بستن

آقای حسنی! شما اگر فراموش کردید ما یادمان نرفته است

هفت‌برکه (گریشنا): سخنان علی‌اصغر حسنی در همایش چهره‌های ماندگار گراش بازتاب گسترده‌ای در منطقه داشت. (خبر در گریشنا) به جز گفتگو‌هایی که در فضای شبکه‌های مجازی درگرفت، سایت آفتاب لارستان بخشی از صحبت‌های او را به نقل از تعداد زیادی از فعالان سیاسی و اجتماعی لار تکذیب کرد. البته آفتاب لارستان از این فعالان نام نبرده بود و تنها در انتها یادداشت آفتاب آمده است: «گفتنی است افراد مطلع و حاضر در نشست مورد اشاره حسنی با مرحوم آیت الله آیت اللهی قرار است به زودی طی یک بیانیه این موضوع را با شفافیت بیان کنند.»

بخشی از واکنش‌ها مربوط به شهر اوز بود. فرهاد ابراهیم‌پور گرداننده سایت ستاره‌های اوز، از سایت‌های خبری باسابفه منطقه، در یادداشتی از گفته‌های علی‌اصغر گلایه کرده است و آن را تناقض با گفته‌های او در دیدارهای مختلف با مردم اوز دانسته است. ابراهیم‌پور شاعر، نویسنده و خبرنگار اوزی ساکن دبی است. بازنشر یادداشت او را در ادامه می‌خوانید:

علی‌اصغر حسنی رئیس شورای شهر گراش : جلوی ارتقای اوز و ارد را گرفتیم!

در عالم سیاست معمولا این جمله بسیار مشهور است و کار پایه بسیاری از سیاست‌بازان می‌باشد که هدف وسیله را توجیه می‌کند. یعنی برای رسیدن به هدف اشکال ندارد که دست به تخریب زد دست به نابودی دیگری زد یا بر دوش دیگری سوار شد تا به مقصود رسید. یعنی می‌شود دروغ گفت می‌شود فرصت‌طلبانه ادعای دوستی داشت و از پشت به رفیق و همراهت خنجر زد.

سال ۱۹۹۴ میلادی در سفری که به کشور ازبکستان داشتم در یکی از مراکز شهر تاشکند پایتخت آن کشور مجسمه مردی سوار بر اسب در میدان بزرگی خودنمایی می‌کرد رفتم جلوتر متوجه شدم آن اسب سوار لنگ کسی نیست جز تیمور لنگ گورگانی.

تیمور لنگ اگر برای ازبک‌ها و مردم آن دیار و به خصوص برای سمرقندی‌ها قهرمان ملی است و او را می‌ستایند و مجسمه‌اش در خیلی جاها هست و با گذشت این همه سال هنوز برایش اهمیت قایل هستند اما برای مردم جهان، برای عثمانی‌ها، برای ایرانی‌ها، برای هندی‌ها و روس‌ها فردی خونخوار و جنایت‌پیشه و ویرانگر محسوب می‌شود و به جهانگشایی که ترحم نمی‌شناسد معروف بود. او همه دنیا را برای قدرت و سروری بر آن وغارت و چپاول تسخیر می‌کرد تا سمرقند این دیار آبا و اجدادی‌اش سرور جهان شود و در آنجا چه کارها که نکرد چه بناها که نساخت و چه هنرمندان بیشماری که بدانجا نیاورد.

آن سمرقند چه شد چه از آن سمرقند که آن همه ثروت و طلا و جواهرات داشت و آن همه در جهان معروف بود مانده است جز تیمور لنگی که همچنان بر سوار اسبی سنگی در میدان خودنمایی می‌کند.آقای حسنی مثالی که آوردم به خود نگیرید و دوستان عزیز گراشی و مردم عزیز و زحمتکش گراش نیز سو تعبیر نکنند که چرا یک اوزی چنین نوشته است. فقط مثال بود و و سری زدیم به تاریخ ناگریز.

