بستن

ایرانیان در امارات – بخش اول: حرکت روی تیغ حفظ هویت و محاسبه‌ی سود

هفت‌برکه: دکتر جیمز وورال و دکتر عَلَم صالح، دو تن از اساتید روابط بین‌الملل و خاورمیانه‌شناسی در دانشگاه‌های لیدز انگلیس و دانشگاه ملی استرالیا، یکی از معدود و در عین حال مهم‌ترین مطالعات را در زمینه‌ی حضور ایرانیان در کشور امارات متحده عربی انجام دادند و سال گذشته نتایج آن را در قالب یک مقاله با عنوان «غرور و تعصب فارسی: حفظ هویت و محاسبه‌ی سود در میان ایرانیان در امارات متحده عربی» در نشریه‌ی معتبر مرور مهاجرت بین‌الملل (دوره ۵۴) منتشر کردند. ترجمه‌ی فارسی این مقاله را راحله بهادر با ویراستاری مسعود غفوری تهیه کردند و خلاصه‌ای از آن در شماره ۲۲ فصلنامه‌ی سیاست‌نامه (شهریور ۱۴۰۱) منتشر شد.

اکنون با اجازه‌ی دکتر صالح، نویسنده‌ی مقاله، متن کامل این مقاله در هفت‌برکه منتشر می‌شود. این متن را به شکل یک کتابچه از اینجا دریافت کنید. متن کامل به صورت هفتگی نیز در هفت‌برکه بازنشر خواهد شد.

دکتر علم صالح دو سال پیش در مردادماه ۱۳۹۸ مهمان گراش بود و در نشستی در موسسه فرهنگی هنری هفت‌برکه درباره‌ی مطالعاتش صحبت کرد (خبر در هفت‌برکه). او که اصالتا اهل آبادان است، حدود بیست سال در انگلستان زندگی، تحصیل و تدریس می‌کرد و اکنون یک سالی است که استاد دانشگاه ملی استرالیا است. او درباره‌ی سابقه آشنایی‌اش با گراش گفت که این ارتباط به سال ۲۰۱۳ برمی‌گردد: «پروژه تحقیقاتی بزرگی درباره هویت ایرانیان مقیم امارات شروع کرده بودیم. داده‌های مطالعات میدانی ما نشان داد که بخش بزرگی از ایرانیان مقیم امارات و حوزه خلیج فارس، اهالی یک منطقه خاص شامل گراش، خنج، اوز، لار، بستک و لامرد هستند. در نتیجه با همکارم در دانشگاه لیدز علاقه‌مند شدیم که ریشه‌یابی کنیم که چگونه ایرانیان مقیم امارت تلاش می‌کنند هویت خودشان را حفظ کنند.»

 

در اهمیت مقاله

ایرانی‌ها، بخصوص مردم منطقه‌ی جنوب فارس، چطور در امارات متحده عربی کار می‌کنند؟ آنها چطور و از کجا یاد گرفته‌اند که شرایط سخت قانونی، اجتماعی و فرهنگی آن کشور را تحمل کنند؟ با وجود فشار خردکننده‌ای که سیاست‌های کلی کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس بر مهاجران وارد می‌کند (مثل سخت‌گیری در مورد ویزا، قوانین شغلی سخت، اخراج‌های بی‌دلیل و …) آیا عجیب نیست که ایرانیان همچنان بر هویت خودشان پافشاری می‌کنند و در عین حال، سهم بزرگی در توسعه‌ی کشور امارات متحده عربی دارند؟ و آیا عجیب نیست که مطالعات منسجم و متمرکز در این زمینه به ندرت انجام می‌گیرد، و نتایجش هم کمتر به گوش ما می‌رسد؟ مقاله‌ی «غرور و تعصب فارسی: حفظ هویت و محاسبه‌ی سود در میان ایرانیان در امارات متحده عربی» جواب مناسبی برای این سوالات فراهم می‌کند.

اما این مقاله چه می‌گوید؟ ساده‌ترین جواب این است که این مقاله ایرانیانِ شاغل در امارات را همچون بندبازانی تصویر می‌کند که به خوبی توانسته‌اند بین دو نیروی متضاد، تعادل ایجاد کنند: از یک طرف، آنها در یک کشور عربی، نسبت به هویت ایرانی خودشان تعصب دارند و به آن مغرورند، و از طرف دیگر، آنها یاد گرفته‌اند که با وجود فشارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و قانونی، چطور برای خودشان امنیت شغلی فراهم کنند و از این موقعیت سود ببرند. به عبارتی دیگر، در این مقاله‌ی نسبتا بلند، دکتر وورال و دکتر صالح می‌کوشند هر کدام از این مولفه‌ها را با دقت و از خلال مصاحبه‌های دست اول با افراد شاغل در امارات، آمار در دسترس و اخبار و مطالعات پیشین شرح دهند. به همین خاطر، گرچه آنها از مفاهیم تخصصی علوم سیاسی همچون «مهاجرت»، «حفظ هویت»، « محاسبات سود» و «فرآیندهای محافظت از مال» استفاده می‌کنند، اما مقاله‌ی آنها را می‌شود نسبتا به راحتی خواند و درک کرد.

