هفتبرکه – گریشنا: خانه تاریخی محسنزاده دیشب به ادامه روح زندگی امیدوارتر شد. در شبی که «شب خانواده محسنزاده» نام داشت، دو تن از نمایندگان خانواده و همهی اعضای انجمن ایکوموس که در برپایی خونه کدیم ۴ در این خانه نقش داشتند، از تمایلشان به حفظ این خانه زیبا گفتند.
برگزارکنندگان خونه کدیم ۴ دیشب، ۱۱ فروردین ۱۳۹۸، را بهترین زمان برای اختصاص ویژهبرنامهای به خانوادهی محسنزاده دیده بودند؛ شبی که به مناسبت شهادت حضرت امام موسی کاظم(ع) میشد رسم روضهخوانی را نیز در این خانه را زنده کرد. در ابتدای ویژهبرنامه، حاضران در حیاط خانه رو به تالار نشستند و به روضهی گرمی که حجت الاسلام و المسلمین سعید بصیری، مدیر مجمع القرآن فاطمیون گراش، برای امام هفتم خواند گوش فرا دادند.
سپس مهدی عالمی به عنوان گفتگوکننده به روی تالار رفت و از افراد خانواده خواست دربارهی زندگی چند نسل در این خانه صحبت کنند. حاج مسعود محسنزاده، فرزند پنجم این خانواده، و مهدی ستودیان، داماد خانواده، گوشههای جذابی از خانه تاریخی محسنزاده را برای حاضران تصویر کردند. مادر و خواهران خانواده نیز در حیاط خانه حضور داشتند.
بذر امیدواری به حفظ خانه کاشته شد
اما مهمترین بخش صحبتهای محسنزاده برای برگزارکنندگان خونه کدیم آنجا بود که از تمایل شخصیاش به حفظ این خانه تاریخی سخن گفت. مهدی عالمی به نمایندگی از اعضای انجمن از او پرسید: آیا بعد از برگزاری خونه کدیم که شروعی برای احیای این خانه است، برنامهای برای استفاده دائمی از این خانه دارید؟ حاج مسعود جواب داد: «این سوال همهی کسانی که این روزها من در این خانه میبینم. این خانه الآن یک میراث فرهنگی برای گراش است و نشاندهندهی سبک و وضعیت زندگی مردم قدیم. همه دوست دارند این میراث باقی بماند برای آیندگان. چون هر چه میگذرد، ما بیشتر حسرت میخوریم که کاش چیزهای قدیمی را نگه داشته بودیم. من شخصا و به نوبه خودم (چون الآن پدرم در قید حیات است و یازده فرزند هم هستیم که هر کسی ممکن است نظر خاص خودش را داشته باشد و نمیتوانم از طرف دیگران صحبت کنم) اما جزو آرزوهای خودم این است که انشاءالله اگر خانواده و بخصوص پدرم قبول کنند، با یک قرارداد این خانه را بفروشیم، البته نه به عنوان یک ملک تجاری که کسی آن را تبدیل به پاساژ یا بازارچهای کند، بلکه به قیمت مناسبی که باعث شود اساس کار به عنوان یک بنای تاریخی حفظ شود. این نظر شخصی من است و امیدوارم این اتفاق بیفتد. چون در این حالت، یاد و نام خانواده محسنزاده هم زنده خواهد ماند.»
مهدی ستودیان، داماد خانواده، نیز با حاج مسعود همنظر بود: «چون در این خانه روضه خوانده میشود و مردم مطلب میگیرند، من هم خیلی دوست دارم که اینجا به همین حالت بماند. پدر خانم ما این خانه را به قاعده بین فرزندان تقسیم کرده است. اما نظر من این است که اگر یکی از پسران بتواند این خانه را از بقیه بخرد و آن را به همین حالت نگه دارد، خیلی خوب است.»
مهندس حامد عبدالهی، رییس هیات مدیره انجمن ایکوموس گراش، نیز به این صحبتها بسیار امیدوار است و به نمایندگی از اعضای انجمن میگوید: «انجمن ایکوموس در سه تجربهی قبلیاش در برگزاری خونه کدیم موفق بوده است که اهمیت حفظ و معرفی خانههای تاریخی گراش را به مردم نشان دهد. همهی ما امیدواریم این قضیه برای خانه تاریخی و ارزشمند محسنزاده که از آخرین نسلهای خانههای سنتی گراش است هم تکرار شود و خود خانواده پیشقدم شوند تا میراثی برای آیندگان به یادگار بگذارند. اعضای انجمن هم همینطور که تا الآن در احیای زندگی در این خانه تلاش کردهاند، در ادامه این راه از هر نوع کمکی دریغ نخواهند کرد.»
