بستن

احمد حبیبی؛ آبادی ما،دهنگ

احمد حبیبی

آبادی ما،دهنگ

استان هرمزگان در همسایگی خط گرم و سوزان استوا،جزو منطقهء آب و هوائی اخیر است‏ ما جنوبی‏ ها مثلی داریم که می‏ گوئیم:«آب و آبادی»ودرست هم به نظر میرسد زیرا هرجا که آب‏ شیرین و گوارائی دارد به نسبت وفور این نعمت حیاتبخش،ترقی و پیشرفت هم دارد و در همه‏ ادوار مورد توجه(خواه مشروع و خواه نامشروع)بوده است.مشروع از آن نظر که افراد به‏ آن نقطهء جغرافیائی جذب شده و با کوشش و از خودگذشتگی با آب به‏آبادی می‏پرداخته و آنجا را آباد و سرسبز می‏نموده‏اند و نامشروع از آب جهت که ظالمان و چپاولگران تاریخ از هر قماشی که‏ بوده‏اند تنها به مناطقی یورش می‏بردند که دارای آب شیرین و زمین‏های حاصلخیز بوده و خوان‏ طمع خود را در آنجا پهن می‏کردند.

در استان هرمزگان عواملی چند دست‏دردست هم داده و موانع مهمی شده‏اند در عدم پیشرفت‏ کشاورزی که از آنجمله میتوان:نبودن آب و منابع زیرزمینی آن-کاهش فراوان ریزش باران‏ -شوره‏زار و نمکزارهای کناره‏های خلیج‏فارس و دریای عمان-زمین‏های غیرقابل کشت- شرجی و رطوبت-بادهای موسمی و فصلی و آتش‏بار-عدم اطلاعات کافی از علم کشاورزی‏ و…را برشمرد.

لازم به یادآوری است که در بعضی از جاها و ناطق این استان در حال‏حاضر به کشت و زرع بنحو قبل ملاحظه و چشمگیری مشغولند که اگر بدانها توجه بیشتری معمول گردد چه‏بسا هرمزگان را از لحاظ محصولات کشاورزی بی‏نیاز از دیگر استانها نمایند.

بعضی از روستاهای شهرستان میناب-رودان-سیاهو-فین-حاجی‏آباد-ایسین- گزیر-فومستان-دهنگ-هرنگ-رویدر-کهورستان-و…از مناطق فعال کشاورزی می‏باشند.

دهنگ‏۱در دهستان گوده از توابع بخش بستک را میتوان مرکز کشاورزی این بخش نامید. این اظهارنظر سخنی گزاف نخواهد بود زیراکه آثار حلقه چاههای قدیمی و رشته قنوات باستانی‏ بجای مانده از روزگاران پیشین«اظهر من الشمس»سندی محکم بر این مدعا می‏تواند باشد.از سالها پیش توسط ادارهء کل کشاورزی استان هرمزگان احداث سه سد خاکی در ضلع شمالی دهنگ به‏ منظور ذخیرهء آبهای باران و در نهایت افزایش سفرهء زیرزمینی طرح‏ریزی شده که تنها یکی از آن‏ سدها احداث گردیده ولی متأسفانه این پروژه،ناتمام رها شده است که امید است نسبت به ادامه کار و بپایان رسانیدن این سد بزرگ خاکی که در شمار بزرگترین سدهائی از این نوع میباشد اقدام‏ عاجلی مبذول گردد.

مختصری از وضعیت کشاورزی دهنگ

کشاورزی و زراعت که روزی حرفه اصلی و یا بهتر بگویم حرفه منحصر بفرد مردم دهنگ‏ بود در ادوار مختلف فراز و نشیب‏هایی داشته و دچار نوسان بوده است.بطورکلی کشاورزی‏ دهنگ را میتوان به چهار دوره تقسیم کرد:۱-دورهء اول(دورهء کشاورزی سنتی):از سالها و قرنهای بسیار دوری شروع و تا چند سالی پس از زلزلهء عمومی دهستان گوده(آبان ۱۳۳۵) (۱)-دهنگ( dehang )یکی از روستاهای‏آباد در منطقهء بستک استان هرمزگان.

آینده » شماره ۱۳۵ (صفحه ۸۹)


ادامه داشت.

