هفت‌برکه: ظهر امروز ۲۸ آذرماه ۱۴۰۰ فیلمی از دوربین مداربسته با عنوان «سرقت پراید در گراش» منتشر شد. اما این ماجرای عجیب، بیش از هر چیز، نشان‌دهنده‌ی امنیت بسیار پایین خودروهای داخلی است. 

فاطمه یوسفی این ماجرای اعصاب‌خردکن، عجیب و در نهایت خنده‌دار را در شش پرده پیگیر شده است.

 

پرده اول:

دو پراید سفیدرنگ در فاصله‌ی ده متری از هم پارک شده‌اند. یکی از این پرایدها متعلق است به آقای جعفری و پراید دوم که ۴۵ دقیقه‌ی بعد به صحنه ماجرا وارد می‌شود، متعلق است به آقای ره‌نورد که البته در این صحنه، راننده‌ی این خودرو، خواهر آقای ره‌نورد است. او پراید را از برادرش قرض گرفته است تا خودش را به جلسه‌ای که در مدرسه‌ی دخترش برگزار می‌شود، برساند.

پرده دوم:

ساعت ۱۰:۲۰ دقیقه است. خواهر آقای ره‌نورد، بعد از اتمام جلسه، با جای خالی خودرو مواجه می‌شود. پریشان‌حال و گریان با برادرش تماس می‌گیرد و خبر سرقت خودرو را به او می‌دهد. می‌گوید خودرو بنزین نداشت و زیاد نمی‌تواند دور شده باشد. آقای ره‌نورد برای به دست آوردن سرنخ به سمت چهاربرکه حرکت می‌کند و یک نفر دیگر از آشنایان را برای پیدا کردن نشانه‌ای به سمت اناغ می‌فرستد.

پرده سوم:

ساعت ۱۰ صبح، برادر آقای جعفری از آقای جعفری می‌خواهد تا خودروش را برای انجام کاری به او امانت دهد و به او قول می‌دهد تا ظهر بعد از اتمام کارش آن را به خانه‌ی برادرش برساند. سوییچ را از برادرش می‌گیرد، به سمت خودرو می‌رود، خودرو را روشن می‌کند و ساعت ۱۰:۰۵ دقیقه حرکت می‌کند.

پرده چهارم:

گشت‌های شخصی آقای ره‌نورد برای پیدا کردن خودرو در منطقه بی‌نتیجه است. تصمیم می‌گیرد به گراش برگردد و صحنه‌ی سرقت را بررسی کند. دوربین‌های مغازه‌ها را چک می‌کند و از طریق یکی از دوربین‌ها متوجه می‌شود مردی در خودرو را باز می‌کند، پلاستیکی را روی صندلی عقب پرت می‌کند و حرکت می‌کند. اما چیز دیگری که در این فیلم ذهن آقای ره‌نورد را درگیر می‌کند پراید سفیدرنگ پارک‌شده در گوشه‌ی خیابان است. پلاک آن را برمی‌دارد و در مغازه‌های اطراف دنبال صاحب خودرو می‌گردد، اما صاحب خودرو را پیدا نمی‌کند.

تصمیم می‌گیرد برای پیدا کردن صاحب پلاک خودرو، موضوع را با نیروی انتظامی در میان بگذارد. به آگاهی می‌رود او را راهنمایی می‌کنند به کلانتری. کلانتری او را راهنمایی می‌کنند به پلیس راهنمایی و رانندگی و سرانجام کلانتری از او می‌خواهد تا یک بار دیگر قضیه را تکرار کند. و این بار استعلام پلاک خودرو از طریق کلانتری گرفته می‌شود و مشخصات صاحب خودرو مشخص می‌شود.

پرده پنجم:

تلفن آقای جعفری زنگ می‌خورد. نیروی انتظامی است. به او خبر می‌دهند که خودرویش چند ساعتی است که کنار خیابان پارک است.

آقای جعفری جواب می‌دهد: «نه. برادرم خودروی من را امانت گرفته و حالا هم آورده و جلو خانه پارک است.» آقای جعفری آدرسش را به نیروی انتظامی می‌دهد و تلفن را قطع می‌کند و خودش به کوچه می‌رود و در کمال تعجب متوجه می‌شود خودرو پارک شده جلو منزلش خودروی خودش نیست.

پرده ششم:

ساعت حدود ۱۴ است. هر دو خودرو به نیروی انتظامی منتقل شدند. عذرخواهی‌های متوالی و صدای خنده‌ی صاحبان هر دو خودرو و مامورین نیروی انتظامی پایان ماجرا است. اما نباید از نقش پررنگ دوربین‌های مداربسته در حل سریع ماجرا گذشت. 

باز شدن در و روشن شدن چند خودرو با یک کلید جزو آپشن‌های جدید سایپا محسوب نمی‌شود. بارها این موضوع را در فیلم‌ها و سایت‌های خبری دیده‌ایم ولی حاصل این شیرین‌کاری سایپا، این بار چند ساعت اضطراب برای آقای ره‌نورد و کمی دردسر برای نیروی انتظامی در این روزهای پرکار آن‌ها بود.

و البته سوژه جذابی برای  واتساپ‌بازها که خبر داغ سرقتی را که سرقت نبود، همراه با تحلیل امنیتی خود، به سرعت فوروارد کنند.

 

Pride Serghat