مختصری از زندگی خانوادهی محسنزاده
مسعود محسنزاده صحبتش را با تشکر از دستاندرکاران طرح خونه کدیم شروع کرد، و از خوشحالی پدر و مادرش به خاطر احیای این خانه سخن گفت. او در بخشی از صحبتهایش دربارهی خانوادهی پرجمعیت محسنزاده نیز گفت: «خانواده ما خانواده عیالواری بود. غیر از پدر و مادر، مادربزرگ پدریام نیز اینجا حضور داشت و ما ۱۱ فرزند. یعنی ۷ پسر و ۴ دختر. همه در همین خانه و با زایمان طبیعی به دنیا آمدهاند. من پنجمین پسر و ششمین فرزند خانوادهام. این که میگویند فرزند کمتر زندگی بهتر، حرف نادرستی است. خانوادههایی که فرزندان زیادی داشتهاند، بابرکت بودهاند. خودستایی نباشد، ولی اکثر برادران ما الآن موفقاند. چند نفر در آمریکا زندگی میکنند و دندانپزشک و استاد دانشگاه هستند. یکی از برادران (مسلم) روحانی است و در مشهد زندگی میکند. من و برادرم عبدالمحسن معلم هستیم. به هر حال، وجود نیروی انسانی همیشه مورد برکت و کار و پیشرفت میشود.»
حاج مسعود در جواب به این سوال که تا چه زمانی در این خانه زندگی میکردهاند گفت: «من در سال ۱۳۶۹ وقتی لیسانسم را در دانشگاه شیراز به اتمام رساندم، همزمان با اخویام در همین خانه ازدواج کردیم. یک سال اینجا ماندیم و سال ۱۳۷۰ به خانهی جدید رفتیم. دو سه سال این خانه خالی ماند، تا این که اخویام حاج حسن چون خانهاش آماده نبود، به مدت چند سال اینجا ساکن شدند. تقریبا سالهای ۱۳۷۵ یا ۷۶. بعد از آن دیگر عملا کسی در این خانه زندگی نمیکرده است.» او اضافه میکند که خانه متروک نبوده است: «برادرم عبدالمحسن اینجا تشکیلاتی برای دامداری و مرغداری دارد. روضهخوانی هم در این خانه از سالها پیش انجام میشود.»
مختصری دربارهی خانه تاریخی محسنزاده
مهندس غلامرضا آرمانمهر، دبیر برگزاری خونه کدیم ۴، تاریخچهای از خانهی تاریخی محسنزاده تهیه کرده است که بر دیوار هشتی خانه نیز نقش بسته است. بر اساس این تاریخچه، خانه محسنزاده متعلق به دوره پهلوی دوم و از آخرین نسل خانههای تاریخی گراش است که در خیابان امام، نبش سهراه آبیاری واقع شده است. این خانهی زیبا به لحاظ داشتن عناصر معماری مانند هشتی، بادگیر، مهمانخانه، حیاط مرکزی، تالار، تنبی، زمستاننشین و تابستاننشین، یکی از کاملترین خانههای تاریخی در گراش محسوب میشود.
حاج احمد محسنزاده در سال ۱۳۳۲ ملک این بنا را که تنها شامل سردر و در ورودی بوده از کربلایی دادالله حسینا خریداری میکند و در سال ۱۳۳۵ ساخت بنا را به پایان میرساند. ساخت این بنای ارزشمند چکیدهی هنر تعداد زیادی از معماران سنتی گراش و لار، مانند استاد امیدعلی علیپور، استاد حبیب لاری (استاد گچبری)، استاد محمدرضا ایزدی (نجار سنتی)، استاد حاجعالی کشوری، استاد شهباز عبداللهی و استاد محمود نظری است. بادگیر زیبا و خوشتناسب این خانه را استاد امیدعلی علیپور در سال ۱۳۳۵ ساخته است.
در سال ۱۳۴۹ ضلع جنوبی بنا به دلیل احساس نیاز به یک سالن بزرگتر جهت پذیرایی از مهمانان، دستخوش تغییرات شده و با خریداری قسمتی از زمین کناری، قسمت تالار و تنبی توسط استاد محمود نظری به این بنا اضافه شده است. همچنین در سال ۱۳۵۰ با ورود اولین نسل سقفهای کاذب به گراش، در بسیاری از اتاقها از جمله چهاردری و هشتدری و تالار و تنبی جنوبی، نمای آشنای چوب و مئر چهره خود را پشت مصالح مدرن پنهان کردند.