دهنگ به خاطر داشتن منابع شیرین آب زیرزمینی و زمین‏های وسیع و حاصلخیز،همیشه‏ مرکز فعال کشت و زرع بوده و رشته قنوات متعددی که از ازمنه قدیم با نیروی همت مردان سخت‏ کوش آن روزگار حفر شده و هنوز تمامی آثار آنها باقی است،حکایت از این موضوع دارد. کشاورزی در این مقطع سنتی و با وسایل اولیه صورت میگرفته و می‏گویند سیصد و شصت حلقه چاه‏ آبی که دیوارهء همه آنها با سنگ و ساروج بالا آمده،منبع اصلی درآمد بوده و به نیروی تدبیر و ارادهء زارعان محلی و بوسیله گاوهای تنومند و کاری،شبانه‏روز از اعماق چاه،آب بیرون‏ می‏کشیدند.کشت گندم،جو،ذرت،تنباکو،صیفی‏جات،و غرس درختانی چون نخل،گز و لیموترش‏ از اهمیت خاصی برخوردار بوده و زارعان تمامی هم‏وغم خود را مصروف داشته و در این راه‏ از هیچ کوششی دریغ نمی‏ورزیدند.

تعدادی از پیرمردان که در آن زمان به کشاورزی اشتغال داشته‏اند هنوز درحیاتند و گفتگو با آنها در این‏باره شیرین و دوست‏داشتنی است.از چهره‏شان هویداست که چه زحماتی متقبل شده و چقدر در سرمای سوزناک زمستان و گرمای طاقت‏فرسای تابستان چون کوه استوار و پابرجا ایستاده‏ و با تمام ناملایمات دست و پنجه نرم کرده و استقامت و ایثار از سرو رویشان می‏بارد و با کد یمین‏ و عرق جبین مردانه مایحتاج خود و عائله خویش تأمین میکرده‏اند.

یکی از آنها تعریف میکرد که چند ماه در فصل تابستان که به آب بیشتری نیاز داشتیم،شبانه‏روز کار میکردم و تنها دو ساعت می‏خوابیدم.

پیرمرد دیگری که سنش بالغ بر نود سال میباشد و نامش عسکر و معروف به مزیر عسکر (مزیر همان مدیر است که در زبان محلی بستک به این صورت استعمال می‏شود و معمولا به سر گروه‏ کشاورزان یا به کشاور مدبر اطلاق می‏شود)که خمیده پشت گشته،داستانها دارد و از سال قحطی-سال دردی-سال دزدی و چپو اطلاعاتی وسیع و جامع دارد.می‏گفت‏ وقتی بچه بودم و با پدرم و برادارنم و اهل خانه از پدر۲(محلی است در مشرق خور) به دهنگ نقل مکان کردیم نان برای خوردن هم گیر نمی‏آمد.پیاده آن همه راه را طی کردیم‏ تا به دهستان گوده رسیدیم و یکراست به دهنگ گوده سرازیر شدیم.وضع همگی مگر تعداد معدودی بد بود. از نان و لباس و دوا و بدتر از آنها دزدی و غارت بیداد می‏کرد.

اسامی بعضی از چاههای کشاورزی کاملا برگرفته است از فرهنگ و زبانهای پیشین ایران و این خود دلیل واضحی بر قدمت دهنگ است و از آن روزگاران تاکنون این‏چنین به حیات خود ادامه داده است.تعدادی از چاههای آب بدین نام معروف بوده و هستند:گلبنه-بوفل-پت- آماج-لشتک-براچا-پهی-شیبان و…

۲-دورهء دوم(دورهء کشاورزی نیمه مدرن):دورهء دوم کشاورزی از حدود سال ۱۳۴۰ شروع‏ و سال ۱۳۵۴ پایان پذیرفت.در این محدوده،بطورکلی ویژگیها و کمیات کشاورزی با دورهء قبل از زلزلهء گوده تفاوت فاحش نمود و بالتبع،کیفیت محصولات نیز،دستخوش تغییر و تبدیل‏هائی گردید.

چاههای آبی سنتی به چاههای وسیع‏تر با پله‏های متعدد،حوض‏های ساروجی به حوض‏های سیمانی‏ و بالاخره گاوان قوی الجثهء گوده‏ای با گوچی‏۳های شیب‏دار جای خود را به موتور آبهای شانزده اسب‏ (۲)-پدر( padez )روستائی در مشرق خور لارستان که در گذشته محل سکونت طایفه‏ای بدین‏ نام بوده و در حال‏حاضر خالی از سکنه میباشد.

