بستن

خاطره‌های شیرین و دردسرهای دو قلوهای پزشک

هفت برکه – افسانه گراش: دو، سه دقیقه از ورود بیمار به اتاق عمل نگذشته است که پزشک از اتاق عمل بیرون می‌آید همراهان بیمار با چشمانی متعجب رو به پزشک می‌کنند و می‌گویند شما که بیرون هستید آقای دکتر! پس چه کسی بالای سر بیمار ماست؟ او جواب می‌دهد:«برادرم. پزشک بیمار شما برادرم است.»

دوقلوهایی که با هم جور شدند

این یکی از دردسرهایی است که دوقولو‌های پزشک دارند. محمد جواد و محمد‌حسن ریخته‌گر دو برادر دوقولویی هستند که ۳۲ سال سن دارند.  محمد‌جواد متخصص و جراح گوش، حلق و بینی است و در بیمارستان امیر‌المومنین علی(ع) گراش مشغول به کار است و محمد حسن متخصص و جراح چشم و در بیمارستان لار فعالیت دارد و گاهی برای عمل‌های مشترک و یا در مرخصی همکارانش در بیمارستان گراش به بیماران خدمات‌رسانی می‌کند.

فاطمه پیش‌گاهی همسر محمد‌حسن نیز پزشک عمومی است و ۲۹ سال سن دارد مدتی پزشک بخش اورژانس بیمارستان گراش بوده است و فائزه پیش‌گاهی همسر محمد‌جواد ۲۶ ساله و دانشجوی ترم سوم کارشناسی ارشد مهندسی صنایع غذایی در دانشگاه علوم تحقیقات تهران است.

شباهت این دو برادر دوقلو از یک طرف و تخصص و تجربه‌ی این خانواده‌ی موفق که حضورشان در گراش برای مردم منطقه برکت و نعمتی است از طرف دیگر انگیزه‌‌ای بود برای ما که در یک شب زمستانی این خانواده را دور هم جمع کنیم و در یک گپ دوستانه با آن‎‌ها بیشتر آشنا شویم.

بیمارستان، اتاق متخصص گوش و حلق و بینی محل قرار و ملاقات ما با هم است. در شروع گفت‌و‌گو این دو برادر و همسرانشان خودشان را این‌طور معرفی کردند.

محمد‌جواد ریخته‌گر، متخصص  و جراح گوش، حلق و بینی هستم. اصالت اصفهانی دارم اما ساکن تهران در حال حاضر نیز محل کارم، گراش، بیرم است البته در گذشته با لار نیز همکاری داشته ام. دوران پزشکی عمومی را در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و دوران تخصصی را در دانشگاه علوم پزشکی تهران گذرانده‌ام.

من هم محمد حسن ریخته‌گر، متخصص چشم هستم. دوره‌ی عمومی‌ام را با برادرم در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان گذراندم و دوره‌ی تخصصی را در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران بودم.

فاطمه‌پیشگاهی قبل از این که خودش را معرفی کند، می‌گوید: «با اختلاف چند دقیقه محمد حسن قل اول و برادر بزرگتر است و محمد‌جواد قل دوم. من هم فاطمه پیشگاهی پزشک عمومی هستم و در دانشگاه علوم پزشکی ایران در تهران دوران تحصیلم را گذرانده‌ام. اصالتا اصفهانی هستیم اما از کودکی در تهران بزرگ شده‌ایم.»

من هم فائزه پیشگاهی، دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی صنایع غذایی  هستم که دوره کارشناسی را در دانشگاه علوم تحقیقات تهران طی کردم و دوره ارشدم را هم در این دانشگاه درحال گذراندن هستم.»

آشنایی با گراش از یک عروسی

دکتر پیشگاهی به نمایندگی از بقیه از نحوه‌ی آشنایی و ازدواج این دو برادر و خواهر و همچنین از دلیل حضورشان در گراش و چگونگی آشنا شدنشان با این شهر، برایمان حرف می‌زند: «گویا مادر شوهرم از اول تمایل داشت دو خواهر برای پسرهای دوقلویش انتخاب کند. دختر عمه شوهرم با مادرم دوست دوران بچه‌گی بودند که ما را به مادرشوهرمان معرفی می‌کنند و بعد هم که به مرحله خواستگاری و ازدواج می‌رسد.

