هفتبرکه – فرشته صدیقی: جشن نیمهی شعبان برای ما معادل شیرینی برات است. «برات» در لغت به معنای ارائهی سندی معتبر برای انتقال یا وصول طلب است؛ و در برداشتی دیگر، به معنای چراغ و روشنایی. ابوریحان بیرونی، دانشمند بزرگ ایرانی، در این باب میگوید: «سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم شعبان ایام البیض نام دارد که شب پانزدهم شبی است بزرگ و «لیله البرات» نامیده میشود.» که طبق این گفته برات، بیض یا روشنایی است و با bright در زبان انگلیسی هممعنی و احتمالا همریشه است.
برات در میان ملتها
برات در نقاط مختلفی از دنیا با مراسم متفاوتی اجرا میشود. این مراسم در حوالی نیمهی ماه که شب در روشنایی کامل است اجرا میشود که با استناد به معنی لغوی آن، میتوان اینگونه برداشت کرد: چیزی را هدیه میدهند که طبق سندی معتبر، چیز دیگری را دریافت کنند. در بین اغلب ملل، اموات از احترام ویژهای برخوردارند و در میان ما ایرانیان، از دیرباز، بیشتر! در واقع ایرانیان کهن در این ایام خیراتی میکردهاند که آمرزش و رضایت عزیزان درگذشته را دریافت کنند.
برای این مراسم به صورت قطعی نمیتوان ریشهی اسلامی اثبات کرد و طبق برخی ادعاها، از ادیان کهن طی گذشت زمان به گوشههایی از کشورهای اسلامی و یا حتی غیر اسلامی ورود یافته و در جزئیاتی رنگ و بوی اسلامی به خود گرفته است. این مراسم در برخی کشورهای خاورمیانه و شبهقاره هند، از جمله بخشهایی از ایران، ترکیه، پاکستان، امارات، قطر، بنگلادش و… با آداب و رسوم متفاوت برگزار میشود. در کشورهای عربی، این رسم را به نام «اگِ لِئلِه» یا حق شب میشناسند و برای اموات خیرات میکنند. گرچه به مرور و طی سالها این آئین با جشن نیمهی شعبان مصادف گشته، اما در اصل و از ریشه با این مناسبت تفاوتهای زیادی دارد.
آذین و گهواره و یا مهدی
اما فارغ از معنای لغوی آن، برات برای ما یادآور ایامی ویژه و آیینی آمیخته با شور و حالی متفاوت با دیگر اعیاد و مناسبات است. برات کلمهای است که شنیدنش ما را به سالهای دور میبرد، به حسی شیرین و خوب در ایام کودکی. شعبان خود شادی را تداعی میکند. مزین شدن سطح شهر و خیابان به خاطر اعیاد شعبانیه. و کوچهها و سردرِ خانههایی که چند سالی است روزها چراغانی میمانند.
اما جشن اصلی و مراسمی که از سالها پیش رواج داشته و به صورت آیینی بین مردم درآمده، جشن نیمهی شعبان و میلاد آقا امام زمان(عج) آخرین امام شیعیان است. در این مراسم و آیینِ مردمی، نه تنها زندگان بهره میبرند و به جشن و شادی میپردازند، که یاد درگذشتگان نیز زنده میشود و سهمشان از این مراسم محفوظ میماند.
اماکنی که از قدیم هرساله میزبان و برگزارکنندهی این مراسم در گراش بودند عبارتند از مسجد آخوند، مسجد حوض، مسجد صاحبالزمان(عج)، مسجد کل شیخ حسن و بعدها مساجد دیگر مثل مسجد حاج حسینا. یکی دو باب از منازل در هر محله نیز این مراسم را به عهده داشتند.
