع بین
۲۴ مرداد ۱۳۹۸
چرا نمی دانم امروزا سایت های لار و گراش چیزای الکی و مفت می نویسند .افتاب لارستان می نویسد ادغام لار و گراش برای استان شدن لار و زبان لاری و… .آخه اونی که تهران نشسته اصلا براش مهم نیست لار و گر اش .حالا ما درباره زبان لاری و اچمی بگیم .قضیه از این قراره که میگن ملا توی شهر راهش نمی دادن سراغ کدخدا می گرفت .الان کسی محل نمیخوره سرمون با چی گرم کردیم و بلند پروازی می کنیم.