هفت‌برکه – امیرحسین نوبهار: جنوب فارس سرزمین آبادی‌های کهن و کهنگی‌های زیباست. مراد من از کهنگی‌های زیبا میراث گذشتگان و بناهای کوچک و بزرگی است که از دیرباز در دشت‌های فراخ و در مسیل رودها بنا شده‌اند و نجات‌بخش انسان در پسکرانه‌ی خلیج‌فارس بوده‌اند. ما از تاریخ، درس جغرافیا می‌گیریم و برکه‌های تاریخ از شمالی‌ترین نقطه این سرزمین، از کنار کاروان‌سرای مخک و برکه حاجی‌آقا در شهر جهرم تا جنوبی‌ترین نقطه استان فارس، برکه‌هایی هستند که از قرار معلوم مسائل زیستن در این جغرافیا را به ما می‌آموزند. سختی‌هایی که در صدر آن مسئله بی‌آبی خودنمایی می‌کند.

در یک دهه‌ی اخیر، کلیدواژه‌هایی مانند خشکسالی، بی‌آبی، تنش آبی و از همه بیشتر، بحران آب، در ادبیات مردم و مسئولین جای خود را باز کرده است و این یعنی جامعه هم اهمیت موضوع را فهمیده و هم نگران آینده آب و آبادی در زادگاه خود هستند. البته آنچه در عمل به وقع پیوسته است، نشان‌دهنده‌ی چیز دیگری است.

توسعه و مشتقات آن در سال‌های اخیر ترجیع‌بند کلام مدیرانی بوده است که برای پایان دوران سیاست خودشان نیاز به گزارش‌های مفصل و دهن‌پرکن داشتند. اینها با شعار صنعتی شدن و افزایش خدمات در منطقه تحت مدیریتشان می‌خواهند برای خودشان مقبولیت بیافرینند و برای دستیابی به این مقبولیت، چوب حراج به آینده‌ی مردم و زندگی نسل‌های بعد می‌زنند. به نظر می‌رسد دست‌کم یک بار باید این مسئولان از خود سؤال کنند که صنایع سنگین و آب‌بر در مناطقی که از گذشته تاکنون هر قطره آب با هزار زحمت تهیه می‌شده است، چه توجیهی دارد؟ آیا داشتن یک رزومه پروپیمان برای ارتقای شخصی و مدیریتی ارزش آن را دارد که با سرنوشت مردم پهنه وسیعی مانند جنوب فارس بازی کنند؟ آیا سیاست‌گذاران ما درکی از اولویت‌های توسعه در منطقه دارند؟ آیا مسئولین استانی فکر نمی‌کنند که بی‌آبی‌های مردم شهرها و روستاهای جنوب فارس مانند بیرم و علی‌آباد اوکشی که به حق «غیزانیه‌ی فارس» نامیده شد، بر بلندپروازی‌های برخی دیگر اولویت دارد؟

جنوب فارس در سال‌های اخیر یکی از کم‌تنش‌ترین مناطق کشور بوده است؛ هم به دلیل ارتباط اقتصادی با حوزه خلیج‌فارس و هم به دلیل ثبات نسبی منابع آب. حالا خبر رسیده که در یک رقابت اقتصادی بین شهرها، مسئولین جهرم قصد دارند حق آب شرب و کشاورزی شهرهای جنوبی فارس را برای صنعت فولاد جهرم خرج کنند.

خبر انتقال آب سد سلمان فارسی که از زمان تأسیس برای مصارف شرب شهری در جنوب فارس تعبیه شده بود به صنعت فولاد جهرم، از آن دست مسائلی است که نه‌تنها مردم شهرستان‌های جنوب فارس که حتی مردم و مسئولین جهرم نیز می‌بایست در آن تأمل کنند. اشتباه است اگر فکر کنیم با یک تعارض منافع در میان شهرهای مختلف اعم از لار و جهرم و گراش و … مواجه هستیم. حقیقت این است که مردم و آینده همه‌ی این شهرها در یک سو ایستاده و مدیران بلندپروازی که رؤیای توسعه‌ی نسنجیده و بدون هیچ پشتوانه منطقی را در سر دارند در طرف دیگر سنگر گرفته‌اند. ممکن است در شرایط فعلی و با وعده و وعیدها، برخی از مردم تصور کنند این راه به آبادی شهر و منطقه‌شان خواهد انجامید اما باید دانست که با مسیر پیش رو، نه به توسعه و پیشرفت که به ترکستان خواهد رسید. ترکستانی که در آن نه آب خواهد بود، نه صنعت و نه آبادی؛ و دیری نخواهد پایید که جهرم با نخلستان‌های وسیع و سرسبزش را در دام کم‌آبی خواهیم دید.

کار خوزستان به‌عنوان پرآب‌ترین استان ایران، جایی که روزی در پهنه رودها و شط هایش، صیادی و زندگی بیشتر جریان داشت، به جایی رسیده است که بحران آب آن تبدیل به مسئله و مطالبه‌ای ملی شد. دریاچه‌ی هامون در سیستان و بلوچستان اکنون خشک آبادی است که هر روز بیشتر از گذشته نمودهای زندگی از حاشیه‌ی آن پاک می‌شود. اصفهان که روزی زنده‌ترین رود ایران را در دل خود جای‌ داده بود، تنها در چند روز مجال می‌یابد که زاینده‌رودی نیم‌آب ببیند که آنهم نه حکم زندگی که بیشتر یک دل‌خوشکنک به نظر می‌رسد. آیا این دست از مسائل در کشوری که اساساً جغرافیایی نیمه‌بیابانی دارد و در سال‌های اخیر درگیر کم‌بارشی‌های ادواری نیز هست نباید پیشِ روی سیاست‌گذاران محلی، استانی و ملی قرار گیرد؟

با این ‌وصف، اگر آنچه درباره‌ی مصرف آب سد سلمان در صنعت فولاد جهرم معرفی می‌شود صحت داشته باشد، باید یک مطالبه جدی در این ‌خصوص شکل بگیرد و مسئولین را ملزم کرد تا در این طرح و هرگونه طرح مشابه بازنگری کنند، چرا که اگر چنین طرح‌هایی ضمیمه اجتماعی، زیست‌محیطی، سیاست‌گذاری و ارزیابی تأثیرات را به همراه نداشته باشد، هیچ آتیه‌ی روشنی را برای مردم و اقتصاد استان به ارمغان نخواهد آورد.

در مقدمه این نوشتار از کاروان‌سرای مخک که یادآور سده‌ها زندگی در منطقه جهرم است یاد شد. کاروان‌سرایی که روزگاری مأمن تجاری بود که از خلیج‌ فارس به شیراز می‌رفتند. مسیری که امروز هم توسعه‌ی جهرم در گرو آن است. جاده لار جهرم که هر چند وقت یک بار مردم جنوب فارس را عزادار می‌کند، یکی از ظرفیت‌های مغفول‌مانده برای پیشرفت جهرم است. بد نیست مدیران و برنامه‌ریزان آن شهرستان به‌جای رؤیاپردازی و بازی با آینده استان، به کمک مسئولین شهرستان‌های جنوبی بشتابند و راه جهرم به لار و بندرعباس را ارتقا دهند تا با دسترسی آسان مردم جهرم به خلیج‌ فارس، افق‌های جدیدی برای اقتصاد و توسعه پایدار جهرم و سایر نقاط استان باز شود.

 

Sadde Salman Jahrom 02