آقای حسنی به صراحت گویی مشهور هستند همچنان که شاید به تدبیراندیشی کمی بخیل باشند اما در سالروز جشن گراش ایشان پرده را کمی کنار زدند فقط کمی کنار زدند تا ما با پشت پرده چگونه شهرستان شدن گراش کمی آشنا شویم و در قسمتی از این روشنگری گفتند که چگونه جلوی ارتقای ارد و شهر اوز را گرفتند.

به این قسمت سخنان اقای حسنی در سایت گریشنا توجه کنید: پیگیری‌ها برای شهرستان شدن گراش از دوره اصلاحات آغاز شد. علی‌اصغر حسنی که داماد شیخ احمد انصاری است، در مورد پیگیری‌ها در این دوره گفت: «در دوره اصلاحات ما پیگیری کردیم. آقای خاتمی با آقای انصاری نزدیک بود و در قطر مهمان خانه شیخ احمد انصاری می‌شد. همین طور آقای انصاری هر وقت به تهران می‌آمد، دعوت رییس‌جمهور بود. در همان دوره هم [لاری‌ها] شیطنت کردند. ارد بخش شده بود و قرار بود ارد و اوز به هم ترکیب شده و شهرستان شود. من در هلال‌احمر بودم و هر شب جلسه می‌گرفتیم و پیگیری کردیم، جلو ارتقا را گرفتیم، زیرا اگر این اتفاق می‌افتاد، گراش بدون سلاح می‌شد.»

مطمنا هر خواننده ای که این سخنان اقای حسنی را بشنود بخصوص اگر اوزی و اردی باشد از خود سوال خواهد کرد چرا اقای حسنی چنین با ما می‌کند؟ مگر ما با گراشی‌ها و آقای حسنی خصومتی داریم که ایشان سعی نمودند جلوی ارتقا ما را بگیرند ما چه هیزم‌تری به اقای حسنی فروخته‌ایم که ایشان اعلام می‌کنند اگر این اتفاق می‌افتاد گراش بدون سلاح می‌شد.

ایشان چهار سال نمایندگی شهرستان و نماینده مردم لارستان بودند حالا هر کسی از خودش سوال می‌کند ایشان نماینده مردم لارستان بودند یا نماینده مردم گراش. شاید ایشان در پوست خود نگنجند که بالاخره در دوره نمایندگی ایشان گراش را شهرستان کردند و الان دوست دارند مدال قهرمان ملی گراش به او بدهند به فرض که گراشی‌ها هم این مدال را بر گردن او اویختند و شد سردار ملی گراش. اما رفتار ایشان برای رسیدن به این آرزو با چه شیوه‌ای بوده است خیلی خیلی تاسف بار است شاید در جامعه ای که حقانیت فدای روابط می‌شود این رفتارها ستودنی شود اما حقانیت موجودیت خود را از دروغ و فریب نمی‌گیرد.

به عنوان یک اوزی که شما چهار سال نماینده ما در مجلس بودید احساس بدی دارم که چگونه با فریب سر ما کلاه گذاشتید تا به هدف خودتان که شهرستان شدن گراش بود برسید. در چندین جلسه‌ای که با اوزی‌ها داشتید مکررا تاکید کردید که اوزی‌ها مستحق شهرستان شدن حتی بیش از گراشی‌ها هستند و در جلسه‌ای که با حضور تجار و بزرگان وخیرین اوزی در باشگاه ایرانیان دبی برگزار شد و خود من هم آنجا بودم مرتب این را تکرار کردید که شهرستان شدن حق اوزی‌هاست و من حتما پیگیری می‌کنم. آمدید اوز و از تریبون نماز جمعه اوز و در نماز جماعت خیلی از حق اوزی‌ها گفتید. آقای حسنی شما اگر فراموش کردید ما یادمان نرفت.

اقای حسنی این پیگیری شما بود؟ واقعا دروغ و فریب تا کی؟ آن همه قول و وعده و وعید چی بود؟

آیا شهرستان شدن از انسان بودن مهم‌تر است؟ آیا با فریب مردم آنها را همراه خود کردن برای مقاصد خودتان مهمتر از خواسته‌های بحق آنهاست. اگر خواسته اوزی‌ها بر حق بود پس چه شد که می‌خواستید جلوی ارتقا آن را بگیرید؟

آقای حسنی در ادامه حرف‌هایشان در جشن روز گراش صریحا اعتراف می‌کنند که از امکانات زیادی برای شهرستان شدن گراش بهره برده‌اند.

