علی سپهر: ایران سرزمینی است پهناور با اقوام مختلف و فرهنگ‌ها و باورهای متفاوت. باورهایی که برای نسل‌های پیشین قابل هضم و برای نسل‌های امروز کم‌تر قابل فهم وگاهی یکی از دلایل عقب ماندگی شمرده می‌‌شود. مردم گراش نیز همچون سایر مردم این سرزمین دارای باورهای عامیانه خاص خود هستند. باورها و سنت‌هایی که شاید در کم‌تر جایی از ایران نمونه آن وجود داشته باشد. یکی از این باورها که از دیر باز برگزاری آن به صورت یک سنت برای مردم این شهر در‌آمده مراسم شب چهارشنبه آخر ماه سفر است. در باور مردم شب چهارشنبه آخر ماه سفر نحس و بدیمن شمرده می‌شود. نحوست این روز در ادبیات گراش نیز راه یافته است به نحوی که شاعر گراشی صادق رحمانی در یک دوبیتی چنین آورده است:

پس بالا بلندم تا گطر چو

چش نومزاد کاچش اندتر چو

سه چهارسالی ابه خطش نه‌ انتن

شو چهارشنبه ماه صفر چو

Safar
عکس از مهدی آیینه‌افروز

در باور مردم ماه صفر سنگین شمرده می‌شود که برعکس‌ ماه‌های دیگر به خوبی وخوشی سپری نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. و هر آن احتمال وقوع حادثه ناگواری در این ماه وجود دارد. در نحوست این ماه هیچ شکی نیست چرا که حضرت رسول اکرم(ص) منقول است که هرکس خبر پایان یافتن این ماه را به من اطلاع دهد به او مژدگانی خواهم داد. شاید نحوست ماه صفر در نزد مردم بر همین اساس باشد. در این جا این پرسش مطرح می‌شود چرا مردم فقط شب چهارشنبه آخر این ماه را نحس می‌پندارند و به باید‌ها و نباید‌ها‌ی خاص آن روز مبادرت می‌ورزند. بایدهایی چون پخت و تقسیم شله پیرزن، اسفند دود کردن و نیل کشیدن و نبایدهایی چون شانه‌زدن موها، نگاه کردن به آینه، حمام کردن، جارو زدن و خندیدن.

علم اعداد از علوم قدیمه است و امروز کم‌تر کسی از این علم اطلاعی دارد با این حال بر‌‌خلاف باور بعضی از مردم دنیا که عدد سیزده را عددی نحس نامیده‌اند در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما ایرانیان دلیلی بر نحوست این عدد وجود ندارد، اما عدم جماع کردن در شب چهارشنبه در منابع اسلامی و عدم استحمام نمودن در شب چهارشنبه در باور مردم وجود دارد. بنابراین در منابع اسلامی و نیز باور مردم چهار و شاید چهارشنبه عدد خوش‌ یمنی محسوب نمی‌گردد. دلیل این امر چیست؟ بر ما پوشیده است شاید عدد چهار بر‌خلاف اعداد یک، پنج، هفت و دوازده که اعدادی مقدس شمرده می‌شوند و بر‌خلاف عدد سه که یک عدد عرفانی است یک عدد دنیایی باشد. شاید عدد چهار دلالت بر مسائل مادی داشته باشد. اگر درآمیختگی اعداد با واژه‌ها دقت کنیم در‌می‌یابیم کم‌تر عددی همانند چهار وجود دارد که با واژه‌ها درآمیخته باشد. همانند عناصر چهارگانه( آب، آتش، باد، خاک) چهار عمل اصلی (جمع، تفریق، ضرب، تقسیم در علم ریاضی) چهار جهت اصلی( مشرق، مغرب، شمال، جنوب) چهار طبع (گرمی، سردی، خشکی، تری در طب قدیم) چهار فصل سال (بهار، تابستان، پاییز، زمستان) چهار سمت(راست، چپ، روبه‌رو، پشت‌سر)، چهار ‌‌گاه، چهار ضرب و چهار مضراب در موسیقی، چهار بند یا همان چهار مفصل بدن، چهار ‌آس(چهار تک‌‌خال در بازی قمار)، چهار‌‌‌‌پایان در حیوانات، چهار دیواری،… واژه‌‌‌‌‌‌های آمیخته با عدد چهار فراونند و بیشتر آنها با مسائل دنیوی است. چنانچه فرض را بر این بگیریم که عدد چهار یک عدد مادی و دنیوی است و حتی ایرانیان باستان نیز هنگام پریدن از روی آتش در مراسم چهارشنبه سوری (آخرین چهارشنبه سال) سرخی یا سلامتی آتش را از آن خود و زردی یا بیماری خود را برای آتش خواستار بودند بهتر به چرایی و باید‌‌‌ها و نباید‌های مراسم چهارشنبه آخر ماه صفر پی خواهیم برد. نباید‌هایی چون شانه زدن مو‌‌‌‌‌ها، نگاه کردن به آینه، حمام کردن، جارو زدن و خندیدن نمادهایی کوچک از زندگی روزمره و دنیای ما هستند. در کنار این نباید‌ها اعمال و باید‌هایی نیز وجود دارد که شاید مطلقاً نتوان نام باید‌ها را بر‌آن گذاشت همچون پخت و تقسیم شله پیرزن، نیل کشیدن و اسفند دود کردن. در فرهنگ ما ایرانیان اسفند دود کردن برای در ‌امان ماندن از چشم‌ زخم است. پخت و تقسیم شله پیرزن نیز به عنوان صدقه دادن از آن یاد می‌شود اما نیل کشیدن بر‌روی دست، گونه و شکم‌های بچه‌ها برای چیست؟ دلیل این باور ترسناک که اگر نیل کشیده نشود پیرزن بچه‌ها را خواهد برد چیست؟ اصلا این پیرزن کیست؟ پیرزن در ادبیات فارسی نماد دنیا و دنیا‌‌دوستی است. حافظ در اشعار خود دنیا را عجوزه و این‌چنین بیان می‌کند.

مجو درستی عهد از جهان سست نهاد

که این عجوزه عروس هزار داماد است

شاید آنچنان ‌که در نباید‌های این روز از کار‌های دنیایی اجتناب می‌گردد در باید‌های این روز با پخت و تقسیم شله پیرزن که نوعی صدقه محسوب می‌گردد و یا گذاردن پول کنار آتش در سر‌ چهار کوچه به آخرت اندیشیده می‌شود. شاید با این نوع صدقه دادن امیدوارند ظواهر این عروس هزار‌ داماد، کودکان آنها را نفریبد و با خود همراه نسازد. احتمال این که نیل کشیدن نیز نوعی طلسم باشد بسیار است. شاید ترس و تاثیر مسائل ماوراء الطبیعه در سنت‌ها و باورهای ما بی‌نقش نبوده است. با این اوصاف معتقدان سنت چهارشنبه آخر ماه صفر آش می‌پزند. بر‌روی دست، گونه و شکم بچه‌ها نیل می‌‌کشند و برای دفع چشم زخم و اجنه اسپند دود می‌کنند و آتش آن را با مقداری پول و چند حبه قند بر ‌سر چهار کوچه می‌ریزند و فردای آن روز باز زندگی در شهر همچنان جریان دارد.

منتشر شده در وبلاگ صحبت نو، شنبه دهم اسفند ۱۳۸۷