هفتبرکه: «شنیدین که…»! با همین یک جمله ممکن است جرقهی مورد نیاز برای روشن کردن موتور چندساعتهی بحث و بررسیِ تخصصیِ دوستان و فامیل تامین شود!
یک دورهمی خانوادگی یا دوستانهی حقیقی یا مجازی را تصور کنید که یک شایعه در آن دستبهدست میشود و هر کس در حد بضاعت خودش، حالا شنونده باشد یا مشارکتکننده، گوشهای از آن را میگیرد!
حالا نه اینکه ما بخواهیم غیبت و شایعهپراکنی را تایید کنیم، ولی از نظر نویسندهی مقالهی مجله «تایم»، گاهی میچسبد! جدای از ممنوعیتهای مذهبی و اجتماعیاش، غیبت چیزی است که حتی اگر خودمان در آن سهمی نداشته باشیم، در جمعهای کاری، دوستانه، مغازهها، خانهها، گروههای مجازی، باشگاههای زنانه و مردانه و تقریبا همه جا با آن سر و کار داریم. ما اینجا سعی کردهایم نگاهی دقیقتر به فرایند غیبت و پشت سر دیگران حرف زدن داشته باشیم. این یادداشت به معنای تایید این کار نیست؛ هدف پیدا کردن نگاهی واقعبینانهتر به این موضوع است.
در واقع، چیزی که جرقهی این یادداشت را زد، مطالعهی مقالهای علمی در مجلهی تایم بود با عنوان «غیبت از چیزی که فکر میکنید هوشمندانهتر است!» نوشتهی اوریل فلدمنهال (اینجا)؛ که به شایعه و ابزار پخش آن یعنی غیبت، نگاهی علمی و جامعهشناختی دارد و نتایج تحقیقات مختلف را گزارش میکند. لازم است این را هم توضیح بدهیم که در عنوان مقالهی انگلیسی از کلمه gossip استفاده شده است که میتوان در زبان روزمره، آن را به «پشت سر مردم حرف زدن»، یا در اصطلاح امروزیترش، «سوژه کردن» معنا کرد.
«خوراک گفتگوهای روزمره ما»
«قبل از اینکه رسانههای اجتماعی وجود داشته باشد، غیبت کردنها وجود داشت. مدتها قبل از آن که توییتها بتوانند شهرتها را نابود کنند، زمزمهها به خوبی این کار را انجام میدادند- گاهی با دقتی مرگبارتر!» این را نویسندهی مقالهی مجلهی تایم نوشته و خب راست هم گفته! حالا هر از گاهی شایعهای در شهر پخش میشود و سرعت گسترش آن با وجود شبکههای اجتماعی بسیار بالا و عمرش با جایگزینی خبرهای دیگر بسیار کوتاه است. اما مکانیسم شایعه و غیبت کردن، آنقدرها که به نظر میرسد هم سطحی نیست.
نویسنده تعریف سادهای از غیبت دارد و آن را «خوراک گفتگوهای روزمره ما» لقب داده و مینویسد: «بنا به برخی گزارشها، بیش از ۶۵٪ از مکالمات ما دربارهی دیگران است. داستانهایی که درباره دیگران تعریف میکنیم، به زندگی خستهکنندهی روزمره شور و هیجان میبخشند.»
بخواهم سرراست اصل مطلب را بگویم، مقاله میگوید گذشته از نگاه اخلاقی، غیبت و پراکندن آن کارکردهایی هم دارد! سوژه کردن یک فرد غایب میتواند نشانه هوش اجتماعی و توان تحلیل شبکههای انسانی باشد. میگویید چطور؟ اگر خسته نیستید، ادامه یادداشت را بخوانید!
سازوکار ذهنی شایعهپراکنی
وقتی غیبت میکنیم یا شایعهای را منتقل میکنیم، در واقع داریم مدل ذهنی روابط اجتماعی اطرافمان را میسازیم و تحلیل میکنیم. مغز ما پیش از حرف زدن، بیآنکه خودمان بدانیم، محاسبه میکند: «به کی بگم؟ اگه به این بگم، میرسه به خود اون آدم یا نمیرسه؟!» در مقاله اشاره شده که پژوهشهای دانشگاه براون در آمریکا نشان دادهاند دو عامل در این تصمیمگیری نقش دارند: فاصلهی اجتماعی و میزان محبوبیت مخاطب. فلدمنهال نوشته: «مردم با کمک حس ششم! از محبوبیت و فاصله برای محاسبه مکانی که شایعات ممکن است پخش شوند، استفاده میکنند.»
حتی در گویش گراشی، ما همین هشدار را وقت غیبت کردن داریم که میگوید: «زئر کُنار نِچِشه»، یعنی حواست باشد این چیزی که پشت سر فلانی میگویی، ممکن است به فلانی که در جمع حضور دارد بربخورد، یا از طریق فلانی که باز هم در این جمع حضور دارد، به گوش آن فرد اصلی برسد! میدانید چه حساب و کتاب دقیقی نیاز است که آدم «زئر کنار نچه»؟ این نشان میدهد اجداد ما تا چه میزان بهرهی هوش اجتماعی بالایی داشتهاند!
غیبت فقط حرف پشت سر نیست. میتوان گفت غیبت نوعی لوکیشنیابی اجتماعی است که فرد سعی میکند در آن بازی گیر نیفتد. یعنی افراد وقتی میخواهند غیبت و شایعهای را به بغلدستیشان بگویند، فاصلهی اجتماعی آن فرد را با فرد مورد نظر میسنجند. یعنی این فاصله باید آنقدری زیاد باشد که احساس اطمینان ایجاد کند که گیر نمیافتیم. که اگر گیر بیفتیم میگوییم: «آخ که زئر کُنار چِزَم».
