بستن

کمد ۷۱: داستان‌تراپی در کتابخانه نیمه‌شب

هفت‌برکه – سمیه کشوری: مت هیگ، Matt Haig روزنامه‌نگار و نویسنده‌ای انگلیسی است که جولای ۱۹۷۵ در شهر شفیلد انگلستان متولد شد. او به نوشتن رمان و کتاب‌های غیر داستانی برای کودکان و بزرگسالان معروف است. یکی از کتاب‌های غیر داستانی او، «دلایلی برای زنده ماندن» است که پس از تجربه‌ی افسردگی طولانی آن را نوشته است. این کتاب به محبوبیت بسیاری دست یافت و به مدت چند هفته در لیست کتاب‌های پرفروش آمریکا قرار گرفت. او همچنین کتابی به نام «پدر کریسمس و من» نوشته که برای کودکان است و گویا قرار است به فیلم تبدیل شود. نوشتن کتاب‌های فانتزی نیز از جمله تخصص‌های مت هیگ است. او کتاب‌هایی نظیر «ردلی‌ها»، «انسان‌ها» و «کتابخانه نیمه‌شب» نیز نوشته است. در کنار این آثار، تعدادی کتاب دیگری مانند «چگونه زمان را متوقف کنیم؟»، «یادداشت‌هایی برای یک سیاره پر استرس»، «باشگاه پدران مرده» و «جنگل سایه» هم نوشته است.  

در اینجا درباره‌ی کتاب «کتابخانه‌ی نیمه‌شب» The Midnight Library صحبت می‌کنیم. کتاب «کتابخانه‌ی نیمه‌شب» از آن کتاب‌هایی بود که بعد از انتشار، دست بیشتر خوانندگان کتاب دیده شد. همین باعث می‌شد وسوسه‌ی خواندن کتاب برای دیگران هم اتفاق بیفتد و اسمش سر زبان‌ها بیفتد. البته کتاب «کتابخانه‌ی نیمه‌شب»  تنها در ایران پرفروش نبوده است، بلکه توسط نیویورک‌تایمز، بوستون‌گلوب و واشینگتن‌پست به‌عنوان پرفروش‌ترین کتاب معرفی شد. صبح به خیر آمریکا آن را به‌عنوان انتخاب باشگاه کتاب انتخاب کرد. این کتاب در سال ۲۰۲۰ منتشر شد.

درباره‌ی کتاب

نورا سید Nora Seed دختری سی‌وپنج ساله، باهوش اما تنها افسرده و منزوی است که بابت همه‌ی تصمیماتش در زندگی پشیمان است و خود را سرزنش می‌کند. اتفاقات بدِ زندگی همچنان دست از سرش برنمی‌دارند و به تعداد حسرت‌هایش اضافه می‌شوند. یک‌ شب نورا تصمیم می‌گیرد به زندگی‌اش پایان دهد. اما به جای مرگ، به طور ناگهانی سر از یک کتابخانه با دریایی از کتاب‌ها در می‌آورد… و قصه آغاز می‌شود.

به نظر من این کتاب از دو جنبه بیشتر قابل توجه و بررسی است: یک) زبان صمیمی و روان آن که کاملاً در خدمت سبک فانتزی داستان است؛ و دو) قصه‌ای که تعریف می‌کند کاملاً نزدیک به مخاطب است تا حدی که قابل لمس شده و حس همذات‌پنداری را در مخاطب برمی‌انگیزاند. در واقع مخاطب لاجرم یک احساس مشترک با قهرمان کتاب پیدا می‌کند.