اما فکر کنم گراشی‌های زیادی آقای فروزش و آقای صادق‌فرد را بشناسند ما از سال‌ها قبل زمانی که در دوران ابتدایی تحصیل می‌کردیم خانوادگی با این دو نفر دوست و آشنای خانوادگی بودیم. آقای فروزش حدود ده سال قبل برای عروسی پسرشان به گراش دعوتمان کردند. سال ۸۸ یا ۸۹ برای عروسی پسرشان کل خانواده‌ی ما را به گراش دعوت کردند و از این طریق ما با گراش و مردم مهمان‌نواز آن آشنا شدیم. موقع انتخاب شهر برای طرح تخصص همسرانمان وقتی دیدیم گراش سهمیه ENT دارد همه خوشحال شدیم و ناراحت هم شدیم که چرا سهمیه چشم ندارد. البته ارجح این بود که یک شهر هر دو سهمیه چشم و ENT را داشته باشد که مشکلی از لحاظ رفت و آمد به خانه همدیگر نداشته باشیم و کنار هم باشیم  ولی آن‌قدر که محبت و مهمان‌نوازی گراشی‌ها برایمان ملموس بود پذیرفتیم یکی در لار باشد و یکی در گراش. بعد از آن هم که به گراش آمدیم باخانواده آقای غفوری آشنا شدیم که خیلی به ما محبت و لطف داشتند.»

می‌پرسم چند سالی است که ساکن گراش هستید؟ دکتر ریخته‌گر پاسخ می‌دهد: «حدود ۱ سال. از۱۸ آبان پارسال به گراش آمدیم و مشغول به کاریم.»

از سینوزیت تا آب سیاه

با توجه به تخصص هر کدام از این ۳ پزشک از آن‌ها می‌خواهم در حوزه‌ی کاری خودشان بگویند که در گراش چه بیماری یا مشکلی بیشتر رواج دارد.

دکتر محمد جواد ریخته‌گر می‌گوید:«در زمینه گوش و حلق و بینی این‌جا بیماری سنوزیت خیلی شایع است. در زمینه گوش و شنوایی هم پارگی پرده گوش و عفونت گوش زیاد است.»

دکتر محمد حسن ریخته‌گر با این مقدمه که در تقسیمات پزشکان، حوزه‌ی کاری من لار است. گفت:«روزهایی که دو متخصص چشم در گراش به مرخصی می‌روند با برادرم اینجا هستیم و کارهایی را که در حیطه گوش و حلق و بینی و یا چشم و مجرای اشک است را انجام می‌دهیم.

عمل‌های شایع منطقه هم به خاطر این که در منطقه گرمسیر قرار داریم آب مروارید و ناخونک است.آفتاب مستقیم معمولا باعث شیوع این دو بیماری می‌شود. عمل‌های دیگری مانند تنگی مجرای اشک، آب سیاه نیز در منطقه زیاد داریم که با دارو تقریبا کنترل می‌شود.»

دکتر پیش‌گاهی به دلیل مدت کم خدمتش در این منطقه ترجیح می‌دهد حدس‌هایش از بیماری‌های شایع در منطقه را اعلام نکند و می‌گوید: «من پزشک عمومی هستم طرحم از سال ۹۴ شروع شد اول ساوه بودم نزدیک تهران و بعد از آبان که شوهرم منتقل شد به لار من هم کارهای انتقالی‌م رو انجام دادم واز اول آذر پزشک عمومی بخش اورژانس گراش شدم و تا فروردین سال جاری طرح‌ام تمام شد.»

به این‌جا که رسیدیم مهندس پیشگاهی با لبخند می‌گوید هم برای پروژه پایان‌نامه‌ام و هم بعد از اتمام درسم اگر مدیر کارخانه‌ای نیاز به نیرو داشت در خدمتم. با هم می‌خندیم و می‌گویم:«مشکل ما این است که فعلا در گراش کارخانه‌ای نداریم.»