دومین عامل این است که وقتی میخواهیم اطلاعاتی را به اشتراک بگذاریم، محبوبیت بغلدستی، پیش من چقدر است؟ خیلی ساده، یعنی چقدر به او اعتماد دارم؟ و نسبت این فرد با فرد موردنظر چیست و میزان محبوبیت آن فرد برایش چقدر است؟
حتی مکان انتشار شایعه خیلی متفاوت است. مثلا در یک آرایشگاه زنانه یا اصلا همان صحرو مجردی مردانه (آتشبیار معرکه هم خودتان هستید) هر دو گروه ترجیح میدهند غیبت کردنشان را با این جمله شروع کنند: «حالا غیبت نِبه وله…» و اصطلاحا سعی میکنند اینطوری آن را تطهیر کنند.
نقش غیبت در ارتباطات اجتماعی
بر اساس مقاله، غیبت ابزاری برای تنظیم رفتار اجتماعی و اعتمادسازی است؛ یعنی انگار میگوییم: «ببین! این رو فقط دارم به تو میگم!» یا «اینقدر برایم قابل اعتماد هستی که اینها رو دارم بهت میگم!»
به خاطر همین، حرفهای یک دورهمی را معمولا نمیشود در گروه دیگر دورهمی به اشتراک گذاشت. محتویات و مخلفات غیبت در یک دورهمی خانوادگی، با محتویات غیبت در یک گروه کاری خیلی فرق میکند. یعنی ما مدام در حال سبک و سنگین کردن میزان قابل اعتماد بودنِ افراد هستیم. وقتی دربارهی دیگران حرف میزنیم، در واقع داریم ارزشها و هنجارهای گروهمان را تقویت میکنیم: «کی قابل اعتماده؟ کی نه؟»
مرز بین غیبت مفید و آسیبزا
حالا وقتش است برگردیم به چفت و بستهای اخلاقی! بله! حتی در غیبت هم اخلاق حرف اول را میزند. نویسنده مقاله هم معتقد است مشکل خود غیبت نیست؛ مشکل از جایی شروع میشود که از آن بد استفاده میکنیم؛ یعنی مثلا برای آزار یا دروغپراکنی. باید مراقب باشید مرز غیبت از دایره دوستان و افراد معتمدتان بالاتر نرود و یادمان باشد هر جامعهای بر اخلاق است که استوار میماند.
مثلا این درست نیست که در یک دایرهی ارتباطی وسیعتر غیبت و شایعه درست کنیم و بعد هم پاسخگو نباشیم! بعد هم بقیه را به زحمت بیندازیم تا آن را برایمان جمع کنند. یک بخش این قضیه این است که در این سبک شایعات که بسیار گسترده است و بخشهای زیادی از جامعه با آن درگیر و از آن به طور جدی آسیب میبیند، فردی که استارت شایعه را زده، احتمالا در حاشیه امن قرار دارد. البته همین مساله باعث «تقویت مقاومت و پیوند در جوامع» میشود؛ دو عاملی که نویسندهی مقاله آن را از برکات غیبت و شایعهسازی برخی افراد میداند. یعنی افراد معمولا در برابر شایعهی نادرست که خودمان به آن «تهمت» میگوییم، مکانیزم دفاعیشان، یعنی اخلاق و وجدانشان، فعال میشود و سعی میکنند خود یا اشخاصی را که درگیر عواقب آن شدهاند حمایت کنند.
نتیجهگیری: شایعه، چسب اجتماعی یا سم؟
شما آخرین باری که غیبت و شایعهپراکنی یا همان هوش اجتماعیتان کار کرده کی بوده؟! نویسنده مقاله از همان اول گفته است: «از نظر تاریخی، شایعات به یک اندازه چسب اجتماعی و سم هستند.» یعنی هم به افراد کمک میکند گروههای اجتماعی و دوستانهشان را تقویت کنند و به نوعی ارزیابی اعتمادها و نوسازی فضای گفتگوها است؛ و هم میتواند رابطهها را از هم بپاشد.
نویسنده نوشته است: «غیبت، با وجود تمام تبلیغات منفی، یک ضعف شخصیتی نیست. بلکه، یک ابزار شناختی قدرتمند است که به ذهن ما اجازه میدهد تا خطرات اجتماعی را مانند یک استاد شطرنج، چند حرکت جلوتر از اتفاقات بسنجیم.» و به صورت خلاصه، خیلی متفاوت و البته طنزآمیز اضافه کرده است: «باید دست از رفتار با غیبت به عنوان یک نقص اخلاقی برداریم و آن را به عنوان شکلی از هوش اجتماعی، مهارتی حیاتی برای مدیریت روابط، شهرتها و جریان اطلاعات در دنیای مدرنِ خود به رسمیت بشناسیم. غیبت کردنِ خردمندانه تنها از آنچه فکر میکنیم، هوشمندانهتر نیست – بلکه برای بقا اجتماعی ضروری است.»
اما باید یادمان باشد که غیبت میتواند سم باشد؛ یعنی گاهی حتی تا پای به خطر انداختن آبرو و سابقهی کاری و شغلی یا تخریب وجه اجتماعی یک شهر هم پیش برود که تبدیل میشود به یک رذالت اخلاقی. در نهایت، انتخاب با ماست؛ میخواهیم از غیبت به عنوان چسب استفاده کنیم یا سم؟
– منبع: مقالهی «Gossiping Is Smarter Than You Think» نوشتهی Oriel FeldmanHall، مجلهی TIME (سپتامبر ۲۰۲۴)
https://time.com/7320905/gossiping-smarter-than-you-think/