به این قسمت سخنان ایشان توجه کنید : حسنی با اشاره به پیگیری‌ها در دوره اول و دوم ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد گفت: «علی‌رغم این که ممکن است بعضی‌ها خوششان نیاید، جا دارد برای شهرستان شدن گراش از آقای احمدی‌نژاد، آقای رحیمی، آقای نجار وزیر کشور، آقای مرتضوی معاون سیاسی، دکتر محمدی مدیرکل تقسیمات، از نمایندگانی که حمایت کردند و همه دست‌اندرکارانی که کمک کرده‌اند و بچه‌های خودمان در کمیته ارتقا تشکر کنم. با توکل به خدا هر کار نشدی، شد می‌شود.» گریشنا گراش

اقای حسنی روزگار می‌گذرد من و شما چند صباحی به این دنیا آمده‌ایم و می‌رویم چیزی که به جا می‌ماند یک نام نیک است که از راهی نیک به دست آمده باشد.

 

| مدیر رسانه‌های هفت‌برکه | مدیرمسئول پایگاه خبری هفت‌برکه | مدرس دوره‌های آموزش خبرنگاری

20 نظر

  1. جناب ابراهیم پور عزیر، مردم شریف اوز و ارد؛ بر خودم لازم می‌دانم از همه شما سروران و دوستانم تقاضا دارم حسنی را چهره‌ی مردم گراش ندانید. حرف‌های ایشان حرف مردم با فرهنگ گراش نیست.
    جناب آقای حسنی باید در این سالهای مدیریت تان یاد گرفته باشید که یک سیاست مدار وقتش که برسد باید عذرخواهی کند. حرفهای شما در این مورد جز برهم زدن میانه حسنه مردم گراش و اوز هیچ عاید دیگری ندارد. خواهش می‌کنم ضمن توضیح از همه مردم اوز و ارد عذرخواهی کنید.

  2. جناب أقای ابراهیم پور با عرض سلام و ادب چنانچه مستحضرید مسولین لار هیچوقت نخواستند که گراش و اوز ارتقا یابند خنج استثنا بودند و در دوره خاتمی که بحث اقلیت‌های مذهبی در شعارهای انتخابشون داده بودند علیرغم کارشکنی‌ها و نامه های مرحوم أیت اللهی برای جلوگیری از شهرستان شدن بالاخره تصویب و ارتقا یافت اوز هیچوقت مسولین لاری نخواهند گذاشت ارتقا یابد و هدف أنان دز زمانیکه اوز و آرد یکی کردند نه بخاطر اینکه اوز شهرستان شود بلکه بخاطر اینکه گراش ارتقا پیدا نکند قصدشان ایجاد اختلاف بین گراش و اوز و آرد بود که هیچ بخشی شهرستان نشود مثل بنارویه و جویم که لاریها چنان بین أنان تفرقه انداخته اند که هیچوقت این دو بخش ارتقا پیدا نخواهد کرد هدف لاریها همین بوده و خواهد بود ولی از بعد از اینکه گراش شهرستان شد تمام تلاش أقای حسنی ارتقای اوز بود مکاتبات أن برای اعضای محترم شورای اوز و امام جمعه محترم اوز ارسال شده است که متاسفانه دوره أقای حسنی در مجلس تمام شد من یک سوال از جنابعالی دارم در طول این دو دوره بعد از أقای حسنی نماینده فعلی أیا دنبال ارتقا اوز بودند أیا کارهای أقای حسنی را ادامه دادند. برادر من امکان ندارد لاریها بگذارند اوز شهرستان شود حتی بنارویه و جنوب هم هرگز نخواهند گذاشت اینکه نمایندگی چند اداره برایتون بگیرند امیدوار نباشید این سیاست دولت است که ب ای جلوگیری از هدر رفتن وقت مردم تلفات جاده ای و صرفه جویی در سوخت مردم هر شهر در ایران کارشون در أن شهر انجام گیرد این تلاش نماینده نیست. الان هم دیر نشده است شما از نماینده محترم حال لارستان و گراش و خنج بخواهید که مسله ارتقا اوز را طیور جد پیگیری کنند خودتون کنارشون باشید مکاتبات را رونوشت‌ أن بخواهید ببنید چند تا نامه نوشته است چند بار بحث شهرستان شدن اوز مطرح کرده اند تازه اگر نماینده عزیز بخواهد اینکار کند بزرگان لار نمی‌گذارند اینکار انجام دهد بخدا دلسوز تر از أقای حسنی در منطقه برای توسعه و پیشرفت نداریم برایش هیچ فرقی بین گ اش و اوز و خنج و حتی لار ندارد من خدا شاهد و گواه میگیرم که فرمانداری ویژه لار کار و تلاش أقای حسنی بود و همزمان بحث لار و گراش را پیگیری می‌کرد و بعد از این دو که تمام شد تمام وقتش برای اوز و گرفتن مجوز چند اداره برای شهرستان خنج گذاشت عزیزان نگذارید به اختلافات عده ای دامن بزنند

