بستن

کمد ۶۱: لحظه‌های شهود دور از مردم شوریده

هفت‌برکه – سمیه کشوری: تامس هاردی زاده‌ی ۲ ژوئن ۱۸۴۰ و درگذشته‌ی ۱۱ ژانویه‌ی ۱۹۲۸، رمان‌نویس و شاعر جنبش طبیعت‌گرایی (ناتورالیسم) اهل انگلستان بود. آثار او معمولاً در جنبش طبیعت‌گرایی طبقه‌بندی می‌شوند، اما در چندین شعر او رگه‌هایی از ادبیات عصر روشنگری و رمانتیسیسم هم دیده می‌شود.

تامس هاردی در حوالی دورچستر انگلستان به دنیا آمد. پدرش سنگ‌تراش و مادرش زنی با‌مطالعه بود. تامس تا سن هشت‌سالگی یعنی زمانی که برای اولین بار به مدرسه رفت، نزد مادرش درس می‌خواند. پس از آن چند سالی در یک مدرسه‌ی محلی لاتین آموخت. از آن‌جا که موقعیت اجتماعی خانواده‌ی هاردی به گونه‌ای نبود که ملزم به تحصیل در دانشگاه باشد، تحصیلات رسمی او در سن شانزده‌سالگی پایان یافت. پس از آن او نزد یک معمار محلی کارآموزی را آغاز کرد. تامس هاردی تا سال ۱۸۶۲ به عنوان یک معمار آموزش دید و پس از آن به لندن رفت و در کالج کینگ ثبت‌نام کرد. او موفق به دریافت جایزه‌ای از انستیتو سلطنتی معماران بریتانیا و انجمن معماری شد.

تامس هاردی هیچ‌گاه لندن را خانه‌ی خود ندانست. او در لندن به اختلاف طبقاتی و جایگاه اجتماعی‌اش واقف بود. پنج سال بعد هاردی در حالی که نگران سلامتش بود، به دورست بازگشت و تصمیم گرفت زندگی‌اش را وقف نوشتن کند. هاردی سال ۱۸۷۰ با همسر آینده‌اش «اما لاوینیا گیفورد» آشنا و به دام عشق او گرفتار شد. تامس و اما سال ۱۸۷۴ ازدواج کردند. مرگ اما در سال ۱۹۱۲ تاثیر عمیقی بر تامس هاردی گذاشت. پس از مرگ اما، تامس به کورنوال سفر کرد تا خاطرات پیشینش با همسر درگذشته‌اش را تجدید کند. اشعاری که هاردی در سال‌های ۱۹۱۲ و ۱۹۱۳ سرود، متاثر از مرگ اماست. پس از آن در سال ۱۹۱۴ با فلورانس امیلی داگدل که ۳۹ سال از او جوان‌تر بود، ازدواج کرد. در آن زمان او همچنان درگیر مرگ همسر نخستش بود و سعی می‌کرد با سرودن شعر بر این غم فایق آید.

هاردی دسامبر سال ۱۹۲۷ به ذات الجنب (آب آوردن ریه) مبتلا شد و در ژانویه‌ی سال ۱۹۲۸ درگذشت. در گواهی فوت، علت مرگ ایست قلبی و کهولت سن ذکر شد. تدفین تامس هاردی بحث برانگیز بود؛ وصی او مایل بود پیکر هاردی در قطعه‌ی شاعران دفن شود ولی خواسته‌ی قلبی هاردی این بود که در کنار همسر نخست محبوبش بیارامد. در نهایت قلبش در کنار مزار همسرش در استینسفورد و خاکسترش در قطعه‌ی شاعران کلیسای وست‌مینیستر دفن شد.

کمی بعد از مرگ هاردی، وصی اموال او نامه‌‌ها و دفترچه‌ی یادداشتش را سوزاند. تنها ۱۲ قطعه باقی ماند که یکی از آن‌ها شامل بریده‌ی روزنامه‌های سال‌های دهه‌ی ۱۸۲۰ میلادی است. تحقیقات بعدی نشان داد که هاردی چطور از این داستان‌ها در آثارش استفاده می‌کرده است.

او ده‌ها رمان و شعر نوشت و اشعارش هم‌سنگِ رمان‌هایش مورد توجه و تقدیر دوستداران ادبیات قرار گرفت و تأثیر قابل توجهی بر شعر مدرن انگلیسی گذاشت. امروزه از او به عنوان یکی از شاعران و نویسندگان مطرح قرن بیستم یاد می‌شود.

هرچند توماس هاردی خود را بیشتر شاعری می‌دانست که برای منفعت مادی رمان می‌نویسد، اما او بیشتر برای رمان‌هایی که نوشته، شناخته شده‌است. از جمله آثار او که شهرت جهانی دارند «تس» و «به دور از مردم شوریده» هستند که بر اساس هر دوی آن‌ها فیلم ساخته شده‌است.

آثار هاردی مورد توجه و تحسین نویسندگان نسل بعد از او مانند ویرجینیا وولف و دی. اچ. لارنس قرار گرفت.