(۳)گوچی( goochi )در طریقهء کشاورزی سنتی که بالا کشیدن آب از اعماق چاه بعهدهء گاو بوده است،در طرفین چاه،حوض و گوچی قرار داشته،گوچی عبارت است از گودالی شیب‏دار و مورب که طول آن با ارتفاع چاه متناسب میباشد و به محض رسیدن گاو به ته گوچی دلوهای بزرگ‏ آب نیز سر از چاه بیرون می‏کنند.

آینده » شماره ۱۳۵ (صفحه ۹۰)


سبز رنگ بلاکستون انگلیسی دادند.

مردم بطور مشاع مشغول شدند و کشاورزی را از نو به طریقه‏ای باصطلاح مدرنیزه(البته مدرنیزهء نسبی که گاو به موتور آب بدل گشت و تک‏وتوکی تراکتور پیدا شد)توان بخشیدند.

گروه‏گروه با شتابی مخصوص از آن سوی خلیج‏فارس از قطر،بحرین و امارات عربی،موتور آبهای بلاکستون خرید نموده و با موتور لنج‏هائی حمل و در بنادر:لنگه،کنگ،چارک،و مغویه‏ ترخیص کردند و راهی ولایت شدند تا روز از نو روزی از نو به فعالیت بپردازند.

با تمام شوق قلمه‏های درخت گز را در زمین نشانیدند و بزودی درختان متعدد و فراوان گز چون محافظی همیشه فعال دشت‏های کشاورزی را نگهبان شدند.در دیگر قراء دهستان گوده به اندازهء دهنگ گز وجود ندارد.

نسبت به غرس نخیل نیز اقدام شد و دهنگ که روزگاری مرکز تولید انواع و اقسام خرما بود واین محصول همه‏ساله به بستک،لار و دیگر نقاط صادر می‏شد مجددا از این نظر به اوج قدرت خود رسید.-در حدود ده دوازده سال داشتم با همبازیهای خود در میان گندمزارهای سرسبز از این‏سو به آن‏سو می‏پریدیم و از این‏جوی به آن‏جوی جست‏وخیز می‏کردیم.از تمام تعلقات بدور و شادان و خندان،ایام عمر خود را می‏گذراندیم.براستی که:«ای دریغا برنمی‏گردد روزگاران گذشته.»

هنگام درو،مردان و زنان گندم و جو درو می‏کردند و دسته‏دسته بر روی هم میگذاشتند.چند نفری مسئول جمع‏آوری بوده و آنها را در«بنه»۴ریخته و با الاغ به خرمنگاه می‏بردند،و چون‏ کوه بر روی هم تل‏انبار میکردند تا پس از جمع‏آوری نهائی نسبت به کوبیدن و خرمن کردن با الاغ‏ یا با تراکتور اقدام کنند.

همیشه خرمن نقش تعیین‏کننده‏ای داشت و کشاورز امید خود را بدان می‏بست و آرزو داشت که‏ محصولش از کیفیت و کمیت خوبی برخوردار باشد تا آن همه بیخوابی در شب‏های سرد و بارانی‏ زمستان و دفع حیوانات مضر و خطرناکی همچون گراز و بالاخره زحمات حفظ و حراست از مزرعه‏اش را جبران کند.

برای بچه‏ها هم خرمن لطف صفائی خاص داشت و از بام تا شام بر گرداگرد خرمن حلقه‏ میزدند و همدیگر را روی توده‏های طلایی رنگ گندم و جو می‏انداختند و زیر آن قایم می‏شدند و دنیایی داشتند که نگو و نپرس!هنگام تقسیم محصولات نیز خالی از لطف نبود.هرکس به فراخور توانائی خود کاری را انجام میداد.یکی چند نفر ترازو می‏گرفتند.تعدادی در آن می‏ریختند.چند نفری هم گندم و جو سرازیر گوتی و جوال می‏کردند.یک نفر که با سواد بود حساب می‏نوشت و باصطلاح سیاهه میگرفت،تا اشتباهی رخ ندهد و حق فردی ضایع نشود.در هرحال همه باهم صادقانه‏ کار میکردند و کسی فکر تجاوز و تعدی نبود.کسی غل‏وغش نمیکرد و عملشان از سر اخلاص و صمیمیت بود.

تدرویه‏۵در چهار کیلومتری شرق دهنگ قرار دارد و اهالی آن روستا در دهنگ دارای چندین‏ حلقه چاه و زمین‏های معتنابهی بوده و هستند.اینان مردمی فعال،زرنگ و سخت‏کوش میباشند که‏ در گسترش و اشتهار کشاورزی دهنگ در قدیم و جدید نقش ارزنده‏ای ایفاء کرده‏اند و مرغوبیت‏ گندم و جو مخصوصا تنباکوی دهنگ که همردیف تنباکوی گزیر،برازجان و عمان شده بود تا حدود زیادی رهین همت مردان تدرویه میباشد.

