هفتبرکه – فاطمه یوسفی: هر وقت صحبت از انتخابات میشود، خبرنگاران از شور انتخاباتی میگویند اما این همهی واقعیت نیست. خیلی از شهروندان هستند که در انتخابات شرکت نمیکنند، یا با توجه به شرایط فعلی کشور، دیگر انتخابات را موثر نمیدانند. صدای این شهروندان در هیاهوی انتخابات و خبرهای پرشمار گم میشود.
در گروه ناراضیان و معترضان که کمشمار هم نیستند، گروهی هستند که با وجود مشکلات، همچنان ترجیح میدهند که در انتخابات شرکت کنند. ولی گروه دیگر انتخاب نکردن را درستترین انتخابات میدانند.
انگار هر سال به تعداد این افراد افزوده میشود. در گفتگوهای خانوادگی، در محیط کاری و در فضای مجازی، هر بار که به انتخابات نزدیک میشویم، این بحثها داغ میشود که رای بدهیم یا رای ندهیم؟ اصلا رای دادن ما در بهتر یا بدتر شدن اوضاع چه تاثیری دارد؟ مثل کلکلهای فوتبالی، این بحثهای بیپایان هر بار تکرار میشود و هر بار انتخابات میگذرد و هر بار مردم میمانند و کوه مشکلاتشان که هر بار بزرگتر میشود.
با وجود این مشکلات رای بدهیم؟
سه نفر در حال گفتوگو در یک اداره هستند، زن ۳۱ ساله که مسئول امور اداری است، رو به ارباب رجوع که رانندهی آژانس است میکند و میگوید: «برای رفتوآمدم به محل اداره باید ده هزار تومان پرداخت کنم، با این وضعیت در خانه بمانم منفعت بیشتری برایم دارد! امام جمعه در تریبون میگفت رانندگان تاکسی نباید هزینهی تاکسی را بالا ببرند و ۵ تومان از مردم بگیرند. بالا رفتن قیمت بنزین در سازمان حمل و نقل شهرداری هم تصویب نشده است.»
رانندهی آژانس در جواب به او میگوید: «شما راننده نیستی که درد ما را درک کنی. وقتی بنزین گران شد، چطور ممکن است افزایش قیمت اتفاق نیافتد؟ اگر ما قیمت را افزایش ندهیم که هیچ نانی وارد سفرهی ما نمیشود. ما چه گناهی کردهایم که رانندهی تاکسی هستیم؟»
ارباب رجوع دیگر در جواب به آن دو نفر میگوید: «همهی این گرفتاریها و مسائل و کلکلی که بین شما است به خاطر مدیریت و تصمیم اشتباهی است که مسئولین برای ما میگیرند. من که این بار تصمیم گرفتهام که رای ندهم.»
اما مسئول امور اداری و رانندهی آژانس که هر دو همنظر و موافق برای رفتن به پای صندوق رای بودند، در جواب به او میگویند: «اول این که اگر مشکلاتی وجود دارد دلیلش انتخاب اشتباه خود مردم است و دوم این که این مسائل ربطی به انتخابات ندارد. ما ایرانی هستیم و باید به ایرانی بودن خودمان احترام بگذاریم و این بار درست انتخاب کنیم و پای صندوق رای حاضر باشیم.»
بحث سیاسی حتی در خانواده
زن خانهداری به همراه همسرش در حال کلکل سیاسی هستند. مرد رو به همسرش میگوید: «دیگر امیدی به مسافرتهای کوتاه هم نیست، پولی برای بنزین زدن هم باقی نمانده است. آنها حداقل میتوانستند سالی ۵۰ تومان یا سالی ۱۰۰ تومان افزایش دهند، هیچ مسئولی، مسئولیت بالا رفتن قیمت بنزین را به عهده نمیگیرد و هر کسی تقصیر را به دوش دیگری میاندازد. من که دیگر به هیچ عنوان رای نمیدهم.»
زن در جواب به او میگوید:«اگر اقتصاد خراب است ما و بقیهی مردم. اگر دزدی میکنند، ما و بقیهی مردم. ما در این کشور زندگی میکنیم پس باید درک کنیم. ما باید پیرو و تابع ولایت فقیه باشیم و هر تصمیمی که رهبر گرفت را قبول کنیم. بدون شک رای میدهم و این یک وظیفهی ملی و دینی ما است.»