این بار سوال من از این خانواده این است که در مدتی که گراش بودند، مردم و شهر گراش را چطور شناختید؟

دکتر پیش‌گاهی جواب می‌دهد:«با مهمان‌نوازی مردم گراش قبل از ساکن شدنمان در گراش آشنا بودیم. این چند مدت هم خیلی مزه‌ی این مهمان‌نوازی را چشیدیم. به مراسم‌های عروسی، مهمانی و … دعوت شدیم به خواهرم فائزه که زنگ می‌زنم همیشه می‌گوید یا خانه‌ی همسایه‌‌شان است و یا مسجد خیلی با خانم‌ها ارتباط دارد.»

فائزه در تایید و تکمیل حرف‌های خواهرش ادامه می‌دهد:«اوایل به خاطر درسم مجبور بودم هر دو، ۳ هفته یک بار به تهران برگردم. یک بار به تعطیلات خوردیم و همسرم به تهران آمد و به همین خاطر ماندن در تهران طولانی‌تر شد وقتی برگشتم فهمیدم کلی از خانم‌های هم‌محله‌ای نگرانم شده بودند من را که دیدند گفتند: «می‌دانستیم در این ساختمان هستی ولی شماره‌ای از شما نداشتیم بعد از این باید حتما شماره بدهی تا اگر نگرانت شدیم بتوانیم از حالت باخبر شویم.» بعد شماره همراهم را به آن‌ها دادم و آن‌ها هم گفتند هر دفعه که می‌روی به ما خبر بده و بگو که کی برمی‌گردی. صداقت و راستگویی فروشندگان گراشی هم قابل تقدیر است یک روز که با خواهرم برای خرید به فروشگاهی رفته بودیم جنسی که در تهران آن را قیمت گرفته بودم توجه‌ام را جلب کرد قیمت را که پرسیدم چند برابر پایین‌تر از قیمتی بود که تهران به ما گفته بودند دلیل را که پرسیدم فروشنده خیلی صادقانه گفت این‌ها اصل نیستند و چینی‌اند.»

چرا گراشی‌ها عینک آفتابی نمی‌زنند؟

چیزی که توجه دکتر محمد جواد ریخته‌گر را در این مدت جلب کرده است این است که گراش جای تفریحی ندارد.

دکتر محمد‌حسن ریخته‌گر هم نظرش را این‌طور مطرح می‌کند: «فهمیده‌ام در گراش هنوزفرهنگ عینک آفتابی زدن جا نیافتاده است وقتی کسی از عینک آفتابی استفاده می‌کند همه نوع خاصی به او نگاه می‌کنند در صورتی که در منطقه‌ی گرمسیر و به خصوص برای افرادی که بیماری چشم دارند عینک آفتابی یک وسیله‌ی ضروری است. چیز دیگری که از گراشی‌ها فهمیدم این است خیلی به چشم زدن  و چشم زخم اعتقاد دارند.»

با لحن طنزی از او می‌پرسم شما به عنوان چشم پزشک به چشم زخم و چشم زدن اعتقاد داریدیا نه؟

با خنده جواب می‌دهد. این موضوع اصلا ربطی به تخصص من و چشم پزشکی ندارد اما، بله. من هم به چشم‌زخم اعتقاد دارم. از پیامبر هم احادیثی در این زمینه داریم اما عکس‌العمل مردم در این شهر و ساختن عروسک‌ها و وسایل گوناگون دفع چشم‌زخم، بیش از حد است.»

دکتر پیش‌گاهی می‌گوید من هم یک انتقاد پزشکی و سلامتی دارم که باید به صحبت‌هایم اضافه کنم:«خانم‌ها در این شهر در خانه‌ها خیلی قلیان می‌کشند و این برای سلامتی‌شان ضرر دارد من تا حالا در هیچ شهری ندیده بودم که به این حجم قلیان بکشند این موضوع هم روی سلامت خودشان و هم نسل‌های بعدی‌شان تاثیر می‌گذارد. دوست داشتم یک طرح آموزش در مورد مضرات قلیان بگذاریم که نشد بهتر است خانم‌ها وابستگی‌شان به قلیان را کم کنند.»

