هفتبرکه – گریشنا: هر هفته در کانال تلگرامی و صفحه اینستاگرام گریشنا موضوعی مطرح میشود تا مخاطبان گریشنا عکسهای خود را ارسال کنند. هفته گذشته به مناسبت «روز جهانی دوچرخه» عکسهای دوچرخهسواری منتشر شد. گزیده این عکسها به همراه یادداشتی از ریحانه رهنورد در سایت گریشنا بازنشر میشود.
هفتبرکه – ریحانه رهنورد: برای ما دوچرخهسواری سرشار از هیجانه. هر رکابی که میزنی، خوشحالی تو چشمات موج میزنه.
گاهی وقتا دوچرخهسواری یه احساس خاص و غروربرانگیزی داشت اونم وقتی بود که بعد از سهچرخه داشتن، توانایی بازی و کنترل دوچرخه داشتیم. افتخار بزرگی بود وقتی بقیه هم سن و سالات نمیتونستن. یه جورایی مث داشتن گواهینامه پایه دو بود.
گواهینامه پایه یک دوچرخه تقدیم میشه به اون دسته از بچههایی که توانایی تکچرخ زدن بدون گرفتن فرمون رو داشتن که فک نمیکنم در مورد دخترا صدق کنه.
نهایت کیفیت یک دوچرخه، دوچرخهای بود که صاحبش میگفت: چرخاش گوشتیه. یعنی پنجر نمیشه. بعد با آه تو دلت میگفتی خوش به حالش. اوج عزا و ناراحتی زمانی بود که زنجیرش میاومد بیرون، حالا بیا و درستش کن. خیلی دردناک بود!
من چقد عاشق دوچرخه خونه عمهام بودم. چرخاش مهرههای رنگیرنگی داشت. خیلی قشنگ بودن. دوچرخهای هم که جای قمقمه آب نداشت از نظر من نقص فنی داشت و ازش اصلا خوشم نمیاومد. بدترین دوچرخه هم دوچرخهای بود که صندلیش خشک بود، انگاری نشسته بودی رو یه سنگ سخت و تیز.
جدا چه چیزی باعث محبوبیت و لذت بخش بودن دوچرخه شده؟
من خودم چهار تا دوچرخه داشتم. آخریش اول دبیرستان بودم که طی اسبابکشی خونه مفقود شد و هنوز اثری از نامبرده نیست. شکایتکننده به بچه محلا مشکوکه…. دوچرخههای من فوق سیستم بودن. رنگشون که میرفت اسپری میزدم. یه سبد گذاشته بودم جلوش، عروسکم و خوراکی میذاشتم. اون پشتش که روش میشینن پارچه گذاشته بودم تا سرنشینی که جونشو داده دست من دردش نیاد… قمقمه آبم هم همیشه خنک بود.