اعتراض دارم ولی چه کسی حرف ما را گوش میکند؟
رانندهی پیک موتوری است و مدتی است از بیماری قلبی رنج میبرد، با او در یکی از موسسات همکلام میشوم: «مشکلات که زیاد است. الان من شخصی هستم که ناراحتی قلبی دارم و هزینهی دارو برایم خیلی سنگین است. بیمه هم برای خرید دارو خیلی تاثیرگذار نیست. به این وضعیت اعتراض دارم ولی چه کسی حرف ما را گوش میکند؟ من به عنوان راننده پیک موتوری ۲۵ لیتر سهمیهی بنزین دارم و مجبورم یک روز در میان بنزین بزنم. حالا این ۲۵ لیتر برای چند روز دوام دارد؟ و بقیه را باید بنزین آزاد بزنم. این وضعیت تقصیر روسای اصلی است. و بعد مقصر نمایندگان مجلس هستند که در مورد هر مصوبهای در مجلس تصمیم میگیرند. حداقل اینها میتوانند بگویند که فشار به مردم وارد میشود. حداقل آنها به کسانی که میآیند و به آنها رای میدهند، احترام بگذارند.»
او چاییاش را هورت میکشد و ادامه میدهد: «من در همهی دورههای انتخابات شرکت کردهام. و در انتخابات این دوره هم شرکت میکنم، چون این وظیفهی همهی ایرانیان است و باید آن را انجام بدهیم و پای صندوق رای برویم. آرزوی من این است که یک نفر از شهر خودمان وارد مجلس شود تا حداقل برای شهر خودمان تاثیر داشته باشد، چون اگر از شهرهای همجوار وارد مجلس شوند زیاد برای خودمان تاثیر ندارد.»
او عملکرد نمایندگان منطقه را این طور قضاوت میکند: «من از میان همهی نمایندگان مجلس تنها حسنی را میشناختم و با بقیه نمایندگان آشنایی نداشتم. اما این را میدانم هیچ کدام از نمایندگان برای ما کاری نکردند جز آقای حسنی. از اول که رفت اولین حرفش این بود که محدوده را مشخص میکند. من زیاد در جریان نیستم ولی هنوز هم محدوده مشخص نیست. ولی این که گفت اینجا را شهرستان میکنم، این کار را کرد و این مهمترین کاری بود که انجام شد. و ما از او راضی هستیم.»
او صحبتهایش را اینطور پایان میدهد: «توقع من از نمایندگان مجلس این است که به حرف خودشان عمل کنند. نه این که در زمان انتخابات شعار دهند و بعد حرفهایشان را فراموش کنند.»
نماینده مجلس خنثی نمیخواهیم
فرهنگی است و ۴۷ سال دارد، نوهی ۴ سالهاش را در یکی از پارکهای محلهای سوار تاب کرده و در حالی که نوهاش را تاب میدهد، میگوید: «من در بیشتر دورههای انتخابات شرکت کردهام. نمایندگان مجلس معمولا دو هدف دارند، هدف منطقهای و هدف فرامنطقهای. یعنی اهدافی که برای منطقه مورد نظر که به عنوان نماینده انتخاب شدند دارند و اهداف کلانتر که برای پیشبرد مملکت و کشور دارند. برای گراش در بخش اهداف منطقهای نمایندگان کمابیش در بعضی از دورهها بهتر بودند ولی در عمل اتفاق خاصی در منطقه رخ نداده است که نمود زیادی داشته باشد. یعنی نهایت کاری که کردهاند این است که یک منطقهای راه بکشند و یا به چند روستا یک سری امکانات بدهند و یا بخشی را ارتقا بدهند. ولی اتفاق تاثیرگذاری نیفتاده است. از لحاظ فرامنطقهای نیز معمولا تابع حزب و گروه خاصی هستند و به جرات میتوان گفت هیچ کدام از نمایندگان مجلس خوب کار نکردهاند.»
او در ادامه گلهی خود را به این شکل مطرح میکند: «نمایندگان مجلس قدرت خیلی بالایی دارند. نمایندهی مجلسی که چالشی در منطقه ایجاد نکند نماینده مجلسی که با گروه یا فردی درگیر نشود و یا میان وزیران تنش ایجاد نکند، عملا یک نماینده مجلس خنثی است. و نمایندگان مجلس خنثی، کار موثری نمیتوانند بکند. یعنی در حدی که آرام و چراغ خاموش و بیخطر حرکت کند فعالیتهایی کردهاند اما آنقدر چشمگیر نبوده است.»
