هفتبرکه: داستان کربلا و عاشورا حکایتی است که هرگونه و با هر ابزاری تعریف شود، جنبههای جدیدی از آن کشف میشود. بهروز غریبپور با «اپرای عروسکی عاشورا» دست به تجربهی شگفتانگیزی میزند: تلفیق عروسکگردانی (خیمهشببازی) با یک فرم نمایشی اروپایی (اپرا) و یک فرم نمایشی مذهبی ایرانی (تعزیه)؛ و از این راه زیباییهای حماسی صحنهی کربلا را به چشم و گوش مخاطب هدیه میکند.
«اپرای عروسکی عاشورا»، سومین تجربه اپرای عروسکی گروه تئاتر عروسکی آران، موضوع نوزدهمین جلسهی «تماشا» (پخش و نقد و بررسی فیلمتئاتر) بود که چهارشنبه ۱۹ مردادماه ۱۴۰۱ در موسسه هفتبرکه گراش برگزار شد. محمدعلی شامحمدی، کارشناس ارشد ادبیات نمایشی، با بحثی دربارهی «تلفیق تعزیه در دیگر انواع نمایشی» مهمان این نشست بود.
این اولین اپرای ملی و ایرانی است که موسیقی آن بر اساس ارکستراسیون و ردیف آواز ایرانی برگرفته از نمایش تعزیه است. به همین بهانه، شامحمدی به بازگویی کلیاتی از تعزیه در هنر ایران پرداخت. او گفت هنرهای نمایشی در ایران به چهار دسته تقسیم میشود: نمایشهای شادیآور، عروسکی، نقالی و تعزیه. هنر تعزیه به قبل از اسلام و مراسم سووشون (سوگ سیاوش) برمیگردد. ریشهی کلمهی تعزیه را عزا دانستهاند و جاهایی هم عزت داشتن، پاس داشتن و ایثار. موضع تعزیه، اهل بیت است و ما تعزیههای حضرت زینب(س) و حضرت سجاد(ع) را هم داریم، اما بیشترین موضوعی که تعزیه در آن دیده میشود و بهروز است، تعزیهی مصائب خاندان بنیهاشم است.
او سپس برخی از خصوصیات و عناصر تعزیه را برشمرد: هنر تعزیه یک دستگاه کاملا جدا از دیگر هنرهای نمایشی است و ویژگیهای خاص خودش را دارد و با نمایشهای میدانی کاملا متفاوت است. در تعزیه ما «معینالبکا» را داریم که کارگردان نمایش است و «ناظم البکا» که نظمدهندهی آرایش بازیگران در اجراست. یک قرارداد بین مخاطب و بازیگران و کارگردان در جریان است: در تعزیهگردانی مهم است که نشان دهند که اینجا کربلا نیست و اینها هم یاران امام حسین و یا اشقیا نیستند. این اصل را با عناصر قراردادی مدام یادآوری میکنند، مثلا بازیگر میتواند وسط کار سیگار هم بکشد، یا اگر از اسب به زمین بیفتد، با ذکر صلواتی او را دوباره سوار اسب میکنند. در تعزیه رنگبندی داریم و لباسهای هر شخصیت رنگی دارد: مثلا امام حسین(ع) رنگ سبز، حر رنگ زرد، سربازان امام رنگ خاکستری و قهوهای، و اشقیا رنگ قرمز میپوشند. موسیقی هم در تعزیه بسیار مهم است و نوحهها و اشعار بخش اصلی آن است. در ساختار تعزیه به هیچ عنوان نمیتوانم دست ببریم.
در ادامه، حاضران جلسه نیز به ارائهی نظرات در مورد این اپرا پرداختند. علی فخری، کارگردان، گفت: «ما دربارهی وقایع کربلا خیلی شنیدهایم ولی این نمایش با شیوهی اجرایی جدیدش، نکات جدیدی به ما نشان میدهد. استفاده خیل بجا از نور و موسیقی و آواز و عناصر نمایشی دیگر باعث میشود با این که ما با شخصیتهای واقعی روبهرو نیستیم، ولی خسته نمیشویم. ما اینجا با یک سری شخصیتهای عروسکی مواجهیم که حرکات کامل یک شخصیت در صحنه تئاتر را ندارند، اما از آنها هیچ چیزی هم کمتر ندارند و اگر هم حرکات کسری داشته باشد، با موسیقی و آواز و نورپردازی این کمبود پر میشود. چیزی که جالب بود و در تئاتر هم صادق است این است که چقدر موسیقی باید نمایان باشد در این کارها. اگر موسیقی را نشناسی نمیتوانی تئاتر را کار کنی. آوازها بر اساس نت موسیقی است. بازیها هم. گزافه نیست اگر بگویم رعایت نتها و ریتم در دیالوگها نشان میدهد بازیگر چقدر تواناست.»
زینب کوزلی، دانشجوی ارشد انیمیشنسازی، قالب عروسکی این نمایش را «خیمهشببازی» دانست و توضیحاتی در مورد نحوهی ساخت عروسکها ارائه کرد. او گفت برای صورت عروسکها از خمیر در ترکیب با موم، و برای بدن آنها از اسکلت فلزی با پیچ و مهره استفاده میشود و سپس لباس و پوشش به آن اضافه میشود.
حوریه رحمانیان به استفادهی خوب از اشعار محتشم و نوحههای قدیمی و چیدمان مناسب آنها اشاره کرد. کشوری به اهمیت شخصیت راوی نمایش که ارتباط بین پردهها را مثل نخ تسبیح حفظ میکرد اشاره کرد. مسعود غفوری نیز در مورد استفاده از خصوصیات تعزیه در این اپرای عروسکی صحبت کرد. او گفت: این اجرا بیش از این که روی روایت تمرکز کند، روی شخصیتها تمرکز میکرد و هر کدام را در یک تابلو معرفی میکرد. حتی توالی زمانی اجرا هم بر اساس اهمیت شخصیتهاست، و نه حوادث کربلا. به اعتقاد غفوری، فرم اپرا نیازمند بازیگر-خواننده است که چنین هنری در ایران پرورش داده نمیشود. به همین دلیل بهروز غریبپور به استفاده از عروسکها رو میآورد و خوانندگان مطرح و توانا، این عروسکها را همراهی میکنند.