بستن

از روز شهریار تا روز شعر

 صادق رحمانی : از چهاردهم اسفندماه ۱۳۳۷ تا شهریورماه ۱۳۸۲ ، چهل و پنج سال می گذرد . در آن سال های دور ، دستوری صادر شده بود که چهاردهم اسفندماه هر سال ، برای تجلیل از مقام استاد شهریار ،

 “ روز شهریار “ اعلام و مدرسه ای نیز به یاد شهریار نامگذاری شود .

هنرستان صنعتی تبریز واقع در پشت باغ گلستان ، در چهاردهم اسفندماه ۱۳۳۷ شاهد جشن باشکوهی بود که در آن ، یدالله مفتون امینی ، شعر “ آخرین سلطان عشق “ را با این مطلع قرائت کرد :

ای میان بزم دل ها شمع سوزان شهریار

آخرین سلطان ملک می فروشان شهریار

دیگران نیز ، هر یک به فراخور حال ، شعری در ستایش شهریار خواندند و لوح درجه یک از جانب وزارت فرهنگ به شهریار اهدا شد .

در تقویم مناسبتی ما روزهایی به نام شاعران و فرهیختگان نام گذاری شده است ، مثلا روز عطار ۲۵ فروردین ، روز فردوسی ۲۵ اردیبهشت ، روز خیام ۲۸ فروردین ، روز حافظ ۲۵ مهر ، روز مولوی ۳۰ مهر و . . . اما جای روزی به نام “ روز شعر و ادب “ در تقویم خالی می نمود . طرح “ روز شعر و ادب “ به پیشنهاد برخی نمایندگان مجلس و علاقه مندان به استاد شهریار مطرح شد و مراحل تصویب خود را پشت سر نهاد .

با اعلام بیست و هفتم شهریورماه ، سالروز وفات شهریار ( ۱۲۸۵-۱۳۶۷ ) سیل انتقادها جاری شد :

“ بهتر بود ، پیش از اعلام این پیشنهاد ، با اهل شعر و ادب

 و صاحب نظران و پیشکسوتان ادبیات مشورت می شد “ ،

“ یگانه کسی که باید شاعر ملی باشد ، بی هیچ تردیدی ، فردوسی است . . . “ ،

از دیگر سو ، علاقه مندان با استاد شهریار نیز به دفاع از این پیشنهاد پرداختند و گفتند :

–  سنت شهریار ستیزی ، سنت سیئه دیرینی است و این افتخار به نام حضرات بی نام و نشانی که هنوز رشته تعلق عصبی از خون و خاک و . . . نابریده ثبت نخواهد شد . اینان شهریار را با دقت نخوانده اند و دانش شهریارشناسی آنان به دو جمله زیر و دو غزل زیرین محدود است که :

“ شهریار شاعری بود که پزشکی می خوانده ، عاشق دختری شده و تحصیل

را رها کرده و شاعر شده است و برای هر دو رژیم شعر گفت و . . . “ (۱)

به هر روی آن چه از دیدگاه موافقان و مخالفان اعلام “ روز شعر و ادب “ به نام شهریار دریافت می شود ، این است که جایگاه شعر شهریار و نفوذ او در بین مردم ، بسیار ارجمند است . همین که همزمان با شهریار ، صدها شاعر پیدا شدند و اکنون نامی از آنان نمانده است ، نشان دهنده وسعت شعر شهریار و موفقیت اوست . زبان های غزل او بسیار ساده و نزدیک به زبان مردم عادی است . همین مساله و نیز حال و هوای موضوعات شعرهای او ، باعث شده است تا مخاطبان زیادی با غزل های او ارتباط برقرار کنند .

شهریار ، آخرین بازمانده سنت خجسته شعر فارسی بود که به قیاس شاعران قدیم ، شاعرانگی می کرد . ذهن و زبان بسیاری از شعرخوانان جامعه ما همچنان با اشعار او مانوس است و خاطره او با آنان ماندنی است ، چه روز شعر و ادب را به نام او بنامیم یا ننامیم .

 سخن بر سر این است که قدر و منزلت ادبی هر یک از میراث داران شعر و ادب فارسی را ، به فراخور جایگاه حقیقی او ، پاس بداریم و تعیین یک مناسبت تقویمی باعث نشود که گذشته های دور ادب ایرانی را از یاد ببریم . اگر شهریار اینک حیات داشت ، هیچ گاه خود را با بزرگانی مانند حافظ قیاس نمی کرد . اگر در زمانه ما ، برخی نام گذاری روز شعر و ادب را به نام استاد شهریار برنمی تابند ، بی تردید به معنای نفی ارزش های او در عرصه شعر ایران نیست .

شاید زمان لازم است تا شهریار ، چنان که نامش را در کتیبه ذهن دوستدارانش نگاشت ، در عرصه تقویم نیز فتح الفتوح کند .

مدیر گروه مطالعات فرهنگی رادیو فرهنگ سردبیر نشریه افسانه ویِژه گراش شاعر، پژوهشگر فرهنگ عامه، تاریخ و ادبیات در جنوب فارس مدیر انتشارات همسایه مدیرعامل موسسه فرهنگی هفت برکه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top