این فرهنگی نظر خودش را در رابطه با دوران ۸ سالهی جمشید جعفرپور به عنوان نمایندهی منطقه میگوید: «او در این ۸ سال اخیر هیچ کار موثری نکرده است. مثلا یک وزیر را به چالش بکشد یا استانداری را به چالش بکشد و نمود داشته باشد و شهروندان عادی ببینند و بابت آن برایش دست بزنند. این اتفاق نیافتاده که نطق قوی و تاثیرگذاری داشته باشد که نقل محافل شود و دست به دست شود. این عملکرد خاموش و بی دردسر برای این بوده که دورههای بعد هم خنثی بتواند عمل کند. یعنی در کشور ما کسی که میخواهد وارد کانال انتخابات شود باید در چارچوبهای خاص عمل کند. خیلی از افراد در این کانالها نمیتوانند حرکت کنند و محدودیتها را تحمل کنند و عملا به جای این که خود را خراب کنند، چراغ خاموش حرکت میکنند و مسیر خودشان را میگیرند.»
به عنوان اعتراض مدنی رای نمیدهم
او با بیان این که از عملکرد هیچ کدام از نمایندگان مجلس در طول دورههای مختلف راضی نیست، ادامه داد: «هیچ دورهای عملکرد نمایندگان مجلس راضیکننده نبوده. برای منطقه عامل اصلی پیشرفت اشتغال است. هیچ کدام در زمینه اشتغال و آیندهی جوانان منطقه هیچ کاری خاصی انجام ندادند. مثلا صنعت خودروسازی بیاورند صنعت پتروشیمی و نفت و گاز یا مثلا شهرکهای صنعتی خیلی قوی راه بیاندازند یا بتوانند وزیران را بکشانند به منطقه که تاثیرگذاری داشته باشد. نهایت فعالیتهایی که شده این است که توانستهاند یک سری بودجههایی از طریق وزارتخانه بگیرند که طبق روال عادی آن بودجهها جاری است و عملا کار خاصی رخ نداده که یک انقلابی شود که تغییر جهش رو به جلو داشته باشیم.»
او نوهاش را از تاب پیاده میکند و میگوید: «مهمترین دلیل عقبگردهایی که در منطقه داریم، نداشتن منبعی برای نیروسازی است. با وجود این که چند نماینده از منطقه به مجلس راه پیدا کردهاند، ولی در حال حاضر عملا در لارستان در گراش در خنج یا اوز هیچ نیروی قوی در حد کشور و حکومت نداریم. این افراد میبایست توسط چه کسی ساخته شود؟ آنهایی که در سطح کشوری هستند. مثلا فرماندار، اتحادیهای چیزی به وجود بیاورد. یک سری نیروسازی منطقهای و فرامنطقهای انجام شود. این موضوع میتواند آینده منطقه را متحول کند. این که یک راهی بکشند برای روستا یا برای شهرستانی بودجه بگیرند، این کارهای کوچکی است که هر کسی به مجلس راه پیدا کند میتواند انجام بدهد.»
او از تصمیمش برای انتخابات پیش رو میگوید: «به خاطر منطقه باید رای بدهم، ولی به خاطر کل کشور، نه. در واقع من رای نمیدهم. دوره قبل هم رای ندادم. و دلیلش این است که از این طریق میخواهم یک اعتراض مدنی کنم.»
محکوم به بودن در محاصره اقتصادی هستیم
دانشجوی کارشناسی ارشد رشتهی مهندسی است و انتقادهایش را به دولت چند باری در تریبونهای آزاد دانشگاه مطرح کرده است. او وظیفهی نمایندگان مجلس را دفاع از حقوق مردم میداند و میگوید: «وظیفه نماینده مردم این است که از حقوق مردم دفاع کند ولی در حال حاضر دقیقا برعکس آن عمل میشود. یعنی مجلس حتی کارآیی خودش را هم از دست داده است و توجه و حمایتی به مصوبات و تصمیمات نمایندگان مردم نمیشود. موضوع بعد این است که هر نماینده مجلس برای منطقهی خاصی دارد تلاش میکند. و هر کسی نفوذ بیشتری دارد منطقه آبادتری دارد و این ایدیولوژی مشکلساز است. همه ما عضو یک کشور هستیم و آبادانی را باید اولویت قرار دهند نه هر کسی که نفوذش بیشتر است. سیاستی که پیش میرود در مجلس خیلی جالب نیست.»