  3. سخنان اقای حسنی به دور از دور اندیشی و سیاست بوده این امر باعث می شه دیگه هیچ نماینده‌ای از گراش به مجلس نرسه
    جناب حسنی یه غذر خواهی به مردمان اوز و ارد بدهکارن

  4. با سلام و با تشکر از سایت گریشنا که مطلب بنده را باز نشر نمودند .
    دوستی و ارادت من نسبت به عزیزان گراشی حداقل بر اهالی هنر و نوشته ان دیار مشخص و مبرهن است . از اینکه میتوانیم بی نگرانی در این فضا به گفتگو بنشینیم خوشحالم .دوستان در اینجا نظرات خودرا میگویند من منتظر نظر دیگر عزیزان هستم تا با جمع بندی بیشتر انان توضیحاتی بدهم .
    بازم ممنونم . و مطمئن باشید علایق مرم گراش و اوز در راستای همدلی و همراهی است

  5. سلام نماینده سابق مردم نجیب لار گراش وخنج در خانه ایکه عصاره فضائل ملت خوانده میشود جناب علی اصغرحسنی
    سخن دراین مقال فراوان است اماچه باید که للمقال مکان ٌ
    اوز را کارندارم چون خود ژیانند اما ارد نه از ۷سال که از سالیان درازجلو ارتقائش وبه ظور طبیعی پیشرفتش را گرفتندتمام زیرساختهای به خون دل فراهم آمده اش در این مراء نابود گشت ومتاسفانه هنوز هم نگاه برخی متنفذ به بخش اردومردم نجیبش نگاه ظالمانه وهوس بازانه گذشته است که بگذاریم وبرویم ….
    آنجه مایه مباهات ارد واردیست و البته خشم برخی را برانگیخته وبغض شان را ترکانده مقاومت ، توکل ودلبستگی مردم دوستدار نظام ارد به لایه های مصون ومعصوم مدیران درون نظام مقدس بوده وهست .
    درسناریوی جنجالی ارتقاء ، بخش ارد نه مدیون لار است ونه مدیون گراش است که به اتکاء ظرفیتهای مادی ومعنوی خودبویژه فرزندان توانمندوانقلابی وولایی خویش ازشهدای خفته درزیرخاک تا شهدای زنده کمرهمت آبادانی بسته اش که البته مورد رشک دیگران اندمدیون است ورشک آورتر اینکه ارد آلترناتیو حل بحران پدیده آمده عمیقی که بلور باور نسلها را شکندگردید وتا بخش مصوب (دولت اصلاحات)چندین سال قبل ارد که به بهانه داشتن تنش اعلامش با هزار لطائف الحیل معوق گذاشته بودند اعلام نشد، شهرستان گراش با دوبخش مرکزی(….فداغ) وبخش مستقل ارد شهرستان نشد ولار نیز فرمانداریش ویژه اعلام نگردید وبغض اوریها وبیرمی ها نیز نترکید وانتزاعشان ازگراش میسر نشد وحق هم جز این نبود چرا که بقول فلاسفه ” السنخیه عله الانزمام ” انصافا چه سنخیتی بین گراش وبیرم ؟؟؟؟!!!! وگراش واوز؟؟؟!!! ارتقاء حق همه جاست ونفی آن ازسوی هرکس ظالمانه است اما با قربانی کردن وپله قراردادن محق وغیرذیحق نه اخلاقی است ونه زرنگی سیاسی اینرا باید دانست عقب ماندگی عمرانی دیریازود جبران شدنی است آنچه چون علم غراء همیشه ایام برافراشته خواهد ماند ومانا خواهد بود علم تبعیض وبی عدالتی است که :ومن سنّ سنتهً سیئهً …..