کاشتن گوش پس کله

از آن‌ها می‌خواهم رشته‌ی تخصصی‌شان را بیشتر معرفی کنند و از عمل‌های سنگینی که در این یک سال داشته‌اند برایمان بگویند.

دکتر محمد‌جواد ریخته‌گر می‌گوید: «من در حوزه‌ی کاری خودم رینوپلاستیک و عمل‌های زیبایی بینی بر طبق ساختار اصلی بینی انجام می‌دهم و مراجعه‌کنندگان زیادی هم دارم. در این مدت حدود ۳۰، ۴۰ مورد عمل جراحی انجام داده‌ام.

هر چیزی که مربوط به جراحی سر و گردن باشدتا حدودی به حوزه‌ی ما مربوط است برای عفونت گوش انواع جراحی‌ها را انجام می‌دهیم و برای عمل سنوزیت آندوسکوپی سینوس انجام می‌دهیم. در حیطه ناحیه گردن تومور‌های تروئید را هم داشته‌ایم و همان‌طور که دکتر عبدالهی در این زمینه فعال هستند ما نیز می‌توانیم این عمل‌ را انجام دهیم. جراحی در ناحیه توده‌های غده بذاقی،باز کردن مجرای اشکی از راه آندوسکوپیک و بدون بخیه و برش روی پوست صورت و عمل انحراف تیغه بینی از دیگر کارهایی است که به حوزه فعالیت ما مربوط می‌شود. همچنین کارهای دیگری برای زیباسازی مثلا برای جوان‌سازی صورت، تزریق بوتاکس داریم.

دو عمل خیلی سنگین که در این مدت در منطقه داشتم یکی جراحی اندوسکوپی سینوس و دیگری جراحی گوش بود.

یک جوان ۲۲، ۲۳ ساله‌ای بود که عفونت مزمن گوش داشت و به سمت آبسه گوش رفته بود.  و اگر جراحی نمی‌کرد آبسه به مغزش می‌زد و در صورت رسیدن آبسه به مغز او فلج می‌شد. عمل جراحی گوش را انجام دادیم و جلو عفونت گوش را گرفتیم و کانال گوش را دوباره بازسازی کردیم.

یک مورد دیگه هم گازگرفتگی گوش توسط انسان بود که یک پسر جوان ۲۰ ساله در دعوا و نزاع لاله گوش و نصف گوشش کنده شده بود که شبانه به طور اورژانسی او را به اتاق عمل بردیم و خود لاله گوش را زیر پوست سر دوباره کاشتیم و بعد ۳ ماه دوباره آن را بازسازی کردیم.»

دکترمحمد‌حسن ریخته‌گر هم در بخش تجربه‌ی جراحی سنگینش به این عمل اشاره می‌کند: «چند هفته پیش یک پیرزن هفتاد، هشتاد ساله که به دکترهای لار و منطقه مراجعه کرده بود و جواب شنیده بود که در این منطقه کسی نمی‌تواند او را درمان کند و باید به شیراز برود به من مراجعه کرد. او شکستگی پایین پلک و اطراف چشم داشت و از طرفی تنگی مجرای اشک و عفونت چشم هم داشت ما به او پیشنهاد دادیم که می‌توانیم این کار را این‌جا با کمک و همکاری برادرم برایش انجام دهیم از طریق آندوسکوپی از راه بینی مجرای اشک را برایش باز کردیم و خدا را شکر این عمل هم موفقیت‌آمیز بود.

یک موضوع که در بخش چشم‌پزشکی است در بیمارستان گراش تزریق آواستین برای درمان تورم شبکیه ناشی از دیابت انجام می‌شد ولی در لار انجام نمی‌شد وسایل مختصری بود ولی کسی انجام نمی‌داد با پیگیری‌هایی که انجام دادم  در لار راه‌اندازی کردیم  و یا جراحی آب سیاه نیز در لار قبلا با وسایل قدیمی انجام می‌شد  ولی روش ما جدید‌تر و بادستگاه پیشرفته‌تر است.»

دکتر پیشگاهی می‌گوید:«این را هم باید اضافه کنم که دو دکتر برد رشته خودشان را دارند یعنی یک مرحله بالاتر از تخصص.»