خانواده پرجمعیت محسنزاده شامل پدر و مادر، مادربزرگ و هفت پسر و چهار دختر بودهاند که همگی با زایمان طبیعی در همین خانه متولد شدهاند. آنها از زمان ساخت این خانه زیبا تا سال ۱۳۶۹ که آخرین سال سکونت پدر بوده، اینجا زیستهاند و اکنون هر کدام از فرزندان در گوشهای از دنیا (برخی در گراش و برخی در آمریکا) تنها با خاطرات قد کشیدن در خانه پدری روزگار میگذرانند.
ارزشهای اجتماعی و فرهنگی این بنا نیز درخور توجه است. برگزاری حدود ۲۰ مراسم عروسی و اطمام حجاج و برگزاری مراسم روضهخوانی از سال ۱۳۶۶ تاکنون، تنها گوشهای از این ارزشهاست. مراسم روضهخوانی همزمان با ایام فاطمیه، جهت نذر سلامتی یکی از پسران خانواده (حاج مسعود) در جنگ تحمیلی شروع می شود و از سال ۱۳۷۰ با حضور حجتالاسلام علمالهدی در گراش، مراسم روضهخوانی در نیمه دوم ماه صفر که قبلاً در حسینیه ولیعصر برگزار میشد در این خانه استمرار می یابد. هنوز هم خانه تاریخی محسنزاده هرساله در نیمه دوم ماه صفر میزبان مراسم روضهخوانی بانوان است و همین مسأله یکی از علل تداوم حیات اجتماعی این خانه بوده است و باعث شده طی دهههای اخیر، روح زندگی در کالبد این بنا دمیده شود.
اما این خانهی پررمز و راز، داستانهای اجتماعی دیگری نیز در سینه دارد. اهالی خانه و دیگر افراد محلی حکایتهایی از مواجهه با اجنه در این خانه نقل میکنند.
واقع بین
۱۳ فروردین ۱۳۹۸
اونا که توهین می کنند به کریشنا و مدیرش […] .بله توی شهر گر اش از اینجور چیزا زیاد شده و ایران غرق در اینجور چیز است . […] گرنه اصل اسلام که در عربستان هست هیچ اشکالی بر تعداد زوجین نیست و می توانند مردان زن بگیرند و حتی توی عربستان مرد داره رانندگی می کند و طرف ۵زن داره و باهم بگو و بخند می کنند وقتی یکی هم مریض میشه دیگری می بردتش دکتر .ولی ازدواج خاکستری و از این حرفا …
حسن
۱۳ فروردین ۱۳۹۸
در خصوص اینکه گزارش گریشنا شده فقط خونه کدیم چون برنامه ای از پیش تعین شده و حساب شده پس انتظار دارید از فعالیت برادران بسیج و سپاه گزارش دهند از خدمات نظام و انقلاب به مردم گزارش تهیه کنند ه فشان خیلی بدتر از اینها است قصد تغیر فرهنگ مردم دلایتمدار دارند وقتی گزار شهای ازدواج سفید و خاکستری و بحث صیغه هفته ها گزارش تهیه میکنند فکر می کنید بدون هدف است خدا را شکر که مردم انقلابی ما اینها را خوب شناخته اند
عبدالعزیز
۱۳ فروردین ۱۳۹۸
برادران محسن زاده از یه طرف میخوان خونه و خاطراتشون حفظ بشه، ازیه طرف هم میخوان به پول برسن با فروشش
عجب مردمانی، یجوری هم گفتن که یچیزی هم طلبکار میشن
واقع بین
۱۳ فروردین ۱۳۹۸
خونه قدیمی هم زیاد هست ولی به نظرم این خانه ظرفیت مکان تجاری را باید داشته باشد و تخریب باید شود
مادر
۱۳ فروردین ۱۳۹۸
گریشنا همش شده خونه کدیم خونه کدیم خدایی کشتیمون از بس این مطالب به درد نخور نوشتید ،یه نفر تو یه خونه کدیمی چای خورد فردا تو گریشنا انعکاس میدید، مسخره بازی
محمد
۱۲ فروردین ۱۳۹۸
مرگ بر آمریکا
گراشی
۱۲ فروردین ۱۳۹۸
چرا هی نوشتین زایمان طبیعی؟خب اون زمان همه طبیعی زایمان داشتن