    ومن سنّ سنتهً حسنهً ….
    وبه مدیران ودست اندرکاران امروز وفردای نظام ولائی جمهوری همیشه پایدار اسلامی مان گوشزد این حکم محکم مرجع اعلا شیعه درقرنهای گذشته ؛ میرزای بزرگ شیرازی اعلی الله مقامه تذکاراً لازم میدانم آنجا که فرمود : اغاثه مستغیثین واجابه دعوه مومنین جهاد اکبر فی سبیل الله و فزض ذمه ی اسلامیه است
    وبالاخره
    آخردعوانا الحمد لله ولعنه الله علی القوم الظالمین وسیعلم الذین ظلموا ایّ َ منقلبٍ ینقلبون ……
    شایان ذکر است ارد واردی از احقاق حق مسلم خود درسایه سار نظام ولائی جمهوری اسلامی سپاسگزار است وبه یافتن هویت جدید تقسیماتی اش تحت پوشش شهرستان گراش خرسند است.

  6. سلام بر اوزیهای محترم..خواهشمندم که شخصیت علی اصغر حسنی رو به گراشیها نسبت ندین..ما همیشه به برادران اوزی احتران گذاشتیم و عکس این قضیه هم صادقه..

  7. من بعنوان یک گراشی میگویم حسنی حتی به مردم گراش هم ضرر های مادی زیادی وارد کردند
    حسنی برای عده قلیلی از گراشی ها سردار است

  8. با سلام. هر چه فریاد دارید بر سر ل .ا. ر .بکشید. که ما هر چه بدبختی میکشیم و کشیدیم زیر سر متوهمانه خود بزرگ پنداری انهاست که هیچ حقی برای دیگران قائل نیستند و نبوده اند و نخواهند بود.ما همگی داریم برای حقی که سالیان سال است که از ان بخاطر کج فهمی عده ای در رنج و غذابیم میجنگیم. والسلام

  9. جناب ابراهیم پور بنده از علاقه مندان سایت شما بودم و می خواندم حتی زمانی که فیلتر شد الان را نمی دانم هست یا خیر چون دیگر وقت و حوصله از بنده سلب شد الان هم با خوش شانسی به مقاله شما رسیدم چند مطلب را خدمتتان عرض کنم اول ارتقا گراش کار گروهی جمعی از دلسوزان گراش بود و یک کار تیمی که فقط حسنی با پاس گل این تیم برو را نصیب گراش کردند و حالا چه ایشان نماینده بود چه یک شخص گراشی تمام زحمات را کمیته ارتقا کشیدند و تمام مدارک و مستندات آن موجود است می توانید جهت اطلاع کامل به آقایان مهیایی جعفری جهانبانی و حسن نژاد مهرابی و بقیه دوستان که بنا به دلایلی حاضر نیستند نامشان برده شود رجوع کنید یک بار دیگر تاکید می کنم شاید خیلی ها خوششان نیایید ولی حالا بعد از سالها می گویم نقش حسنی در شهرستان شدن گراش ده درصد است نه بیشتر شاید عوام ایشان را سردار شهرستانی بدانند ولی هستند کسانی که می دانند چه گذشت