بیمارستان گراش در سطح بیمارستان خوب کشور

سوال دیگری که از آن‌ها پرسیدم این بود که از وضعیت بیمارستان امیر‌المومنین علی(ع) گراش چقدر رضایت دارند؟

دکتر محمد‌جواد ریخته‌گر جواب می‌دهد:«محیط خود بیمارستان که هیچ مشکلی ندارد امکانات برای جراحی‌ها و مریض دیدن هم فراهم است البته ۲ دستگاه کم دارند. دستگاه لاپاروسکوپی که ویدیو و مانیتورمخصوص داشته باشد و میکروسکوپ زایساست که برای عمل‌های پیشرفته گوش و حلق و بینی خیلی خوب است. البته یک دستگاه در اتاق عمل گراش موجود است ولی خیلی قدیمی شده است هر چند با آن هم می‌شود عمل‌های گوش را به نحواحسن انجام داد. دستگاه لاپاروسکوپی هم برای آندوسکوپی و هم برای عمل های جراحی شکم و هم برای عمل‌های آندوسکوپی سینوس لازم است.ولی کلا از لحاظ امکانات، بیمارستان در سطح خوبی است از لحاظ متخصصین هم می‌توان گفت در همه رشته‌ها متخصصین حضور دارند و سطح بیمارستان در کل منطقه خوب است. البته نسبت به شهرهای بزرگی مثل تهران، اصفهان و شیراز خیلی کمبود دارد ولی نسبت به مناطق محروم مانند بوشهر، هرمزگان، میناب، سیستان بلوچستان و… در سطح بالاتری است.

درست است که گراش قطب درمانی جنوب است اما باید امکاناتش بیشتر باشد. مثلا همین ۸ اتاق عملی که دارند پشت بیمارستان می‌سازند، اضافه شدن آن خیلی برای بیمارستان خوب است و اگر در خرید تجهیزات اتاق عمل خیرین بتوانند وسایل درجه یک به بیمارستان اهدا کنند که دیگر عالی است آن موقع می‌توان گفت بیمارستان گراش همدوش با بیمارستان‌های تهران و بیمارستان‌های بزرگتر است. و جذب و استخدام متخصصین هم ملاک است.»

نظر دکتر محمد حسن ریخته‌گر در مورد بیمارستان گراش این است:«این بیمارستان از لحاظ چشم پزشکی کامل و مجهز است البته دستگاه فیکو قدیمی است با توجه به این که روزهایی که دکتر صفرپور نیستند من اینجا جایشان در درمانگاه حضور دارم و عمل می‌کنم من به مسئولین بیمارستان خرید دستگاه اینفینیتی را پیشنهاد دادم.

دکتر محقق و دکتر گلستان گفتند باید پیرامون خرید این دستگاه رایزنی کنند. چون لار دستگاه  اینفینیتی دارد ولی اینجا ندارد. نتیجه روز بعد از عمل این دستگاه، خیلی بهتر از دستگاه‌های قدیمی است. اما بقیه بخش‌ها هم در سطح خوب و مناسبی است.»

دکتر پیش‌گاهی عقیده دارد: «سطح بیمارستان چه از لحاظ متخصصینی که دارد و چه از لحاظ امکانات، خوب است. تنها مشکل این است که ممکن است گاهی کمبود نیرو داشته باشند. و مورد بعد تلاش برای نگه داشتن پزشکانی است که طرحشان تمام شده است یکی از عامل‌های مهم این موضوع هم این است که پرداختی بیمارستان خوب باشد. که متاسفانه پرداختی‌ها در کل کشور ضعیف است البته گراش به خاطر این که خیرین حمایت می‌کنند تا حدودی از کل کشور در این زمینه جلوتر است. ولی خوب پزشکی که طرحش تمام شد ممکن است برگردد و یا ممکن است بیمارستان خصوصی شهرهای دیگر را انتخاب کند و برنگردد.»

مهندس پیشگاهی  هم با تایید حرف‌های خانواده‌اش سطح بیمارستان گراش را خوب می‌بیند.

