فاطمه حاجیزاده : چند روزی بود مادرم تماس میگرفت و از خورد و خوراکمان میپرسید. من هم دو روز بود که تن ماهی میخوردم! روز سوم زنگ زد و پرسید: «شام چی خوردی؟» باز هم جواب دادم تن ماهی! مطابق احساسات مادرانه صدایش گرفت و گفت: «ما اینجا غذاهای خوب میخوریم، اضافه هم میاد، میریزیم دور؛ اونوقت بچهم اونجا غذا نداره.» دیدم بیشتر از این نمیشود راست گفت! دفعات بعدی که تماس میگرفت، میگفتم زرشک پلو، کوبیده، کنتاکی و از این قبیل! بعد دقیقاً همان لحظه، یا صدای غرغر از ناحیه شکم بلند میشد و یا بچهها داد میزدند: «همون تن ماهی منظورته دیگه؟!»
قبل از ورود به دانشگاه با فرهیختگان زیادی صحبت و چت کردم. باید قبل از هر حرکتی، اطلاعت خودم را در سه مورد افزایش میدادم.
یک) شهر: آشنایی با ظاهر شهر و شناخت رفتار اجتماعی مردم شهر و فرهنگ شهری آنجا.
دو) دانشگاه: آشنایی با جو دانشگاه و تفاوتهای فاحش آن با دبیرستان، انواع اساتید و دانشجو و نحوهی رفتار با هر کدام از آنها.
سه) خوابگاه: نحوهی رفتار با آدمهایی که باید شبانهروز با آنها در یک اتاق زندگی کنم و چگونگی حفظ حریم شخصی خودم و دیگران و همچنین انتخاب دوست.
نتیجهی مواردی از این تحقیقات را اینجا ذکر میکنم:
اولین کاری که باید تا قبل از خروج از دیار خود انجام دهید، مطالعهی نقشهی شهر و مسیرهای دانشگاه و خوابگاه و میدانهای اصلی شهر در «گوگلمپ» (یا هر نقشهی دم دست دیگری) است. در دانشگاه به اندازهی کافی به ترم صفریها اشتباه آدرس میدهند! باید کاری کنید که لااقل در شهر کمتر سردرگم شوید. ویکیپدیا، و سایت دانشگاه از دیگر کمکهای اینترنت در راستای آشنایی هر چه بیشتر است. با ویکیپدیا و گوگلمپ، پارکها و جاهای دیدنی شهر مذکور را بیابید تا با رفتن به آن جاها از بار تنهایی خود کم کنید و روحیهتان عوض شود.
در کنار مطالعهی شهر، به صورت موازی باید روی خرید کار کرد. اتو، تشت، قابلمه، ظرف، دمپایی روفرشی، کتری برقی؛ فقط سعی کنید بارتان زیاد سنگین نشود. یادتان باشد تن ماهی و انواع غذاهای آماده بیشتر از هر چیز کمک حال شما خواهد بود. بعد از آمدن نتایج بود که یکی از بچهها در پیغامی، غذاهای دانشجویی را اینگونه معرفی کرده بود: نون با پنیر، نون با ماست، نون با تخم مرغ آبپز، نون با نیمرو، پنیر با نون، ماست با نون، نون با نون، نون با نون اضافه و الخ! اول باور نکردم، ولی اواسط ترم یک بود که ایمان آوردم!
قبل از رفتن، بگردید و همشهری دوست و آشنای موجود در آن شهر، دانشگاه و بهخصوص رشتهی خودتان را بیابید و سعی کنید با آنها در ارتباط باشید. طریقهی درس خواندن، آدرسدهی، رفتار با آدمها، انتخاب استاد و خیلی چیزهای دیگر، به خصوص همان اوایل، بسیار مفید واقع خواهند شد.
علاوه بر اینها، اولین گزینهی آشنایی در محیط دانشگاه را از کتابخانه پیدا کنید! آنهایی که بیشتر وقت خود را در کتابخانه و البته در حال درس خواندن میگذرانند، بهترین راهنماییهای اولیهی دانشگاهی را به شما خواهند کرد. تاپهای رشتهی خود را بیابید و سعی کنید با آنها دوست شوید. «دوست» یکی از مهمترین بخشهای هر دوره از زندگی است. حواستان باشد: دوستی که شما انتخاب میکنید، معادل نمرهای است که آخر ترم میخواهید.
خوابگاه که از اسماش هم پیداست، فقط باید آنجا خوابید! روزها یا باید در کلاس بود، یا در کتابخانه؛ و شبها نوبت خوابگاه است. البته بعضی از خوابگاهها سالن مطالعه دارند. با این وجود روابط شما با همخوابگاهیهایتان خواسته یا ناخواسته بیشتر از هر کس دیگری است. شما قبلا به تنهایی صاحب یک اتاق بودهاید، در حالی که هماکنون حداقل چهار نفر با هم صاحب آن اتاق هستید. بهتر است خودتان را زیاد درگیر هماتاقیها نکنید تا تمرکزتان روی درستان کم نشود. اما نسبت به هم بیتفاوت هم نباشید، چون در خوابگاه هماتاقیها نقش خانواده در خانه را دارند. آنها به همان اندازه حق و حقوق دارند که شما. هر چند همیشه یک سری آدم هستند که مرز حقها را نمیشناسند، که به هیچ وجه نباید با این آدمها دهن به دهن شد.
سه قانون اصلی زندگی با دیگران این است که اول با منطق و با محبت، هر چند ظاهری، رفتار کنی؛ دوم با کسی دهن به دهن نشوی و سر رو کم کنی حاضر نشوی هر کاری را انجام دهی؛ و سومین قانون که مشرف بر سایر قوانین است، این است که «حق گرفتنی است، اگر حقات را نگیری، دیگری میگیرد!» میشود این طور تعبیر کرد که کسی اجازهی گرفتن حق تو را ندارد و حریم شخصی شما به هیچ وجه نباید زیرپایی دیگران شود. به عبارتی باید بر سر حق و حقوق رفتار محکم و در عین حال دوستانه داشته باشید!
اغلب دخترها بر این عقیدهاند که باید با همدورهای و غیر همرشتهای خود اتاق بگیرید، تا همه در کنار هم زندگی مسالمتآمیزی داشته باشید!
ضمنا قبل از هجرت، اگر چند غذای سادهی سریعپَز هم یاد بگیرید خوب است؛ وگرنه باید با همان نیمرو و ناگتجات و تن ماهی رفع نیاز کنید.
و در آخر بگویم که سعی کنید آن چند ماهی که در محل تحصیل هستید، به زندگی عادی خود ادامه دهید. اگر به موسیقی، ورزش، زبان یا هر تفریح سالم دیگری علاقه دارید، آن را دنبال کنید. اما تا جایی که به درستان لطمهای نزند.