او که مانند همه در بیشتر دورههای انتخابات پای صندوق رای بوده و انتخابش را به صندوق انداخته است، میگوید: «من نمیروم رای بدهم. چون فکر میکنم تاثیری ندارد. من در دورههای قبل شرکت میکردم. اما حالا با توجه به اطلاعاتی که از جامعه و سیاست کلان کشور به دست آوردهام، تصمیم من رای ندادن است. دو حالتی که وجود دارد این است که از یک طرف ما را میترسانند که بیگانگان میآیند و وضعیمان را خرابتر میکنند و از طرفی یک سری مسئول بیلیاقت به مردم فشار میآورند و مردم تحت فشار دو وزنه هستند و هر دو وزنه از طریق گروههای مختلفی روی دوش مردم سنگینی میکند.»
او با تاکید روی این موضوع که تا پیش از این اصولگرا بوده است، میگوید: «مشکل ما چیز دیگری است. من فکر میکنم حتی اگر اصولگرایان نیز در انتخابات موفق میشدند شرایط زیاد فرقی با الان نداشت چون سیاست همان سیاست ارتباط نداشتن با دنیا بود و تکلیف قضیهی برجام و تحریمها نیز مشخص. یعنی در هر دو حالت ما محکوم به بودن در محاصرهی اقتصادی بودیم. رای مردم اصلا واقعی نیست. و واقعیتی که صدا و سیما نشان میدهد واقعیت اکثریت نیست و این مشکلات آدم را نسبت به مسائل کشوری دلسرد میکند.»
مشکلات به دلیل انتخاب نادرست مردم است
کارمند ادارهی برق و پدر دو فرزند است، او میگوید: «شرایط و وضعیت بد اقتصادی در کشور بیداد میکند اما همه اینها به دلیل انتخاب نادرست مردم و مکر بیگانگان است. اگر ما شخص باصلاحیتی را انتخاب میکردیم. الان وضعیت بهتری داشتیم.»
او ادامه میدهد: «اولین دلیل رای دادنم اطاعت مطلق از ولایت است. قبول دارم مشکلات داریم و نمیگویم همه کاندیداها صلاحیت دارند، ولی بین بد و بدتر ما بد را انتخاب میکنیم، چون بالاخره یک نفر رای میآورد، چه ما برویم پای صندوق چه نرویم بالاخره یک نفر رای میآورد. پس بهتر است برویم جای بدتر، بد را انتخاب کنیم که کمی شرایط بهتر شود.»
این انتخابات یک نمایش دموکراسی است
۴۵ ساله و رئیس یکی از شرکتهای نیمهدولتی است. وارد دفتر کارش میشوم. او نیز دید مثبتی به عملکرد نمایندگان مجلس ندارد و میگوید: «انتخابی انتخاب است که بتوانی آزادانه انتخاب کنی نه مجبور به انتخاب شوی. چیزی که در حال حاضر در انتخابات پررنگ است، تعصبات بومی و مذهبی و این قبیل مسائل است. مثلا صرفا به خاطر این که همسایه بغل دستی وارد مجلس نشود، پای صندوق رای برویم. در صورتی که پرواضح است فردی که ما انتخاب میکنیم کاری که از او میخواهیم را نمیتواند انجام دهد. مخصوصا برای نمایندگان مجلس.»
او با بیان این که بعضی از کاندیداهای مجلس شورای اسلامی حتی شرح وظایف و اختیارات خود را هم نمیدانند، گفت: «متاسفانه برخی از افراد که کاندیدا میشوند، حوزهی اختیارات خودشان را نمیدانند، یعنی شرح وظایف خودشان را نمیدانند. بنابراین به خودشان اجازه میدهند هرگونه وعده و وعید بدهند و از هر طریقی تبلیغ کنند که فقط انتخاب شوند. نه فقط نمایندگان مجلس که برای ریاست جمهوری و برای خبرگان رهبری هم وضع به همین منوال است. استفاده از تفکر پوپولیستی برای انتخاب شدن.»
صندلی ریاستش را کمی جابهجا میکند و با این جمله که «اگر پای صندوق نرفتی، متهم به خیلی چیزها میشوی»، صحبتش را ادامه داد و گفت: «پای صندوق نرفتی، متهم میشوی، حتی به صورت ضمنی تهدید میشوی. مثلا اگر کارمند دولت است و در انتخابات شرکت نکرد، ممکن است مورد تهدید قرار بگیرد یا اگر جایی نیاز به تاییدیه اداری دارد با او همکاری نمیشود. من نزدیک ۲۵ سال است که در انتخابات شرکت میکنم. و تجربه نشان داده که این انتخابات، انتخابات نیست و صرفا تبلیغاتی است که نشان دهیم جامعه دموکراتیکی هستیم ولی در واقع جامعه دموکراتیک نیستیم.»