زندگی کردن زندگی‌هایی که زندگی نکردیم چگونه می‌توانست باشد؟ این نکته در ظاهر تجربه‌ی دلپذیر و وسوسه‌انگیزی است، اما آیا در بطن خود همچین ویژگی‌ای دارد؟

 

زبان صمیمی و روان در خدمت سبک داستان

زبان «کتابخانه‌ی نیمه‌شب» به سادگی درک و فهم می‌شود و بدون پیچیدگی پیش می‌رود. به این معنا که زبان صمیمی و روان این کتاب شما را با خودش جلو می‌برد. کتاب «کتابخانه‌ی نیمه‌شب» در دسته‌ی فانتزی جای گرفته است. در فانتزی، «نویسندگان با گذر از جهان واقع و نقض قوانین و چارچوب‌های جاری و دست و پاگیر آن، جهانی ثانوی با قواعد نو خلق می‌کنند. جهانی که مملو از عناصر و حوادث شگفت‌انگیز و فضایی خیالی است. فانتزی‌نویسان در این آثار به اکتشاف در آن سوی تجربه‌ها می‌اندیشند و در تلاشند با ایجاد حیرت و شگفتی، انسان محاط در عالم علم و خرد را در سرزمین داستان به آرزوهای ناممکن خود برسانند.» به عبارت دیگر سبک فانتزی کتاب «کتابخانه‌ی نیمه‌شب» و جهانی را که پیش روی شما به تصویر می‌کشد چنان روشن و واضع در ذهن یا حتی پیش روی نگاهتان نمایان می‌شود که لازم نیست روی جملات کتاب مکث کنید، بلکه ساده و راحت جلو می‌روید. طوری که در ادامه مثل پازل روی هم قرار گرفته و شکل می‌گیرد و در نهایت جهان مختصِ خود را می‌سازد. حتی ممکن است به بی‌آنکه متوجه شوید چندین صفحه از کتاب را بخوانید بدون اینکه کتاب را زمین بگذارید.

با وجود اینکه این کتاب در دسته‌ی فانتزی جای گرفته است اما بن‌مایه‌های فلسفی و روانشناسی دارد. بنابراین می‌توان آن را به‌عنوان یک رمان انگیزشی و فلسفی به حساب آورد. از جهاتی به نظر می‌آید کتاب «کتابخانه‌ی نیمه‌شب» تحت‌تأثیر روان‌شناسی «لوگوتراپی» یا «معنادرمانی» نیز قرار گرفته است. این نوع روانشناسی را «ویکتور فرانکل» بنا نهاد که امروزه یکی از مکاتب مطرح روان‌شناسی در جهان است. «لوگوتراپی» در لغت به معنی «درمان از طریق معنا» است. «در این نوع درمان مفروض می‌گیرد که زندگی معنای بی‌قید و شرط دارد و این معنا را هر کس، در هر جا و در هر زمان می‌تواند بیابد و کشف کند.» پس اگر به فلسفه‌ی زندگی و مباحث روان‌شناسی علاقه‌مندید، این کتاب انتخاب خوبی است.

قصه‌ای نزدیک به ما و قابل لمس

کتاب پر از جملات کلیدی یا بهتر است بگویم جملات انگیزشی است. ولی این جملات در خدمت داستان پیش می‌رود و از حالت کتاب‌های روانشناسی زرد تا حدودی فاصله می‌گیرد و خودش را یک سر و گردن بالا می‌کشد. در کتاب «کتابخانه‌ی نیمه‌شب» بین خیل عظیم جملات انگیزشی و روانشناسی یک جمله مدام تکرار می‌شود. جمله‌ای کاملاً به‌جا و درست که در جای‌جای قصه بروز و ظهور پیدا می‌کند: «تنها راه یادگیری، زندگی کردن است.» همین یک جمله به‌تنهایی می‌تواند رنج‌ها و دردهایی که زندگی را سخت کرده و قرار است تا آخر عمر با انسان بماند را کمی التیام دهد و شاید مرهمی روی همان زخم‌ها و رنج‌ها باشد.

