هفتبرکه: «یخدو» نام صندوق قدیمی برای نگهداری چیزهاست. با هشتگ #یخدو در هفتبرکه، نویسندگان مختلف به مرور تاریخ و معانی فرهنگی و اجتماعی اشیا و کلمات میپردازند. صادق رحمانی در این شماره در مورد یک یخچال نفتی قدیمی نوشته است.
صادق رحمانی: در سفری که هفتهی اول شهریورماه ۱۴۰۲ به گراش داشتم، چند روزی را در خانهی خواهرم سپری کردم. خانهی حاج محمود بر روی خانهی قدیمیِ پدری در محلهی مسجد رئیس بنا شده است. همین موضوع نیز نشانِ ادامهی هویت یک خانواده است که فرزندان دوست دارند در خاطراتشان، همان خانهی قدیمی را با حضور پدر، مادر، خواهر و برادر در خانهی جدید، تجدید کنند.
حاج محمود اشیای قدیمی زیادی را در خانه نگهداری میکند، چرا که سالها با آن انس و الفت گرفته است و انسان چیزی جز انس و الفت نیست. یکی از این اشیاء، یخچال نفتی است که در گوشهای از خانه قرار دارد. با حاج محمود در این زمینه صحبت کردم. خواستم که خاطراتش را از ورود این یخچال برایم بازگو کند.
یخچال نفتی هم از عجایب روزگار است. مخزن نفت در پایین یخچال قرار دارد، فتیلهای دارد که با کبریت روشن و شعلهور میشود و با گرمای خود یخ میسازد.
خوشبختانه پس از ۵۲ سال، هنوز فاکتور ان را هم نگه داشته بود. این یخچال در ۲۶ مهرماه ۱۳۵۱ از شرکت ایران و سوئد در تهران، خیابان سوم اسفند، خریداری شده است. در فاکتور نوشته شده است: یکدستگاه یخچال ۸ فوتی مدل L-70 به مبلغ ۵۴۵۰۰ ریال که ۴۰۰۰ ریال آن تخفیف دادهاند و در نهایت ۵۰۵۰۰ ریال به حاج محمود باقری تحویل داده شده است.
علاوه بر فاکتور خرید، رسید بارنامه نیز ضمیمه است که نشان میدهد چگونه این یخچال از تهران به گراش رسیده است. موسسه حمل و نقل «جهانبار» آن را پذیرفته و در گراش تحویل داده است.
اما این اشیاء، پیرامون خودشان تاریخ دگرگونیها را نیز نشان میدهد:
الف) وقتی از تهران یخچال نفتی خریداری شده است، مفاد و مفهومش آن است که هنوز در گراش «برق» سراسری به خانهها نیامده است. در سال ۱۳۵۱ اگر در گراش برق هم بوده، فقط چند ساعت در شب از ساعت ۷ تا ۱۲ برقرار بوده است و مردم فکر میکردند که سالها طول خواهد کشید که برق به خانهها وارد شود. چون سرعت فناوری در آن روزگار بسیار کند بوده است.
ب) در رسید بارنامه، نام حاج حسینعلی اسدی-گراشی ذکر شده است. از این نشانه مشخص میشود که حاج حسینعلی اسدی برای انتقال کیسههای برنج و روغن و پارچه با تهران تجارت داشته است.
ج) در آن روزگار که بیش از پنجاه سال از آن میگذرد، مردم از یخ کمتر استفاده میکردهاند. معمولا قالبهای یخ را از کارخانهی یخ لار به گراش میآوردند، بعد آن را تکهتکه میکردند و مردم استفاده میکردند.
د) با ورود یخچال نفتی به گراش، گاه همسایهها برای مهمانی و ساخت شربت به یخ نیاز داشتند. این یخها را در «کلمن عقاب» میریختند و به همسایگان یا فامیل میدادند. آنها نیز مجبور بودند که یخ را در کلمن نگهداری کنند.
ه) در سال ۱۳۵۰ به بعد، فقط چند یخچال نفتی در گراش بود که پس از ورود برق، به تعداد یخچالها روزبهروز افزوده شد.
سرگذشت اشیای پیرامون ما، سرگذشت ماست. سیر زندگی یخچالها را از طریق مشاهدهی نخستین یخچال تا مدرنترین آن میتوان دریافت. امروز به یخچالهای خانهی خود نگاه گنید. او بخشی از زندگی ماست که ممکن است چند سالی دیگر دچار تغییراتی شود. هدف این یادداشت کوتاه این بود که بدانیم به چیزهای اطراف خود با دیدی فرهنگی و تاریخی نگاه کنیم. آنها در کنار ما و برای ما هستند، اما روی رفتار و ذهن ما نیز تاثیر میگذارند و شیوهی زیست ما را تغییر میدهند.
عبدالرضا فعلی
۱ آبان ۱۴۰۲
فقط بنازم علامت شیر و خورشید
محمد خواجهپور
۱ آبان ۱۴۰۲
ارسالی یکی از مخاطبان در واتساپ
باعرض سلام در باره یخچال نفتی یک دستگاه مشهدی محمود محمدپور توی مغازه اش داشت. سال ۴۹ شمسی که تقریبا همون یخچال یک داروخانه بود چند قلم از قطره اطفال و قرص و آمپول در آن نگهداری میشد.
خدا رحمتش کنه مشهدی محمود همه فن حریف بود از رادیو و گرام و ضبط صوت تا مواد بهداشتی و البسه و کفش و مواد غذایی به فروش میرساند
مغازه ایشون توی خیابون بازار، پهلوی کاروانسرا که الان اموزشگاه رانندگی مهر است، قرار داشت.