  10. آقای حسنی قبل از اینکه یک نیروی سیاسی باشند یک نیروی عملیاتی و با تفکر خاص هستند به همین خاطر سیاس نیست بارها به خاطر همین مورد سفره دل خود را برای همه باز می کنند و به همین خاطر بارها پیش آمده بود قضیه شهرستان شدن گراش به تاخیر افتاد به عنوان مثال در سفر هوایی تهران لار که تصادفا با هم بودند تمام برنامه ریزی های کمیته ارتقا را به دلیل خوش نیتی مفرط در اختیار فرماندار وقت لارستان محتاجی قرار دادند کسی که به نیت جلوگیری از شهرستانی گراش بدون توجه به سلسه مراتب به تهران رفته بود قرار داد و شهرستانی گراش مدتها به تاخیر افتاد اما مطلب آخر جناب ابراهئم پور ما گراشی ها و اوزی ها سالها با حسن همجواری و علاقه مندی زیاد به همدیگر در کنار همدیگر زندگی کرده ایم ولی بنده به عنوان یک دانشجوی علوم سیاسی به شما عرض کنم در دنیایی سیاست باید یک امتیاز بدهید و یک امتیاز بگیرید شما در هیچ انتخاباتی به کاندیدای گراشی اقبال نشان نداده اید و در آینده هم نخواهید داد که آن هم بنده تحلیل خاص خود را دارم در نهایت صحبت های حسنی را جدی نگیرید شاید هفته آینده صحبتی نقیص آن داشته باشند ما گراشی ها بهتر می شناسیم به دل نگیرید

  11. جناب آقای ابراهیم پور
    دوست و استاد اوزی عزیز عرض ادب
    متن قشنگ و جالبی بود ولی مشکل ما ، شما ، او ، آنها شخص حسنی نیست!! مشکل تفکر و دیدگاه حسنی ها است که بیشتر در لار و گراش تمرکز کرده اند ، می باشد، تفکر فاسد و متحجر که پیشرفت خود را در متوقف کردن حریف می دادند و بعد از حمله به همدیگر در مکانی (مسجدی و یا پایگاه یی و …) می نشینند و سرمست از حمله به همدیگر و سنگ اندازی.

    بگذار بگویم برای من که بیش از ۳۰ سال در دبی زندگی کردم(نه کار کردم) یعنی از ابتدایی الی دانشگاه و بعدش در دبی زندگی کردم و دوستانم اوزی ، لاری ، خنجی ، اردی ، کوره ای ووو کلا خدمونی ها و اجمی ها بودند و هستند هیچ حس ناسیونالیستی به محل خاصی ندارم و شاید بهتر بگویم این حس به یک لایه بالاتر رسوخ کرده و حس ناسیونالیتی به خودمومی و اچمی است .
    شاید کمی گمراه کننده باشد ولی هر اچمی در هر کجای دنیا باشد نوعی نزدیکی و هم شهری بودن را با ایشان دارم

    بماند روزی که قدر همدیگر را بدانیم و از زندگی کوناه خود لذت ببریم و همدیگر را دوست بداریم