متخصصین با خانواده می‌مانند

این که چه تصمیمی برای آینده دارند سوال دیگری است که از آن‌ها می‌پرسم و همینطور این سوال که مسئولین بیمارستان چیکار کنند که این خانواده متخصص را در بیمارستان ماندگار کنند؟

دکتر محمد‌جواد ریخته‌گر گفت:«ماندگاری همه متخصصین بیمارستان نه صرفا ما به عملکرد بیمارستان بستگی دارد. اگر امکانات باشد و آدم بتواند ارائه خدمات بدهد از آن طرف هم بازخورد‌ها مناسب باشد قطعا متخصصین به ماندن فکر خواهند کرد.»

دکتر پیشگاهی می‌گوید:«همه متخصصینی که می‌خواهند این جا بمانند باید با زن و بچه و یا با خانواده بمانند و این جا باید دو بستر فراهم باشد یک بستر برای خود کار متخصص و یک بستر برای خانواده‌ش که هر دو باید به صورت موازی تامین شود.

الان پانسیون خوب و نوساز است ولی یک سری مشکلات دارد ،مثلا اگر خانواده‌ای قصد بچه دار شدن  داشته باشد ماندن در این پانسیون برایش امکان‌پذیر نیست. متخصصینی که کار می‌کنند هم باید یک امنیت شغلی داشته باشد. اگر این‌جا این امنیت شغلی را نداشته باشند به سمتی خواهند رفت که آن را به دست بیاورند درست است که همه بیمارستان‌های کشور در این زمینه عقب هستند ولی بیمارستان‌های خصوصی عقب نیست وقتی متخصصی طرحش تمام می‌شود، مجبور نیست بیمارستان دولتی بماند ترجیح می‌دهد برود بیمارستان خصوصی که آن امنیت شغلی را داشته باشد.»

آمار بالای تصادف با موتور

از دکتر پیشگاهی می‌خواهم خاطره‌ای از طول مدتی که در اورژانس مشغول به کار بوده برایمان تعریف کند: می‌گوید:«پسر ۱۷، ۱۸ ساله‌ای را که با موتور تصادف کرده بود به اورژانس آوردند جراحتش زیاد نبود در حد چند خراشیدگی و زود مرخص شد به فاصله ۳ روز بار دیگر همان پسر را دوباره به اورژانس آوردند باز هم تصادف ولی این بار دستش شکسته شده بود.»

این خاطره‌گویی که تمام شد دکتر محمد حسن ریخته‌گر گفت:«متاسفانه این جا رسم است از کوچکی برای بچه‌هایشان موتور می‌گیرند.رانندگی برای کودک ده ساله خیلی خطرناک است و به خاطر همین است که در منطقه آمار تصادف کودکان و به خصوص جوانان زیاد است. البته دلیل آن هم باز برمی‌گردد به این موضوع که تفریح دیگری ندارند تا جایی که در جریان هستم بعد از ظهرهای جمعه هم در مسیر گراش به لار موتور‌سوران حرکت‌های نمایشی انجام می‌دهند که گویا بعد از شکایت مردم به منطقه‌ی دیگری منتقل شده است.»

«کدام غذای گراش را بیشتر دوست دارید؟»این آخرین سوالی است که از آن‌ها پرسیدم.

شاورما غذای مورد علاقه‌ی دکتر محمد جواد ریخته‌گر است. برادرش محمد حسن هم شاورما را ترجیح می‌دهد و بعد از آن از کباب نام می‌برد.

دکتر پیشگاهی نخود گراشی زیر زبانش مزه کرده است و می‌گوید در صفحه اینستاگرامش هم به این غذای لذیذ اشاره کرده است.

خواهرش فائزه هم که نخود گراشی را پسندیده است می‌گوید: «من اولین بار در مسجد دیدم. کاسه نخود گرفته بودند و روی آن سس قرمز و آبلیمو می‌ریختند و به مردم تعارف می‌کردند برایم خیلی جالب بود. و زنگ زدم به مادرم و گفتم اینجا در مسجدشان نخود می‌دهند و نخود یک نوع غذاست.»

این گزارش در شماره ۷۲ نشریه افسانه گراش – بهمن‌ماه ۱۳۹۶ منتشر شده است.

