هفتبرکه – راحله بهادر: رمضان و نوروز ۱۴۰۳ است. جایی در شهر، دور یا نزدیک، قبل از افطار صدای ربنای شجریان از گلدستهای به گوش میرسد. صدایی که میرا نیست. ماه رمضان است و بسیاری از گراشیها و اهالی جنوب، امسال در سایهی زمستانی بهاری و به دور از گرمای طاقتفرسای تابستان و در تقارن با نوروز، روزهداری میکنند.
ماه رمضان هم مانند سهماههی تابستان تغییراتی در سبک زندگی گراشیها ایجاد میکند. ساعات استراحت، رفتن سر کار و حتی دید و بازدید آنها متاثر از روزهداری است. امسال ماه رمضان به فصل سرد سال آمده و شاید دیگر خبری از تشنگیهای جانکاه تابستانی نیست. ساعات روز کوتاه و بهاری و شب با اندک سرمای لطیف دلچسبش، روزهداری را آسانتر کرده است. زمان استراحت به خصوص در میان نسل جوان و میانسال تغییر کرده و ما به سراغ گروهی از مردم رفتهایم که روزه میگیرند و ساعات خواب و بیداری آنها متاثر از روزهداری تغییر کرده است.
دانشآموزان، شبزندهداران تا بعد از سحر
عادت به شبزندهداری در بین گراشیها شاید سبک زندگی متفاوتی نسبت به شهرهای اطراف باشد. خیلی از گراشیها به خصوص در تابستان تا ساعاتی از نیمهشب بیدار هستند و ماه رمضان هم مانند تابستان ریتم خواب و استراحت بسیاری از همشهریها عوض میشود. صبح اگر زودتر از خواب بیدار شوید، کوچهها خلوت است و خبری از سر و صدای مردم و ماشینهای عبوری نیست تا کمکم قبل از اذان ظهر کوچهها جان میگیرند و رفت و آمدها بیشتر میشود. بسیاری از مردم ساعات خوابشان تازه بعد از سحری شروع میشود.
امسال که نیمی از ماه رمضان در نوروز است، دانشآموزان فرصت بیشتری دارند تا با خیال راحت زمان استراحتشان طولانیتر باشد. به نظر میآید بخش زیادی از آنها حتی تا ساعاتی بعد از سحر بیدار میمانند، میخوابند و قبل از اذان مغرب بیدار میشوند! شاید دلیل این ساعات خواب طولانی این است که باعث میشود آنها ساعات گرسنگی و تشنگی کمتری را در بیداری بگذرانند و روزهداری برایشان راحتتر باشد. مریم و دوستش ندا سال دهمی هستند و میگویند: «واقعا اینقدر در طول روزهای مدرسه به خاطر امتحانات زیاد و کلاسهای فوق برنامه کمبود خواب داریم که الان برای ما عید است! شب بیدار هستیم و خب هم کارهایمان را انجام میدهیم، هم دید و بازدید و خیابانگردی هست و هم میخوریم! اصلا ساعت مثلا هفت صبح بیدار شویم، چکار کنیم؟!» و سمیرا میگوید: «دقیقا! مامانم من را قبل از اذان مغرب بیدار میکند ولی گاهی باز هم خوابم میآید! واقعا فکر میکنم خستگی ایام مدرسه آنقدر زیاد است که هر قدر بخوابیم باز انگار کم است و جبران نمیشود. بالاخره ما هشت ماه سال، ساعت پنج صبح بیدار میشویم. بیشتر مردم، غیر از دانشآموزان، ساعت خوابشان دست خودشان است. یعنی میتوانند بیشتر یا کمتر بخوابند ولی ما نه. وقتی مجبوریم ساعت پنج صبح بیدار شویم، یعنی مجبوریم! البته من روزه نمیگیرم ولی خود به خود خوابمان تغییر میکند.»
استدلال آنها به نظر منطقی است. وقتی از آنها میپرسم ساعات شببیداری چه کارهایی را انجام میدهند از انتخابهای زیادی اسم میبرند؛ از تماشای فیلم و سریال که میگویند بین دانشآموزان خیلی پرطرفدار است تا اینستاگردی و چت با دوستان و وقت گذراندن با اعضای خانواده یا فامیل. لابهلای همهی این کارها، بخشی هم انجام تکالیف مدرسه است و البته خوردن دسرها، تنقلات و غذاهای مختلف. م. کریمپور میگوید: «درست است که ساعات خواب طولانی است اما عوضش شبها فعال هستیم و کار مفید زیادی انجام میدهیم. البته من تا ساعت سه-چهار عصر بیشتر نمیخوابم و همین قدر برایم کافی است.»