    همیشه شاد و سالم باشید

  12. سلام خدمت همشهریان گرامی و فرهیخته عزیز جناب آقای ابراهیم پور
    به عرض میرساند که اولا خیلی از مردم گراش جناب آقای حسنی را به عنوان فردی زحمت کش ودر حد کارمند هلال احمر قبول دارند، نه به عنوان چهره ماندگار (اون هم از نوع سیاسی)
    دوما، اگر کمی به گذشته برگردیم و تاریخ را مرور کنیم در دهه بیست و اوایل دهه سی که حاکمیت لارستان در دست اوزیها بود و نماینده دوره ۱۵،۱۶،۱۷ مجلس شورای ملی (۲دوره از لارستان ، ۱دروه از ورامین) دراختیار جناب آقای عبدالرحمن فرامرزی بود و بانفوذی که در راس مملکت و رابطه تنگاتنگی که با خاندان پهلوی داشتند، من جمله دکتر مصطفی مصباح زاده اوزی موسس روزنامه کیهان و نماینده مجلس شورای ملی از هرمزگان، همچنین حسن مصباح فرماندار لارستان (پدر اوزی مادر یزدی)، دکتر دانش رییس بهداشت لارستان وتعدادی از سران و معتمدان بازار لار از جمله عبدالله فریدی و… حاکمیت لارستان رادر سیطره خود داشتند و بخشداری به اوز عطا گردید ، آیا بنظر شما روی زد وبند نبود؟ آیا اوز مستحق تر از بقیه مناطق لارستان بود؟ آیا اون موقع گراش مستحق بخشداری نبود؟ آیا اون موقع احدی از مسئولین اوزی به فکر گراش بود که بگوید این بخشداری اوز واین هم بخشداری گراش؟ آیا مردم نجیب گراش هم اون موقع گفتند که بخشداری اوز حق الناس و ظلم و ستم هستش؟ مگر نه این است که جاده چک چک بیش از نیم قرن فقط و فقط بخاطر اوز از طرح خارج گردید و جاده را تغییر دادند و هنوز هم این طرح به سرانجام نرسیده است! مگر نه اینکه اوز بخاطر نفوذی که در منطقه داشت اولین خانه بهداشت (قبل از لار) را از آن خود کرد، یعنی گراش و دیگر بخشهای لارستان مستحق نبودند؟ آیا اون موقع کسی صدای مردم مظلوم گراش را شنید؟
    بعد از واقعه خونین باغ نشاط لار(انتخابات مجلس شورای ملی دوره شانزدهم سال ۱۳۲۸) که منجر به کشته شدن ۴ معتمد اوزی ازجمله(عبدالله فریدی، محمد کامل دانش،محمد صدیق امیدوار و عبدالرحمن سلمانپور) و زخمی شدن ۳ معتمد اوزی تا سرحد مرگ،توسط چماق بدستان لاری و انتقال حاکمیت لارستان از اوزی ها به لاریها آیا تا بحال بعد از گذشت نیم قرن کار خاصی برای گراش انجام داده اند؟ اگر هم مردم نجیب گراش با زحمت و تلاش و هزینه های فراوان برای رفاه حال شهروندان خود، لقمه ای آماده میکردند و به دهان میگذاشتند ،با منقار از دهان گراش بیرون میکشیدند و میگفتند که ما بعنوان بزرگتر باید برای شما لقمه آماده کنیم، اما دریغ از جرعه ای آب!
    مردم نجیب جویم که با گذشت ۸۰ سال از بخشداری هنوز اندر خم یک کوچه اند، آیا فقط وفقط مردم گراش و آقای حسنی مانع پیشرفت جویم شده است؟ (لطفا کمی تفکر)
    حال با گذشت زمان و شاید کمی خوش شانسی گراشی ها، توپی افتاد و شوتی زده شد و از خوش اقبالی وسط بهارستان فرود آمد و از این بین شهرستانی هم نصیب گراش گردید. آیا روا است که این شهرستانی که با تلاش و هزینه های شخصی مردم بدست آمده را حق الناس،ظلم،ستم و تجاوز بنامیم؟ آیا ۷۰،۸۰ سال پیش بخشداری حق اوز و جویم بود ، حق گراش نبود؟
    تا بوده چنین بوده و خواهد بود و بقول معروف گهی پشت به زین و گهی زین به پشت.
    وحرف آخر، گیرم که آقای حسنی جهت خود شیرینی برای مردم گراش حرفی زده، بنظر شما یعنی بخشداری اوز، فرمانداری لار، استانداری فارس و وزارت کشور مایل به ارتقائ اوز بودند ولی شخصی بعنوان کارمند هلال احمر مانع ارتقائ اوز شده؟
    مگه میشه! مگه داریم!

