بستن

اتفاق طنز آمیز در اتاق عمل

مادر بزرگ سوپرمهربان

گاهی وقتی مهربانی مادربزرگ‌ها جدی می‌شود، باید حسابی مواظب خودتان باشید! می‌خواهید بدانید چطور به این کشف بزرگ رسیدم؟ خاطره‌ی دوست‌ام مریم این موضوع را برایتان روشن می‌کند.

ـ اِهه اِهه!! این دیگه چی بود؟

– جوشونده است دیگه دخترم. باید هر طور شده بخوری.

– گلوم سوخت! کارتن‌اش کجاست بی‌بی؟ می‌خوام ببینم روش چی نوشته.

– رو طاقچه. اون روز که باهات اومدم مطب، دکتر بهم گفت این رو حتما باید با آب مخلوط کنم و هر طور شده به خوردت بدم.

(بعد از دیدن کارتن)

– بی‌بی جان! می‌دونی رو این کارتن چی نوشته؟

– چی نوشته؟

– نوشته با کمی آب، بُخور داده شود.

– زرنگی؟ بهانه نیار، من هر طور شده باید به خاطر سلامتی‌ات این دارو رو به خوردت بدم.

به نظر من، عاقلانه‌ترین کار ممکن در این موقعیت اضطراری چیزی نیست جز، الفراااااااار!

نه بفرما!

این قضیه‌ی تعارفات هم معضلی شده است برای خودش؛ به‌خصوص وقتی پایش به اتاق عمل هم باز شود! برای مطمئن شدن از موقعیت و کنترل کامل همه‌ی مسائل دخیل در موفقیت عمل جراحی، گاهی سوال‌هایی از بیمار پرسیده می‌شود.

دکتر عبداللهی که آن روز عمل جراحی حساسی پیش رو داشته است، از بیمار که پیرمردی شصت، هفتاد ساله بوده می‌پرسد: «پدر جان قلیون می‌کشی؟»

پیرمرد بیمار که کم‌کم داشت به این نتیجه می‌رسید اتاق عمل چندان هم جای بدی نیست، جواب می‌دهد: «قربون دست‌ات دکتر. همین چند دقیقه پیش کشیدم!»

فاطمه یوسفی. نشریه ی افسانه ی گراش

مدیر گروه مطالعات فرهنگی رادیو فرهنگ سردبیر نشریه افسانه ویِژه گراش شاعر، پژوهشگر فرهنگ عامه، تاریخ و ادبیات در جنوب فارس مدیر انتشارات همسایه مدیرعامل موسسه فرهنگی هفت برکه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top