خانم محمدی دو دختر و یک پسر دانشآموز دارد. آنها هم مثل خیلی از دانشآموزانِ دیگر همین ساعاتِ استراحت طولانی را دارند. خانم محمدی میگوید: «بالاخره ایام تعطیلات است و در طول روز هم که به خاطر روزه بودن نمیشود به دید و بازدید رفت. ما از ۲۷ اسفند که مدارس تعطیل شد کلا آمدهایم باغ خودمان خارج از شهر. در طول روز یعنی از بعد نماز صبح تا تقریبا غروب دو تا از بچهها که روزه میگیرند خواب هستند و در طول روز هم مهمان نداریم. از غروب کمکم فامیل و دوستان میرسند و سفرهی افطاریمان پهن است. شبها تکالیفشان را انجام میدهند و اتفاقا خیلی هم سر حال هستند.»
فاطمه دانشجو است و او هم تقارن ماه رمضان با نوروز را دوست دارد و میگوید: «به نظر من فقط اسم دانشآموزها و دانشجوها است که بد در رفته!» و میخندد. میپرسم چطور؟! جواب میدهد: «والا من که هر کسی را میشناسم به خصوص در بین خانمها، تا بعد از ظهر میخوابند و فقط مخصوص دانشآموزان و ما نیست. به غیر از مردها که بالاخره مجبورند سر کار بروند و تازه آن هم دیر مغازه را باز میکنند؛ اکثرا میخوابند.»
مهسا بعضی روزها روزه میگیرد و چون پدر و مادرش ساعات بیشتری میخوابند و معمولا ظهر بیدار میشوند، او هم تا ساعاتی از بعد از ظهر خواب است. مهسا تکفرزند است و میگوید: «زودتر بیدار بشوم، حوصلهام سر میرود و حداقل شب به فامیل سر میزنیم یا آنها میآیند.»
زنان خانهدار، خواب و استراحت صبح یا بعد از ظهر
زنها چون کار آماده کردن افطاری و سحری را انجام میدهند، استراحت کمتری دارند. خیلی از آنها ساعت استراحتشان در صبح و عصر تقسیم میشود. زهرا م. که زن خانهدار است، میگوید قبل از اذان ظهر بیدار میشود، بعد از انجام برخی مستحبات و خواندن قرآن و نماز ظهر، سریالهای تلوزیون میبیند. او میگوید: «بعد از نماز صبح میخوابم و قبل از ظهر بیدار میشوم. تا ساعت دو یا سه سریال میبینم بعد چرت کوتاهی میزنم و بعد از آن سراغ آماده کردن افطاری میروم. بچه ها تا غروب میخوابند. همسرم ساعت ۱۰ صبح سر کار میرود و برقکار است. معمولا یک سره تا عصر سر کار است.»
نسرین مادر دو بچهی دانشآموز است و میگوید: «معمولا وقتی پدر و مادر بیدار بمانند، بچهها هم دوست دارند بیدار بمانند. ما هم بیدار میمانیم. عادت کردهایم. در طول روز تا ساعت دو یا سه معمولا خانهی ما در خاموشی است! بعد بیدار میشویم و هر کسی کارش را انجام میدهد. همسرم تازه به ایران برگشته و در مرخصی است.»
عذری مادربزرگ است و هشت نوه دارد. او هم مثل نسل قدیمتر، اهل خواب طولانی نیست و در ماه رمضان هم تقریبا مثل دیگر ماههای سال کارهای عادی منزل را در زمان خودش انجام میدهد. بیبی عذری میگوید: «البته در حدیث هست که خواب روزهدار هم عبادت است ولی ما که پا به سن هستیم کمتر میخوابیم و کار روزهدار هم عبادت است. من خیلی روزها افطاری را زود آماده میکنم چون دخترها و پسرها و نوهها افطاری به خانهی ما میآیند. همسرم چند سال قبل به رحمت خدا رفت. من تنها هستم ولی باز هم کار هست؛ یک روز نان پختن، یک روز مهوه صاف کردن، دوخت و دوز، تمیز کردن خانه، لباس شستن و کارهای دیگر. عصر هم یا به خانهی همسایهای سر میزنم یا همسایهای میآید. الان که تازه روزهداری آسان است ولی جوانترها باز هم برایشان سخت است. زمانی که ما بچه بودیم و روزه تازه به ما واجب شده بود، تابستان چله از بس گرم بود و از تشنگی هلاک میشدیم، توی حوض خانه مینشستیم یا پایمان را در آب حوض میگذاشتیم. کولر و اینها نبود. امسال که شکر خدا، خدا به ما باران داد و شبها باغ هستیم، ساعت استراحت کمتر است و طولانیتر بیدار میمانیم.»