 

به دور از مردم شوریده

«به دور از مردم شوریده» که ابتدا با امضای گمنام در مجله‌ی کورنهیل چاپ شد، یک رمان عاشقانه‌‌ی کلاسیک است که در سال ۱۸۷۴ میلادی منتشر شده است. «به‌ دور از مردم شوریده» نخستین اثری بود که تامس هاردی را در مقام نویسنده‌ی رمان، مشهور و محبوب همگان کرد. این رمان به حدی موفق بود که توانست پس از آن کار معماری را رها کند و به صورت تمام وقت به ادبیات بپردازد و در طی ۲۵ سال بعد از آن بیش از ده رمان بنویسد.

در اینجا این اثر مهم را به طور مختصر از دو جهت بررسی می‌کنیم:

نمایش یک قهرمان زن متفاوت

داستان در جایی می‌گذرد که خرمن محصولات با دست جمع می‌شدند و اسب‌ها، کالسکه‌ها را به حرکت درمی‌آورند. زمانی که زندگی مردم دنباله‌روی نقش و الگوی تغییر فصل‌ها هستند، بت‌شبا دختری زیبا، بسیار مغرور و متکی به نفس است و از احساسات آتشین عشق چیزی نمی‌داند و به ازدواج حتی فکر هم نکرده است. کمی بعد بث‌شبا مزرعه‌ی بزرگی را از عموی تازه درگذشته‌اش به ارث می‌برد و تصمیم می‌گیرد که آنجا را به‌تنهایی اداره کند.

شاید دلیل موفقیت این رمان به تصویر کشیدن یک دختر مستقل است که می‌خواهد خودش دست‌ تنها مزرعه‌ی به ارث رسیده‌اش را اداره کند. آن هم در زمانه‌ای که استقلال زن‌ها هیچ معنا و مفهومی در جامعه ندارد. البته برخی از منتقدین بر این باورند که «زمان نگارش رمان در دوره‌ی ویکتوریایی انگلستان بوده و از آن روی که نویسنده یک مرد است، متاسفانه نتوانسته تفکرات یک زن مستقل را خوب به نمایش بگذارد. قهرمان زنِ داستان نه منطق درستی دارد و نه استقلال.» ولی با این حال این رمان تاثیر عمیقی بر جامعه‌ی عصر خود گذاشته است.

در کل، «به دور از مردم شوریده» به خوبی بیان می‌کند که در یک جامعه‌ی کوچک، همه چیز ازدواج و عشق نیست و عوامل دیگری مثل پول و زمان، نقش‌های مهمی در تعیین سرنوشت افراد دارند.

 

زبان جزیی‌نگر آمیخته به طبیعت و عشق

هاردی در این رمان بر جزئیات روزمره‌ی زندگی تأکید فراوان می‌کند. جزییاتی که زندگی قهرمان زن، و شخصیت‌های مرد داستان چون گابریل اوک، که مردی بی‌آلایش و ساده است؛ گروهبان فرانسیس تروی جوان، و بالاخره آقای بالدوود مزرعه‌دار، مردی میانسال و مورد احترام را در بر می‌گیرد. اگرچه داستان بیشتر حول زندگی بث‌شبا و گابریل اوک می‌چرخد ولی نویسنده، ما را با جزییات زندگی و حتی رفتاری و باطنی دیگر شخصیت‌ها هم آشنا می‌کند.

البته از سویی این جزییات به سبک ناتورالیسم هم تنه می‌زند (چرا که رفتار آدمی و سرنوشتشان را در چارچوب جبرِ تحمیل شده از سوی وراثت و محیط می‌داند. به خصوص در مدل رفتاری آقای بالدوود که به ارثی بودن دیوانگی در این خانواده نقبی می‌زند.) ولی تاکیدی روی این سبک در رمان دیده نمی‌شود. همچنان که این رمان بیشتر در جرگه‌ی ادبیات کلاسیک و رمانتیک جای داده شده است. تا جایی که برخی، این رمان ۵۵۰ صفحه‌ای را یک اثر کلاسیک و زیبا در حد رمان‌های تولستوی می‌دانند.

همانطور که گفته شده است ویژگی اصلی نوشته‌های هاردی توصیفات شاعرانه و جبرگرایی است و شخصیت‌های داستان‌هایش در برابر احساسات تند و شرایط اطراف خود به مبارزه می‌پردازند. محل اجرای بیشتر آثار هاردی شهرستان نیمه‌افسانه‌ای وسکس است.