خبرنگار ارشد پایگاه خبری هفت‌برکه آغاز فعالیت روزنامه‌نگاری از سال ۱۳۸۸

7 نظر

  1. خانم دکتر پیشگاهی!لطفا قلیان کشیدن را به تمام خانمها تعمیم ندهید حالا شما با خانواده ها و خانمهای قلیانی ارتباط دارید چه ربطی دارد که بگویید «خانمها در این شهر خیلی قلیان می کشند»؟؟!!! نظرتان علمی و منطقی نیست و یک شخص تحصیل کرده زشت است که اینگونه ابتدایی نظر دهد. قالب حرف شما مثل این است که یک نفر بگوید«دکترهای خانم خیلی از پزشکی سر در نمی آورند» یعنی این صفت به تمام خانم دکترها تعمیم داده شده است.

  2. با عرض سلام و خسته نباشید خدمت خواهرها و برادران گرامی.بغیر از این که قلیان جز وسایل جهیزیه میباشد شاید بتوان گفت در تمام خانه های گراش نیز وجود دارد حتا اگر صاحب خانه قلیونی نباشند.استفاده ی قلیون در بین زنان گراشی زیاد که هست هیچ، مصرف مواد بسته بندی شده مانند بیسکویت و کنسرو و کیک و آب میوه و شکلات و…هم در خانواده ها زیاد است.بسیاری از خانواده ها حتا با شیوه پخت لوبیا چیتی آشنا نیستند و کار آسان را در خرید کنسرو لوبیا چیتی میبینند.مصرف فست فود که بحثی جداست.

  3. آغای حمید! شما در تمام خانه های گراش سرک کشیده اید؟؟!!!!که می گویید«شاید بتوان گفت در تمام خانه های گراش نیز وجود دارد»یا اینکه تحقیق میدانی کرده ای که اینگونه آماری در مورد قلیان در گراش می دهی؟؟!!!البته با کلمه ی«شاید» می خواهی حرفت را صحیح جلوه بدهی. خانه ی ما و خیلیهای دیگر که می شناسم نه تنها خودشان قلیانی نیستند که قلیان در خانه شان وجود هم ندارد و قلیان جزء جهیزیه شان هم نبوده.
    احیانا قلیان مثل قدیما جزء جهیزیه ی خانمتان بوده است و یا قرار است بشود؟؟؟!!!!!!!!

  4. A A عزیز. بیان واقعیت نباید به کسی بربخورد. خانم دکتر هم نگفتند همه گراشیها قلیان می کشند. من هم یک گراشی هستم ولی از اینکه در این گزارش به موضوع قلیان اشاره شده خیلی خوشحالم. همین گفتنها باعث حساس شدن و بلکه پیشگیری از تکرار اشتباه می شود. به امید روزی که همه خانواده ها قلیان ها را بشکنند…

  5. این بحثها بی نتیجه ست.من خودم قلیونیم هنوز یکی رو ندیدم که بخاطر قلیون مریضی گرفته باشه.انشاالله که هیچکس هم مریض نشه.تموم درد و بیماری به قول یکی مال استرس و فکره.مال دگرگون شدن مواد غذاییه.مال رو کار اومدن ظروف یکبار مصرفه.قلیون که همیشه بوده و هست.ازوقتی جای روغن حیوانی روغن چسبی اومد رگ قلبها گرفت.جای خرما شکلات اومد دیابت مد شد.جای نون گندم آرد ذرت به خوردمون دادن مرض گرفتیم.جای خنده غم و غصه هامون بیشتر شد درد گرفتیم و….

  6. در جواب خانم A.A بگم که شخصیت شما جوریه که همیشه حق با خودتونه و کسی حق نظردادن رو نداره…اون آقا هم درست گفتن تو بیشتر خونه ها قلیون وجود داره حتی مایی که هیچ کدوم از خونوادمون استفاده نمیکنیم تو خونه قیلون داریم و حرف شما هم صحیح که تو بعضی خونه ها وجود نداره ولی در برابر اون حجم از خونه هایی که قیلون دادن خیلی ناچیزه ….خواهشا شخصیت خودتونو حفظ کنین و با ملایمت کامنت بذارین…خوبه جلو دست شما نیستیم وگرنه مارو کشته بودین ?

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

7 نظر
scroll to top