کارمندان و مردها؛ روزهداران خستگیناپذیر
بین گروههای اجتماعی مختلف، کارمندان و مردهای شاغل معمولا ساعات استراحت متفاوتتری نسبت به بقیه دارند و ساعات استراحت آنها تغییر زیادی نمیکند. حتی بسیاری از آنها تا سحر بیدار میمانند اما تا قبل از ظهر سر کار حاضرند. آقای حسنزاده کارمند است و میگوید بعد از تعطیلات هفتهی اول عید، باید ساعت هشت سر کار حاضر باشد. او میگوید: «شکر خدا ماه رمضان به فصل سرد رسیده که روزهداری آسانتر است. ولی خب ما کارمندیم. ساعت هشت سر کار هستم و ساعت سه تعطیل میشویم. الان هم خواب از سحر تا قبل از اذان ظهر.» اکبر برقکار است و ساعات استراحت و کار او هم تفاوت زیادی با بقیهی روزهای سال ندارد. میگوید: «البته به خاطر روزهداری مردم هم مراعات ما را میکنند. برای همین بیشتر شبها سر کار میروم. بعد از اذان صبح میخوابم تا ساعت یازده و بعد از منزل میزنم بیرون. یک سره تا غروب. اگر کمی زودتر به خانه برگردم بله. یک ساعتی میخوابم. شب هم اگر کاری باشد، سر کار میروم. زندگی خرج دارد و برای ما رمضان و غیر ماه رمضان ندارد.»
آقای غلامی مغازهدار است. خانوادهی آنها ساعت یک شب میخوابند. ساعت چهار برای سحری بیدار میشوند و دور دوم استراحت تا ساعت ده است. آقای غلامی میگوید: «تا ساعت نه صبح سوپری هستم. مردم هم کم و بیش میآیند. مغازههایی مثل ما کالاهای ضروری مردم را دارند و نمیشود کامل بست یا هر وقتی میخواهیم باز کنیم. عصرها هم میمانم. برای افطار میروم خانه و شاگردم هست. بعد از افطار یک ساعتی میخوابم. بعد برمیگردم سر کار. شکر خدا مردم امسال به خاطر هوای خوب بارانی رفتهاند صحراهای اطراف. شهر خیلی خلوت شده ولی باز هم آباد است.»
محمد رانندهی تاکسی است و شیفت کاری متغیری دارد. ولی در کل کمتر از روزهای عادی سر کار است. میگوید: «امسال که عید بیشتر با خانواده و در کنار سفرهی افطاری هستیم. بچهها و همسرم خواب و بیداریشان دست خودشان است. ولی من سر کار میروم. صبح از ساعت ده تا قبل افطار. شبها معمولا بیرون از شهر هستیم. به نظرم گراش چون قشر کارمند خیلی کم دارد و اغلب مغازهدار هستند یا شغل آزاد دارند، برای ساعات استراحت در ماه رمضان آزادی عمل بیشتری دارند. همهی شهرها هم ساعت خواب و استراحت برای کسانی که روزه میگیرند کمی عوض میشود و نرمال است.»
آقای جعفری مغازهی لباسفروشی دارد و برای ساعات استراحت هیچ مشکلی ندارد. مثل بقیهی مردم شب برای او و خانوادهاش هم وقت دید و بازدید و گردش و رفتن به صحراهای اطراف و دیدار اقوام است. او میگوید: «تا شب عید، تا ساعت دوازده مغازه باز بود. با این وضع اقتصادی که ساختهاند مشتری کجا بود! الان که ماه رمضان است، صبحها اصلا مغازه را باز نمیکنم. مشتری نیست. حداقل هفتهی اول نوروز. تا اذان ظهر میخوابم. عصر هم از ساعت چهار تا قبل افطار مغازه باز است.»
