شب آمد کوچه های کوفه تب دار چراغ ماه می سوزد دوباره چه باران ها نشسته بی سرانجام به ابر چشم های بی ستاره بیابان است و نخلستان و غربت شب است و ناله های سنگی چاه علی امشب سراغ من نیامد چه غمگین است این […]
صادق رحمانی
شعری از صادق رحمانی، در رثای آیت الله سید عبدالعلی آیت اللهی هوای آخر خرداد، طعم چیدن بود صدای ثانیه ها رنگی از رسیدن بود هوای آخر خرداد، طعم چیدن بود نسیم از نفس افتاد و باغ شد خاموش غروبها همه روشن، چراغ شد خاموش ـ غروب، جمعهی شیراز ـ از نفس افتاد: « نسیم […]
هفتبرکه – گریشنا: صادق رحمانی، با نام شناسنامهای محمدصادق رحمانیان، سال ۱۳۴۴ در شهر گراش به دنیا آمده است. او در شعری کوتاه که در کتاب سبزها ، قرمزها، به چاپ رسیده است ، میسراید: «بوی خبری نیست درین گرماگرم در روز نخست ماه پنجم – مرداد – جز پچ پچ بادگیرها با تش باد» پدرش […]