هفتبرکه – صادق رحمانی: سالهای جبهه و جنگ، سالهای نوجوانی و جوانی ما بود. بسیجیهای داوطلب برای اعزام به جبهه از شانزده هفده سال تا سی سال داشتند. ما حداقل سالی سه ماه را در جبهه بودیم. بعضی خیلی بیشتر. دوره اول را باید آموزش میدیدیم در پادگانها. بعد به جبهه میرفتیم خط مقدم. بعضی از گردانها و تیپها برای حمله آماده میشدند و برخی برای پدافند در حالت عادی و یا پس از حمله.
گاه فراغتی میشد که در عین پدافند و در یک هوای آفتابی کنار هم جمع شویم و عکسی به یادگار با هم بیندازیم. این عکسها از آلبوم صمصام کشتکاران دریافت کردهایم چون دوربین عکاسی داشت. خاطرات مختصری هم به یاد مانده است که باید نوشته شود. چهرههای نوجوان ما و دوستان را در این عکسها به خوبی میتوان مشاهده کرد. اکنون چهل سال از جنگ میگذرد. در بعضی از تصاویر چهرههای شهیدان گراش قابل تشخیص است. من اولین شعرهایم را در سال ۱۳۶۴ در همین جبهه قصرشیرین در خلوت شبانه سرودهام.
آنانکه غریبانه ز سر میگذرند
پرشور زمعبر خطر میگذرند
تا طی شود این غبار و تاریکی شب
از کوچه خونرنگ سحر میگذرند
این اولین رباعی من بود که در مجله امید انقلاب در سال ۱۳۶۴ چاپ شد.
عکسهای دیگری از رزمندگان گراشی در دوران دفاع مقدس را میتوانید در صفحه اینستاگرامی همرزم ببینید.
غلامی زاده
۶ آذر ۱۳۹۹
زیباترین خبرگریشنا،حداقل برای بنده که برای اولین بار عکس پدرمو توی جبهه دیدم .
گراشی
۵ آذر ۱۳۹۹
عزیزان ما یادشان بخیر و جاوید.