باید با دنیا ارتباط داشته باشیم
او با این جمله که «همهی نمایندگان مجلس به شهری که از آنجا انتخاب شدهاند بیشتر توجه میکنند.» بار دیگر انتقاد خود را ازعملکرد نمایندگان مردم نشان میدهد و میگوید: «من نمیتوانم عملکرد نمایندهای را تایید کنم چون هر نمایندهای وارد مجلس شده صرفا به واسطه این که وجهه اجتماعیش حفظ شود به شهری که انتخاب شده توجه بیشتری کرده است که برای دورهی بعد فرصتهایی برای خودش گذاشته باشد. زمانی میتوان گفت که آنها نمایندهی مردم هستند که آنجا برای همه مردم کاری کنند و حرفی بزنند. آنها باید بدانند که موضوع مورد اهمیت مردم صرفا بحث رشد در تقسیمات کشوری نیست. ما در دورههای مختلف در بحث فرهنگی هیچ کار مفیدی ندیدیم. اگر واقعا توانسته بودند در حوزهی انتخابی خودشان در زمینهی فرهنگ یک گام مثبت بردارند شاید در حال حاضر در جامعه به این شدت افکار ناامیدی وجود نداشت. چسبیدن به نماینده پرنفوذ یا فرماندار یا مدیر کل، صرفا برای تامین منافع شخصی، کاری نیست که ما از نمایندگان مردم توقع داریم.»
او نیز قرار نیست در این دوره پای صندوق رای برود و دلیلی که برای این اعتراض مدنیاش دارد را اینطور مطرح میکند:«من دورههای قبل در انتخابات شرکت میکردم و خیال میکردم کار مفیدی انجام میدهم اما اشتباه فکر میکردم. جوامع بشری در تمام سطوح مجبور به انتخاب است. گاهی در بحثهای کلانتر این انتخاب در آینده، سرنوشت و پیشرفت هر فرد، جامعه یا حکومتی میتواند تاثیرگذار باشد. به هر حال ما دفعات کمی در انتخابات شرکت نکردیم و تجربه نشان میدهد که انتخابهایی که واقعا انتخاب نیست، نتیجهی کاملا برعکس میدهد.»
این مدیر شرکت نیمهدولتی در ادامه صحبتهایش میگوید: «وقتی اعتراض یا انتقاد کردن مساوی باشد با گرفتن برچسب ضد ولایت فقیه، ضد انقلاب، معاند، شورشی، منافق. چگونه میتوان امیدوار بود و دلسرد نشد؟»
او که تا پیش از این اصلاحطلب بوده است در پایان حرفهایش گفت: «میخواهند القا کنند که اگر شما نتیجهای نگرفتید به دلیل انتخاب اشتباهی بوده که کردهاید. این کاملا سفسطهبازی است. اگر به تاریخ رجوع کنیم، هیچ تمدن منزوی را پیدا نمیکنیم که موفق و پیشرفته باشد، تمدنی پیشرفته و مدرن بوده که با دنیای اطرافش ارتباط برقرار کرده است، هر چه این ارتباط کمتر باشد مسلما این تمدن سریعتر به زوال میرسد. الان خیلی راحت میتوانیم ببینیم و نیاز به رودربایستی نیست که در جامعه و دنیا چقدر منزوی شدیم و این روشن است. خیلی سعی میکنیم که از این جمله فرار کنیم و بگوییم خیلی پیشرفت کردیم ولی واقعا این طور نیست.»
هر کسی میرود بدبختی مردم بیشتر میشود
جوان ۲۹ سالهای که در صف انتظار برای انجام کارش در یکی از ادارات بود میگوید: «من در تمام انتخابات دورههای قبل شرکت کردم اما الان پشیمانم. من فکر میکنم انتخابات، دروغ، بازی و کلک سیاسی است. در اتفاقاتی که اخیرا افتاد، نمایندگان مجلس اصلا هیچ قدرتی نداشتند. رئیس مجلس خودش به تنهایی تصمیم گرفت که بنزین گران شود. رای دادن مردم هیچ تاثیری ندارد و سیاست همان سیاست است و دارد جلو میرود و هیچ وقت هم فرق نمیکند. من یکی از طرفداران پروپاقرص اصلاحطلبان بودم و هم برای میرحسین موسوی و هم برای آقای روحانی خیلی رای جمع کردم، اما حالا پشیمانم و این دوره رای نمیدهم و دیگران را هم منصرف میکنم.»
