بستن

مرگ عاشقانه‌ی حاج علی اکبر و همسر

هفت‌برکه: برای فرزندان و نوه‌های حاج علی‌اکبر خیل‌تاش و همسرش سکینه نطاق از دست دادن همزمان ‌آن‌ها سخت است اما ۱۲ خرداد مثل یک داستان عاشقانه، برای همیشه در ذهن خانواده خیل‌تاش به یادگار می‌ماند.

علی‌اکبر خیل‌تاش که همنام پدربزرگ است صبح بباجی و اَبه را همزمان و در دو قبر کنار هم در آرامستان گلزار شهدای گراش به خاک سپرده‌اند. در حالی که تسلیت‌دهندگان را مشایعت می‌کند از پشت تلفن کوتاه و آرام جوابم را می‌دهد:

 در همه این سال‌ها هر جا که می‌رفتند با هم بودند. پدربزرگ با ۹۱ سال سن چند سالی است که از پا افتاده بود و آلزایمر هم داشت اما با این وجود مادربزرگم که در ۹۰ سال هنوز سرپا بود اگر شبی خانه ما یا دیگر بچه‌هایش بود حتما اصرار داشت که به خانه برگردد و شب کنار پدربزرگ باشد. می‌گفتیم تو که نمی‌توانی در کارهایش کمک کنی اما می‌گفت: «همین که کنارش باشم، کافی ست.»

پدربزرگ در ماه رمضان امسال بد حال شد ولی عمرش به دنیا بود. عصر چهارشنبه ۱۲ خرداد ساعت ۶ مادربزرگ فوت کرد. خودش همیشه می‌گفت که من زودتر از «عباسِ» می‌رم. مادربزرگ به سنت قدیمی عادت داشت پدربزرگ را به نام پسر بزرگش عباس صدا بزند. زن عمویم تعریف می‌کند وقتی به حاج اکبر گفتم: «انه که شگتش عباسِ عباسِ چو» اشکی را گوشه چشم پیرمرد دیدم. 

دو سه ساعت بیشتر طول نکشید که پدربزرگ هم فارغ شد. برای ما نوه‌ها و بچه‌هایش هم این ارتباط قلبی خیلی عجیب بود و یک جور به ما آرامش داد که بباجی و اَبه آرام و عاشقانه رفته‌اند. زندگی و مرگی که خیلی از ما آرزویش را داریم. 

 

| مدیر رسانه‌های هفت‌برکه | مدیرمسئول پایگاه خبری هفت‌برکه | مدرس دوره‌های آموزش خبرنگاری

3 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 نظر
scroll to top