  13. ان عزیز اوزی که میگه اول اقای حسنی بیاد عذر خواهی کنه
    یک سوال از ایشون دارم تا امروز مسئولین اوز لار امدن عذر خواهی کردن از خانوادهای که در جاده اوز کشته شدن؟
    مگه این جاده با سیاست مسئولین اوز لار کشیده نشد تا جلو جاده امن چک چک گرفته بشه؟
    اینجاه باید متاسف بود از سخن گفتن اقای حسنی که فقط دلش میخواد همیشه حرف بزنه و بهانه بده دست اشخاصی که بیان مظلوم نمای کنند

    1. تاخیر در جاده چک‌چک ارتباطی با اوز ندارد که به آن‌ها ربط دهیم.

      جاده‌های کشور کاربری‌های مختلفی دارد. جاده گراش – اوز یک جاده اصلی است که در حال تبدیل به بزرگراه است.
      جاده چک‌چک از اول هم به عنوان یک جاده روستایی برای دسترسی محلی تعریف شده است.

  14. اگر جاده اوز کشیده نمیشد اوز به کناره میرفت مثل ارد که هیچ ماشینی از شهرش رد نمیشه
    مشکل اینه که لاری ها کارهای که انجام میدن در سکوت انجام میدن ولی گراشی ها همه جاه داد میزنند مثل همین اقای حسنی
    http://safirejavan.blogfa.com/post-130.aspx اینو بخونید ببینید کدوم راه کوتاه تر هست و امن تر هست
    قدیم هم بیشتر از این راه رفت امد میکردن برای نزدیکی به خنج لامرد وووو اینو من نمیگم قدیمی های گراش میگن

  15. متأسفانه سالیان سال از مرکز استان و لار و حتی بعضی از کله گنده های گراشی، ماء گراشی را پله ی ترقی خودشان قرار دادند و از وجدان کاری و احساس مسوولیت ما سوء استفاده کردند و به قول خودشان به نفع خودشان سود استفاده کردند.ای کسانیکه از وجدان کاری ما سوء استفاده کردید و ما را پله های ترقی خود قرار دادید آیا نمی بینید که چگونه بعضیها از بالای آن پله ها بر زمین افتادند و مثل بازی مار و پله، روی کله ی مار رفتند و به جای اولشان سقوط کردند؟؟ آیا فکر نمی کنید؟؟؟!!!آیا وقت آن نرسیده که عذرخواهی کنید؟ولی عذرخواهیشان دیگر به درد نمی خورد چون با عذرخواهی آنها عمر و جوانی و سلامتی ما برنمی گردد که از نو شروع کنیم.پس ای کسانیکه جانماز آب می کشیدید و حق مادی و معنوی ما راضایع کردید به امید روز واپسین اگر به آن عقیده دارید.

  16. با سلام خدمت همه عزیزان گراشی و غیر گراشی با اظهار نظر خودشان راجع به مطلب من کامنت گذاشته اند
    گراشی و اوزی سالیان درازیست کنار هم زندگی کرده و خواهند کرد و من با توجه به شناختی که از مردم شهر خودم وگراش دارم مطمئن هستم نمی گذارند افرادی خودخواه و نادان اسیبی به این روابطه حسنه بزند .
    عزیزانی مطالبی نوشته اند به درستی در باره خود مطلب و باز عزیزانی از موضوع خارج شده و مسایلی به بل از انقلاب ربط داده اند که فکر نمیکنم ضرورتی به بحث در این مجال باشد و شاید فرصت دیگری طلب کند که در این موارد به گفتگو بنشینیم
    در اینکه شهرهای همجوار چه نقشی در عقب گرد یا پیشرفت هر شهری در این منطقه داشته اند بر کسی پوشیده نیست و چه خوب است در این باب گفتگو شود نه جر و بحث .
    در کل همه مردم منطقه همه شهرهای منطقه هر شهری به گونه ای فایده ای برده یا متضرر شده است من با اینکه هر شهری در کشورمان به ابادانی و پیشرفت برسد خوشحال میشم معتقد به برتری هیچ شهری بر شهر دیگری هم نیستم .بکوشیم هر انچه میخواهیم از راه درست و انسانی ان جستجو کنیم وگرنه بدهکار تاریخ خواهیم شد .
    با امید توفیق و بهروزیبرای همه عزیزان گراشی و منطقه لارستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

20 نظر
scroll to top