۳۲ ساله و استاد دانشگاه است. تصمیم او نیز برای انتخابات پیش رو، رای ندادن است. او میگوید: «اصولگرا بودم و دورههای قبل برای این که میزان آرا بیشتر شود، رای میدادم و حالا میبینم هر کسی میرود بالا، بدبختی مردم بیشتر میشود. کسی به فکر مردم نیست تا وقتی با مردم کار دارند به ظاهر دلسوز مردم هستند.»
نظر او در مورد عملکرد نمایندگان مردم در منطقه و کشور این است: «در منطقه تنها کسی که برای گراش منفعت داشت آقای حسنی بود. به خاطر این که شهرستان شدیم. عملکرد آقای جعفرپور هیچ بود. و بود و نبودش هیچ فرقی برای شهرستان گراش نداشت. اما عملکرد نمایندگان مردم در کشور این است که هر کسی به فکر منفعت خودش است. در قضیه بنزین یعنی نمایندگان مجلس نمیدانستند که مردم تحت فشار هستند؟ یعنی نمیتوانستند کاری کنند و از لحاظ قانونی جلو این کار را بگیرند؟ کسی به فکر مردم نیست، هر کسی به فکر جیب خودش است. راهی برای بیان اعتراض نیز وجود ندارد، مردم چگونه مسالمتآمیز اعتراض کنند که به عنوان آشوبگر و اغتشاگر شناخته نشوند؟»
امیدی به دولت و مجلس ندارم
۳۵ ساله، بیکار و پدر دو فرزند است. او بزرگترین مشکل مردم را فقر و بیکاری میداند. او میگوید: «در این دوره رای نمیدهم چون کاندیدای باصلاحیتی وجود ندارد. سالهای قبل رای میدادم به خاطر این که امید داشتم اتفاقی میافتد. اما کارآیی از مسئولین بالاتر نظام نمیبینم. وقتی از سران سه قوه کارایی درستی نمیبینم قطعا این شرایط بین زیردستیها ادامه پیدا میکند. به نظر من باید فیلترینگ شورای نگهبان برداشته شود و یک سری مردم آزادانه بتوانند کاندیدا شوند و مردم هم آزادانه بتوانند رای دهند. ما داریم بین این همه آدم و بین این همه افراد باسواد کسانی را انتخاب میکنیم که خودشان فیلتر شدهاند و منصوبین نظام هستند. منصوبین مردم نیستند. پس رای دادن ما انگار رای دادن همان شورای نگهبان است و فرقی نمیکند. اقتصاد ما باید درمان شود و راهکار آن برنامههای کوتاه مدت نیست. دولت باید برنامههای بلند مدت داشته باشیم باید روی سودهای بانکی، افزایش قیمتها، مالیاتها، مدیریت کند. زمانی که به دولت امیدی نباشد امیدی برای خوشبین بودن به مجلس هم باقی نمیماند.»
۳۶ ساله است و شغل آزاد دارد او برای رای دادن مردد است و میگوید: «واقعا نمیدانم باید چیکار کنم. اگر اوضاع به همین منوال باشد شاید رای ندهم. مثلا من حرفهایی در مورد اعضای شورای اسلامی شهر گراش شنیدم که از رای دادنم پشیمان شدم. برای انتخابات مجلس هم باید ببینم چه کسی نامزد میشود. اگر او را بشناسم و بدانم صلاحیت دارد، رای میدهم. از میان روسای جمهور نیز من فقط از آقای احمدینژاد راضی هستم، باعث شد صاحب مسکن شوم.»
رای دادن یا رای ندادن؟
رای ندادن هم یک انتخاب است. انتخابی که باید دیده شود. زمانی که آرا شمرده میشود و یکی از نامزدها به عنوان نماینده مردم انتخاب میشود، این فرد نماینده تمامی کسانی است که به او رای دادهاند، به نامزدهای دیگر رای دادهاند و از آن مهمتر رای ندادهاند. راضی کردن انتخاباتکنندگان کار سختی است ولی کار سختتر نماینده این است که بتواند این انتخابنکنندگان ناراضی را در نظر داشته باشد و صدای آنها را بشنود.