با این همه، باید بدانید این کتاب قرار نیست زندگی شما را تغییر دهد یا نگاه شما به زندگی را زیبا و رنگارنگ کند؛ خیر. بلکه این کتاب با شخصیت‌پردازی و تصویر یک دنیای ذهنی، نگاهی واقع‌گرایانه به زندگی می‌اندازد و تلاش می‌کند به آن معنا و مفهوم ببخشد. به نوعی این کتاب می‌تواند الهام‌بخش باشد و شما را به اندیشیدن و عمل کردن سوق دهد. به طور کلی این گونه کتاب‌ها می‌توانند به عنوان یک راهنما‌ به شما کمک کنند تا برای زندگی‌تان تصمیمات بهتری بگیرید. یا در ادامه به شما می‌گوید یک سری اتفاقات در زندگی، به ناچار می‌افتند و قرار نیست خودتان را به خاطرش مواخذه کنید و نمک روی زخمتان بپاشید. یک سری اتفاقات محصول همین جهانند و از قدرت ما خارج است. اما انتخاب‌های پیشِ رو همچنان سر جایشان هستند تا شما بین همه‌ی گزینه‌ها همچنان «زندگی» را انتخاب کنید.

در واقع وقتی در شروع داستان، اتفاقات سخت، طاقت‌فرسا و غم‌انگیز مثل گلوله برفی برای نورا اتفاق می‌افتاد، که نویسنده خوب و قابل باور آن را به تصویر می‌کشد، گویی ما به نوعی وارد کتاب خودیاری آموزشی می‌شویم. طوری که در داستان به شکل زندگی‌های موازی پیش می‌رود تا همراه با قهرمان کتاب، درسی را بیاموزیم و زندگی را به شیوه‌ی واقعیِ آن بپذیریم. در تعریف کتاب خودیاری باید گفت «کتابی است که با هدف آموزش حل مشکلات فردی نوشته شده ‌است.» در واقع خودیاری یا همان Self-Help «مکتبی است که از طریق آگاه کردن فرد با اصولی مبتنی بر روانشناسی، او را در راه بهبود زندگی شخصی، اقتصادی، عاطفی، با ایجاد تغییر از درون، کمک می‌کند.» همان طور که نورای کتاب «کتابخانه‌ی نیمه‌شب» متوجه می‌شود «توانایی بسیار بیشتری از آنچه می‌دانسته را دارد.» شاید مخاطب هم به این ویژگیِ خود پی ببرد. در واقع کتاب «کتابخانه‌ی نیمه‌شب» رمانی درباره‌ی همه انتخاب‌هایی است که وارد یک زندگی می‌شوند و تو می‌توانی براساس آن زندگی‌ات را بسازی.

نویسنده‌ی کتاب «مت هیگ» نیز در دوره‌ای از زندگی‌اش با افسردگی دست و پنجه نرم کرده است و حتی تا جایی پیش رفته است که تصمیم به خودکشی گرفته است.

به عبارتی این نویسنده در ۲۴سالگی به افسردگی شدیدی مبتلا شد که سال‌ها زیر نظر پزشک قرار داشت و در نهایت توانست بیماری‌اش را شکست دهد. اما همین نویسنده، همین برهه از زندگی‌اش را دست‌مایه‌ی خود قرار می‌دهد تا به نوشتن روی بیاورد و شاهکاری خلق کند به نام «کتابخانه‌ی نیمه‌شب» یا تمام کتاب‌هایی که در این راستا ساخته و پرداخته و در نهایت نوشته است. به این معنی که خود نویسنده هم در آن برهه‌ی سخت زندگی با نوشتن به زندگی و رنج‌هایش معنا بخشده است. به نوعی گویی «مت هیگ» از شیوه‌‌ی مقابله‌اش در برابر این بیماری، در کتاب حاضر سخن می‌گوید.

‏‫کتاب «کتابخانه‌ی نیمه‌شب» توسط مترجمان و ناشران متفاوت در سال‌های مختلف ترجمه و منتشر شده است. کتاب صوتی آن را با نام «کتابخانه‌ی شبانه» را هم می‌توانید در سایت یا اپلیکیشن کتاب گویای ایرانصدا به صورت رایگان بشنوید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top