خلاصه اینکه درباره‌ی اهمیت و جایگاه این رمان همان بس که ویرجینیا وولف که خودش یکی از مهم‌ترین نویسندگان انگلیسی است، تجزیه و تحلیل مفصلی درباره‌ی تراژدی عاشقانه‌ی تامس هاردی «به دور از مردم شوریده» ارائه داده است. در بخش‌هایی از آن با عنوان «لحظه‌های شهود هاردی» با همان زبان پیچیده‌اش می‌نویسد: «بعضی از نویسندگان ذاتاً از همه‌چیز آگاهند؛ دیگران از بسیاری چیزها ناآگاهند. عده‌ای همچون هنری جیمز و فلوبر هم می‌توانند از مزایایی که استعدادشان به ارمغان می‌آورد، بهترین بهره را ببرند و هم نبوغ‌شان را در طی خلق اثر مهار کنند؛ اینان از همه‌ی امکانات هر موقعیتی آگاهند و هرگز غافلگیر نمی‌شوند. از سوی دیگر احساس می‌شود که نویسندگان ناآگاه مانند دیکنز و اسکات ناگهان و بی‌رضایت خودشان برکشیده و به پیش رانده می‌شوند. موج که فرو می‌نشیند، آنان نمی‌دانند چه رخ داده است یا چرا رخ داده است. هاردی را باید در میان اینان قرار داد و این سرچشمه‌ی قدرت و ضعف اوست. گفته‌ی خود او «لحظه‌های شهود» دقیقاً آن قطعه‌های حاوی زیبایی و قدرت شگرف را توصیف می‌کند که در هر کتابی که او نوشت می‌توان یافت. با فعال‌شدن ناگهانی قدرتی که نه ما می‌توانیم پیش‌بینی‌اش کنیم، و نه چنین می‌نماید که مهارش به دست اوست، صحنه‌ای از بقیه‌ صحنه‌ها جدا می‌شود. گاری حامل جسد فَنی را می‌بینیم که در جاده زیر درختان خیس پیش می‌رود، گویی که همیشه و تک و تنها وجود داشته است. گوسفندان بادکرده را می‌بینیم که در میان شبدرها تقلا می‌کنند. تروی را می‌بینیم که شمشیرش را دور سر بت‌شبا که بی‌حرکت است می‌چرخاند. طره‌ای را از گیسوانش می‌بُرَد و کرم پروانه را با شمشیر از سینه‌ی او برمی‌دارد. درک چنین صحنه‌هایی که برای چشم واضح است، اما نه فقط برای چشم، چون همه‌ی حواس درگیر است، به تدریج در ما آغاز می‌شود ولی شکوه و زیبایی‌شان بر جای می‌ماند. اما قدرت همان‌گونه که می‌آید، به همان‌گونه هم می‌رود. در پی لحظه‌ی شهود دوره‌های طولانی روز روشن می‌‌آید و باور هم نمی‌کنیم که هیچ استادی یا مهارتی توانسته باشد قدرتی سرکش را مهار کند و از آن بهره‌ی بهتر ببرد. بنابراین رمان‌ها پر از نابرابری است؛ ثقیل و نابه‌اندام و ملال‌آور و عاری از احساس است، اما هرگز بی‌روح نیست. همیشه ته‌رنژ خفیفی از ناآگاهی در آن‌ها هست. همان هاله‌ی تر و تازگی و کرانه‌ی چیزهای بیان‌نشده که معمولاً عمیق‌ترین احساس رضایت را به وجود می‌آورد. گویی که خود هاردی از آن‌چه می‌کرد کاملاً آگاه نبود، گویی ظرفیت آگاهی‌اش بیش از آن چیزی بود که می‌توانست نشان دهد و درک مقصود کامل خود را بر عهده‌ی خوانندگانش می‌گذاشت تا آن را با تجربه‌ی خویش تکمیل کنند.

«به این دلایل نبوغ هاردی هنگام بروز نامشخص و هنگام تحقق متغیر بود، اما وقتی که آن لحظه فرا می‌رسید تحققی شکوهمند داشت. آن لحظه در غایت خود و تمام معنا در رمان «به دور از مردم شوریده» فرا رسید. موضوع مناسب بود، روش مناسب بود، شاعر و روستایی، مرد شهوت‌پرست، مرد اندیشمند ملول، مرد فرهیخته، همگی به خدمت گرفته می‌شوند تا کتابی به وجود آید که هر قدر هم که سلیقه‌ها به یک حال نماند، باید جایگاهش را در میان رمان‌های بزرگ انگلیسی حفظ کند. در وهله‌ی اول آن حس دنیای مادی هست که هاردی بیش از هر رمان‌نویس دیگری می‌تواند آن را پیش چشمان‌مان بیاورد. این حس که اندک مایه‌ی امیدواری به هستی انسان را چشم‌اندازی احاطه کرده است که به رغم هستی جداگانه‌اش زیبایی ژرف و با وقاری به شور و هیجان او می‌بخشد…»

این کتاب با نام‌هایی چون «به دور از مردم شوریده» و «دور از اجتماع خشمگین» توسط مترجمان زیادی به فارسی ترجمه شده است. چند اقتباس‌ سینمایی هم بر اساس این رمان ساخته شده‌ است. آخرین اقتباس سال ۲۰۱۵ با کارگردانی توماس وینتربرگ و بازی کری مولیگان و ماتیاس اسچوئنائرتس است. البته این اقتباس تفاوت چشمگیری با اصل کتاب دارد ولی فیلم زیبا و قابل توجهی است. کتاب صوتی آن را هم می‌توانید در کتاب گویای ایرانصدا با نام «دور از اجتماع شوریده» بشنوید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top