کافهها و کلات، پاتوقی برای شبزندهداران رمضان
در این شبهایی که باران میبارد، کافهها مکانی دنج برای گذراندن وقت و دورهمی است. کافهها برای فعالیت قبل از اذان مغرب نیاز به مجوز اماکن دارند، اما فعالیت آنها اغلب بعد از افطار مجاز است. علیرضا زینلپور مدیر کافه الف میگوید فعالیت کاری آنها از بعد از افطار تا نیمهشب و گاهی تا ساعت سه یا چهار صبح است. مشتریهای آنها بیشتر جوانان و اغلب از شهرهای اطراف هستند. زینلپور گلهای هم دارد و میگوید: «من نمیدانم فرق بین کافه و رستوران چیست که آنها اجازهی فعالیت در طول روز را دارند و ما نه. آنها با پوشاندن شیشههای رستوران کار عادی خود را دارند. خب ما هم میتوانیم همین کار را بکنیم! مهمانان نوروزی و کسانی که به هر دلیل واجد شرایط روزه نیستند، میتوانند به رستوران بروند، اما کافهها بسته است و نمیتوانند جز منو سنتی چیز دیگری سفارش بدهند.» او از ساعات کاری کوتاه که جوابگوی هزینههای کافه نیست گلهمند است و میگوید دست مشتری هم از سفارش دادن و آمدن به کافهها کوتاه است.
پاسی از شب گذشته و باران شدیدی باریدن گرفته است. کافه تورین، روبهروی بیمارستان تنها کافهی شهر است که اجازهی فعالیت شبانهروزی دارد. مشتریها سر میزها مشغول گفتگو هستند و حسن پژوال مدیر کافه میگوید: «ما شبانهروزی هستیم و مشتریهای ما هم از مراجعین بیمارستان و هم افراد عادی و گذری هستند.»
جواد رادمرد مدیر جِیکافه است. میگوید ماه رمضان امسال بهتر از پارسال است و شبها بعد از افطار تا پاسی از نیمهشب کافه باز است. مشتریها بیشتر غیر گراشی هستند و همزمانی ماه رمضان با نوروز همه نوع مشتری را راهی کافه میکند. شبنشینیها گاهی تا سه نیمهشب هم کافه را باز نگه میدارد و اغلب جوانها هستند که کافهگردی میکنند.
اما یکی دیگر از سرگرمیهای ماه رمضان امسال و هوای زیبای بهاری و زمستانی نوروز، کلاتنشینی در شب است. جادهی منتهی به کلات، آدمهای زیادی را به آنجا میکشاند و شهر از بالا دیدنیتر است. علی و همسرش حنانه که با ماشین آمدهاند میگویند: «اینجا را دوست داریم؛ هوا عالی و شهر زیباست. خیلیها هم تا نیمهشب اینجا هستند و بعد از افطار به خصوص شلوغ میشود. فضای آرامی است که باعث آرامش اعصاب است.»
رمضان، نوروز و بازگشت سرما و باران
اینجا جادهی سمت گلزار به سمت دشت بالا است. ساعت هشت جمعه سوم فروردین است و ماشینهای زیادی در حال رفتن به سمت باغها هستند و بارانی آرام در حال باریدن بر شهر. چراغهای باغها از دورترین آنها در دامنهی کوه سیاه تا نزدیکترینشان روشن است و میتوان گفت حالا صحراها و باغها از داخل شهر آبادتر است. زیست شبانه در گراش، به بخشی از سبک زندگی مردم تبدیل شده است. در ماههایی که مدارس باز است ساعات استراحت نظم بیشتری دارد اما وقتی تعطیلات باشد، جای شب و روز برای اغلب گراشیها عوض میشود.
عذری که مادربزرگ هشت نوه بود دربارهی این عادتِ به گفتهی او «بد و ناپسند» میگوید: «خدا در قرآن گفته «ما شب را برای آسایش شما قرار دادیم.» ولی الان خیلی از مردم مثل جغد شب بیدار هستند و روز میخوابند.» عذری از نسل همیشه بیدارِ منظمِ سالمی است که از تاثیر اینترنت، شبکههای اجتماعی و تغییر و تفاوت چشمگیر نسلها کمتر میدانند. شاید آنها در این ماه رمضان و این روزهای بارانی جزو اندک افرادی هستند که طلوع صبحهای سرد فروردین امسال را میبینند و خواب و بیداری به روال عادی در خانهی آنها در جریان است.