برای خوانندگان منطقه‌ی جنوب فارس، مقاله‌ی دکتر وورال و دکتر صالح اهمیت دوچندانی دارد. با این که ما ارتباط بسیار نزدیکی با وضعیتی که در مقاله توصیف می‌شود داریم، با خواندن چندبار‌ه‌ی این مقاله، می‌توانیم به دلایل شکل‌گیری بسیاری از عادات و ارزش‌های پدران و پدربزرگ‌های خودمان پی ببریم. برای مثال، اگر برایتان این سوال پیش می‌آید که چرا سرمایه‌داران ما در آن سوی آب، همواره بخشی از سرمایه‌شان را به منطقه خودشان می‌فرستند و در اینجا ملک و زمین می‌خرند، جوابتان به شکلی علمی در این مقاله ارائه شده است. یا اگر برایتان عجیب است که چرا ایرانی‌ها ارتباطات شخصیِ نزدیک و معناداری با اماراتی‌ها ندارند (یا بسیار کم دارند) دلیلش در این مقاله هویدا می‌شود.

دریافت متن کامل مقاله به صورت کتابچه الکترونیکی

سردبیر پایگاه خبری هفت‌برکه عضو هیات مدیره موسسه فرهنگی هنری هفت‌برکه گراش دکترای ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران

5 نظر

  1. با مختصر مقدمه ای که در رابطه با کتاب و نوشته و جمع آوری و تحقیق این نویسنده محترم نوشته اید ظاهرا نشان می‌دهد که با واقعیت‌های علت و انگیزه مهاجرت ساکنین این منطقه و انتقال مقداری از سرمایه و یا در آمد آنان به موطن خود و یا فرهنگ اطلاع دقیقی نداشته است البته بنده کتابش را مطالعه نکرده ام ولی از اندک گزارش شما این برداشت کرده ام

  2. در اینجا باید بین واژه فرهنگ فارسی و فرهنگی به نام فرهنگ اچمی یا هر اسم مناسب دیگری که می توان روی آن گذاشت، تفاوت قائل شد.
    چرا که تفاوت بین این دو نوع فرهنگ بسیار زیاد است و به وضوح می توان آن را مشاهده نمود.

  3. به نظر من ما فرهنگ بالایی نداریم پس یا باید فرهنگ فارس ها را بپذیریم یا فرهنگ عرب ها را.
    که چیزی که الان شاهد هستیم پذیرش فرهنگ سکولار و غربی شده فارس هاست.

  4. با اینکه فرهنگ اچمی ها با فارس ها شباهت چندانی با هم ندارد، اما اگر فرهنگ فارس ها رو به انحطاط برود، ما نیز از این قاعده مستثنی نخواهیم بود و این خطر همیشه فرهنگ اچمی ها را تهدید کرده و می کند.
    مثلا با کمرنگ شدن ارزش حجاب در بین فارس ها و هجوم و مهاجرت گسترده آنان در چندسال اخیر به گراش، آثار مخرب آن را بر چهره شهر و زنان گراش شاهد هستیم.
    یا اینکه مثلا یکی از ویژگیهای مثبت و خیلی خوب فرهنگ گراش این بود که دعاوی با وساطت بزرگان حل و فصل می شد که این تحت تأثیر فرهنگ عرب ها نیز بوده است و معمولا کسی از همشهری خود شکایت نمی کرد و مردم خیلی باگذشت تر بودند، اما با رواج فرهنگ فارس ها، عدم گذشت و کوتاه نیامدن و ارجاع شکاوی به محاکم حکومتی نیز از آنان به گراشی ها سرایت کرده در صورتی که در گذشته چنین چیزی به ندرت پیش می آمد.
    و یا مثلا طرز صحبت کردن به صورتی خاص که فرد سعی می کند خود را به اصطلاح روشن فکر و برتر از دیگران نشان دهد که به نظر بنده این مورد خیلی سبک و مسخره است و این نیز در میان افرادی بیشتر مشهود است که فرهنگ خود را به فرهنگ فارس ها (سرحدی ها) فروخته اند.
    و البته مثالهای زیاد دیگر

  5. محمد جان فکر کن بعد هر چرت و پرتی سر هم کن. اچمی یا لارستانی هیچ مشکلی با فارس یا هر جای دیگه ای نداره. کمتر چرت و پرت بنویس لطفا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 نظر
scroll to top