در دورهء اول و دوم کشاورزی دهنگ،بیشتر مزیری‏ها،(مدیران و رؤسای کشاورزی)از تدرویه بودند.آن زحمتکشان که اکثریتشان به رحمت خدا رفته‏اند،بامدادان قبل از طلوع آفتاب با (۴)-بنه( bana )سبدهای بسیار بزرگ بافته شده از موی گوسفند و بز که برای جمع‏آوری‏ خوشه‏های انبوه گندم و جو از آن استفاده میشود.

(۵)-تدرویه( todrooya )یکی از روستاهای‏آباد در منطقهء بستک استان هرمزگان.

آینده » شماره ۱۳۵ (صفحه ۹۱)


زن و بچه‏های کاری خود پیاده و بعضا یا الاغ راهی دهنگ می‏شدند و از صبح تا شب در میان‏ مزرعه‏های خود که بیشتر مشتمل بر:گندم،جو،تنباکو،پیاز،گوجه‏فرنگی،بادمجان،و کمتر هندوانه، خربزه،خیار سبز،و سبزیجات بود،می‏گذراندند.ناهار خود را در همانجا صرف میکردند.با تمام‏ وجود از خود مایه میگذاشتند و الحق که مبارزانی نستوه و کشاورزانی بلندمرتبه بودند که از دسترنج خود میخوردند و لا غیر،یادشان بخیر و راهتان پررهرو باد.

۳-دورهء سوم(دورهء افت کشاورزی)-از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۶۰ در حدود شش،هفت سال فعالیت‏ کشاورزی کاملا متوقف شد و اهالی جذب کارهای دیگر شدند.در این مقطع زمانی به علت از رونق‏ افتادن کشت‏وکار،دهنگ که روزی مرکز تولید و صدور محصولات عمدهء کشاورزی بود،خور در شمار مناطق مصرفی قرار گرفت.در این دوره کشاورزی افت نمود.صدای موتور آبهای متعدد قطع‏ شد.رفت‏وآمد کشاورزان به دشت و مزرعه با آن همه جوش و خروش خاموش شد.مرکز تولید به کانون مصرف بدل گردید.بیشتر بوته‏های لیموترش،پرتقال و نخلیات بعلت نرسیدن آب به آنها، خشک شدند.تنها تعدادی از درختان خرما به برکت سالهائی که آسمان بر زمین بخیل نبود توانستند با شرایط سخت این منطقه گرمسیری به حیات دیرینهء خود ادامه دهند.در این چندسال بعلت عدم‏ مصرف آب در امر کشاورزی منابع و سفره‏های زیرزمینی آب،بنحو چشمگیری افزایش یافتند.

۴-دورهء چهارم(دورهء تجدید حیات کشاورزی)-دورهء چهارم کشاورزی از سال ۱۳۶۰ شروع‏ شد.تعدادی از کشاورزان از منطقه کیان نهاوند(استان همدان)به دهنگ روی آورده و اولین‏بار بر روی زمین‏های:چاه پت و چاه باغ شروع به کار کردند.در این مرحله کشت،منحصر به:خیار سبز- هندوانه و خربزه میباشد.بر روی هر مزرعه و دشت کشاورزی،فقط دو نفر کار می‏کنند.فعالیت‏ سالانه از بهمن لغایت مردادماه سال بعد بطول می‏انجامید و در پایان این شش ماه برداشت محصول‏ به اتمام میرسد.از خصوصیات این دوره آن است که:کشت غلات و تنباکو که در ادوار قبلی از اهیمت‏ خاصی برخوردار بود بکلی فراموش شده و تنها صیفی‏جات تولید میگردد.قبلا،منحصرا مردانی از دهنگ و تدرویه زحمات کمرشکن کشاورزی دهنگ را با جان و دل می‏خریدند و این‏بار مضاف بر نیروهای یاد شده،مردانی از کیان نهاوند نیز بر جالیزهای دهنگ افزوده شدند.

مدیر گروه مطالعات فرهنگی رادیو فرهنگ سردبیر نشریه افسانه ویِژه گراش شاعر، پژوهشگر فرهنگ عامه، تاریخ و ادبیات در جنوب فارس مدیر انتشارات همسایه مدیرعامل موسسه فرهنگی هفت برکه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top