برات دوازدهم تا پانزدهم شعبان را شامل میشود و گاه چند روز قبل و چند روز بعد را نیز در بر میگیرد. تزیین مساجد و منازل که قدیمتر با پارچههای رنگارنگ و زرقوبرقدار انجام میشد؛ گهوارههایی سراسر پوشیده در رنگ و نور و آهنگ معروف «یا مهدی» (در مورد این آهنگ اینجا بخوانید)؛ عطر گلاب و بوی اسفند که سراسر شهر را فرا گرفته؛ پخش شربت و شیرینی در جایجای شهر و به قول خودمانیها برنش و کِل و دست و شادی بین خانمها و اطفال، مشخصهی این محافل و مجالس است.
از چندین روز قبل، اهالی هر خانه و محله در تکاپوی مهیا کردن منازل و مساجد و لوازم شادی و سرور برای برپا شدن هر چه باشکوهتر این آیین زیبا میشوند. رنگ ارجح برای تزیینات، سبز و طلایی و رنگهای براق دیگر و چراغهای رنگارنگ و زیبا بوده و است. از سردر و دالان تا حیاط خانهها را آذین میبندند و تهیه و پخت نان و حلوا و شیرینیهایی که عطرش نوید رسیدن برات و شور و شادی را میدهد. همه، فارغ از جنسیت و سن و سال، در تدارک و آمادهسازی و برگزاری هر چه بهتر این مراسمات، گوشهای از کار را میگیرند و با جان و دل همه چیز مهیای جشن و سرور و پذیرایی از حاضرین میشود. مهمانها دستهدسته به سمت این مساجد و منازل روانه بودند؛ مادرانی دست در دست کودکان با ظاهری آراسته برای مراسم؛ اطفالی در قنداق یا در آغوش که جهت تبرک چند لحظه هم که شده آرمیده و مهمان گهوارهی مزیّن امام صاحب وقت میشدند؛ و نذرهایی که با پخش شیرینی و سکه بر گهواره و گاه اشکهایی پنهان شده ادا میشدند…
چند سالی هم به علت ورود ویروس کوید ۱۹ یا همان کرونا و ممنوع شدن اجتماعات، گهوارهگردانی جایگزین مراسم در اماکن ثابت شده بود.
برات به یاد عزیزان از دست رفته
از قدیم رسم بود برای رفتگان در این ایام خیراتی صورت گیرد که بنا به سن و سال آن عزیز این خیرات متغیر بود. برای اطفال سِقطشده یا نوپا، کوزههای کوچک سفالین معمولاً از لار یا بنارویه تهیه میشد و به «کِئزِ براتی» معروف بود. کوزه از شربت گلاب یا ندرتاً عرقیات دیگر و با نقل و آبنبات و بلبلمشاته آکنده و صرفا به اطفال تقدیم میشد. اصلا کوزه را کوچک میگرفتند که راحت در دستان ظریف کودک بنشیند. اما به مروز زمان، لیوانهای رنگین و بطریهای زیبای آب (قمقمه) جای کوزهها را گرفتند.
برای سنین بالاتر، معمولا نانهای محلی، زولبیا و بامیه، پشمک رشتی یا شکری، انواع حلوا و سایر شیرینیها خیرات میشد. اما خانوادههایی با تمکّن مالی بیشتر، ترجیحشان خیرات چلوخورشت قیمهی گراشی برای عزیز از دسترفتهشان بود.
مادربزرگم وقتی از مراسم در آن قدیمها میگوید، از نئخال (مادرش) صحبت میکند که برای تکتک درگذشتگان فامیل و دوست و آشنا جداجدا خیرات میکرد. او از حس و حال و شور و هیجانی میگوید که جاری و ساری بود.
مرحوم عبدالحسین نوبهار، رحمت فیروزی، جواد مقدسی، حاج شمشاد پورشمسی و حاج حسن مقدسی از جمله قنادهای قدیمی بودند که در منازل خود برای این مراسم سفارش میگرفتند و زولبیا، بامیه، پشمک، و شیرینیهای محلی مثل شکر پنیر، بلبلمشاته و… را تهیه مینمودند.
امین
۶ اسفند ۱۴۰۲
فضای جدید سایت خیلی بد شده حتما فکری برای اصلاح اون انجام بدید